#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
در کام جهان عشق خوشایند حسین است
آنکس که دل از سینه ی ما کند حسین است
گفتیم که کوتاهترین راه به الله
ذرات جهان زمزمه کردند حسین است
آنکس که به خاک وگل ما روح دوانید
با گوشه نگاهی و به لبخند حسین است
در مذهب ما جز قسم راست نباشد
معصوم ترین آیه ی سوگند حسین است
چون دانه ی تسبیح جداییم و کسی که
مارا به خدایش زده پیوند حسین است
عباس و علی اکبر و سجاد و عقیله
این دایره، مجموعه ای از چند حسین است
در باغچه ها شاخه ی خشکیده زیاد است
در باغ خدا سرو تنومند حسین است
ما با احدی غیر خودش کار نداریم
چون خاصترین لطف خداوند حسین است
@ghararenokary
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
قصیدهی ولادت حضرت ابالفضل (ع)
نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر
که بارور بشود نطق من از این باور
منِ کویر چه گویم که مدح حضرت آب
مقدس است چنان آیه آیهی کوثر
به واژه واژهی هر بیت میخورم سوگند
شروع منقبت اوست انتهای هنر
چنان به مدحت نامش قلم به وجد آمد
که مست واژه و احساس میشود دفتر
علی چه گفت به ام البنین؟ که میروید
به دشت دامن گلدار تو چهار پسر
چه کهکشان قشنگی شود به خانهی نور
سه تا ستارهی پر نور در کنار قمر
رسید قصه به آنجا که بعد چندین سال
خدا به نخل ولایت دوباره داده ثمر
زبان علم نجوم از قیاس در ماندهست
گرفت حضرت خورشید، ماه را در بر
بغل گرفت کسی را که برق چشمانش
شد از خزانهی الماس عرش زیباتر
گرفت لحظهای آیینه را مقابل خود
صدف چگونه گرفتهست در بغل گوهر
بنازمش که فقط طرح سیب لبخندش
به کام عاطفه آورد طعم قند و شکر
چه خنده ها که به روی پدر کند عباس
چه بوسه ها که به بازوی او زند حیدر
علی خودش که یدالله بود و عباسش
به روی دست خداوند بوده انگشتر
روا بود که ملائک به محضرش آیند
چنانکه حضرت جبریل نزد پیغمبر
که جبرئیل سراسیمه با وضو آمد
و ریخت در پر قنداقهی شریفش پر
میآورند که خوشبو کنند جانها را
ملائک از ختن عرش یک جهان عنبر
زمان بارش نقل و بلور و نور رسید
که اوست از همهی آسمانیان انور
به صورت ملکوتش که کاشف الکرب است
برادرانه همیشه حسین کرده نظر
همیشه نزد برادر چنان ادب میکرد
چنانکه که محضر مولای ما بُود قنبر
همان که کوه ادب بوده است سر تا پا
همان که کوه حیا بوده است پا تا سر
همان که با نگهش کیمیاگری بلد است
اگر ز روی محبت کند به خاک نظر
کسی که گرد و غبار عبا و نعلینش
گران تر است برای جهان ز قیمت زر
فقط نبود اباالفضل صاحب شمشیر
که بود حضرت علامه صاحب منبر
به نور رحمت او ارمنی مسلمان است
به دین معجزه اش نیست یک نفر کافر
چنان کریم که لایمکن الفرار از مهر
چنان رحیم که باران شود به هر آذر
دلم خوش است که در کشتی نجات حسین
به روز حشر اباالفضل میشود لنگر
بنازم آن خم ابروش را که در صفین
چگونه لرزه برانداخت بر تن اشتر
قیام کرد و قیامت شدهست بسم الله
که تیغ تیغ پسر بود و حکم حکم پدر
چنان علی که چنان درب قلعه را انداخت
نمانده است به دیوار قلعه هیچ اثر
علی عذاب برای یهود آوردهست!
خدا به جنگ یهود آمدهست یا که بشر؟
صدای اشهد ان لااله الا الله
بلند میشود از سوی مردم خیبر
پدر هرآنچه که باشد پسر همانگونه ست
همیشه ارث پدرها رسد به دست پسر
چنان حسن که جمل را ز فتنه خوابانید
چنان حسین که در کربلا کند محشر
رسید قصه به آنجا که در دل تاریخ
امامزاده شود بر امام ها یاور
چه لقمههای حرامی که چشم و گوش همه
زمان خطبهی ارباب کور بوده و کر
دوباره قصه به آیات انشقاق رسید
نشست تیر قضا بین چشمهای قدر
بعید نیست که زهرا به علقمه برسد
همان که از نفس افتاد در حوالی در
بعید نیست که او را صدا زند پسرم
بعید نیست که او را صدا زند مادر
نوشتهاند سرش رفته بود و قولش نه
گواه اوست لب تشنهی علی اصغر
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
بلند مرتبه ماهی در آن سوی دیگر
بگو که شمر چه کرده؟ چرا نفس تنگ است؟
نشسته بود بر آن سرزمین پهناور
قسم به صفحهی سرخ تمام مقتل ها
قسم به حرمت عباس و غیرت اکبر
حسین سر دهد اما به فاطمه سوگند
نمیرود ز سر دختران او معجر
صدا زند رحم الله عمی العباس
که بود کوه وفادار لحظه های خطر
به صفحه صفحهی تاریخ نام او پیداست
از اولین نفس واژه ها الی آخر
هزار سال گذشت و دخیل میبندند
به سفره های اباالفضل مردم مضطر
برای از نفس افتاده ها تنفس اوست
به هر کویر ترک خورده اوست آب آور
چه گویمش که کُمیتم همیشه میلنگد
که اوست حضرت آب و ز قطره ام کمتر
قسم به کاسهی آبی که دست مادرهاست
که نام اوست موثرتر از دعای سفر
همیشه زندگیام از امید لبریز است
و پر شدهست جهانم ز عشق سرتاسر
چرا که در سفر عشق بُعد منزل نیست
رسیده ام به حریمش چنان نسیم سحر
دلم به کرببلا رفت و برنخواهد گشت
نوشته ام به مقامش دلاور و دلبر
@ghararenokary
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
خدا بخشیده بر رویت جهانی از لطافت را
هنرمندانه طرحی نو زده، این قد و قامت را
الا بالا بلندِ سر به زیرِ محضر خورشید
که کامل کرده چشمانت، نشانی نجابت را
تو آن ماهی، که یک ایل عاشقانه خیره ات می شد
به رخسارت خدا گویا، تراشیده ملاحت را
کدامین واژه ات را شرح باید داد ای ساقی
