eitaa logo
محفل شعر قند پارسی
275 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
247 ویدیو
89 فایل
ارتباط با ادمین‌های کانال : محمد محمدی‌رابع @shiraz_wound ارسال شعر ‌و مطلب : حسین کیوانی @h_keyvani
مشاهده در ایتا
دانلود
«ای غرور پوک!» همچنان سنگین و سرسخت و مهیب و کور آن شب‌افسونِ جنون‌آیین آن پلشتی زادۀ دلقک شهوت‌آوازِ ستم‌مسلک. می‌چکد از پوزۀ ذهنش بافه‌های مرگ دارهایی از عطش سرشار وحشی و خونخوار از تعفن می‌رسد از ماورای باتلاق شب بوی زرد توطئه می‌آید از افکار نامردش چشم شهوت‌سیرتش سرریز سرمستی‌ست تاجر عریانی عشق است تاجر سکس و سکوت و سُکر! در نگاهش عشق ماسیده گیسوان او پلاسیده هرزه‌گرد کوچه‌های جسم. باز می‌بلعد… هشت‌پای قرن نافرجام قرن اختاپوس! از هراس سایه‌ها می‌آید انگاری چشم‌هایش نبش قبر صبح مومیایی گشتۀ ظلمت بی‌خبر از بعثت باران مثل خواب مُردۀ مرداب، در بلاهت غوطه‌ور یکسر ای تمدن‌زار بی‌حاصل! زادگاه صنعت افیون نشئۀ شب، ظلمت شیّاد! قتلگاه فطرت خورشید حیف، حرفم را نمی‌فهمی شیشۀ حرف مرا سنگی چون بدآهنگی. ای غرور پوک، آمریکا! ای توحش، ای شب اعظم ای تو ابلیس بزرگ قرن از نگاه شاخه‌های خویش این غرور کاغذی را کاش می‌چیدی چون جهان گرم طلوعی سبز و خورشیدی‌ست. شب نمی‌ماند ظلم زیبا نیست. کاش می‌فهمیدی ای خفاش! ای توهُم سلطۀ مغبون روزی از این روزها، تنها در غروبی زرد می‌میری. بعد تو، اما: آسمان این جهان آبی‌ست باغ می‌روید آب می‌جوشد چشمه‌ها جاری‌ست. باز شبنم هست روی برگ گل زندگی زیباست عشق، مهتابی‌ست. ای غرور پوک، آمریکا! حرف‌هایم را کاش می‌فهمیدی، اما حیف تو نمی‌فهمی! چون که فهم زندگی هرگز، نیست در وسُع تو ای مرداب. ای گُراز ابله پروار! گرگ آدمخوار از نژاد آدمی بیزار مرگ، نوشت باد مرگ، نوشت باد. ✍🏻 🏷
🔷 جلسه هماهنگی برگزاری پیش کنگره های کنگره ملی شعر و داستان ایثار به میزبانی استان فارس، در محل دانشگاه شیراز، با حضور دکتر مرادی رییس دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شیراز و دبیر کنگره شعر و داستان ایثار، نبی اله زارعی معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران فارس، شجاعی رییس اداره هنری و روسای شهرستان های برگزار کننده پیش کنگره. 📚اداره امور هنری، اسناد و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران استان فارس
آرش پورعلیزاده ۲۴ آبان ۱۳۵۹ در رشت متولد شد. وی کارشناس‌ارشد زبان و ادبیات فارسی است و به تدریس ادبیات اشتغال دارد. «چشم‌های تو قهوۀ ترک است»، «که عاشقت نشدن کار حضرت فیل است» و «آدم به چشم‌های تو معتاد می‌شود» سه اثر او است.
