محکومیت حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ
پاییز فتنه رو سوی گلهای باغ کرد
قصد ستم به گلشن شاه چراغ کرد
یک بار در چهارم آبان کشید تیغ
مرداد را دوباره پُر از درد وداغ کرد
#حسین کیوانی
۲۲مرداد ۱۴۰۲
🥀
دوباره شد دل من داغدارِ شاهچراغ
دوباره تیر ستم شد نثارِ شاهچراغ
دوباره قصهای از لالههای خونینش
به گوش میرسد از لالهزارِ شاهچراغ
دلم شبیه کبوتر دوباره پر زده است
که باز روضه بخواند کنارِ شاهچراغ
شمیم ناب شهادت گرفته است به خویش
دوباره رایحهی مُشکبارِ شاهچراغ
چه روضهای به لب پر کشیدگان بوده
که رفتهاند به عرش از جوارِ شاهچراغ
دوباره قصهی حاجت روا شدن از عشق
دوباره شورِ شهادت، دوباره شاهچراغ
خدا کند که به شاعر عنایتی بشود
به خون خویش بشوید غبارِ شاهچراغ
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#شیراز_تسلیت
#شاهچراغ
هدایت شده از پرویزن
FARZV_Volume 4_Issue 16_Pages 71-100.pdf
2.13M
"انعکاس نام و مرقد حضرت شاهچراغ در اشعار فارسی سدههای هشتم تا دهم"
محمد مرادی
مجلهی فرهنگ رضوی
۱۳۹۵ شمارهی ۴
#شاهچراغ
#احمد_بن_موسی
#شعر_شیعی
@mmparvizan
کشتند جوانان حَرَم را این بار
آن داعشیان کینه توز ِخونخوار
در بخش خبر مجری بی بی سی شد
فرماندهی اتاق جنگ کفار
« پدرام اکبری »
"شاهداعی و قدیمترین اشاره به شاهچراغ در شعر فارسی»
بر اساس ابیات موجود در منظومهها و دیوانها، برای نخستین بار دو تن از شاعران مقیم در شیراز که گرایشهای شیعی غالب دارند، در اشعارشان به مرقد و شخصیت احمدبن موسی(ع) اشاره کردهاند: یکی سید نظامالدین شاهداعی شیرازی(ف.870ه.ق) و دیگر منصور حافظ شیرازی که گویا از مریدان و معاصران شاهداعی بوده است.
شاهداعی شیرازی که به عرفان شاه نعمتالله ولی گرایش داشته، در کتاب قدسیات، در قطعهای جداگانه که پنج بیت دارد، به ستایش «امامالمعصومین احمدبن موسی الرضا» پرداخته است:
چو خواستی که به رویت شود در دل باز
امـام احمـــد موسیالرضا وسیــلت ساز
اگر نـه احمــــد مـوسی رضـا پنـاه شدی
خـــراب بــودی احــــوال مـردم شیـراز...
امید بنـد چـو داعـی به فیــض ایـن سیـد
بـه شـرط آن کـه نهی سر برآستــان نیاز
(دیوان: 85-86)
شاید یکی از دلایل تمایل داعی به ستایش احمدبن موسی(ع)، نزدیکی محیط زندگی او به مرقد حضرت(ع) بوده؛ چنانکه محل دفن او نیز موید آن است. شاهداعی در این ستایش علاوه بر این که از توسل یافتن به آن حضرت(ع) و طلب حاجات از آستان او حکایت میکند که به تایید شیرازنامه، شدالازار و مزارات شیراز، دست کم از سدۀ هشتم در شیراز معمول بوده، از آن حضرت با لقب «سید» و همچنین «امام» یاد و به شیوۀ عیسی جنید، آن حضرت را با نام احمدبن موسیالرضا معرفی کرده است.