ولایت یا اصالت یا شجاعت یا شرافت را؟
دعای خسته گان قوم را، آمین بگو ای مرد
که با نامت عجین کردند نام استجابت را
به قلب تشنه ام ساقی، به غیر از تو که می بخشد
چنان باران، به جای جرعه، دریای کرامت را؟
کنار نام تو آیینه بگذارند شاعر ها
به جای آنکه بنویسند اوصاف شهامت را
قیامت محشری خواهد شد از حظِ حضورت، پس
به عشق دیدنت من عاشقم، صبح قیامت را
چنان شد پیشکش پای برادر دستهای تو
که اخلاصش عوض کرده ست تعریف سخاوت را
کنار علقمه، سقا ترین تشنه، حسینت خواند
از آن خون گریه های زخم چشمانت، خجالت را
علم افتاد و دست خیمه از دستت جدا
افتاد
و زینب دید از آن لحظه به چشمانش اسارت را
🔸شاعر:
#حسن_کردی
@ghararenokary
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
اگر در خاک آذربایجان جانان اباالفضل است
دلیل جان به اسم شهر زنجان جان ابالفضل است
ستون خیمهی کرب و بلا در باد و در طوفان
نمیافتد یقین تا تکیهگاه آن اباالفضل است
اذا الشمس است چشمانش، لبش در اصل والصبح است
مراد از سوره تکویر در قرآن اباالفضل است
نماز و روزه و اسلام خیلیهاست یعنی که؛
امام کربلا بالقُوه در ایران اباالفضل است
رسیده چارم شعبان پس از ارباب در واقع
نخستین منتظر بر نیمهُ شعبان اباالفضل است
بگو روز برادر روز میلاد همامش را
اباالفضلی در این عالم برادرجان اباالفضل است
اگر طوفان یاتار یاتماز حسینین پرچمی گفتی
بگو بعدش که پرچمدار این سامان اباالفضل است
برای آن کسی که جان خود را میدهد با عشق
نگو عباس، وقتی بهترین عنوان اباالفضل است
برای مادر پیرم به وقت روضهخوانی ها
بالام جان شد علی اکبر، سَنَه قربان اباالفضل است
دلیل نم نم باران علیاصغر اگر باشد
یقین دارم دلیل شدت باران اباالفضل است
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
@ghararenokary
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
بی شک نفوذِ عشقِ تو هر دَم نبوده است
آن دم به غیرِ غصه و ماتم نبوده است
گفتند راه عشقِ تو همواره پُر غم است
اما حکایتِ غمِ تو، غم نبوده است
زینب درست گفت که در کربلای تو
جز بهترین مناظرِ عالم نبوده است
اصلا وجودِ عشق تو ایجادِ شادی است
غم بوده هر زمان که مُحَرم نبوده است
بر روی زخم های همه مرهمی و آه
بر روی زخم های تو مرهم نبوده است
تو ، مادرت عصاره ای از ذاتِ کبریاست
حتی شبیهِ فاطمه، مریم ، نبوده است
ای تکیه گاه عالمِ هستی تکیه ای
مانندِ تکیه گاهِ تو محکم نبوده است
خرج و مخارجِ همه عالم به دستِ توست
لطف و عنایتت به جهان کم نبوده است
آن آدمی که از تو شنید و تو را نخواست
از نسلِ پاکِ حضرتِ آدم نبوده است
وصفِ مقام و منزلتت کار من که هیچ
کار شهیدِ راهِ شما هم نبوده است
🔸شاعر:
#وحید_اشجع
@ghararenokary
#حضرت_عباس #مدح_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
نه اينكه سر بزند ماهتاب از دستش
على ست سرزده يك آفتاب از دستش
براى ثبت نگين عقيق عباسى
على ست ساخته امشب ركاب از دستش
على ست ساخته با چهارچوب حيدريش
براى عكس ابالفضل،قاب از دستش
سوال بوسه به صورت به سر به لب رفته
گرفته است وليكن جواب از دستش
كسی كه ساقى مستان گرفته در بغلش
عجيب نيست بريزد شراب از دستش
براى ساغر و ساقى شدن همين كافيست؛
كه حيدر آمده نوشيده آب از دستش
چه غنچه ايست به دست على كه گل نشده
به كوچه آمده بوى گلاب از دستش
كمند صيد ز زلفش بهار از ابرويش
شروع زخم ز پلكش،شكار از ابرويش
به جاى كُشتن فی الفور ميكُشد كم كم
اگر چه ميرود اين انتظار از ابرويش
اگرچه ابروى زيباى او كشيده است ولى؛
كشيده است خودش نيز كار از ابرويش
خدا به خير كند كار آن كسى را كه
شده ست يك تنه زخمى دوبار از ابرويش
فرات سر برود،پا برهنه در برود
اگر كه در برود اختيار از ابرويش
به جنگ، معنی لايُمكن الفِرار اين است؛
نكرده هيچ دليرى فرار از ابرويش
نشسته است دو زانو و درس ميگيرد
در اوج معركه ها ذوالفقار از ابرويش
شروع می شود اين شعر كم كم از چشمش
كسى كه نيست دو ابروى او كم از چشمش
كسى كه در وسط پلک گل به وقت سحر
گرفته الگوى تهذيب،شبنم از چشمش
به جنگ اوست كه دشمن دوبار می ترسد
هم از دليرى ابروى او هم از چشمش
گذاشت بر بدن رود زخم از دستش
گذاشت بر جگر آب مرهم از چشمش
سپيدتر شده شعبان به خاطر رويش
سياه تر شده ماه محرم از چشمش
چكيده گريه ى كاتب به صفحه هرجا كه؛
نوشته مقتل ابن مقرم از چشمش
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
@ghararenokary
#امام_حسین #مدح_امام_حسین
#اعیاد_شعبانیه
دیگر برای زندگی ام علت آمده است
امشب به دوش کل جهان منت آمده است
خورشید بعد این همه سال از تولدش
فهمیده تازه دور زمین حرکت آمده است
دنیا اگر مشبهِ دریا شود بدان
از گوشه چشم سید ما رخصت آمده است
قطعاً برای گسترش فکر و فهم ما
از جانب خدای احد فرصت آمده است
اندیشه ای جدید که تعریف های آن
جنبش ، قیام ، حرکت و یا نهضت آمده است
حتی زمان خواندن اسم «حسین» هم
سمت زبان لشکریان لکنت آمده است
اما گذشت تا که بفهمند کوفیان
مظلوم ما برای فقط بیعت آمده است
🔸شاعر:
#فربد_افشاری
@ghararenokary
🛑متن و صوت آموزشی🛑
متن مدیحه خوانی اعیاد شعبانیه
اجرا توسط،استاد میرداماد
همراه متن ،تفسیری خوانی هم هست که جز شعر نیست.