✳️ ضرب‌المثل‌های اشتباه، بلای جان ادبیات فارسی ❇️ در گفت‌وگوهای روزانه ما فارسی‌زبانان، ضرب‌المثل جایگاه ویژه‌ای دارد، اما گاهی ما از ضرب‌المثلی در گفتارمان یاری می‌جوییم که شاید معنی آن را ندانیم و درباره ریشه و خاستگاه آن بی‌خبر باشیم. در هر زبان و جامعه‌ای نداشتن آگاهی در برخی از موارد باعث به کار بردن شکل‌های اشتباه برخی ضرب‌المثل‌ها می‌شود. دکتر امیر الهامی، استاد زبان و ادبیات فارسی و مجری کارشناس تعدادی از برنامه‌های ادبی صداوسیما توضیح می دهد: ◀️ بگوییم «ملانقطی»، نگوییم «ملا لغتی» در طول تاریخ، زبان در حوزه ادبیات گاهی با جلوه‌های گوناگون خود ظاهر شده است، به همین دلیل ساختار تلفظ ما از ضرب‌المثل و عبارت‌ها در برخی موارد شکل دیگری به خود گرفته و ما امروز، شاهد رواج نوع اشتباه این ضرب‌المثل‌ها و تعابیر در گفتار و نوشتار هستیم. به‌عنوان‌مثال در گذشته زمانی که جملات را می‌نوشتند، نقطه نمی‌گذاشتند (بسیاری از نسخه‌های خطی که بازمانده روزگار کهن است مؤید این ادعاست) در نتیجه در آن روزگار اگر کسی به علت کم‌سوادی و پایین بودن دقت، می‌پرسید نقطه‌های این نوشته کجاست به او می‌گفتند تو چقدر «ملانقطی» هستی. به این معنی که «چرا در جملات تو این قدر دنبال نقطه‌ها می‌گردی؟» این بیان براثر گذشت زمان به تعبیر «ملالغتی» تغییر شکل یافته درصورتی‌که ما در زبان فارسی هیچ تعبیری به نام ملا لغتی نداریم. ◀️ «بادمجان بم آفت ندارد» یا «بادمجان بد آفت ندارد» یکی دیگر از اشتباهات رایج عموم مردم جامعه در به کار بستن ضرب‌المثل‌ها: همه ما این جمله را شنیده‌ایم «بادمجان بم آفت ندارد» باید بگوییم که این تعبیر هم اشتباه است. اول این که شهر «بم» در کرمان به کاشت و برداشت بادمجان، مشهور نیست که به دلیل این شهرت، تعابیری این‌چنینی برای آن به کار ببریم. دوم این که اگر به کارکرد این ضرب‌المثل دقت کنیم به این حقیقت دست می‌یابیم که این مثل را زمانی به کار می‌برند که فردی دچار سانحه‌ای می‌شود و در مقام خطاب به خود و نه به دیگری این ضرب‌المثل را به کار می‌برد. در همین گفت‌وگوها اگر دقت کنید طرف مقابل، بلافاصله به فردی که این ضرب‌المثل را به کار می‌برد، می‌گوید «نفرمایید خواهش می‌کنم». درنتیجه باید به این نکته دقت کرد که اگر قرار باشد بادمجان بم، بادمجان خوبی باشد طبیعی است که نباید به آن آفت بزند، پس این بیان نادرست است. شکل درست این ضرب‌المثل این است که بگوییم «بادمجان بد، آفت ندارد» یعنی وقتی کسی با سانحه‌ای روبه‌رو می‌شود باید بگوید «بادمجان بد آفت ندارد» یعنی بادمجان بد خودش خراب است و آفت به آن کارگر نیست. ◀️ در یکی از شعرها هم‌تراز با این معنا آمده است «سیل، از کشور ویرانه تهی‌دست رود/ باده با مردم غافل، چه تواند کردن» نه خود خورم نه کس دهم / گنده کنم مگس دهم! یکی از ضرب‌المثل‌های دیگر که با کلمه‌ای اشتباه میان مردم رایج شده، این است که «نه خودخورم نه کس دهم / گنده کنم به سگ دهم» در رد این ضرب‌المثل باید بگوییم که سگ، گنده خوار نیست و دیگر این که قافیه این بیت هم اگر «سگ» را به کار ببریم، نادرست است. این جا کلمه سگ، جایگزین کلمه «مگس» شده، پس باید بگوییم «نه خود خورم نه کس دهم / گنده کنم، مگس دهم». مگس موجودی است که چیزهایی را می‌خورد که می‌گندد. ◀️ معنی نازک‌نارنجی چیست؟ درباره عبارت «نازک‌نارنجی» بسیاری از هم روزگاران ما نارنجی را در ذهن خود به معنی رنگ نارنجی به شمار می‌آورند، اما در این صورت باید پرسید خب معنی این عبارت چیست؟ در اصل معنی نارنجی (نا، رنجی) به معنی فردی که رنجی ندیده است به کار می‌رود. «نا» را در این ضرب‌المثل، نای نفی‌کننده می‌گویند. در شعر فارسی نیز کلماتی ازاین‌دست وجود دارد. به‌عنوان‌مثال، در یکی از شعرها آمده است «نقاش چیره‌دست است آن نا، خدای‌ترس عنقا ندیده صورت عنقا همی کند» ◀️ نگوییم «پول علف خرس نیست» همچنین میان مردم، رایج است که می‌گویند «پول، علف خرس نیست» درصورتی‌که این اشتباه است، زیرا خرس علف نمی‌خورد، باید بگوییم «پول علف هرز نیست». ◀️ سین‌جیم کردن یا سین جین کردن؟ در تشریح کاربرد اشتباه عبارت «سیم جین کردن»و«جدوآباد»:در زبان فارسی اصطلاحی به‌صورت«سیم جیم کردن»به معنی پاییدن، مراقبت کردن،مجازاً به معنی بازخواست کردن،مواخذه کردن و استنطاق وجود دارد که کاربرد درست آن«سین جیم» است. ✅ همچنین به‌جای«جدّ و آباء» معمولاً جدوآباد می‌گویند که اشتباه است.جدّ به معنی پدربزرگ و آباء هم به معنی پدران است، ترکیب جدّ و آباء به معنی پدران است. ◀️ در یکی از موردهای دیگر می‌گویند«ساعت خواب»درصورتی‌که باید بگوییم «صحت خواب»یعنی این که این خواب برای شما صحت داشته باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن... 🍁🍂
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز جام بادهٔ گلگون خراب کن خورشید مِی ز مشرق ساغر طلوع کرد گر برگ عیش می‌طلبی ترک خواب کن روزی که چرخ از گل ما کوزه‌ها کند زنهار کاسهٔ سر ما پرشراب کن ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم با ما به جام بادهٔ صافی خطاب کن کار صواب باده‌پرستی است حافظا! برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنی کَز سرِ اندیشه نباشد پوچ است شعر، پُرمغز نگردد ز دهن پُر کردن...
بـاز بــاران مـــی‌زنـــد بـــر پنجــــــره، یعنـی سلام بـاز از بــازی،غــــــــزل، از کـــــودکـــــی دارد پیـام بـاز پـاییــــزست و زلفت مـی‌شـــود زنجیــــرِ دل بـاز افتـادم چـو گنجشکی در آغـوشت به دام بـاز همــدم مـی‌شــــوم بـا خـاطــــراتت زیــر ابــر تا ببـارد عشـق، بـر جــانــم،دلــم،چشمم مدام چتــــر را مـی‌بنــدم آری، تـا بشـــویــم سینـه را بشنــــوم آهنـگِ قلبت را دمــــــادم، بــــی‌کـلـام همچوآهو می‌دوی دردشت و من با چشمِ تَر می‌زنم هو هو ز عشقت تا شود عمرم تمام ســرگـذارم بـر لَحَـد، بعـد از پریشـان گـویی‌ام حـــرمتــی بینــم اگــر قـدری، کنـم از جـا قیـام بــاز مـی‌خــــوانــد تــرانـه، بــاز مــی‌رقصــد نگـار بــاز بــاران مــی‌زنــد بــر پنجـــره، یعنـی سلام
محمدرضا رحیمی عنبران فرزند محمد علی در آبان ماه 1365 شمسی در مشهد مقدس متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. او کارشناس جامعه شناسی است و با نهادهای هنری فرهنگی چون روزنامه‌ها (خراسان، قدس و همشهری) و صدا و سیمای خراسان رضوی همکاری مستمر داشته است. همچنین مؤسس و مجری انجمن آیینی شعر هشتم نیز بوده است. وی اجرا و برگزاری شبهای شعر *رسم دعبل* که در حرم مطهر رضوی( بهار سال 1398) را بر عهده داشته است ایشان به سفارش بنیاد بین المللی فرهنگی هنری امام رضا علیه السلام کتابی تحت عنوان *آه و آهن* با همراهی دکتر هادی منوری گرداوری کرده اند! اشعار این شاعر در مجموعه‌‏های «بهار میثاق»، «چشمه خورشید» و «دختر خورشید و ماه» گردآوری و به چاپ رسیده است. ‏‌‏‏‏‏
دوشنبه آمد و بعد از تماس ساعت چار قرار از کف من رفت در هوای قرار خوشا به عاقبت قطره‌ای که دریا شد خوشا به عافیت راه رود! آخر کار خوشا تلألو خورشید در صحاری شب خوشا نسیم دل‌انگیز صبح گندم‌زار به او رسیدم و دیدم چقدر افتاده‌ست چنان درخت برومند سربزیر از بار خطوط روشن پیشانیش چنان خطّی که یادگار نوشته زمانه بر دیوار خدا شناس و خداباور و خدا آگاه مدام زیر لبش داشت ذکر استغفار زمان خواندن شعرم رسید و در پایان چه شاعران پس از یک نگاه معنادار به خنده گفت چرا شعر می‌نویسی تو هان برو کتاب بخوان، خویش را مده آزار تو چون حبابِ نشسته برآب میمانی برو به بحر معانی بجوی و دٌر به کف آر در این بهشت که خوش چهره ماه رخسار است کنار گل بنشین و مرو