#شاهچراغ
#شاهداعی
#شعر_دینی
@mmparvizan
﷽
• ای پادشاه سایه ز درویش وامگیر
• ناچار خوشهچین بود آنجا که خرمن است
(شیخ اجل سعدی)
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
|⇦• اعلام برنامه - جلسه شعرخوانی انجمن
۵ بعدازظهر جمعه ۱۴۰۲/۰۵/۲۷
فرهنگسرای طاووسیه
(بلوار بوستان، حدفاصل آرامگاه سعدی و باغ دلگشا)
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
انجمن شعر سعدی
اسلام فهندژ
[ @sheresaadi ]
🥀
تمام شهر در سوز و گداز است
عزای لاله های شهر راز است
شده حک در حرم با خطّ خونین
در باغ شهادت باز باز است
#محمد_امین_نیک_مرد
#شعر_شاهچراغ
«منصور حافظ: غزلسرای گمنام مذهبی شیراز و مدح احمدبن موسی(ع) »
یکی از شاعران شاخص مذهبی در تاریخ شعر شیراز حدود ۱۰۰۰ غزل با موضوع ستایش رسول(ص) و امام علی(ع) و دیگر مضامین دینی و عرفانی سروده، منصور حافظ است. از اشعار منصور حافظ اینچنین بر میآید که محیط زندگیاش، نزدیک مرقد احمدبن موسی(ع) بوده؛ او در اشعارش از ممدوحی به نام تورانشاه نام برده که شاید قطبالدین تهمتن تورانشاه از سلاطین جزیرهی هرمز 747تا 779 ه.ق.) یا جلالالدین تورانشاه وزیر شاه شجاع(ف.786ه.ق) بوده باشد( دیوان منصور حافظ، 1378: نه تا دوازده)که از این منظر، بعید نیست برخی از اشعار منقبتی منصور حافظ پیش از شاهداعی و حتی در اواخر سدهی هشتم سروده شده باشد.
منصور حافظ، از معدود شاعرانی است که تقریباً تمام سرودههایش را با مضامین مذهبی سروده، او در این اشعار بیش از همه به ستایش حضرت رسول(ص) و پس از او علی(ع) پرداخته و بهندرت از دیگر شخصیتهای دینی یاد کرده است. او همچنین با استفاده عنوانهای «شاه/ سلطان» و همچنین اسم «چراغ» صفتهایی متعدد برای رسول(ص) و علی(ع) ساخته است؛ چون: چراغ ازل، چراغ اولوالعزم، چراغ جسم و جان، چراغ چشم عالم و...(همان:489) برای رسول(ص) و سلطان نجف، شاه لافتی، شاه ولایت، شاه مردان و... (همان: 501-502) برای علی(ع).
با این حال در حدود هزار غزل دیوان او، حتی یکبار به عنوان «شاهچراغ» اشاره نشده؛ هرچند نوع القاب دیوان او میتواند موید این باشد که بهمرور زمینههای فرهنگی، عرفانی و ادبی برای ساخته شدن لقب «شاهچراغ» در شیراز فراهم شده است. او اولین شاعری است که با استفاده از عنوان شاه از آن حضرت یاد کرده و لقبهای «شاه جهان» و «شه اولیا» را در خطاب ایشان به کار برده است:
بهشت باقی ای منصور و عمر جاودان دریاب
مزار احمد موسی رضا، شاه جهان دریاب
(همان: 56)
رو در مزار احمد موسی رضا نهد
و آنجا تضرعی به شه اولیا کند
(همان: 199)
در اشعار منصور حافظ، عنوان «احمدبن موسیالرضا» بارها تکرار شده که نشاندهندهی عمق ارادت شاعر به کرامات و آستان آن حضرت بوده است.(همان، 4، 109و378) او همچنین، بارها از حضور در مرقد مطهر حضرت و طلب استمداد و روشنی روح از آن مقام سخن گفته است(همان: 286). نکتهای که تاییدکنندهی رواج زیارت مرقد مطهر در زمان اوست:
خاندان مصطفی هست از حرم دارالسلام
روضهی رضوان مزار احمد موسی رضا
(همان:12)
همچنین شیراز را روشن از نور آن امامزادهی جلیل میداند؛ نکتهای که شاید به نوع عمارت مرقد نیز اشاره داشته باشد:
شیـراز اگـر ز ظلمت ظلـم است تیـره باز
روشـن ز نـور احمـد مـوسی رضا شود
(همان: 239)
#منصور_حافظ
#شعر_دینی
#شاه_چراغ
@mmparvizan
مداحی آنلاین - نماهنگ شاهچراغ.mp3
6.29M
یه خبر رسیده پر داغ
خبر از حرم شاهچراغ
که شکستهاند حرمتش رو
خون زائرا ریخته تو باغ
▪️ #شاهچراغ
▪️ #شیراز_تسلیت
🎙 #شمیم_یار
🖤
بسمالله
✅ نکتهای چند:
🔺 شاعر انقلاب یا شاعر انقلابی؟
تفاوتهای عمیقی بین این دو واژه است!