دوستان دقت کنند،میتونند در جلسات با توجه به شرایط جلسه بیان کنند یا حذف کنند.
که در جلسات آموزشی بارها و بارها تذکر دادیم.
السلام ای پناهِ مُلک و مکان
در یَدِ قدرتت عِنانِ جهان
رفته قنداقه ات به عرش خدا
تشنۀ پای بوسیات همگان
در طوافت قیامتی شده است
می رسد هر فرشته با هیجان
پَرِ قنداقۀ تو می بخشد
پر و بالی به فُطرسِ نگران
تا بِبوسد دهانِ اطهرِ تو
رحمتِ واسعه گشوده دهان
از سَرْ انگشتِ پاکِ مُصطَفَوی
جرعه جرعه بنوش شیرۀ جان
[تفسیر خوانی هست،🔽🔽
ابی عبدالله روزی که به دنیا اومد، مادر شیری نداشت به نوزاد یه روزه اش بده، همۀ غصه های عالم تو دلِ مادر جمع شد، تا پیغمبر این قنداقه رو بغل کرد،دیدن انگشت سبّابه اش رو تویِ دهانِ حسین گذاشت، این حسینِ، باید شیرۀ جانِ پیغمبر رو بِمَکِه... پیغمبر دلش نیومد حسینش یه روز تشنه بمونه،بدون شیر گرسنه بمونه...
امشب شب تولد آقایی است که پیغمبر هر وقت نگاش کرد، به یاد مصیبت هاش گریه کرد، حتی روزِ تولدش...حالا آقایی که از شیره وجود پیغمبر نوشیده باشه، پیغمبر چی میگه؟ ان شالله بری حرم، می بینی که سر در حرم نوشته«قال سید الکونین : حسین منی و أنا من حسین»]
خواند جدت «حسینُ منّی» را
«وَ أنا مِن حسین» را تو بخوان
با تو جود و شجاعتِ نبویست
ای شکوهِ حماسه های عیان
در نمازت شبیه فاطمه ای
بینِ میدان علی ست جلوه کنان
چشمهای تو مرز خوف و رجاست
قَهر و مِهر تو آتش است و امان
رحمتِ محض! یا اَبَا الاَیتام!
پدری کن برای عالمیان
[تفسیری خوانی هست،🔽🔽
ابی عبدالله تو گودال افتاده، زین العابدین میگه: بدن بابام رو که نگاه کردم، دیدم جایِ کیسه های نون و خرما رو شونه های بابام هست...یادم افتاد تو مدینه نون و خرما دَرِ خونه یتیم ها می بُرد...*]
شب سوم رسیدهای، ای ماه
السلامُ علیک ثارالله
*حالا بریم یه شبِ بعد....*
السلام ای نِگینِ عرشِ برین
سروِ بالا بُلندِ اُمِ بَنین
جذبههای نگاه هاشمیات
ماه را میکِشد به سوی زمین
عبدِ صالح! مُواسِیِ لِلّه!
پدر فضل! روحِ حق و یقین!
به حضورت گشوده دست، فَلَک
به قدوم تو سوده عرش، جَبین
وقت هوهوی ذوالفقار علی ست
به روی مَرکبِ حماسه نشین
کاشِفَ الکَربِ اهل بیتِ نبی!
بازوان توأند حِصنِ حَصین
ماه من بازوی رشید تو را
که برافراشته است بیرقِ دین
زده بوسه علی به گریه چنان
چیده از آن حسین بوسه چنین
نقش باب الحوائجی داری
به روی بازویت شبیه نگین
سائلان تو بیشمارند و ...
گوشه چشمی به ما! بس است همین
شب جود و کرامت و بذل است
شب چارم شب اباالفضل است
السلام ای حقیقت جاری
روح تقوا و زهد و بیداری
سید السّاجدینِ شهر رسول
عَبدِ مسکینِ حضرت باری
روزهایت مجاهدت، ایثار
نیمه شبهات بخشش و یاری
در مناجاتت ای صحیفۀ نور
آیه آیه زبور میباری
پا برهنه به حجّ که میآیی
کعبه را هم به وَجد میآری
در شکوه و حماسه بیمثلی
خطبههایت زبانزدند آری
وارثِ عزت و سخای حسین
ای که بعد از عمو، علمداری
به محبان خود نظر فرما
بیشتر موقعِ گرفتاری
در نماز شبت دعایم کن
تو عزیزی تو آبرو داری
دلم از بند هر غم آزاد است
شافعِ من امامِ سجاد است
شاعر یوسف رحیمی
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
السلام_ای_پناه_مُلک_1615734975.mp3
7.32M
صوت مدیحه خوانی
ولادت امام حسین علیه السلام
اجرا توسط، استاد میرداماد
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
🛑متن و صوت مولودی-آموزشی
✅ متن سرود انوار کربلا
عشق اومده عاشق ها کجایید؟
آی اونا که مست کربلایید
دسته گلای زهرا رسیدن
گداها! بیایید
اومده ارباب و برادر اربابم
قمر ارباب و گل پسر اربابم
نوکر اربابم دیوونهی اولادش
این شبا میگردم دور سرِ اربابم
میمیرم برا امام حسین
جَوُونیم فدا امام حسین، جانم!
من و یک کلام امام حسین
که تو رو میخوام امام حسین، جانم!
وقتِ سرورِ بنی هاشمه
عیدی میده به همه فاطمه
➰➰➰➰➰
زِمزمهی دریاها اباالفضل
پشت و پناهِ مولا اباالفضل
آی اونی که درد و غصه داری
بگو یا اباالفضل
به خدا که خیلی نمک داره این دستا
دست ما رو خالی نمیذاره این دستا
دستای عباسه روی سر نوکرها
ما رو دست هیچ کس نمی سپاره این دستا
پسر امیرِ عالمین
قمر آقام امام حسین، عباس!
اومدی شدی آقای من
یه نگات بسه برای من، عباس!
وقتِ سرور بنی هاشمه
عیدی میده به همه فاطمه
➰➰➰➰➰➰
اون که صفا بخشه اهلِ دینه
صحیفهی زین العابدینه
هر کی سعادت میخواد به پایِ
دعاهات میشینه
به دعات مدیونیم تو این مسیر افتادیم
ما ازون روزکه تو بندِ توایم آزادیم
تو و عمه زینب به پای دین ایستادید
میشه گفت اصلا مامسلمونِ سجادیم
فدای راز و نیاز تو
امیده منه نماز تو، آقا!
