محفل شعر قند پارسی
سلام قابل توجه دوستان عزیز شاعر و نویسنده جشنواره ی کتابخوانی رضوی در دو موضوع حضرت امام رضا علیه
📣📣📣📣📣📣
با سلام
قابل توجه دوستان عضو محفل ادبی قند پارسی
عزیزانی که مایلند در جلسه بعدی محفل
سه شنبه 20 آذر 1403، ساعت 16
در محل کتابخانه ی شهید دستغیب
واقع در خیایان طالقانی شرکت نمایند
لطفا به همراه نام خود یک قطعه عکس پرسنلی، به جناب کیوانی یا سرکار خانم بنی ایمان ارسال کنند،
تا در پوستر برنامه درج شود.
مهلت تا ساعت 24 روز جمعه 16 آذر.
محفل ادبی قند پارسی
دقت بفرمایید
کتابخانه ی شهید دستغیب
خیابان طالقانی
پارکینگ کتابخانه نیز درخدمت دوستان خواهد بود.
May 11
May 11
همیشه هست اسیر کتاب دانشجو
گرفته توی پژوهش شتاب دانشجو
مطالعات زیادش نتیجه داد آخر
کره گرفته ز مولکول آب دانشجو
به تخمِ مرغ اگر که نمی دهد پاسخ
سه وعده میل نموده کباب دانشجو
علاقه مندی جدی به جَبر موجب شد
که از جَدَل بکند اجتناب دانشجو
مرور می کند از ابتدا دروسش را
ندارد آخر ترمش عذاب دانشجو
برای نمره گرفتن نبوده اِی استاد!
اگر که گفته ات عالیجناب دانشجو!
چهار واحد درسی گرفت و هی افتاد
گلایه دارد از آن انتخاب دانشجو
هزینه های پدر را برای دانشگاه
بهانه کرد و نمود اعتصاب دانشجو
حلول کرده درونت ابو علی سینا
فقط نکرده به رویَت حساب دانشجو
همیشه بوده مسیرت به «کوی دانشگاه»
ولی نمی روی از «انقلاب» دانشجو
رسیده ای به فراسوی علم می دانم
به جان شوهرِ عمَّت رباب دانشجو!
به جای این همه کوشش بیا و یک مدت
برو کنار بخاری بخواب دانشجو !
#پدرام_اکبری
#روز_دانشجو
#شعر_طنز
نه مثلِ سارهای و مریم نه مثل آسیه و حوا
فقط شبیه خودت هستی، فقط شبیه خودت زهرا
اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری
شبیه آیه تطهیری، شبیه سوره اعطینا
شناسنامه تو صبح است، پدر تبسم و مادر! نور
سلام ما به تو ای باران، درود ما به تو ای دریا
کبود شعلهور ِ آبی سپیده طلعت مهتابی
به خون نشستن تو امروز، به گــُل نشستن تو فردا
بگیرآب و وضویی کن به چشمه سار فدک امشب
نماز عشق بخوان فردا، به سمت قبله ی عاشورا
شعر: علیرضا قزوه
۱۶ آذر زادروز پرویز خائفی
(زاده ۱۶ آذر ۱۳۱۵ شیراز -- درگذشته ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ شیراز) شاعر
او نوه میرزا اسماعیل خائف شاعر و ادیب معاصر شوریده شیرازی است. میرزا اسماعیل همانند شوریده شیرازی از نعمت بینایی محروم بود، او به زبان فرانسه تسلط داشت و فلسفه ملاصدرا را تدریس میکرد و صاحب دیوان شعر نیز بود.
خائفی میگوید: پدرم قاضی دادگستری بود ولی از شدت علاقهاش به شعر و ادبیات فارسی، خانه ما همیشه محفل انس با بزرگان ادب معاصر بود.
او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل وارد دانشکده ادبیات شد و پس از دریافت لیسانس در رشته زبان و ادبیات فارسی، به تدریس در دبیرستانهای شیراز مشغول شد. او برای ادامه تحصیل عازم تهران شد و پس از گرفتن مدرک دوره فوق لیسانس علوم اجتماعی، به سمت مسئول تبلیغات و انتشارات کمیته پیکار با بیسوادی منصوب شد.