به برخی از آنها اشاره میکنم:
۱. شاعر انقلاب در مدح و تأیید انقلاب به عنوان قدرتی که زیر پرچم آن زندگی میکند شعر میسراید، چون صرفهاش در این است، چه بسا اگر قدرت دیگری سر کار بود برای آن میسرود. اما شاعر انقلابی دل در گرو انقلاب دارد، دلسوز و همراه است، پیشرفتها را میستاید و کمبودها را به نحو شایستهای گوشزد میکند.
۲. شاعر انقلاب در پی چسباندن خود به افراد و مجموعههای منتسب به انقلاب است، برای به دست آوردن جایگاه و قدرت تلاش میکند، هدفش رسیدن به نام و نان است. اما شاعر انقلابی در پی انجام وظیفهاش در جبههی کنونی انقلاب است، برای خدمت به انقلاب و مردم تلاش میکند، هدفش رسیدن به رضای خدا و امام است.
۳. شاعر انقلاب از هر وسیلهای برای مطرح کردن خود استفاده میکند، چه بسا اگر به مسئولیتی رسید از آن برای ارضای خودخواهیهایش بهرهها میبرد. اما شاعر انقلابی از هر موقعیتی برای تحقق آرمانهای انقلاب استفاده میکند، با مسئولیتهای اداری خیلی میانهی خوبی ندارد ولی مسئولانه و متعهدانه برای انقلاب کار میکند.
۴. شاعر انقلاب در مدح انقلاب و منتسبانش محدود شده است، اما شاعر انقلابی افقهای پیش روی انقلاب را میبیند و آنها را برای مردم ترسیم میکند.
۵. شاعر انقلاب چون احتمالا سر سفرهی انقلاب جای خوبی نشسته است خیلی محتاط و محافظهکار عمل میکند، مبادا جایگاهش به خطر بیفتد، از کنار تبعیضها و ستمها با تغافل عبور میکند. اما شاعر انقلابی در خط مقدم مبارزه است، از گلوله خوردن نمیترسد، خودش و قلمش وقف انقلاباند، از بیان تبعیضها و ستمها ابایی ندارد، چون آن را موجب تقویت انقلاب میداند حتی اگر تضعیف خودش را به همراه داشته باشد.
۶. شاعر انقلاب از وضع موجود راضی است، چون جایگاه دارد، رفاه دارد، به خیلی از اهدافش رسیده است یا در شُرف رسیدن است، شاید اصلا آرمانهای انقلاب برایش اهمیتی نداشته باشد. اما شاعر انقلابی تا رسیدن پرچم انقلاب به دست صاحب اصلیاش راضی نمیشود و برای بهبود شرایط همواره در تلاش و نبرد است.
۷. شاعر انقلاب ممکن است روزی ضدانقلاب شود، اما شاعر انقلابی ممکن است روزی شهید...