سوی خص و خار و بیدلانه دل از این و آن بگیر و برو سراغ صائب و حافظ به آن دو دل بسپار در این سیاهی شب ، گرم نور روزنه باش برو رها شو از این سایه‌های بدپندار به باد میرود این گنجهای نقره و زر به جستجوی ادب باش و بگذر و بگذار چه شاعری که "وفایی" نمیشناسی هیچ چه شاعری که "شکوهی" نخوانده‌ای یک بار برو به عرض ادب کُنج صحن جمهوری به محفل ادبی، یادگار "صاحبکار" بدون فیض الهی نمیرسی به "کمال" مؤیدت دَم "قدسی" شود در این گلزار به برگ ریز مضامین، "شفق" مشوّق ماست در این میانه مشو غافل از صفای بهار برو سراغ قصیده چنانکه خاقانی نگاه کن تو به اسفندقه که شاعروار به دست‌بوس غزل‌های "قهرمان" رفته ست چنان که شبنم نو، بر شکوفه‌های انار چقدر گرم صدایش شدم نفهمیدم که ماندم از شعف و شوق، تا سحر بیدار چقدر آه، دلم تنگ آن شب است امروز که سال‌هاست گذشته‌ست از شب دیدار تو ای برادر من ای جوان نواندیش کنون که دست تو باز است و فرصتت بسیار عَلم به دوش شهیدان و ذاکران کوچید علم به روی زمین است یا علی بردار
هشتمین فراخوان سوگواره ی شعر فاطمی دریای نور به میزبانی خیمه ی حضرت زهرا(س) در بخش سیمکان شهرستان جهرم موضوع: معارف ،مناقب،و مراثی ،حضرت زهرا«س» آخرین مهلت ارسال اثر: ۳۰ آبان ۱۴۰۳ تاریخ برگزاری سوگواره: 14آذرماه1403 (ویژه شاعران استان فارس ) ارسال اثر به شماره واتساپ ،ایتا 09369386434 به برگزیدگان جوایز نفیسی اهدا خواهد شد «ستاد برگزاری شب شعر دریای نور»
بر بلندای نام عقیله بر دیدگان مبهوتمان شوراب ناگزیری است. حتی در رخت های سفید عیدانه و در لبخند ها ی بهجت آمیز میلاد دخترآفتاب. ما دعوت شده ایم. نه، ما انتخاب شده ایم تا در ساحت شیوای شعر ، زیر سایه سنگین دخترفرهمند آفتاب، بانوی ایثار و حماسه، صبورای دل های نگران و پناه جان های بی تاب، نام عزیزش را شادمانه زمزمه کنیم. به ضیافت قنداغ محفل قند پارسی و روشنای مجلس آرایی انجمن دختران آفتاب. با حضور دکتر غلامرضا کافی دکتر سیده اعظم حسینی و سرکار خانم نجمه آرمان - چهارشنبه16 آبان 1403، ساعت 16 - شیراز، میدان اطلسی، کتابخانه ی عمومی رییسی اردکانی، سالن کتابدار اداره کل کتابخانه های عمومی استان فارس
اگرچه زود؛ می‌آید، اگرچه دیر؛ می‌آید سوار سبزپوش ما به هر تقدیر می‌آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر، می‌آید زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی که آن آیینۀ سبز «خدا تصویر» می‌آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ‌ها هم می‌کند تأثیر، می‌آید در اعماق نگاهش می‌توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مِهر است و با شمشیر می‌آید چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم، گل‌نغمۀ تکبیر می‌آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن، نه با تأخیر می‌آید ✍
صبح آمده صورت تو را ناز کند در حاشیه‌ی چشم‌ تو پرواز کند خورشید بهانه‌ای شده تا دنیا با دیدن تو روز خود آغاز کند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بر بلندای نام عقیله بر دیدگان مبهوتمان شوراب ناگزیری است. حتی در رخت های سفید عیدانه و در لبخند ها ی بهجت آمیز میلاد دخترآفتاب. ما دعوت شده ایم. نه، ما انتخاب شده ایم تا در ساحت شیوای شعر ، زیر سایه سنگین دخترفرهمند آفتاب، بانوی ایثار و حماسه، صبورای دل های نگران و پناه جان های بی تاب، نام عزیزش را شادمانه زمزمه کنیم. به ضیافت قنداغ محفل قند پارسی و روشنای مجلس آرایی انجمن دختران آفتاب. با حضور دکتر غلامرضا کافی دکتر سیده اعظم حسینی و سرکار خانم نجمه آرمان - چهارشنبه16 آبان 1403، ساعت 16 - شیراز، میدان اطلسی، کتابخانه ی عمومی رییسی اردکانی، سالن کتابدار اداره کل کتابخانه های عمومی استان فارس
فردا. جلسه شعر مشترک خواهیم داشت. چارشنبه!!!!
