۱۶ دی سالروز درگذشت علی اسفندیاری "نيمايوشيج"
(زاده ۲۱ آبان ۱۲۷۶ مازندران -- درگذشته ۱۶ دی ۱۳۳۸ تهران) بنیانگذار شعرنو
او در مدرسه چندان موفق نبود و به تحصيلات آكادميك اهميتی نمیداد. انقلابهای اجتماعی سالهای ۱۳۰۰ - ۱۳۰۱ او را به كنارهگيری از مردم و زندگی در ميان جنگلها و دامان طبيعت و هوای آزاد كشاند و در آنجا اشعار بيشتری سرود.
وی از ۱۳۱۱ ساكن تهران شد و تا اواخر عمر در این شهر ماند. نيما با حركتی كه در طول زندگی خود داشت، نشان داد كه از شعر و هنر، ادراكی عميق و تازه دارد و شايستگی اين را داراست كه در عرصه سرشار و پربار ادب فارسی، بنيانگذار شيوههای نوين باشد. بنابر اين ، شعری را وارد صحنه ادب فارسی کرد كه در عين نداشتن قافيه و رديف، دارای وزن و هجا بود. اين سبك شعر به شعرنو و شعر نيمايی مشهور است و افراد فراوانی به پيروی از سبك او، هنر آزمايی كردهاند. شعر آزاد نيمايی تفاوتهای آشكاری با شعر سنتی داشته، از لحاظ عاطفی بيشتر جنبه اجتماعی و انسانی دارد و تخيل و صور خيال هر شاعر از تجربه شخص او سرچشمه میگيرد. او از لحاظ زبان، هر كلمهای را در شعرنو به كار میبرد، با اين شرط كه با كلمات همجوار، بيگانه و ناساز نباشد. به نظر او وزن بايد تابع احساسات و عواطف شاعر باشد. نيمايوشيج را به حق، پدر شعرِنو فارسی میخوانند. از او به غير از مجموعه اشعار، آثار ديگری به چاپ رسيده است از جمله: داستانها، اشعار، آثار تحقيقی، يادداشت و نامهها.
آرامگاه وی در زادگاهش، يوش است.
تویی که دائم از نگاه من فرار میکنی
مرا به حال خود همیشه واگذار میکنی
تویی که با نبودنت دقیقه های عمر را
به کام آنکه عاشق است زهرمار میکنی
تویی که باز با وجود اینکه دلبر منی
به اینکه دل شکستی از من افتخار میکنی
چگونهای در آن زمان که بار غصهی مرا
به لطف مرگ روی دوش خود سوار میکنی؟
فقط بگو در آن زمان که نیستم در این جهان
دلت برای من که تنگ شد چکار میکنی؟
#علیرضا_نورعلیپور
گندم بهشت
از صائب تبریزی
شیطان راه ما نشود گندم بهشت
ما را بس است نان جوین دیار خویش
#گندمبهشت
#صائبتبریزی
🟡 امروز عصر برگزار میشود
جریان شناسی شعر مذهبی عصر انقلاب
ساعت 16
لینک ورود به جلسه:
https://meet.google.com/ufo-jduc-quo
🌸 این چهره را بقصد زیارت تماشا کنید.
🔹محمد حسین یوسف الهی شهیدی که حاج قاسم وصیت کرده بود کنارش دفن بشه و همسایه همیشگی اش بشود.
🔹خاطره ای کوتاه از شهید:بخاطر بارندگی زیاد،ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل میدادند،نمیتونستن آن را بیرون بیاورند . شاید حدود ۱۰ نفر از بچه ها با هم تلاش کردند اما موفق نشدند،حسین از راه رسید و گفت: این کار منه ، زحمت نکشید همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از اونهمه آب و گل بیرون کشید.یکی از بچه ها گفت: تو دعا خوندی ! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاد گفت: نه ،من فقط به ماشین گفتم برو بیرون شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمیداد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را نمایان میکرد ، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها . هر مشکلی بنظر میرسید، اونو حل میکرد، چهره بسیار باصفا،نورانی و زیبایی داشت.
🔹کارهایی که باعث شد در سن کم به درجه عرفانی والا برسد:از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود، نماز شب خوان بود و دائما ذکر خدا میگفت.
📝| #کارگاه_شعر
📚 کنگرهٔ ملی شعر مکتب گمنامی (حوزهی هنری استان فارس) با هدف «معرفی محتوایی مکتب گمنامی» برگزار میکند:
📍 کارگاههای شعر یکپارچهٔ محتوایی-آموزشی در استانهای قم، مازندران، اصفهان و بندرعباس
⏰ در روزهای دوشنبه، سه شنبه و چهارشنبه معادل ۱۷، ۱۸ و ۱۹ دی ماه رأس ساعت ۱۶
☑️ با ارائه شاعران مطرح کشوری، آقایان محمود حبیبی کسبی، محمودرضا اکرامی فرد، سورنا جوکار و هاشم کرونی
🏔| کنگرهٔ ملی شعر «مکتب گمنامی»
🇮🇷| @maktabegomnami
●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○●○
سایت | ایتا | بله | سروش
تو آمدی که نفسهای من غزل بشوند
و واژههای تنم درتن تو حل بشوند
که لحظههای همیشه سیاه و مبهم شهر
از آفتاب حضورتوچون عسل بشوند
سؤالهای پرازدرد روح میخواهند
کلید عشق بگیرند و راهحل بشوند
و جملهها همه از شوق آرزو دارند
که بر زبان نوآیند تا مثل بشوند
دلیل آمدنت راچه خوب میدانم
#فرزانه_سعادتمند #شعر
💥دویست و دومین «محفل طنز خندیشه»
📆دوشنبه ۱۷ دی ماه ۱۴۰۳
🕔ساعت: ۱۶ تا ۱۸
🏠شیراز، چهارراه خیرات، حوزه هنری استان فارس
خبرنامه شاعران 🔻
https://eitaa.com/khabarnameshaeranshiz
🔰پاسخ خواجه حافظ به تفألی که دقایقی بعد از شهادت حاج قاسم زده شد
سعید بیابانکی شاعر در برنامه روایت حبیب خاطره زیبایی از شب شهادت سردار نقل می کند:
سحر۱۳ دیماه سال ۱۳۹۸ بنده دبیر جشنواره شعر فجر در اصفهان بودم. خاطرم هست که آن شب تا دیر وقت بیدار بودیم و این خبر را در آنجا دریافت کردیم. به تعبیر یکی از عزیزان این خبر در رسانهها منتشر نشد بلکه منفجر شد. یکی از دوستان به حافظ تفأل زد و این غزل آمد. خیلی عجیب است که چنین شعری آمد و واقعاً تصادفی نیست.
سحرگه رهرویی در سرزمینی/ همیگفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آن گه شود صاف/ که در شیشه برآرد اربعینی
ثوابت باشد ای دارای خرمن/ اگر رحمی کنی بر خوشه چینی
گر انگشت سلیمانی نباشد/ چه خاصیت دهد نقش نگینی
◼◾▪️#جانفداااا