#علی_سلیمیان
#از کانال شاعران حوزوی
"نگاهی به دفتر ترنم داوودی سکوت/ قربان ولییی"
قربان ولییی از شاعران توانمند دانشگاهی است که از خیل شاعران جریان سنتی و گاه نیمهسنتی، نامی شناخته شده دارد و در قالب غزل و مثنوی، اشعاری درخشان سروده است.
علت تمایز اشعار او، بیش از همه مضامین عرفانی منعکس در آنهاست که طراوت و عمقی خاص به سبک او بخشیده است. از دفترهای متعدد شعر ولییی، شاید بتوان ترنّم داوودی سکوت را موفقترین دانست. در این دفتر 121 غزل گنجانده شده و قوّت مضامین و شاعرانگی بسیاری از آنها سبب شده، صاحب این دفتر به عنوان برترین مجموعهشعر، برگزیدهی جایزهی قلم زرین شود.
در کنار جلوههای رنگرنگ و مثبت این دفتر که بارها از آن سخن گفته شده و دیگر بار و در مجالی مناسبتر باید از آن سخن گفت، در ژرفساخت اشعار میتوان چون هر شعر و دفتری دیگر، نقدهایی را متوجّه این مجموعه دانست.
یکی از آسیبهای پنهان این دفتر که در تصاویر، مضامین و زبان قربان ولییی هم نشانههایی از آن دیده میشود، کلیشگی برخی عناصر سازندهی شعر است.
برای نمونه در غزلهای این دفتر نوعی کلیشگی در تعداد ابیات دیده میشود که با جوشندگی اصیل مضامین عرفانی در تضاد است؛ بهطوری که 93 غزل این دفتر چهار تا شش بیت دارد. نکتهای که علاوه بر شبیهشدن طول ابیات(بهویژه در قالب 5 بیت با 39غزل) قابلیت پیشبینی شکلی را در نگاه مخاطب افزونی میبخشد و احتمال کوششی بودن تجربههای عرفانی شاعر را نیز تقویت میکند؛ نکتهای که یوسفعلی میرشکاک نیز در ویژهنامهی شاعر، به آن اشاره کرده است.
این کلیشگی را در وزنهای انتخابی هم میتوان دید. این تکرار وزنی بیش از همه مربوط به وزن مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن است با 55 بار تکرار؛ پس از آن مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن در 20 غزل استفاده شده است. بسامد حدود 65 درصدی در کاربرد دو وزن تکرارشونده که به میزانی زیاد بیش از متوسط سنّت غزل فارسی کهن و معاصر است؛ کلیشگیای که حتی در غزل شاعران شاخص سبک هندی نیز به این میزانِ تکرار، نمیتوان دید.
با وجود این ایرادها، غزل قربان ولییی دریچهای متمایز با شعر دهههای اخیر را رو به افقهای ذهن و زبان مخاطب گشوده است و میتوان در نوع خود آن ها را نمونه هایی موفق از غزل معناگرا با رویکرد داستانی دانست که خواندن آنها، به مخاطبان علاقهمند به غزل سنتی و نیمهسنتی پیشنهاد میشود.
#قربان_ولییی
#نقد_شعر
#کلیشه
@mmparvizan
نامزدهای نهایی بخش ویژه( شاعرانی که تا به حال مجموعه غزل منتشر نکردهاند؛ اما مجموعه شعر چاپ نشدهشان را جهت داوری در بخش ویژه به دبیرخانهی جایزه ارسال کردهاند.)
برگزیدگان مشترک:
فاطمه سلیمانی و فرزانه شفیعی
اعضای هیات داوران بخش ویژه جویا معروفی، احسان افشاری، حمید چشمآور، مرتضی لطفی و صابر قدیمی بودند.
با اشاره به نزدیک بودن امتیازات آثار نهایی بخش ویژه و دشواری انتخاب، اعضای شورای سیاستگذاری جایزه نیز -در مطالعه و امتیازدهی به آثار راه یافته به بخش نهایی- در کنار داوران دیگر شرکت داشته و در نهایت دو اثری که بیشترین آراء را کسب کردهاند، با حمایت انتشارات آنیما به چاپ خواهند رسید.
«بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد»
مُحَقَّر بُوَد هر که در این قُماش
هنر را ندیده ست در گاه و جاش !
چه بسیار مخفی شده بارها
مُوَجَّه شده نزدِ اِدبار ها
مقرر نموده ست تا در وجود!
نباید سخن از هنرمند بود
بدان، گفته ام هست کامل درست
بسی تجربه دارم و نیست سُست
اگر گفته یک روز شاعر چو قند
که جای هنرمند باشد بلند
َتَعَلُّق به آن دوره ی پیش داشت
نه این مدعی و نه این کیش داشت
نبود این همه عاشقِ رنگ و باد
گَهی مرگ باشد گَهی زنده باد
توانا شده هر که دارا شده
وَ بازنده گردیده چون ما شده !
پدرام اکبری
هدایت شده از کانال انجمن ادبی سرو
#چهارشنبه_ها_و_حافظ
*گوته و حافظ*
[با یادی از خادم فرهنگ ایران و زبانشناس برجستهٔ روزگارِ ما
* زندهیاد دکتر کوروش صفوی] *
▪️حافظ و گوته دو نقطهٔ اوج تاریخ روح آدمی بشمار میروند. حافظ برای ایرانیان و تمامی آنانی که به ادب پارسی عشق میورزند، یکی از بزرگترین شاعران ایران است و گوته نیز بعنوان مهمترین شاعر آلمانی زبان از منزلتی والا برخوردار است. از زیباترین وقایع تاریخ ادب جهان، برخورد مسیر این دو ستارهٔ سخن با یکدیگر است. گوته به اندیشههای حافظ دست یافته و از وی به گونهای بینظیر متأثر گشته است.
🗞️
▪️گوته اگرچه تحت تأثیر موضوعات گوناگونی قرار گرفته، آنچه را که در هنرش بکار برده است، آغشته به شخصیت خود ساخته و این نکته در مورد دیوان شرقی او نیز صادق است؛ دیوانی که زیباترین ثمرهٔ تحلیل او از شرق و نتیجهٔ مستقیم تجربهٔ روحی او با حافظ است.
*سه رساله دربارهٔ حافظ، صص۱۹-۹*
یوهان کریستف بورگل
برگردان زندهیاد استاد کورش صفوی
برشی از رادیو فرهنگ
شیراز خاک کویت یا احمد بن موسی
سرمست از سبویت یا احمدبن موسی
دل های زائرانت همچون کبوترانت
پر می زند به سویت یا احمد بن موسی
آیینه دل ما غرق غبار غم هاست
اینجاست روبرویت یا احمد بن موسی
شیراز مشهد توست زیبا زمرقد توست
خوشبو رود زبویت یا احمد بن موسی
برآستان عشقت دل های دردمندان
سرگرم گفتگویت یا احمد بن موسی
شیراز این دل ما گر دارد آبرویی
باشد زآبرویت یا احمد بن موسی
شاه چراغ دل ها امشب مرا صدا کن
تا پر کشم به سویت یا احمد بن موسی
#حسین کیوانی
#شاهچراغ
◼◼◼◼◼
جهان به حالت غم ،گرم داغ خواهد ماند
و خون لاله ز خس، کنج باغ خواهد ماند
تو پف کنی و بسوزی ز ریش تا ریشه
و تا ابد مه ما شه چراغ خواهد ماند
#شاهچراغ
#شیراز_تسلیت
#زهرا_حاجی_پور
در اقیانوس غدیر.pdf
949K
"در اقیانوس غدیر: گزیدهاشعار نهمین جشنوارهی ملی شعر غدیر"
مقدمهای دربارهی تاریخچهی شعر غدیر و با آثاری از:
ابراهیم آرمات، قاسم بای، دانیال بهادرانی، سهیلا بیابانی، احسان بیات، فاطمه بیرانوند، ایوب پرندآور، آرش پورعلیزاده، سمیه تورجی، راضیه جبهداری، عاطفه جوشقانیان، مهدی جهاندار، سیده اعظم حسینی، مرتضی حیدری آل کثیر، مجتبی خرسندی، حسن خسروی وقار، اسماعیل خلیفه، علیرضا رجب علیزاده، امیر رسولی، علی رضوانی، محمد زارعی، حسن زرنقی، طیبه سلمانینژاد، فاطمه سلیمانپور، سید اکبر سلیمانی، علی سلیمیان، خدابخش صفادل، سیدمسعود طباطبایی، مرتضی عابدپور لنگرودی، علی عابدی، فاطمه عارفنژاد، جعفر عباسی، هادی فردوسی، بهجت فروغی مقدم، ابراهیم قبله آرباطان، روحالله قناعتیان، علی کاوند، محسن کاویانی، زهرا محدثی خراسانی، لعیا محمدی، راضیه مظفری، علی مقدم، حیدر منصوری، معصومه مهری قهفرخی، فاطمه نانیزاد، رضا نیکوکار و حمید هنرجو
#بنیاد_بینالمللی_غدیر
#محمد_مرادی
@mmparvizan
گفتيم عشق و طاقت آن را نداشتيم
چيزی كه ما لياقت آن را نداشتيم
گفتيم در كشاكش تقدير با هميم
حرفی زديم و قدرت آن را نداشتيم
بعد از هزار مرتبه تكرار دوستی
يكبار هم صداقت آن را نداشتيم
بسيار ساده بود سخن گفتن از گذشت
اما دريغ! جرأت آن را نداشتيم
حالا بيا كمی سخن از عاشقی بگو
كاری كه هيچ فرصت آن را نداشتيم
#مجيد_افشاری
"تکرار آغاز شعر در پایان"
شاعران در تنظیم ساختار شعر روشهایی گوناگون دارند. گاه شاعرانی چون متمایلان سبک هندی صرفا از مشابهت وزن، قافیه و ردیف برای ایجاد پیوند حداقلی در طول و عرض شعر استفاده میکنند. گاه چون شاعران خراسانی از آرایههای بدیعی و تناسبهای آوایی در کنار روایت بهره میگیرند و گاه چون شاعران عراقی، از زبان استعاری، تناسبهای معنوی و در کنار آن روایت در تقویت ساختمان شعر مدد میطلبند.
در کنار شگردهای یادشده که عمدتا ساختار طولی و خطی شعر را تقویت میکند، در برخی اشعار با شکلی چرخشی روبه روییم؛ به این صورت که شاعر با تکرار آغاز شعر در پایان آن، گویی این امکان را به مخاطب میدهد تا به آغاز شعر بازگردد و روایتی چرخشی را از شعر تجربه کند.
برای مثال سعدی در غزل بیست بیتیاش با مطلع زیر میسراید:
میروم وز سر حسرت به قفا مینگرم
خبر از پای ندارم که زمین میسپرم
میروم بیدل و بییار و یقین میدانم
که من بیدلِ بییار نه مرد سفرم
او در این شعر به روایت لحظهی جدایی خود از معشوق پرداخته و با استفاده از افعال استمراری، به گونهای آن را توصیف کرده که گویا این شعر دقیقا در آن زمان در حال سرودن بوده است. به همین دلیل وقتی در پایان غزل میگوید:
از قفا سیر نگشتم من بدبخت و هنوز
میروم وز سر حسرت به قفا مینگرم
مخاطب پس از 18 بیت، از تکرار مطلع آزرده نمیشود و آن را در خدمت ساختار دورانی شعر میداند. گویی هنوز نگاه کردن سعدی به پشت سر ادامه دارد.
