نه مثلِ سارهای و مریم نه مثل آسیه و حوا
فقط شبیه خودت هستی، فقط شبیه خودت زهرا
اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری
شبیه آیه تطهیری، شبیه سوره اعطینا
شناسنامه تو صبح است، پدر تبسم و مادر! نور
سلام ما به تو ای باران، درود ما به تو ای دریا
کبود شعلهور ِ آبی سپیده طلعت مهتابی
به خون نشستن تو امروز، به گــُل نشستن تو فردا
بگیرآب و وضویی کن به چشمه سار فدک امشب
نماز عشق بخوان فردا، به سمت قبله ی عاشورا
شعر: علیرضا قزوه
۱۶ آذر زادروز پرویز خائفی
(زاده ۱۶ آذر ۱۳۱۵ شیراز -- درگذشته ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ شیراز) شاعر
او نوه میرزا اسماعیل خائف شاعر و ادیب معاصر شوریده شیرازی است. میرزا اسماعیل همانند شوریده شیرازی از نعمت بینایی محروم بود، او به زبان فرانسه تسلط داشت و فلسفه ملاصدرا را تدریس میکرد و صاحب دیوان شعر نیز بود.
خائفی میگوید: پدرم قاضی دادگستری بود ولی از شدت علاقهاش به شعر و ادبیات فارسی، خانه ما همیشه محفل انس با بزرگان ادب معاصر بود.
او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل وارد دانشکده ادبیات شد و پس از دریافت لیسانس در رشته زبان و ادبیات فارسی، به تدریس در دبیرستانهای شیراز مشغول شد. او برای ادامه تحصیل عازم تهران شد و پس از گرفتن مدرک دوره فوق لیسانس علوم اجتماعی، به سمت مسئول تبلیغات و انتشارات کمیته پیکار با بیسوادی منصوب شد.
وی از آن پس در وزارت فرهنگ و هنر به خدمت پرداخت و مدتی هم ریاست کتابخانه ملی فارس را عهده دار شد و همزمان در دانشگاه شیراز تدریس میکرد.
پس از انقلاب ضمن تدریس در دانشگاه آزاد و پیام نور، در شیراز و چند شهر استان فارس، سرپرستی مرکز حافظشناسی در آرامگاه حافظ را عهده دار شد.
وی شعر و شاعری را در دوران دبیرستان آغاز کرد و از سال ۱۳۲۹ با مطبوعات به همکاری پرداخت.
نخستین مجموعه شعرش در سال ۱۳۴۲ با عنوان "حصار" منتشر شد، این مجموعه شعر توجه محافل ادبی را به خود جلب کرد، به گونهای که شفیعی کدکنی در نقدی بر این کتاب نوشت:
"حنجره ای تازه بعد از توللی در شیراز به صدا درآمده است" و این آغاز تاکنون ادامه دارد. حاصل فعالیت پنجاه ساله او بشرح زیر است:
-- حصار (شعر ۱۳۴۲)
-- از لحظه تا یقین (شعر)
-- این خاک تابناک طربناک (شعر)
-- باز آسمان آبی است (شعر)
-- بازگشت (داستان برای نوسوادان)
-- یادنامه میرزای کاظمی
-- پند سعدی
-- حافظ در اوج (مجموعه مقالات)
-- حصار (شعر)
-- مقالهها و زبان ساده برای نوجوانان ۱۳۶۷
-- کی شعر تر انگیزد (مجموعه شعر ۱۳۷۳)
-- پیرانه پار و پیرار (مجموعه شعر ۱۳۷۸)
-- گزیده پنج کتاب در یک کتاب (گزیده اشعار ۱۳۷۹)
-- یاد و باد (مجموعه اشعار ۱۳۸۲)
-- آخرین آغاز (مجموعه اشعار ۱۳۸۴)
-- کنار لحظههای عمر (مجموعه اشعار ۱۳۸۹)
-- مجمع پریشانی (مجموعه مقالات حافظشناسی ۱۳۹۰)
-- آواز های آویزان (مجموعه اشعار ۱۳۹۳)
خائفی معتقد بود: در شعر من زایش خودجوش بوده است، با شناخت ادب پربار فارسی به این تجربه رسیدهام که با نوآوری با پشتوانه شناخت عمیق این نوآوران عصر خود، میتوان به آن گونه ابزار و سرمایه فرهنگی دست یافت که با شهامت و جرئت به نو اندیشی رسید.