دل من شده اسیر تو
گدای سر مسیرتو، آقا!
وقت سرور بنی هاشمه
عیدی میده به همه فاطمه
➰➰➰➰
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
14001214eheyat-hadadian-sorood.mp3
2.25M
|⇦•عشق اومده عاشق ها...
#سرود ویژۀ ولادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و سرداران کربلا اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس کربلایی محمد حسین حدادیان •✾•
➰➰➰
ㅤㅤ
خدایا ..!
آنقدر بهم ظرفیت بده، تا نعمتهایی که
از روی بخشندگیت بهم میدی
به پای لیاقت خودم ننویسم.
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
متن سرود
ولادت امام حسین علیه السلام..
شاه اومد به شب تیره بگید ماه اومد
معنی نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ اومد
پسرِ علی ولی الله اومد ..
کی مثل من براش امشب شبِ عشق
کی مثل من سرش گرم تبِ عشق
شبِ عشق ..
ای به دستِ تو تقدیرم
من به زلفِ تو زنجیرم
دوست دارم یه روز برات می میرم
کی مثل من براش امشب شبِ عشق
کی مثل من سرش گرم تبِ عشق
___
یکتایی مثه نور تو دستایِ زهرایی
می خونه برای تو لالایی
داری دل می بری از بابایی ..
ببین جدت رسول الله پُر از شوقِ
دلم میخواد پیشت بودم همون موقع
ای حماسه ساز دنیا
ای معجزه عاشورا
دلم میخواد دورت بگردم آقا ..
کی مثل من براش امشب شبِ عشق
کی مثل من سرش گرم تبِ عشق
___
سامونی تو فقط برای من میمونی
من تو دام عشقتم زندونی
هم دوای منی هم درمونی
توخورشیدی منم مثل شبِ تارم
چیه بهتر از این آقا تورو دارم
دوست دارم ..
ای زندگی شیرینم
ای دین من وآیینم
خدارو من تو چشم تو می بینم ..
کی مثل من براش امشب شبِ عشق
کی مثل من سرش گرم تبِ عشق
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
متن دکلمه خوانی
ولادت حضرت عباس علیه السلام
روزی شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چون که بانوی کلابیه پسر آورده
چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده
هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهوارۀ سقا مانده
زور بازوی تو بی حد وَ عدد خواهد شد
بعد از این ام بنین، ام اسد خواهد شد
با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز
ماه ذیالحجه که عباس به حج عازم شد
همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد
در طوافش سخن از عقل فراتر می گفت
در حقیقت «لک لبیک برادر» می گفت!
این اباالفضل که از قبله فراتر می رفت
مرتضی بود که بر دوش پیمبر می رفت
علی اکبر به ثنا گویی او می آید:
چقدر منبر کعبه به عمو می آید
خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد
در حقیقت همه را قبله نمای خود کرد
گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد
مسجدی بود که بابای من آبادش کرد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز
«کاشف الکرب» تویی؛ خندۀ ارباب تویی
«پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی!
روی چشم تو بُوَد جای حسن جای حسین
هستِ ما بین دو ابروی تو؛ بین الحرمین
پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است
و فقط محضر زینب سر تو پایین است
ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد
بنویسید رقیه چه عمویی دارد
صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود
نام تو در دل میدان رجز قاسم بود
زور بازوی علی ریخته در بازویت
ذوالفقاری نبود تیزتر از ابرویت
تیغ چرخانده ای و پیش تو طوفان هیچ است
لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوخته ای
فن شمشیر زنی را ز که آموخته ای؟!
ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟
«أشهد أن علیاً ولی الله» بگو
او علمدار حسین است ببخشید مرا
مدح او کار حسین است ببخشید مرا
شاعر،مجید تال
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
29.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ اجرای دکلمه خوانی
ولادت حضرت عباس ع
توسط آقای مجید تال
#آموزش_مداحی_تخصصی
@ghararenokary
دوبیتی
زیبا گلی از گلشن دین آمده است
بر شیعه بگو حبل متین آمده است
از خانه ی فاطمه حسین بن علی
از لطف خداوند مبین آمده است
◾️
امشب به جهان گل ولا می آید
بر روی زمین شمس هدی می آید
از مرحمت و لطف خدای منان
دوم پسر شیر خدا می آید
◾️
شادان دل زهرا و رسول الله است
خندان دو لب علی ولی الله است
با شور ولایت صلواتی بفرست
میلاد گل فاطمه، ثارالله است
◾️
نوری ز خدای عالمین آمده است
بر هاشمیان نور دو عین آمده است
از دامن پاک فاطمه دخت رسول
آرام دل علی، حسین آمده است
◾️
گلبانگ خوش سینجلی می آید
از سوی خدا نور جلی می آید
امروز عطیه ی خدا بر زهرا
با نام حسین بن علی می آید
◾️
شعبان شده بفرست تو بی حد صلوات
بر فاطمه و حیدر و احمد صلوات
سجاد و حسین آمد و عباس علی
بر این سه گل آل محمد صلوات
◾️
آیینه ی ذات حی سرمد آمد
نورسته گلی ز آل احمد آمد
بنیان کن ریشه ی ستم در عالم
یعنی که حسین جان محمد آمد
◾️
بر حیدر و بر نور دو عینش صلوات
بر فاطمه و به زینبینش صلوات
در روز ولادتش مکرر بفرست
از قول محمد به حسینش صلوات
◾️
در جهان خون خدا آمده است
پور ام النجبا آمده است
پر شده روی زمین از برکات
خامس آل عبا آمده است
◾️
نوری از انوار یزدان می رسد
در جهان خورشید تابان می رسد
بهر تبریک به زهرا و علی
جبرئیل از عرش رحمان می رسد
◾️
گل ز گلزار ولایت وا شده
زینت دنیا و مافیها شده
در شب میلاد مسعود حسین
شادمان زین موهبت زهرا شده
◾️
هدیه ای از سوی سرمد آمده
پور زهرانجل احمد آمده
سومین منجی و روشنگر حسین
هستی و جان محمد آمده
◾️
منم امشب گدای تو حسین جان
شدم غرق ولای تو حسین جان
بده عیدی ز لطف و جود و رحمت
ببینم کربلای تو حسین جان
◾️
تویی مولای مظلومان امیرم
همیشه بوده ای تو دستگیرم
شب میلاد تو ای پور زهرا
رسیدم محضرت حاجت بگیرم
◾️
منم ذره تو خورشیدی حسین جان
در عالم رمز توحیدی حسین جان
عزیز فاطمه هستی حیدر
به شیعه نور امیدی حسین جان
◾️
بر هاشمیان نور دو عین می آید
نور دل شاه عالمین می آید
از خانه ی مرتضی ز لطف خالق
نور دل فاطمه حسین می آید
◾️
امشب از لطف خدا شمس خدا می آید
نوربخش دل و خورشید ولا می آید
از دامن پاک فاطمه دخت رسول
سید جمع شهیدان خدا می آید
◾️
در شهر مدینه از کرامات الاه
از خانه ی زهرا و علی سرزد ماه
آمد به جهان نور دل پیغمبر
روشنگر دین نبوی، ثارالله
◾️
رحمت واسعه ی خالق دادار آمد
پاره ی قلب نبی احمد مختار آمد
نور خورشید فروزان تمام عالم
هستی فاطمه و حیدر کرار آمد
#رضا_یعقوبیان
#ولادت_امام_حسین_ع
@yaghubianreza
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
زرق و برق سفره ی شاهانه میخواهم چه کار ؟
اشک چشمم هست آب و دانه میخواهم چه کار ؟
اولین شرط سلوک عاشقی آواره گی ست
از ازل دربه درم کاشانه میخواهم چکار ؟
چشم های من که با خواب سحر بیگانه اند
قصه ی شمع و گل و پروانه میخواهم چکار ؟
گیسوی آشفته ام دارد نشان از عاشقی
زلف خود بر باد دادم ، شانه میخواهم چه کار ؟
من خراب باده نه بلکه خراب ساقی ام
در غیاب حضرتش میخانه میخواهم چه کار ؟
آنقدر دیوانه ام امشب که از فرط جنون
از قدح سر میکشم ، پیمانه میخواهم چه کار ؟
مست کرده شهر را عطر خوش پیراهنش
انبیا و اولیا چشم انتظار دیدنش
مرتضی با دست خود آیینه قرآن میبرد
فاطمه گهواره را در زیر ایوان میبرد
شور و شادی طلوع آفتاب هاشمی
غصه و غم را ز دل های پریشان میبرد
با دو تا خورشید روی گونه هایش دیدنی ست
آبرویی را که از ماه فروزان میبرد
جامه اش را انبیا در باغ جنت دوختند
حور عبا ، عمامه اش را نیز غلمان میبرد
بوسه بر قنداقه اش عیسی بن مریم میزند
مرهم از خاک رهش موسی بن عمران میبرد
با وجود یوسف زهرا یقینا بعد از این
یوسف کنعانیان زیره به کرمان میبرد
افتخاری شد نصیب قوم سلمان بی گمان
مادرش دارد عروس از خاک ایران میبرد
سفره ی سوری پیمبر با علی انداخته
هرکسی که میرسد رزق فراوان میبرد
هر که هرچه هدیه آورده به یمن مقدمش
با دعای فاطمه دارد دو چندان میبرد
حاتم طایی برای شام خود سر میرسد
از میان سفره ی آقای ما نان میبرد
بیقرارم مثل آن موری که روی دوش خود
تکه ای ران ملخ نزد سلیمان میبرد
خلق میخوانند کشتی نجات عالم است
هرچه که بنویسم از خوبی این آقا کم است
در زمین و آسمانها صحبت آقای ماست
نوبتی باشد اگر هم نوبت آقای ماست
مادر از آغوش خود او را زمین نگذاشته
حضرت زهرا خودش در خدمت آقای ماست
رحمة الله است مثل رحمة للعالمین
خلق و خوی مصطفی در سیرت آقای ماست
در شجاعت در شهامت رونوشت حیدر است
لشگری محو وقار و شوکت آقای ماست
فطرس بی بال و پر هم به امیدی آمده
پشت در چشم انتظار رأفت آقای ماست
روز میلادش جهنم را خدا خاموش کرد
این ترحم این تفضل بابت آقای ماست
ارمنی ها و کلیمی ها به او دل داده اند
دلبری از هرکسی خاصیت آقای ماست
نام صاحبخانه را بر درب خانه حک کنند
جنتی باشد اگر هم جنت آقای ماست
بهتر از اینکه دوای درد ما را میدهد ؟
بهتر از اینکه شفا در تربت آقای ماست ؟
لقمه های نانش از این رو به آن رو میکند
چه اثرها در غذای هیئت آقای ماست
پیش پایمان همیشه این و آن پا میشوند
این همه ارج و مقام از برکت آقای ماست
ما بدی هم که کنیم او باز خوبی میکند
باز خوبی میکند این خصلت آقای ماست
آن که کارش از طفولیت فقط بخشیدن است
شافع فردای محشر حضرت آقای ماست
میکشد پای مرا آخر به سوی کربلا
"بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا "
بر مشامم میرسد عطری که خیلی آشناست
آری آری به گمانم عطر سیب کربلاست
از عراق و غزه و بحرین اگر که بگذریم
کربلای دیگری در خاک سوریه به پاست
قتلگاه دیگری آنجا تدارک دیده اند
شاهد این ادعا سرهای روی نیزه هاست
باز هم درد اسارت ، باز هم مظلومیت
ریسمان هایی به دست بچه های مرتضاست
چه پسرهایی که از دیروز بی بابا شدند
چه پدرهایی که روی دوششان شال عزاست
به تمام خیره سر های زمین فهمانده اند
هم دمشق از آن ما، هم زینبیه مال ماست
"کلنا عباسک" تنها به این معناست که
شیعه ی حیدر شهید راه ناموس خداست
با دعای فاطمه شیعه حسینی مذهب است
نوکر ارباب قطعا پیش مرگ زینب است
شاعر: #علیرضا_خاکساری
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
غیر از تو را زبان من املا نمی کند
جزگفتن از تو را قلم انشا نمی کند
شاعر تو را نوشته و حاشا نمی کند
جز در سرودن از تو زبان وا نمی کند
جز نام دلربای تو بر لب نمی رود
هر کس نگفته از تو حسینی نمی شود
آدم ابوالبشر شده اما حسین نیست
از او خلیل سر شده اما حسین نیست
موسی پیامبر شده اما حسین نیست
عیسی به عرش بر شده اما حسین نیست
در جان محمد است که با او برابر است
آری حسین بوده که جان پیمبر است
گیرم پیمبر است که فرقی نمی کنند
همتای حیدر است که فرقی نمی کنند
زهرای اطهر است که فرقی نمی کنند
مثل برادر است که فرقی نمی کنند
فرقی نمی کنند و مرا شور در سر است
آخر حسین فاطمه یک چیز دیگر است
بین حسین و شیعه صمیمیت است و بس
همراهی حسین به سنخیت است و بس
شیعه به یک مرام و به یک نیت است و بس
اسلام بی حسین مسیحیت است و بس
اسلام ما که ثبت شده با شهادتین
کامل نمی شود مگر از ذکر یا حسین
در دین ما خدا یکی و مصطفی یکی است
احمد یکی است پس به یقین مرتضی یکی است
حیدر یکی و حضرت خیرالنسا یکی است
زهرا یکی است پس حسن مجتبی یکی است
این جمع بی حسین که معنا نمی گرفت
یعنی اگر نبود کسا پا نمی گرفت
غیر از خدا نبود و حسین آفریده شد
ارض و سما نبود و حسین آفریده شد
جز کربلا نبود و حسین آفریده شد
قالو بلی نبود و حسین آفریده شد
قالو بلای ما به الست از حسین بود
اصلا هرآنچه بوده و هست از حسین بود
بی اشک ، خاکِ خلقتمان گِل نمی شود
تنها مجسمه است دل و دل نمی شود
دل بی حسین این همه قابل نمی شود
انسان بی حسین که کامل نمی شود
غیر از حسین را به دل خویش حک نکن
ما از اضافه ی گل اوییم ، شک نکن
تاریکم و حسین چراغ هدایت است
وقتی حسین هست به کشتی چه حاجت است
درس من از حسین همین یک عبارت است
عزت برای شیعه ی او در شهادت است
ما شیعه ایم و پای ستم را شکسته ایم
در سایه ی سیوف خذینی نشسته ایم
ای معنی نهفته ی در هل اتی حسین
ان الذین آمنوی سوره ها حسین
تنها خدا برای تو شد خونبها حسین
ماییم و حسرت حرم کربلا حسین
از ما بگیر این همه درد فراق را
اما نگیر از دل ما اشتیاق را
شاعر: #محسن_ناصحی
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
زیباترین ستاره ی خلقت رسیده است
سجده کنید، روح عبادت رسیده است
نور خدا، چراغ هدایت رسیده است
باید قیام کرد، قیامت رسیده است
امشب که مست می شوم از بوی کربلا
فطرس! ببر سلام مرا سوی کربلا
تاج سر ملائکه ی آسمان حسین
تنها دلیل خلق زمین و زمان حسین
ذکر زمان سختی پیغمبران حسین
زهرا سپرده است بگوییم: جان حسین
گفتم حسین و ولوله افتاد در جهان
گفتم حسین و فاطمه با خنده گفت: جان
در مشکلات پشت و پناهم حسین شد
بیراهه رفته بودم و راهم حسین شد
تنها دلیل گریه و آهم حسین شد
زهرا اجازه داد که شاهم حسین شد
فهمیده ایم طبق روایات معتبر
از کشتی حسین نباشد بزرگتر
از کودکی "حسین" مسیحای زینب است
یعنی تمام لذت دنیای زینب است
غیر از حسین کیست که همتای زینب است
کنج دل حسین فقط جای زینب است
"زینب" همان که سیطره دارد به عالمین
زینب نگو، بگو همه ی هستی حسین
ما تشنه ایم تشنه ی باران کربلا
ما سائل ایم سائل سلطان کربلا
دل برده از ملائکه ایوان کربلا
دست تمام عالم و دامان کربلا
بی صبح کربلا شب عالم سحر نداشت
دنیا چه داشت؟ کرببلا را اگر نداشت
افلاک زیر سایه ی گنبد طلای اوست
جبریل معتکف شده کربلای اوست
دنیا و هر چه هست در آن خاک پای اوست
اصلا بهشت گوشه صحن و سرای اوست
عشق "حسین" در دل ذرات عالم است
دنیای بی حسین شبیه جهنم است
از اشک روضه، چشم مگر سیر میشود؟
بی کربلا زمانه زمین گیر میشود
خوشبخت آن که پای علم پیر میشود
عالم به آب علقمه تطهیر می شود
امشب بساط گریه برایت فراهم است
"باز این چه شورش است که در خلق عالم است"
شاعر: #احسان_نرگسی
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
شب رحمت ، شب توبه ، شب فطرس شدن آمد
در این غوغای عجز از معجزه امشب سخن آمد
بخوانید انما حُسن ِ ختام پنج تن آمد
کرم باران شده عالم ، علمدار حسن آمد
دوباره یاس بی مثل مدینه یاسمن دارد
جناب حیدر کرار از امشب دو حسن دارد
گنهکاران گنهکاران برات آمد برات آمد
برای هر چه لا ممکن ، خبر از ممکنات آمد
بگو بر خضرهای تشنه لب ، عین الحیات آمد
چه غم از موج طوفان ها ، که کشتی نجات آمد
رسیده حضرت معشوق ِ بی پایان ِ دوران ها
همان ساده ترین راه ِ رهایی بخش ِ حیران ها
سلام ای لطف بی پایان ، خدای مهربانی ها
پر ِ پرواز خاکی ها ، حسین ِآسمانی ها
امانی امن تر از تو ، ندارد بی امانی ها
چه لذت بخش تر از این ، شود نذرت جوانی ها
تو آن پیری که پیران طریقت ، پیر این دیرند
غلامانت چو اربابان، رها از منت غیرند
سلام ای ناب تر از لحظه های آشنایی ها
سلام ای خوش تر از ساعات ِآغازِ رهایی ها
سلام ای یوسف مصر بقای کربلایی ها
سلام السابقون السابقون ِ مجتبایی ها
تو آن ضرب المثل بین ِ کرامت آفرین هایی
چه غم از بی کسی وقتی ، کس ِ بی کس ترین هایی
تو آن هستی که تا محشر ، جهان باشد به فرمانت
تو آن شاهی که مادر می کند فرزند قربانت
نبودی آدم و حوا ، شدند اول مسلمانت
نبودی شد خدا سر حلقه ی مرثیه خوانانت
نبود ارض و سما اما ، تو مثل مرتضی بودی
نبودی ظاهرا اما ، رفیق انبیا بودی
فدای آن پیمبر که ، تو هستی زینت دوشش
فدای کعبه ای که عشق تو کرده سیهپوشش
منم مجنون ِ آن مجنون که تقدیم تو شد هوشش
خوشا رندی که در روضه قدح نوشیده با گوشش
تو ای ساقی کریمانه به خوب و بد سبو دادی
تو ای با آبرو حتی جنون را آبرو دادی
من آن رودم که خیلی تشنه ی دیدار دریایم
حلالم کن که گم گشته ، حسین بچگی هایم
چه شد آن حال رویایی، چه شد آن عشق زیبایم
چه شد آن روضه گردی ها ، چه شد آن شور و غوغایم
تمام دلخوشی من ، به الطاف مدام توست
عوض کن حال و روزم را ، عوض کردن مرام توست
محرم حال عالم، احسن الاحوال می گردد
به گِرد روز عاشورا تمام سال می گردد
همین که بین ما حرف از غم گودال می گردد
زبان ها از بیان ماجرایت لال می گردد
تو را که آسمانی ها ، به جسمت پیرهن کردند
چرا از خاک و خون اینجا ، تنت آقا کفن کردند
شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
@ghararenokary
#امام_حسین_ع_مدح_و_ولادت
قلمم روی ورق باز زمین گیر شده
ضعف از بال و پر شعر سرازیر شده
به بلندی فلک باید عصا بردارم
تا کمی گام زند طبع زمین گیر شده
از لغت نامه خورشید اگر واژه دهند
مینویسم که چرا عشق فراگیرشده
واژه از بیت فراری شده از هیبت تو
لالی طبع من و وصف تو تقدیر شده
چه بگویم که قلم باز زجا برخیزد
مددی فاطمه این طبع به زنجیر شده
نام زهرا به لبم آمده، ای نور دو عین
اذن دادند بگویم غزلی از تو حسین
از همان مهد نگاهت نمک دیگر داشت
آسمان میل به پابوسی تو در سر داشت
گوئیا رفت ملاقات خدا و برگشت
هر که ازسجده به گهوار تو سر برداشت
مکتب دلبری ازچشم ترت شد آغاز
دل سپردن به تو رازیست که هر دلبر داشت
روی دستان پدربودی و دشمن ترسید
حیدر انگار در آغوش خودش حیدر داشت
زینت دوش نبی و علی و فاطمه ای
مثل آن تاج سری که سه نفر بر سر داشت
گشته ام وصف تو را نیست جزاین نور دو عین
تو حسینی، تو حسینی، تو حسینی، تو حسین
آسمان زیر قدم هات اقامت دارد
به غبار ره تو عرض ارادت دارد
هر کسی چشم تورا دید به پا کرد نماز
بس که محراب دو ابروت عبادت دارد
دید کافر قد و بالای تو اسلام آورد
بسکه این قامت اشاره به قیامت دارد
من از آن چهره زیبای تو فهمیدم که
این همان وعده حقی است که جنت دارد
عادت ما شده آقا که گدایت باشیم
بس که بر جود و کرم دست تو عادت دارد
فاش میگویم وازگفته خود شاد حسین
بنده عشق توأم خانه ات آباد حسین
بنویسد مرا ریزه خور خان حسین
بنویسید مرا دست به دامان حسین
سرمن روی قدم هات به سامان برسد
بنویسید مرا بی سرو سامان حسین
بنویسید که ای کاش شوم مثل زهیر
قاری آیه ای از مصحف چشمان حسین
هر که از راه و طریقی به هدایت برسد
بنویسید مرا عبد مسلمان حسین
در قیامت که خداوند بخواند حکمم
روی پرونده نوشته است که مهمان حسین
شاعر: #موسی_علیمرادی
@ghararenokary
#امام_حسین_ولادت
امشب همه عالم پر از شور حسین است
چشم ملایک روشن از نور حسین است
سینای دل یک شعله از طور حسین است
قلب رسول الله مسرور حسین است
خورشید ثاراللهیان امشب درخشید
چشم همه آزادگان را نور بخشید
امشب عجب شوری دل دیوانه دارد
امشب یم رحمت به کف دردانه دارد
امشب محمد در بغل ریحانه دارد
امشب علی قرآن به روی شانه دارد
امشب ز هم وا شد گل لبخند زهرا
آمد به دنیا نازنین فرزند زهرا
این مشرق الانوار رب المشرقین است
این جان عالم این امام العالمین است
این عین حق یعنی علی را نور عین است
این شمع جمع آل پیغمبر حسین است
دیدار روی خالق سرمد مبارک
قرآن به روی سینه ی احمد مبارک
این کیست مصباح الهدا فلک نجات است
شویندۀ لوح تمام سیئات است
این کام خشکش خضر را عین الحیوة است
این هستی ما در حیات و در ممات است
دار و ندار انبیا، هست خداوند
چشم خدا، روی خدا، دست خداوند
نام حسین اول به قلب ما نوشتند
آن گه گل ما را به مهر او سرشتند
آن که بذر حب او در سینه کشتند
نه عاشق حور و نه دنبال بهشتند
فردای محشر چشمشان سوی حسین است
حور و قصر و خلدشان روی حسین است
ای روح پاک انبیا پروانه ی تو
قلب همه خوبان عالم خانه ی تو
کوه غم خلق جهان بر شانه ی تو
عقل و خرد دیوانه ی دیوانه ی تو
بگذار تا آشفته ی موی تو باشم
دیوانه ی زنجیری کوی تو باشم
این جرم های بی شمارم یابن زهرا
این چشم های اشک بارم یابن زهرا
بر درگهت امیدوارم یابن زهرا
تنها تویی دار وندارم یابن زهرا
من هر که هستم "میثم" کوی شمایم
آلوده ام امــا ثــناگـوی شـمایم
#غلامرضا_سازگار
@ghararenokary
#امام_حسین_ولادت
در فضايي ملكوتي تر و روحاني تر
دفتر شعر من امشب شده نوراني تر
دلم به دريا زدم اين مرتبه ؛ طوفاني تر
آسماني ترم اين دفعه و باراني تر
باوضو آمده ام وقت صلاة آمده است
بشتابيد كه كشتي نجات آمده است
آسمان شاد شده ، مِهر جهانتاب رسيد
پنجره باز شده ، فاتح ابواب رسيد
سِرِّ اسرار خدا ؛ صاحب اصحاب رسيد
نوكران ، صف به صف آماده كه ارباب رسيد
فطرسي سوخته بال آمده در اين درگاه