در غزل حافظ با مطلع:
ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر
زار و بیمار غمم راحت جانی به من آر
نیز مصراع اول در پایان غزل تکرار شده است:
دلم از دست بشد دوش چو حافظ میگفت
ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر
اما تکرار حافظ چون سعدی در خدمت روایت و ساخت شعر نیست و بیشتر محدود به لفظ شعر است؛ این را در بررسی کامل دو شعر میتوان بهراحتی تشخیص داد.
در شعر معاصر بیش از آثار کهن تکرار سطر یا سطرهای آغازین را در پایان شعر میبینیم. نیما در این حوزه از شاخصترین شاعران است. مثلا در شعر "آی آدمها" این عبارت در آغاز و پایان شعر آمده یا در شعر "هست شب"، این چندکلمه در آغاز و پایان شعر تکرار شده است:
هست شب یک شب دم کرده و خاک رنگ رخ باخته است.
... هست شب آری شب
یا عبارت آغازین و پایانی شعر "در شب سرد زمستانی" وده ها شعر دیگر از او.
در شعر نیما بیش از دیگران، تکرار آغاز شعر در انجام آن، نشاندهندهی ادامهی وضعیت موجود است؛ البته در بافتی نمادین و به همین دلیل در خدمت ساختار شعر است.
این ویژگی به شعر دیگر معاصران پیرو او نیز راه یافته، از جمله در تعدادی از شعرهای اخوان و شاملو و سهراب و سیاوش کسرایی و .... .
برای مثال شعر "کفش هایم کو؟" و "قایقی خواهم ساخت" را سهراب با تکرار همین عبارت در پایان ختم میکند که نشاندهندهی استمرار در نیاز به سفر است یا سیاوش کسرایی فضای زمستانی آغاز شعر " آرش" را در پایان تکرار کرده یا قیصر امین پور عبارت "رفتار من عادی است" را در آغاز و پایان شعری به همین نام تکرار میکند.
در تمام نمونههای یاد شده، تکرار آغاز شعر در خدمت ساختمان و معنای اثر است و دلیلی شاعرانه دارد؛ اما در بسیاری از اشعار، بهویژه در غزل جوانان شاعر، تکرارهایی دیده میشود که صرفا در لفظ شعر اتفاق افتاده و کمکی به پایان هنری شعر نکرده است.
از آن نمونه است؛ در دفتر #به_زبان_مادری سرودهی #علی_اصغر_شیری که در کنار شعرهایی خوب، دست کم شاعر در این شگرد موفق نبوده است و بارها نیز از آن بهره گرفته است. از نمونههای نسبتا موفق تکرار مصراع نخست غزل 30 در پایان آن است:
برایت اتفاق افتاده دنبال خودت باشی؟
اما در اغلب موارد، تکرارها تنها کلیشهای است که غزلها را زودتر به پایان رسانده است:
بیت اول:
تو کوچک نیستی جنگل فراموشت نخواهد کرد
زمین با خاک و خاکستر، هم آغوشت نخواهد کرد
بیت آخر:
تو کوچک نیستی راز بزرگ جنگل و کوهی
تو کوچک نیستی جنگل فراموشت نخواهد کرد
بیت اول:
شرمندهام که بیت ندارم برای تو
شعری که واژهواژه بگرید به پای تو
بیت آخر:
با دست خالی آمدم اینجا مرا ببخش
شرمندهام که شعر ندارم برای تو
در غزلهای شمارهی 12، 19 و 21 نیز تکرار کامل یا ناقص مطلع را در ختام غزل میبینیم. با توجه به تعداد کم شعرها، ابیات کم آن ها و دیگر تکرارهای لفظی و معنایی دفتر، این شگرد بیش از آنکه برآمده از ضرورتهای شاعرانه باشد، موید دایرهی محدود واژهها و اندیشههای شاعر است. از این زاویه، او با تکرار مطلع کوشیده شعر را سادهتر به پایان ببرد و از تنگناهای آن خارج شود؛ آسیبی که در بسیاری از دفترهای شعر سنتی روزگار ما دیده میشود.
#نقد_شعر
#غزل
#محمد_مرادی
@mmparvizan