همیشه گفتهام و نوشتهام: که شعر را هرگز در ژانر و قالب ساختاری، توجیه ویژه نکردهام، بلکه تشکل یک واحد واژگانی که برانگیزاننده حس تاثیر پذیرنده باشد، شعر است و پنجاه سال است که رفتگان، زندگان، پیر و جوان کار مرا در همین معیار، ارتباط و فراز و نشیبهای خوب و بد آن پذیرفتهاند
شیراز:
شیراز دو قدم بیشتر نیست
از خانه تا خواب حافظیه
از حافظیه تا خانه، تا سماع
اما در این دو قدم انگار
جغرافیای شعر جهان را
با سایهات قدم زدهای تنها
انگار دیوان شعر خدا را
در خود ورق زده ای یکجا
بهمن ۱۳۷۶
زخم فدک
هر سو شعاع گنبد ماه تمام توست
در کوه و در درخت، شکوه قیام توست
در هر بهار زخم فدک تازه میشود
در هر گل محمّدی آهنگ نام توست
چشمی که در جزیرۀ مجنون به خون نشست
دیگر شهید گمشدۀ صبح و شام توست
وقت نماز شب که دل آهسته بشکند
سوگند میخورم که به طوف مقام توست
بین دعای ندبۀ چشمم ظهور کیست؟
دستی به تیغ شعلهور انتقام توست...
✍🏻 #محمدحسین_انصارینژاد
🏷 #فاطمیه | #شعر_فاطمی
861.8K
شعر فعل مجهول🌹🌹🌹
از #سیمینبهبهانی
خوانش: ع. ک.
گزینهی اشعار سیمین بهبهانی، ص ۱۰۷-۱۱۰.
گرفتم مدرك و غرق غرورم
ليسانس سازه از پيغام نورم
زلطف بي دريغ شهرداري
خدا را شكر حالا يك سپورم
🌾🌹
رييس كل دانشگاه آزاد
الهي كه شود با غ تو آباد
ز لطف و مهر تو در فصل گرما
خودم را می زنم با مدركم باد
🥀🌿
سه تا مدرك گرفتم در رياضي
شدم از خود هزاران بار راضي
پس از سگ دو زدن از بابت کار
در ِ كوزه نهادم روز ِ ماضي
💐🌺
با مدرك( پي اچ دي) خود حاليدم
صد بار به فكر و هوش خود باليدم
هر جا که برای کار رفتم اما
مدرک به کنار ،پاچه را مالیدم *
🌸🪴
به هر جا بنگرم کوه و در و دشت
نماد و آرم دانشگاه بینم
نمی دانم چرا در پشت آن آرم
به جای مهد دانش چاه بینم؟!
🌷🌺
به دانشگاه نخبه پروریدیم
چه محنت ها و جوری که کشیدیم
ولی با لطف دولت شد فراری
ز نخبه پروری خیری ندیدیم
از آرشیو سال های قبل
روز دانشجو مبارک
16 آذر 1403
#محمد_جاوید
طنزپرداز
"پیام"
دنبال یک زمان جدیدم، محتاج یک مجالِ مجدّد
باید به اوج رفت و رها شد، از بند این زوال مجدّد
عمری است در توّهم رویا، در حسرت خیال تو هستم
ایکاش باز، پیش تو باشم، یک خواب و یک خیال مجدّد
من آن پرندهام که همهعمر در این قفس دچار سکوتم
هر صبح... انتظار پیاپی، هر عصر... بالبال مجدّد
هرشب میان بسترِ تردید، زل میزنم به پرسش ساعت
میخوابم و شروعِ دوباره... صبح است و صد سوال مجدّد
این زندگی بدون تو ای خوب! چیزی بهجز ملال و خطر نیست
پس، بعدِ مرگ... زندهشدن چیست؟: تکرار یک ملال مجدّد
سالی گذشت و سال نو آمد، تحویلِ سال، معنیاش این بود:
پایان یک جدالِ قدیمی، آغاز یک جدال مجدّد
*
ای دوست! ای عزیزِ صمیمی! قطع است اتّصال درونم
ایکاش این پیامِ تو باشد: در حال اتّصالِ مجدد...