بر بلندای نام عقیله بر دیدگان مبهوتمان شوراب ناگزیری است. حتی در رخت های سفید عیدانه و در لبخند ها ی بهجت آمیز میلاد دخترآفتاب. ما دعوت شده ایم. نه، ما انتخاب شده ایم تا در ساحت شیوای شعر ، زیر سایه سنگین دخترفرهمند آفتاب، بانوی ایثار و حماسه، صبورای دل های نگران و پناه جان های بی تاب، نام عزیزش را شادمانه زمزمه کنیم. به ضیافت قنداغ محفل قند پارسی و روشنای مجلس آرایی انجمن دختران آفتاب. با حضور دکتر غلامرضا کافی دکتر سیده اعظم حسینی سرکار خانم نجمه آرمان سرکار خانم نگار شیرازی - چهارشنبه16 آبان 1403، ساعت 16 - شیراز، میدان اطلسی، کتابخانه ی عمومی رییسی اردکانی، سالن کتابدار اداره کل کتابخانه های عمومی استان فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شعر چیست؟ «شعر، معماری زبان است و موسیقایی شدنِ تصویرِ عواطفِ انسانی در زبان.»(حالات و مقامات م. امید، شفیعی کدکنی) «شعر، حادثه‌ای است که در زبان روی می‌دهد و در حقیقت، گوینده‌ی شعر، با شعر خود، عملی در زبان، انجام می‌دهد که خواننده، میان زبان شعری او، و زبان روزمرّه و عادی تمایزی حساس می‌کند... یکی از صورت‌گرایان روسی، شعر را «رستاخیز کلمه‌ها» خوانده است، و درست به قلب حقیقت دست یافته.»(موسیقی شعر، شفیعی کدکنی) «پس در کجاست شعر، اگر نیست آنجا که زندگی‌ست                            پس در کجاست شعر، اگر نیست مشتی کلام زنده که جان دارد و آدمی در زندگی نیاز بدان دارد بیهوده پرسشی‌ست که پرسیم از هر کسی نشانیِ او را زیرا بسیارها نشانیِ بی‌جا: از کوچه‌ی کلامِ مخیّل تا  چارراهِ ابهام، میدانِ سبک و بافت خواهند گفت و باز (دریغا) هرگز کسی نشانی او را در ازدحام واژه نخواهد یافت و شعر چیست، چیست، اگر نیست، آن لحظه‌ی غبارزدایی آیینه‌ی رواق یقین را؛ دیدن، در لحظه‌ی شکفتن یک گل آزادی تمام زمین را؟ (محمدرضا شفیعی کدکنی) شعر، لرزشِ خفیفِ خداوندست، در رُوحی که از عشق آکنده است! و عشق، لرزشِ شدید خداوند، در روحی که از شعرِ لبریز است! (سعید خجسته) 🍁🍁 ♧▬▬▬ ♧▬▬▬❤️▬▬▬♧
بعد زهرا بهترین زن بین زنها زینب است لاف نَبود گر بگویم عین زهرا زینب است گر بپرسی کیست استاد دبیرستان عشق خیل شاگردان همه گویند تنها زینب است گر بسنجی درترازوی عمل معیار صبر صبرگوید قهرمان صبردنیا زینب است گر مقام او بود از جمع معصومین جدا آن که ازهرمعصیت باشد مبرّا زینب است در ریاضی گر حساب جمع از مِنها جداست آن که از جمع شفاعت نیست مِنها زینب است آن که باتیغ زبان، کار دوصد شمشیر کرد کوه صبر واستقامت روح تقوا زینب است آن که با ایراد نطقی کرد مانند علی زاده مرجانه را محکوم و رسوا زینب است آن که بهر ما جهاد فی سبیل الله را با اسارت می کند تفسیر و معنا زینب است باشهامت چون اسارت گشت توأم، عقل گفت آن که در دنیا نظیرش نیست پیدا زینب است شد رقم پرونده اسلام با خون حسین آن که با خون سر خود کرد امضاء زینب است شاعر ژولیده می گوید به آواز جلی بین زنها بهترین زن بعد زهرا زینب است برگرفته از سایت محمل 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا