eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
265 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
245 ویدیو
88 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
مطلب ما بی دلان از چشم بستن خواب نیست در به روی آرزوی خام می بندیم ما صبح با صائب
می شوند از سرد مِهری ، دوستان از هم جدا برگ ها را می کند فصل خزان از هم جدا صبح با صائب
گر چه از عقل گران لنگر فلاطونیم ما کار با اطفال چون افتاد مجنونیم ما سرو آزادیم، ما را حاجت پیوند نیست هر که از ما بگذرد چون آب، ممنونیم ما نارسایی باده ما را ز دوران مانع است گر حصاری در خم تن چون فلاطونیم ما چشمه کوثر نمی سازد دل ما را خنک تشنه بوسی از آن لبهای میگونیم ما از حجاب عشق نتوانیم بالا کرد سر در تماشاگاه لیلی بید مجنونیم ما شکوه ما نعل وارونی است از بیداد چرخ ورنه از غمخانه افلاک بیرونیم ما در وجود خاکسار ما به چشم کم مبین کز سویدا نقطه پرگار گردونیم ما چون صدف گر آبرو را با گهر سودا کنیم پیش طبع بی نیاز خویش مغبونیم ما روح ما از پیکر خاکی است دایم در عذاب در ضمیر خاک زندانی چو قارونیم ما از دم تیغ است پشت تیغ بی آزارتر هر که می گرداند از ما روی، ممنونیم ما باعث سرسبزی باغیم در فصل خزان در ریاض آفرینش سرو موزونیم ما
فکر شنبه تلخ دارد جمعه ی اطفال را عشرت امروز بی‌اندیشه فردا خوش است
شد مخزن گوهر‘ صدف از پاک دهانی يک چند درين بحر تو هم پاک دهان باش
درون خانهٔ خود، هر گدا شهنشاهی است قدم برون مَنِه از حدِ خویش، سلطان باش
گشته ست در میانه روی عمرِ ما تمام ما از پلِ صراط، همین جا گذشته ایم
سخن رسید به نعت رسول حق صائب ببوس خاک ادب را که جای درویشی است
به‌غیر دل که عزیز و نگاه‌داشتنی است جهان و هرچه در او هست، واگذاشتنی است
یک دل آسوده نتوان یافت در زیر فلک در بساط آسیا یک دانهٔ نشکسته نیست
هر جا نبُوَد شرم ، به تاراج رَوَد حُسن ویران شَوَد آن باغ که بی‌در شده باشد ..!
لذتِ افطار در دنبال باشد روزه را صبح اگر بندد دَری ایزد، گشاید وقت شام
چون گل شکفته باش درین انجمن که صبح تسخیر کرد روی زمین را به نوشخند |صبحتون پر از خیر و برکت 🌸🍃
دریابْ صبح‘ فیض ِ نسیمِ بهار را در دیده جا ده این نَفَس ِ بی‌غبار را سهل است اگر به خوابْ شبِ قدر بگذرد در خواب مگذران دمِ صبحِ بهار را
دریابْ صبح‘ فیض ِ نسیمِ بهار را در دیده جا ده این نَفَس ِ بی‌غبار را سهل است اگر به خوابْ شبِ قدر بگذرد در خواب مگذران دمِ صبحِ بهار را
نیم‌جانی داده‌اند و یک جهان دل برده‌اند روز محشر با شهیدان دعوی قاتل به‌جاست
نه هر کس مصرعی موزون کند مشهور می‌گردد ز صد بلبل یکی صائب بلندآوازه می‌گردد
دارد نظر به خانه خرابان همیشه عشق ویرانه فیض می‌برد از ماه بیشتر
گرچه محتاج معلّم نیست آن بیدادگر فتنه با چندین زبان آموزگارِ چشمِ توست
چون شهادت، دولتی در عالمِ ایجاد نیست عاشقان بالِ هما دانند بر سر تیغ را
گوشه‌گیران زود در دل‌ها تصرف می‌کنند بیشتر دل می‌برد خالی که در کنج لب است
ما در چه شماریم که خورشید جهان تاب گردن به تماشای تو از صبح کشیده ست... |صبح جمعتون پر از عشق و آرامش 🌸🍃
رتبه می خواهی چو خورشید از خلایق دور باش سایه از هم راهی مردم به خاک افتاده است.
نیست بوے آشنا را تاب غربت بیش ازین از نسیم صبح بوے یار می باید کشید...
گوشه‌گیران زود در دل‌ها تصرف می‌کنند بیشتر دل می‌برد خالی که در کنج لب است