چو از جان پیش پای عشق سر داد
سرش بر نی نوای عشق سر داد
به روی نیزه و شیرینزبانی!
عجب نبود ز نی شکرفشانی
اگر نی پردهای دیگر بخواند
نیستان را به آتش میکشاند
سزد گر چشمها در خون نشینند
چو دریا را به روی نیزه بینند
شگفتا بیسر و سامانی عشق!
به روی نیزه سرگردانی عشق!
ز دست عشق در عالم هیاهوست
تمام فتنهها زیر سر اوست
#قیصرامینپور
آفتابی بر سر نیزه نمایان می شود
دور نورش شاپرک گریان و نالان می شود
آیه آیه نور میخواند میان کوچه ها
قلبهای کرکسان پر خوف و و لرزان می شود
ک.قالینی.نژاد_افروز
تلاوت کردقرآن راسری بالای سرنیزه
سری بی تن که بی شک آیه قرآن ناطق بود
گل طاها ویاسین وهمان شان نزول فجر
عزیزی که ذبیح حق و بر دیدارش عاشق بود
ک. قالینی نژاد_افروز
قامت رعنا شده نفش زمین نینوا
آسمان خون گریه کن بر نور چشم مرتضا
میزند زینب به سر در تلی از سر نیزه ها
تا گل گم کرده اش پیدا کند درکربلا
ک. قالینی نژاد_افروز
4_5969755042494809736.mp3
7.23M
به سمت گودال از خیمه دویدممن ....
😭
#مداحی
حاج محمود کریمی
التماس دعا،
"خندهی حرام: عاشورا در شعر کهن فارسی"
عاشورا و روایتهای مربوط به آن، به صورت پراکنده از سدهی پنجم هجری در شعر فارسی انعکاس یافته است. شاعران فارسی معمولا از این روز با نامهای عاشورا، عاشور، عشور و عاشر یا دهم محرم یاد کردهاند.
قدیمترین اشاره، بیتی است از اسدی توسی(ف ۴۶۵) مربوط به شعری در مناظرهی شب و روز که رضاقلیخان هدایت بر اساس منابع پیشین، آن را در مجمعالفصحا نقل کرده است. او عاشورا را یکی از چهار روز ارجمند نامیده است:
عید و آدینهی فرخ، عرفه، عاشورا
همه روز است چو بینی به ام از عقل و فهم
شاعران بیدیوان، مدبری
معزی از دیگر شاعرانی است که در دیوانش چندبار به عاشورا اشاره کرده است. در یکی از این اشارات او مرگ ممدوح در عاشورا را نشانهی سعادت و شهادت او دانسته است:
روز عاشورا به زاری کشته گشتی چون حسین(ع)
زآن سعادت با حسین اندر شهادت همسری
دیوان معزی
او همچنین به گردآمدن شیعیان در عزاداری روز عاشورا در دشت کربلا اشاره کرده است:
تاشیعه به دشت کربلا در
جمهور شوند روز عاشور...
همان
در شعر سدهی ششم و هفتم، بارها در دیوانها به بزرگی و فضلیت عاشورا و پیوند آن با عزاداری و غم اشاره شده است. این دست یادها را در اشعار شاعرانی چون: اثیرالدین اخسیکتی و خاقانی و انوری و عطار و کمالالدین اسماعیل میتوان دید. البته نخستین سوگیانهی عاشورا که این روز را از منظر وصف اندوه شهادت امامحسین(ع) معرفی کرده، قصیدهای مستقل از قوامی رازی به مطلع زیر است؛ شعر قوامی اولین مرثیهی عاشورایی است که با وزن مشهور "مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن" سروده شده و پس از او الگوی شاعران عاشورایی شده است:
روز دهم دهم ز ماه محرم به کربلا
ظلمی صریح رفت بر اولاد مصطفی
هرگز مباد روز چو عاشور در جهان
کآن روز بود قتل شهیدان به کربلا...
دیوان قوامی
از شاعران سدهی ششم، مجیرالدین بیلقانی در شعری مدحی که به سال ۵۷۸ سروده (سوم مهر) از همزمانی عاشورا و جمعه (چون امروز) در یکی از جنگهای ممدوح خود یاد کرده است:
به سال پانصد و هفتاد و هشتم روز عاشورا
سحرگه روز آدینه قمر در ثالث میزان...
دیوان مجیرالدین
خاقانی هم اندوه روزگارش را به عاشورا همانند کرده است:
من حسین وقت و نااهلان یزید و شمرِ من
روزگارم جمله عاشورا و شروان کربلا
دیوان خاقانی
در دیوان عطار و در خلال قصیدهای، او به ده روز محرم قسم خورده؛ نکتهای که نشاندهندهی تقدس این دهه در نگاه خراسانیان و ایرانیان آن دوران است:
به ده مبشّره و ده مقوّی عالم
به ده حس و به ده ایام روز عاشورا
دیوان عطار
کمالالدین اسماعیل (مقتول به ۶۳۵) هم خنده را در عاشورا حرام میداند:
چون محرم رسید و عاشورا
خنده بر لب حرام باید کرد...
