eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
349 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
558 ویدیو
112 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
نقیضه ای بر شعر ناصرخسرو گرفتند از دست ما دلبری را به بازار شعر وادب مشتری را گرفتند با گربه و سگ چرانی هم از مادران شیوه ی مادری را فراری بدادند آنسوی خاور به صد حیله وحقه آن خاوری را وبیرون نکردند این خیره سرها زسر هایشان باد خیره سری را اجازه ندادند تا شاعران هم بفهمند معنای این سٓروٓری را کسی نیست دیگر که با خود بیارد به زیر فلک چرخ نیلوفری را در انبوه شاعر نمایان شیاد نداند کسی ارزش شاعری را «من آنم که در پای خوکان نریزم مرین قیمتی دُر لفظ دری را» کیوانی
به نواسنجِ داوودآواز، محسن خان چاووشی، به ویژه به خاطر ترانه ی فلسطین شان، در این روزهای خاموشی نوافروشانِ دروغزن!
بگذار ، که بر شاخه ی این صبح دلاویز بنشینم و از عشق سرودی بسرایم آنگاه ، به صد شوق ، چو مرغان سبکبال ، پر گیرم ازین بام و به سوی تو بیایم خورشید از آن دور ، از آن قله پر برق آغوش کند باز ، همه مهر ، همه ناز ? سیمرغ طلایی پرو بالی ست که چون من از لانه برون آمده ، دارد سر پرواز پرواز به آنجا که نشاط است و امیدست پرواز به آنجا که سرود است و سرورست آنجا که ، سراپای تو ، در روشنی صبح رویای شرابی ست که در جام بلور است ? آنجا که سحر ، گونه گلگون تو در خواب از بوسه خورشید ، چو برگ گل ناز است ، آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد چشمم به تماشا و تمنای تو باز است ! من نیز چو خورشید ، دلم زنده به عشق است راه دل خود را ، نتوانم که نپویم ? هر صبح ، در آیینه جادویی خورشید چون می نگرم ، او همه من ، من همه اویم ! او ، روشنی و گرمی بازار وجود است در سینه من نیز ، دلی گرم تر از اوست او یک سرآسوده به بالین ننهادست من نیز به سر می دوم اندر طلب دوست ? ما هردو ، در این صبح طربناک بهاری از خلوت و خاموشی شب ، پا به فراریم ما هر دو ، در آغوش پر از مهر طبیعت با دیده جان ، محو تماشای بهاریم ? ما ، آتش افتاده به نیزار ملالیم ، ما عاشق نوریم و سروریم و صفاییم ، بگذار که سرمست و غزل خوان من و خورشید بالی بگشاییم و به سوی تو بیاییم 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به شب ها روز بودن را می آموزیم و خوش بینیم مبادا تا طلوع صبح نو یک لحظه بنشینیم سر آزاد ما سبز است،ما آتش زبان هستیم سلام عید بر ما ، ما که سرو سفره ی سینیم اگر گل گل زمین خوردیم،خندیدیم و فهمیدیم که ما سیاره ی انسانی در راه تکوینیم سلام کوه بر این استواری ها که ما داریم که درد قرن داریم و نمی گوییم غمگینیم اگر شیطانِ غم از شش جهت بر ما بتازاند سه بسم الله می رقصیم، آخر بهجت آیینیم اگر گندم شدیم از ما به مرغان دانه پاشیدند سلام قاف بر ما، ما که قوت مرغ آمینیم سلام توتم جاوید بر دست و دهان ما که ما نون و قلم هستیم، ما زیتون و وَالتّینیم ردای حافظ و سعدی،خُم خیام و مولانا سر نیما، دل سایه،تبسم های پروینیم بروید هر چه از ما میوه ای جز جان نخواهد داد که ما آمیزه ای از بذر جان های نخستینیم اگر رنگی در این عالم بماند، خون گرم ماست امیران به خون آغشته ی گرمابه ی فینیم سجاد حیدری قیری
ما از تو جداییم به صورت، نه به معنی چون فاصلهٔ بیت بُود فاصلهٔ ما 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"دعوت به مقاومت در شعر فلسطینی" از مهم‌ترین مفاهیم مشترک در اغلب فلسطین‌سروده‌ها، دعوت مخاطب به مقاومت است. این مفهوم از اوّلین دوره‌های شعر فلسطین در شعر عربی نمود داشته (نک: محمدی روزبهانی، 1389: 83) و از پربسامدترین مؤلفه‏‌های معنایی فلسطینیات فارسی نیز هست. در شعر شاعران دهۀ اوّل انقلاب مثل حمید سبزواری، این مؤلفه بسیار پررنگ، و برآمده از شرایط اجتماعی سال‏‌های آغازین انقلاب و روحیۀ حماسی مردم جامعه است: ...تنگ است ما را خانه تنگ است ای ‌برادر برخاک ما بیگانه ننگ است ای ‌برادر ...فرمان رسید این خانه از دشمن بگیرید تخت ونگین از دست اهریمن بگیرید ...تکبیرزن، لبیک‌گو، بنشین به رهوار مقصد دیار قدس هم‌پای جلودار (صداقتگوی کیاسری، 82: 1372 -79) دیگر شاعران نسل اوّل دوران جنگ چون: محمود شاهرخی و عباس براتی‏‌پور(نک: همان، 89 و 30) از شگردی مشابه برای بیان این مفهوم بهره برده‏‌اند. از نظر واژگانی، آرکائیسم و اشاره به قهرمانان ملّی و دینی از ابزار غنی‌کردن اشعار آنان است. در این‌گونه شعرها که معمولاً در قالب مثنوی سروده شده‌، به پیروی از شعر حمید سبزواری از وزن حماسی«مستفعلن مستفعلن مستفعلاتن» در بحر «رجز»‌استفاده شده است. در غزل‌های پایداری زمان جنگ نیز این نگاه پویا و مقاوم در شعر شاعران نسل اوّل انقلاب به‌وضوح دیده می‌شود: می‌شکافد سینۀ شب شعلۀ شمشیر فجر ای برادر تا پگاه قدس با رهبر به‌پیش (مردانی، 1374: 18) گاه دعوت به مقاومت به‌علت نزدیکی شاعر با فضای معناگرای شعر جنگ، چارچوبی کاملاً نمادین گرفته که تنها با اشارۀ شاعر می‌توان شعر را مربوط به مقاومت فلسطین دانست. در این دست اشعار، شاعر به صورتی نمادین مقاومت را تنها چارۀ بهبود شرایط موجود معرفی می‌کند: تا آفتاب را به غنیمت بیاوریم یک ذره راه مانده به تسخیر پنجره جز با کلید ناخن ما وا نمی‌شود قفل بزرگ بسته به زنجیر پنجره (امین‌پور، 1386: 14) هرچند در شعرهای مربوط به دهۀ هشتاد، از میزان دعوت به مقاومت در فلسطینیات فارسی کاسته شده، برخی شاعران نسل سوم، به‏‌ویژه با استفاده از نماد «سنگ» مخاطب را مقاومت دعوت می‏‌کنند. ابیات زیر از حسین هدایتی از این نمونه است: سنگ بردار و بزن این شب آویزان را تا که برهم بزنی خواب خوش شیطان را سنگ قانون دهان‌کوب زمین است بزن آه موسیقی خشم تو همین است بزن (اسرافیلی، 1385: 414) https://eitaa.com/mmparvizan
می‌بینمت از دور و زیاد است همین هم این سوخته‌دل ساخته با کمتر از این هم... صدبار صدایت زدم اما نشنیدی یک چشم بگردان به من گوشه‌نشین هم... عشقی که زمینی نشود فایده‌اش چیست؟ ای ماه بینداز نگاهی به زمین هم... گفتی که ز خود بگذر و دیدی که‌گذشتم از روح‌و روان هم،تن‌و جان هم،دل‌و دین هم... از پیچ و خم رود گذشتیم و رسیدیم از چشمۀ تردید به دریای یقین هم... ای زاهد اگر منکر عشقی به جهنم! ما با تو نیاییم به فردوس برین هم... ✍🏻✅ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
♥️دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد ♥️ای عشق از آتش اصل و نسب داری از تیره ی دودی ، از دودمان باد ♥️آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد ♥️هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد ♥️هفتاد پشت ما از نسل غم بودند ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد ♥️از خاک ما در باد ، بوی تو می آید تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد قیصر امین‌پور آبان سالروز خاموشی قیصر شعر انقلاب اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا