eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
347 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
550 ویدیو
110 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز جام بادهٔ گلگون خراب کن خورشید مِی ز مشرق ساغر طلوع کرد گر برگ عیش می‌طلبی ترک خواب کن روزی که چرخ از گل ما کوزه‌ها کند زنهار کاسهٔ سر ما پرشراب کن ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم با ما به جام بادهٔ صافی خطاب کن کار صواب باده‌پرستی است حافظا! برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنی کَز سرِ اندیشه نباشد پوچ است شعر، پُرمغز نگردد ز دهن پُر کردن...
بـاز بــاران مـــی‌زنـــد بـــر پنجــــــره، یعنـی سلام بـاز از بــازی،غــــــــزل، از کـــــودکـــــی دارد پیـام بـاز پـاییــــزست و زلفت مـی‌شـــود زنجیــــرِ دل بـاز افتـادم چـو گنجشکی در آغـوشت به دام بـاز همــدم مـی‌شــــوم بـا خـاطــــراتت زیــر ابــر تا ببـارد عشـق، بـر جــانــم،دلــم،چشمم مدام چتــــر را مـی‌بنــدم آری، تـا بشـــویــم سینـه را بشنــــوم آهنـگِ قلبت را دمــــــادم، بــــی‌کـلـام همچوآهو می‌دوی دردشت و من با چشمِ تَر می‌زنم هو هو ز عشقت تا شود عمرم تمام ســرگـذارم بـر لَحَـد، بعـد از پریشـان گـویی‌ام حـــرمتــی بینــم اگــر قـدری، کنـم از جـا قیـام بــاز مـی‌خــــوانــد تــرانـه، بــاز مــی‌رقصــد نگـار بــاز بــاران مــی‌زنــد بــر پنجـــره، یعنـی سلام
محمدرضا رحیمی عنبران فرزند محمد علی در آبان ماه 1365 شمسی در مشهد مقدس متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. او کارشناس جامعه شناسی است و با نهادهای هنری فرهنگی چون روزنامه‌ها (خراسان، قدس و همشهری) و صدا و سیمای خراسان رضوی همکاری مستمر داشته است. همچنین مؤسس و مجری انجمن آیینی شعر هشتم نیز بوده است. وی اجرا و برگزاری شبهای شعر *رسم دعبل* که در حرم مطهر رضوی( بهار سال 1398) را بر عهده داشته است ایشان به سفارش بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا علیه السلام کتابی تحت عنوان *آه و آهن* با همراهی دکتر هادی منوری گرداوری کرده اند! اشعار این شاعر در مجموعه‌‏های «بهار میثاق»، «چشمه خورشید» و «دختر خورشید و ماه» گردآوری و به چاپ رسیده است. ‏‌‏‏‏‏
دوشنبه آمد و بعد از تماس ساعت چار قرار از کف من رفت در هوای قرار خوشا به عاقبت قطره‌ای که دریا شد خوشا به عافیت راه رود! آخر کار خوشا تلألو خورشید در صحاری شب خوشا نسیم دل‌انگیز صبح گندم‌زار به او رسیدم و دیدم چقدر افتاده‌ست چنان درخت برومند سربزیر از بار خطوط روشن پیشانیش چنان خطّی که یادگار نوشته زمانه بر دیوار خدا شناس و خداباور و خدا آگاه مدام زیر لبش داشت ذکر استغفار زمان خواندن شعرم رسید و در پایان چه شاعران پس از یک نگاه معنادار به خنده گفت چرا شعر می‌نویسی تو هان برو کتاب بخوان، خویش را مده آزار تو چون حبابِ نشسته برآب میمانی برو به بحر معانی بجوی و دٌر به کف آر در این بهشت که خوش چهره ماه رخسار است کنار گل بنشین و مرو سوی خص و خار و بیدلانه دل از این و آن بگیر و برو سراغ صائب و حافظ به آن دو دل بسپار در این سیاهی شب ، گرم نور روزنه باش برو رها شو از این سایه‌های بدپندار به باد میرود این گنجهای نقره و زر به جستجوی ادب باش و بگذر و بگذار چه شاعری که "وفایی" نمیشناسی هیچ چه شاعری که "شکوهی" نخوانده‌ای یک