پَرِ پرواز به او مي دهد امشب اين شاه
بنويسيد كه سالار به دنيا آمد
حيدرِ حيدرِ كرّار به دنيا آمد
مُرشد و پير علمدار به دنيا آمد
غم نداريم كه غمخوار به دنيا آمد
همچناني كه دَم حضرت مولاست حسين
سخنِ بازدم حضرت زهراست حسين
نقشِ انگشتريِ خاتمِ شاهي ست حسين
به اباالفضل قسم ، عشقِ الهي ست حسين
بي پناهان جهان ، خوبْ پناهي ست حسين
به خدا متّصل و لايَـتـَناهي ست حسين
هرچه ميخواسته ام از كرمش تأمين شد
با توسّل به حسين آخرتم تضمين شد
اين حسين است ولي گاه شُبِيرش خواندند
اين حسين است كه سرمنشأ خيرش خواندند
اين حسين است كه ناجيِ زهيرش خواندند
سالكان مرتبه ي آخر سِيرش خواندند
گردش چرخ جهان ،جلوه اي از همّت اوست
رمز حُرّيت حُر ، بندگيِ حضرت اوست
بسكه در بندگي اش كار خُدايي كرده
بسكه در چشم همه جلوه نمايي كرده
بسكه از كار همه عقده گشايي كرده
بسكه بر گُمشدگان راهنمايي كرده
عدّه اي تاب نياورده ، به ناآگاهي
شده اند از سر احساس حسين الّلهي
سائل زينبم و اهل حسين آبادم
آن خرابم كه به الطاف حسين ؛ آبادم
ذكر او دم همه دم ، زمزمه ي فريادم
"چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم"
"نيست بر لوح دلم جز الف قامت دوست"
"اين حسين كيست كه عالم همه ديوانه ي اوست"
كاش مي شُد كه به سرمنزل باران برسم
كاش مي شد كه به پابوسي جانان برسم
پاي تا سر بشوم دست و به دامان برسم
به طواف حرمش نيمه ي شعبان برسم
در شب سوّم شعبان چه هوايي دارم
گِرد اين كعبه عجب سعي و صفايي دارم
كرمش واسطه شد برگ براتم دادند
پُرگُناه آمدم امّا حَسَناتم دادند
باده ميخواستم ، از آب فراتم دادند
"دوش وقت سحر از غصّه نجاتم دادند"
دل هجران زده را مست وصالش كردند
در حرم با مدد اشك ؛ زُلالش كردند
صبحدم نام تو بر گونه ي گل شبنم ريخت
يادت از آب گذشت و به دل من غم ريخت
كُشته ي اشك شدي درغَم تو اشكم ريخت
اشك من پاي غمت زير همين پرچم ريخت
هرزمان ياد تو كردم جگرم سوخت حسين
همه ي كرب وبلا در نظرم سوخت حسين
بين اين دشت بلاها به سرت مي آيد!
داغ هم در پي فتــح جگرت مي آيد
همه جا حرفِ خسوف قمرت مي آيد
چه بلاها كه به روز كمرت مي آيد!
روضه را اين همه دشوار كشيدن سخت است
تير از چشم علمدار كشيدن سخت است
#محمد_قاسمی
@ghararenokary
#امام_حسین_ولادت
حمد و شکرِ مزید یکتا را
خالق واهبُ العطایا را
که عطا کرد روزیِ ما را
آفرید آیۀ تولا را
کربلا داد و ذکر مولا را
او بما حِسِ ناطقه داده
رحمه الله واسعه داده
آن خدایی که هل اتا بخشید
چارده بار مصطفا بخشید
عترتِ ختم الانبیا بخشید
مرتضی داد و مجتبی بخشید
او بما شاه کربلا بخشید
آن که مَه پارۀ ولایت شد
صاحب پرچم هدایت شد
کیست مولودِ ماه پاره ، حسین
عرش حق را چو گوشواره ، حسین
آنکه دارد به دل نظاره ، حسین
جبرئیلش کند اشاره ، حسین
نغمه دارد به گاهواره ، حسین
هدیه قبل از ولادتش دادند
وعده های شهادتش دادند
روزی از روزها همین مولود
روی دامان مصطفی خوش بود
بوسه می زد نبی بر او به سُرود
مدح او داشت با سلام و درود
مَلَکِ وحی خواست اِذن ورود
آمد و گفت نزد پیغمبر
می شود کشته این پسر آخر
ای ز حکمت نهاده بر تو خدا
لقب خوبِ سید الشهدا
این تو هستی سفینه السُعدا
ای به راه خدا فنا و خدا
وی ز نسل اَعَزَّکم بِهُداه
بخدا نازنین امامِ منی
آسمانی ترین امامِ منی
ای ز بابا بما تو باباتر
پدر مهربانتر از مادر
مایۀ شادمانی حیدر
علت تشنه کامی کوثر
همۀ دلخوشیِّ پیغمبر
او سراپات از چه می بوسد
جای شمشیر را که می بوسد
ای که بر تو جهان گریسته اند
همه پیغمبران گریسته اند
برتو اهل جنان گریسته اند
همۀ مومنان گریسته اند
اولیا هر زمان گریسته اند
به زبانِ همه سروده شدی
در کتاب خدا ستوده شدی
ای تمام حقیقت قرآن
هم صراط و طریقت قرآن
رمز و راز شریعت قرآن
مدح و وصف و فضیلت قرآن
نام تو هست زینت قرآن
ای تو نزدیکتر ز حبل ورید
السلام علی الحسین شهید
آمدی کِشتی نجات شوی
خون دهی چشمۀ حیات شوی
جان دهی برگۀ برات شوی
از کرم شافع ممات شوی
مظهر ذات و هم صفات شوی
بخدا راه بندگی با توست
بهترین سبک زندگی با توست
هیچ گه لفظ((من)) نمی گفتی
خطبه نزد حسن نمی گفتی
پیش مولا سخن نمی گفتی
حرفی از پیرهن نمی گفتی
سخنی از کفن نمی گفتی
عاقبت بی کفن شدی آقا
پاره پاره بدن شدی آقا
زیر نیزه به پیکرت چه گذشت
بر سر نیزه بر سرت چه گذشت
زیر خنجر به حنجرت چه گذشت
تَهِ مقتل به خواهرت چه گذشت
به سر و روی دخترت چه گذشت
معجر دخترت کشیده شده
نالۀ مادرت شنیده شده
#محمود_ژولیده
@ghararenokary
#حضرت_عباس_ع_مدح
معروف به عباس و مسمّی به ابالفضل
عالم به علی نازد و مولا به ابالفضل
هر دفعه که هر مشکل و هر مسئله ای بود
بردیم پناه از همه دنیا به ابالفضل
بعد از "به خدا" و "به علی " بی برو برگشت
در کشور ما هست قسم ها "به ابالفضل"
صد حاجت اگر داشته هرکس طی یکسال
ده تا به "رضا" گفته نود تا به "ابالفضل"
القاب زيادند ، ولي عالم و آدم
گویند فقط خوش قد و بالا به ابالفضل
پرسید کسی وزن غزل چیست ? بگویید
"لا حول و لا قوة الا به ابالفضل"
شاعر: #حمیدرضا_محسنات
@ghararenokary