درخت و آشیان را دوست دارد
پرش تا بیکران را دوست دارد
مگر این را نمی داند قفس که
پرنده آسمان را دوست دارد
#محمد علی ساکی
از پر ملخی قحطی گندم شده یا
سوراخ دعای دور ما گم شده یا
از این همه ثروت خداداد وطن
تحریم فقط نصیب مردم شده یا۔۔۔
#محمدعلی ساکی
غلامعلی مهدی خانی متخلص به"مجرد" در فروردین ماه 1315 در شهرستان اراک متولد گردید. پدر وی بانام جاجی بابا به تجارت فرش اشتغال داشت.
تبار غلامعلی مجرد از خاندان سیدشجاع الدین حسینی است که سرودن شعر بیش از1200سال پیش تاکنون در بین اجداد مادری اش پدیده ای موروثی است.
مجرد، از9 سالگی شروع به سرودن کرد که در ابتدا اشعارش قوام چندانی نداشت و از17 سالگی بطورجدی شروع به سرودن نمود و در جراید چاپ و منتشر گشت و آرام آرام به محافل ادبی بزرگان حضور یافت. مهدیخانی، در تمام قالب های شعری اشعاری را سروده است و با غزل میانه عاشقانه تری را دارد.
از وی 4 مجموعه با نام های باغ گیلاس، سبز زیتونی، صدای مادرم عشق وجاودانه ها به یادگارمانده است.
مجرد در حال حاضر درگیرودار انتشار دیوان اشعار خود می باشد.
وی در ۲۵مرداد۱۴۰۳در سن ۸۸سالگی درگذشت.
#غلامعلی_مهدیخانی #معرفی_شاعر
مدیریت امور مالی😂😂😂
از ابوالفضل زَرویی نصرآباد
پسرم، گر گذاشتند اوباش
تو مدیر امور مالی باش
هر که یک سال بوده در این کار
شده نامش، بلند و بارش، بار
کام آدم، چو قند خواهد شد
بخت آدم، بلند خواهد شد
به حقوق تو میرسد برکت
برکت میدهند، بی حرکت
طرفِ التفات و مرحمتی
چون مدیر عزیز، بی جهتی
میشوی مثل شهر رُم که به حتم
همهی راهها، شود به تو ختم
همه از خشمت اجتناب کنند
داخل آدمت حساب کنند
به حضور تواَند نامهنویس
همه، حتی خود جنابِ رئیس
چون تویی صاحب حساب و کتاب
همگی میبرند از تو حساب
همگان را به لطف توست وثوق
چون که در دست توست فیش حقوق
ترسد آن کس که بر تو بندد راه
که تو بنشانیاش به خاک سیاه
گر چه از بیم و ترس، خالی نیست
منصبی چون مدیر مالی نیست
اصل مطلب، ابوالفضل زرویی نصرآباد، ص ۹۷.
#شعرطنز
#مدیرمالی
#زرویینصرآباد ج
کار دیگری نداریم
من و خورشید
برای دوست داشتنت
بیدار میشویم هر صبح ...!
#احمد_شاملو
برای کشتن من تیغ تیز لازم نیست
به غیر ابروی تو هیچچیز لازم نیست
چنین که میکشی و جان تازه میبخشی
برای صید تو پای گریز لازم نیست
کشید کار دل من به صلح با آن چشم
میان این دو کمانکش ستیز لازم نیست
غزال رامی و من هم پلنگ دستآموز
تو را فرار و مرا پای خیز لازم نیست
غلام حلقه به گوش توام کنارم باش
برای کلبۀ عاشق کنیز لازم نیست
به مصر پیرهن پاره از قفا میگفت
به غیر یوسف از این پس عزیز لازم نیست
به چشمزخم تو باید فدا کنم دل را
چه لازم است مرا؟ خون بریز لازم نیست
تو شرط کشتن قربانیات نمیدانی
مرا تو تشنه بکش آب نیز لازم نیست
اشارۀ تو به مسلخ نرفته میکشدم
برای کشتن من، تیغ تیز لازم نیست
#غلامعلی_مهدیخانی #شعر
عوضیها 😂😂😂
از رضا احسانپور
وقتی جواب ضرب دو دو تا عوض شده است
باید قبول کرد که دنیا عوض شده است
معمار، خشت اول خود گر چه کج نهاد
دیوار، صاف رفته! ثریّا عوض شده است
یک عدّه رو به میز فقط سجده میکنند
جای ادارهها و مُصَلّا عوض شده است...
بابا، درون خانه و مادر، اداره است
انگار جای مادر و بابا عوض شده است...
رُبّ فلان و قرعهکشیهاش و سکّههاش
با خاطرات رُبّ و مربّا عوض شده است
مردم به جای علم، به دنبال ثروتند
اندیشهها، نتیجهی انشا عوض شده است
اصحاب کهف نیستم اما به جان تو
انگار قرنهاست که این جا عوض شده است...
خندههای امپراتور، مجموعه شعر طنز، احسانپور، ص ۹ و ۱۰.
#شعرطنز
#عوضیها
#رضااحسانپور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛👆🇮🇷👆👆🇮🇷👆👆🇮🇷👆
شعرخوانی فرزند جانباز در حضور رهبر_انقلاب...
جنگ یک جدول تناسب بود، تا جوابش همیشه این باشد
پدرم ضربدر چهل درصد، حاصلش بخش بر زمین باشد
عدهای را ضریب منفی داد، عدهای را به هیچ قسمت کرد
تا هر آن کس که سوء نیت داشت، تا ابد زیر ذرهبین باشد
یک نفر فکر آب و خاک که نه، در پی نان و آب بود از جنگ
خطر جبهه را خرید به جان، تا پس از جنگ خوشنشین باشد
یک نفر پشت خاکریز خودی، لشکرش را که در محاصره دید
سر خود را گذاشت روی زمین، تا دعاگوی سرزمین باشد
یک نفر فارغ از معادلهها، بیخیال تمام مشغلهها
روی میدان مین قدم زد تا، ته این سطر نقطهچین باشد
در جواب کسی که میگوید، پدر از جنگ دست پر برگشت
هر دو تا آستین او خالیست، تا جوابش در آستین باشد
همقطار پدر که عکاس است، گفت در هشت سال جبهه و جنگ
حسرتش ماند بر دلم یک بار، پدرت رو به دوربین باشد...
محمد حسین ملکیان
🌷🇮🇷🌷🌷🇮🇷🌷🌷🇮🇷🌷