بار برو به عرض ادب کُنج صحن جمهوری به محفل ادبی، یادگار "صاحبکار" بدون فیض الهی نمیرسی به "کمال" مؤیدت دَم "قدسی" شود در این گلزار به برگ ریز مضامین، "شفق" مشوّق ماست در این میانه مشو غافل از صفای بهار برو سراغ قصیده چنانکه خاقانی نگاه کن تو به اسفندقه که شاعروار به دست‌بوس غزل‌های "قهرمان" رفته ست چنان که شبنم نو، بر شکوفه‌های انار چقدر گرم صدایش شدم نفهمیدم که ماندم از شعف و شوق، تا سحر بیدار چقدر آه، دلم تنگ آن شب است امروز که سال‌هاست گذشته‌ست از شب دیدار تو ای برادر من ای جوان نواندیش کنون که دست تو باز است و فرصتت بسیار عَلم به دوش شهیدان و ذاکران کوچید علم به روی زمین است یا علی بردار
هشتمین فراخوان سوگواره ی شعر فاطمی دریای نور به میزبانی خیمه ی حضرت زهرا(س) در بخش سیمکان شهرستان جهرم موضوع: معارف ،مناقب،و مراثی ،حضرت زهرا«س» آخرین مهلت ارسال اثر: ۳۰ آبان ۱۴۰۳ تاریخ برگزاری سوگواره: 14آذرماه1403 (ویژه شاعران استان فارس ) ارسال اثر به شماره واتساپ ،ایتا 09369386434 به برگزیدگان جوایز نفیسی اهدا خواهد شد «ستاد برگزاری شب شعر دریای نور»
بر بلندای نام عقیله بر دیدگان مبهوتمان شوراب ناگزیری است. حتی در رخت های سفید عیدانه و در لبخند ها ی بهجت آمیز میلاد دخترآفتاب. ما دعوت شده ایم. نه، ما انتخاب شده ایم تا در ساحت شیوای شعر ، زیر سایه سنگین دخترفرهمند آفتاب، بانوی ایثار و حماسه، صبورای دل های نگران و پناه جان های بی تاب، نام عزیزش را شادمانه زمزمه کنیم. به ضیافت قنداغ محفل قند پارسی و روشنای مجلس آرایی انجمن دختران آفتاب. با حضور دکتر غلامرضا کافی دکتر سیده اعظم حسینی و سرکار خانم نجمه آرمان - چهارشنبه16 آبان 1403، ساعت 16 - شیراز، میدان اطلسی، کتابخانه ی عمومی رییسی اردکانی، سالن کتابدار اداره کل کتابخانه های عمومی استان فارس
اگرچه زود؛ می‌آید، اگرچه دیر؛ می‌آید سوار سبزپوش ما به هر تقدیر می‌آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر، می‌آید زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی که آن آیینۀ سبز «خدا تصویر» می‌آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ‌ها هم می‌کند تأثیر، می‌آید در اعماق نگاهش می‌توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مِهر است و با شمشیر می‌آید چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم، گل‌نغمۀ تکبیر می‌آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن، نه با تأخیر می‌آید ✍
صبح آمده صورت تو را ناز کند در حاشیه‌ی چشم‌ تو پرواز کند خورشید بهانه‌ای شده تا دنیا با دیدن تو روز خود آغاز کند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بر بلندای نام عقیله بر دیدگان مبهوتمان شوراب ناگزیری است. حتی در رخت های سفید عیدانه و در لبخند ها ی بهجت آمیز میلاد دخترآفتاب. ما دعوت شده ایم. نه، ما انتخاب شده ایم تا در ساحت شیوای شعر ، زیر سایه سنگین دخترفرهمند آفتاب، بانوی ایثار و حماسه، صبورای دل های نگران و پناه جان های بی تاب، نام عزیزش را شادمانه زمزمه کنیم. به ضیافت قنداغ محفل قند پارسی و روشنای مجلس آرایی انجمن دختران آفتاب. با حضور دکتر غلامرضا کافی دکتر سیده اعظم حسینی و سرکار خانم نجمه آرمان - چهارشنبه16 آبان 1403، ساعت 16 - شیراز، میدان اطلسی، کتابخانه ی عمومی رییسی اردکانی، سالن کتابدار اداره کل کتابخانه های عمومی استان فارس