دیوان کمالالدین
#شعر_عاشورایی
#عاشورا
@mmparvizan
2_5246768878138165354.pdf
20.83M
"به بهانهی درگذشت شاپور جورکش"
شاپور جورکش (۱۳۲۹فسا_ ۱۴۰۲ شیراز)، منتقد، مترجم و شاعر پیشرو فارس امروز درگذشت. خدایش بیامرزاد.
فارغ از اشعار او که سبکی متمایز با بسیاری از شاعران و جریانها دارد و کمتر مقبولیت عام و حتی خاص یافته، او را باید بیشتر منتقدی شعرآشنا دانست؛ هرچند تعریف او از شعر با غالب منتقدان روزگار ما متفاوت بوده است.
کتاب "بوطیقای شعر نو" از او، از بهترین آثاری است که در معرفی شعر نیما و ویژگیهای آن منتشر شده و توانسته مخاطب را بهسوی فهمی درست از شعر نیما و پیروانش، هدایت کند.
#شاپور_جورکش
#نشر_مرکز
#شعر
#نقد_ادبی
#نیما_پژوهی
@mmparvizan
آه ای غمت قصیدهی بیانتها حسین!
غم با دلت عجين شده از ابتدا حسین!
در موی بیدهای جهان مویه میکنند
موسیقی عزای تو را بادها حسین!
ای حُسن بیبدیل! چه حُسن سلیقه داشت
آن که نهاد نام بلند تو را "حسین"
تا بوده نی به حرمت تو گل نداده است
این است فرق بین نی و نیزهها، حسین!
وقت نوشتن از تو قلم سرخ میشود
همخانواده است گل سرخ با حسین
من ماهی قناتم و روز و شبم یکیست
ای کاش میرساند به دریا مرا حسین.
ای شعر ناب نام تو را "آب" مینهم
تا بعد خواندن تو بگویند: "یا حسین"!
#کبری_موسوی_قهفرخی
🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑🌑
فصل پایداری
زینب که باشی می توانی یک صدا باشی
با چادر خاکی سفیر کربلا باشی
حتی زمانی که اسیری در دل دشمن
برنده چون شمشیر تیز لافتی باشی
یک انتخاب ساده پیش چشم زینب بود
نستوه باشی یا که درگیر عزا باشی
در هم بپیچی بی غرور اشک باریدن
یا انتقام غیرت خون خدا باشی
در هم بکوبی ،موج باشی در دل طوفان
بر شادی دشمن عذاب یک بلا باشی
آتش بسوزانی بگویی حق نمی میرد
هر چند در دشت مصیبت مبتلا باشی
زینب شدن یعنی دقیقاً کم نیاوردن
یعنی مصیبت را به یک فرصت بدل کردن!
حالا که دنیا سخت بر ما سخت می گیرد
باید بداند همت زینب نمی میرد
تحریم یعنی روز هفتم آب را بستن
با قامت خم چون هلال ماه نشکستن
خلاق باش و حلقه ی تحریم را بشکن
تسلیم را بشکن بت تعظیم را بشکن
رؤیای استقلال شوقی آتشین دارد
پرواز با این بال طعمی دلنشین دارد
باید مقاوم بود راه عزت است این راه
پرچم زدن بر قله های قدرت است این راه
غول گرانی همنشین سفره های ماست
تهدید کردن حربه ی هر روزه ی آنهاست
در شهر می پاشند گرد خود غبار خود
آنها نمی خواهند ما را هم قطار خود
یک عمر استثمار و استعمار بودن را
در اقتصادی بسته و بیمار بودن را
باید به پایان برد این وابسته بودن را
آغاز باید کرد فصل پر گشودن را
ان مع العسر یسرا حرف مقبولی ست
کم خوردن و کم داشتن تصمیم معقولی ست
از ما صبوری کردن و از دشمنان تحریم!
دنیا بداند بر نمی گردیم از تصمیم!
«ما می توانیم»«از تو حرکت از خدا برکت»
زیر نگین کفر رفتن خفت و ذلت
ماه محرم چادر زینب پرافشان است
ماه محرم کارزار صبر و پیمان است
هر جا حسین آتشفشان جان نثاری بود
زینب چراغ سبز فصل پایداری بود
از ما صبوری کردن و از دشمنان تحریم
دنیا بداند برنمی گردیم از تصمیم!
شیراز.... پروانه نجاتی
🏴
========================
#رسید قصه به سر
رسید قصه به سر،هر سری که بود افتاد
دوباره ماه به چشمان ِشب ،کبود افتاد
دوباره سیلی نامردها به صورتِ گل
شمیم ِعطر ِحسینی به روی عود افتاد
چقدر سر که به تیزی نیزه ها تن داد
چقدر دل که به سر نیزه ی حسود افتاد
چه آتشی که بر اندوه مادران رقصید
چه خار ها که به پاهای غنچه زود افتاد
نه ابر بود و نه باران نه هق هق ِ آبی
هزار خون ِگلو در دهانِ رود افتاد
هزار مرثیه گویای یک محرم نیست
هزار مرثیه از آه ِدل فرود افتاد
همیشه آتشِ عشقِ حسین(ع) سوزان است
کلاف قافیه ام ناگهان به دود افتاد
🔸شاعر:
#صفیه_قومنجانی
===========================
🔹