#محمد_مرادی
#انتظار
#تنهایی
https://eitaa.com/mmparvizan
۱۷ آذر زادروز محمدرضا اصلانی
(زاده ۱۷ آذر ۱۳۲۲ رشت) شاعر، سینماگر، هنرپژوه و فارغالتحصیل رشته نقاشی
او از شاعران فعال و مطرح موجنو دهه چهل بود که اشعارش امیدی در میان هواداران شعر مدرن برانگیخته بود و از جمله کسانی بود که بعدها بیانیه شعر حجم - شکل بهسامان رسیده موج نو - را زیر نظر یداله رؤیایی امضاء کرد.
از جمله آثارش «شبهای نیمکتی، روزهای باد» (۱۳۴۴) در شرایطی منتشر شد که هنوز جسارت چاپ و پخش این نوع شعر معمول نبود. سه سال پیشتر، احمدرضا احمدی با چاپ مجموعه شعر «طرح» در ۵۰۰ نسخه این جریان را آغاز کرده بود. پیوستن فروغ فرخزاد و سهراب سپهری به جریان موجنو هرچند بدون تأیید بود اما شاکله زیباییشناسی آثار آنان را تغییر داده بود.
با این وجود، او یک شاعر محفلی نبود و چندان ارتباطی هم با این گروه نداشت؛ هرچند که دوستشان داشت. در حقیقت، وی با گروهی از دانشجویان دانشکده هنرهای تزئینی همراه بود و سپس هم جدا شدند و همین گروه بودند که کتاب «شبهای نیمکتی، روزهای باد» را منتشر کردند. این افراد مهدی سحابی، حسین رسائل، منوچهر صفرزاده، فرشید ملکی و قدسی قاضینور بودند. به گفته وی: «نفری صد تومان گذاشتند و این کتاب منتشر شد» طرح جلد «شبهای نیمکتی، روزهای باد» هم از مهدی سحابی بود و این برای اولینبار بود که نوشته نام کتاب، تبدیل به گرافیک جلد میشد. در آن زمان کتابی نبود که چنین طرح جلدی داشته باشد.
او که در دانشکده هنرهای تزئینی بهجای آشنایی با هرنوع هنر کلاسیک، مستقیم به نقاشی مدرن پرداخته بود، به مطالعه کتابهای هنر مدرن پرداخت و با آشنایی با معماری مدرن به مفهوم بافتها حساس گشته و چنین نگاهی به جهان مسئله او شد.
در واقع موج نوییها همچون کاندینسکی معتقد بودند سبک هر نقاش "اینجا شاعر" برحسب سودایی و ضرورتی باطنی که در وجود خود حس میکند تعیین میشود.
کتابشناسی:
(۱۳۴۴) دفتر شعر: شبهای نیمکتی، روزهای باد، نشر تهران
(۱۳۵۴) دفتر شعر: بر تفاضل دو مغرب
(۱۳۵۷) دفتر شعر: سوگنامه سالهای ممنوع، شرکت انتشارات زردیس
(۱۳۷۸–۱۳۸۹) آراء و نظریات سینمایی: دگرخوانیِ سینمای مستند، نشر رونق؛ مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی
شامل: طرح و تشریح ماهیت فلسفی، ادبی و زیباییشناختی سینما است. «دگرخوانی» پس از کتاب «واقعیتگرایی فیلم» نوشته فریدون رهنما به سال ۱۳۵۰، دومین کتاب تألیفی به قلم یک سینماگر ایرانی است که به تفکر و بازاندیشی در بنیانهای نظری سینما میپردازد.
بهرام صادقی، نشرقصه
(۱۳۹۷) گفتگو با محمدرضا اصلانی: هستیِ آیینه "به اهتمام آرش سنجابی" نشر اختران
شامل: مجموعه گفتگو درباره کارنامه و آراء و نظرات هنری محمدرضا اصلانی.