وی از آن پس در وزارت فرهنگ و هنر به خدمت پرداخت و مدتی هم ریاست کتابخانه ملی فارس را عهده دار شد و همزمان در دانشگاه شیراز تدریس میکرد.
پس از انقلاب ضمن تدریس در دانشگاه آزاد و پیام نور، در شیراز و چند شهر استان فارس، سرپرستی مرکز حافظشناسی در آرامگاه حافظ را عهده دار شد.
وی شعر و شاعری را در دوران دبیرستان آغاز کرد و از سال ۱۳۲۹ با مطبوعات به همکاری پرداخت.
نخستین مجموعه شعرش در سال ۱۳۴۲ با عنوان "حصار" منتشر شد، این مجموعه شعر توجه محافل ادبی را به خود جلب کرد، به گونهای که شفیعی کدکنی در نقدی بر این کتاب نوشت:
"حنجره ای تازه بعد از توللی در شیراز به صدا درآمده است" و این آغاز تاکنون ادامه دارد. حاصل فعالیت پنجاه ساله او بشرح زیر است:
-- حصار (شعر ۱۳۴۲)
-- از لحظه تا یقین (شعر)
-- این خاک تابناک طربناک (شعر)
-- باز آسمان آبی است (شعر)
-- بازگشت (داستان برای نوسوادان)
-- یادنامه میرزای کاظمی
-- پند سعدی
-- حافظ در اوج (مجموعه مقالات)
-- حصار (شعر)
-- مقالهها و زبان ساده برای نوجوانان ۱۳۶۷
-- کی شعر تر انگیزد (مجموعه شعر ۱۳۷۳)
-- پیرانه پار و پیرار (مجموعه شعر ۱۳۷۸)
-- گزیده پنج کتاب در یک کتاب (گزیده اشعار ۱۳۷۹)
-- یاد و باد (مجموعه اشعار ۱۳۸۲)
-- آخرین آغاز (مجموعه اشعار ۱۳۸۴)
-- کنار لحظههای عمر (مجموعه اشعار ۱۳۸۹)
-- مجمع پریشانی (مجموعه مقالات حافظشناسی ۱۳۹۰)
-- آواز های آویزان (مجموعه اشعار ۱۳۹۳)
خائفی معتقد بود: در شعر من زایش خودجوش بوده است، با شناخت ادب پربار فارسی به این تجربه رسیدهام که با نوآوری با پشتوانه شناخت عمیق این نوآوران عصر خود، میتوان به آن گونه ابزار و سرمایه فرهنگی دست یافت که با شهامت و جرئت به نو اندیشی رسید.
همیشه گفتهام و نوشتهام: که شعر را هرگز در ژانر و قالب ساختاری، توجیه ویژه نکردهام، بلکه تشکل یک واحد واژگانی که برانگیزاننده حس تاثیر پذیرنده باشد، شعر است و پنجاه سال است که رفتگان، زندگان، پیر و جوان کار مرا در همین معیار، ارتباط و فراز و نشیبهای خوب و بد آن پذیرفتهاند
شیراز:
شیراز دو قدم بیشتر نیست
از خانه تا خواب حافظیه
از حافظیه تا خانه، تا سماع
اما در این دو قدم انگار
جغرافیای شعر جهان را
با سایهات قدم زدهای تنها
انگار دیوان شعر خدا را
در خود ورق زده ای یکجا
بهمن ۱۳۷۶
زخم فدک
هر سو شعاع گنبد ماه تمام توست
در کوه و در درخت، شکوه قیام توست
در هر بهار زخم فدک تازه میشود
در هر گل محمّدی آهنگ نام توست
چشمی که در جزیرۀ مجنون به خون نشست
دیگر شهید گمشدۀ صبح و شام توست
وقت نماز شب که دل آهسته بشکند
سوگند میخورم که به طوف مقام توست
بین دعای ندبۀ چشمم ظهور کیست؟
دستی به تیغ شعلهور انتقام توست...
✍🏻 #محمدحسین_انصارینژاد
🏷 #فاطمیه | #شعر_فاطمی