eitaa logo
شعر، قصه، معرفی کتاب
3.7هزار دنبال‌کننده
238 عکس
52 ویدیو
9 فایل
قصه، شعر و معرفی کتاب حاصل تلاشی مادرانه بر اساس رویکرد کلیدی و مهم شخصیت محوری از مباحث استاد عباسی ولدی
مشاهده در ایتا
دانلود
مجموعه ۱۴ معصوم بازنویسی: زهرا عبدی داستان های کوتاه از زندگی امامان با تصاویر زیبا انتشارات:جمکران
آواز مرغ باران داستان زندگی امام هادی نویسنده: مجید ملامحمدی انتشارات:قدیانی،کتاب های بنفشه تصاویر رنگی و جذابی نداره ولی موضوع قصه ها خیلی زیباست. 👌 متنش مناسب بالای ده سال ه ولی میشه خوند، خلاصه و ساده کرد و برای کوچکترا تعریف کرد❤️
فاطمه علی است نویسنده: علی قهرمانی انتشارات:جمکران کتابی درباره زندگی مشترک حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) است. این اثر می‌تواند الگویی کامل برای زندگی مشترک تمامی زوج های جوان باشد. گذشت ایثار، همدلی و همراهی و عشق و مهرورزی درس‌هایی است که این داستان زندگی به ما می‌دهد
آنک آن یتیم نظر کرده محمدرضا سرشار (رضا رهگذر) انتشارات:سوره مهر رمان زندگی پیامبر
مثل امام رضا باش نویسنده حسین میرزایی انتشارات: آستان قدس رضوی داستانی از زبان یک کبوتر مجاور خانه امام رضا که به شکل داستان های کوتاه ، احادیثی رو از زبان حضرت تعریف می‌کنه. «مثل امام رضا (ع) باش (۲)» را به رایگان از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/55567
یک سفر شیرین نویسنده نعیمه آقانوری انتشارات:زائر رضوی داستان یک سفر خانوادگی به مشهد مقدس توضیح حرم و مکان های حرم و زیارت به شعر «یک سفر شیرین» را به رایگان از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/59190
آخرین آفتاب نویسنده: محسن نعما مجموعه داستان های کوتاه از ماجراهای خواندنی از تولد ، کودکی ،تشرفات و زمانه امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.👌👌👌 (میشه برای بچه های کوچکتر ساده سازی و تعریف کرد😍)
باید دریایی باشد زندگی داستانی امام محمدباقر(عليه السلام) با بیست داستان کوتاه نویسنده: محمود پوروهاب انتشارات:جمکران بر اساس روایات مستند به صورت پیوسته زندگانی آن امام همام را معرفی می نماید.
ابرک و دختر دانا نویسنده:سیده نرگس میرفیضی انتشارات:زائر رضوی داستان علم بالای حضرت معصومه سلام الله علیها 📚📚📚📚 «ابرک و دختر دانا» را به رایگان از طاقچه دریافت کنید: https://taaghche.com/book/57193 @gheseshakhsiatemehvari
داستان سخنران کوچک(امام حسن علیه السّلام) منبع:کتاب زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد ۴۳ بحار الأنوار) / ترجمه نجفى ؛ ص۳۸۳ نویسنده:نفیسه متحدین کاری از گروه شعر و قصه درمسیر مادری میلاد امام حسن (ع) فروردین ۱۴۰۱ 🌸🌸🌸🌸🌸 به نام خدای مهربان سلام بچه ها❤️ امروز می خواهم یک داستان از زندگی امام حسن مهربان مان برای شما تعریف کنم. سال ها پیش وقتی امام حسن (ع) هفت سالشان بود. بیشتر اوقات به مسجد می رفتند و به صحبت های پدربزرگشان حضرت محمد (ص) با دقت گوش می دادند و انها را به خاطر میسپردند. بعد بدو بدو بر می گشتند خانه و هر چه که شنیده بودند را برای مادرشان حضرت فاطمه (س) تعریف می کردند. روزی علی مولا (ع) دیدند حضرت فاطمه (س) همه ی صحبت های آن روز پیامبر (ص) را بلد هستند . علی مولا (ع) خیلی تعجب کردند و از حضرت فاطمه (س) پرسیدند : شما این ها را از کجا می دانید؟ حضرت فاطمه لبخندی زدند و گفتند : پسرمان حسن برایم گفته است.☺️ یک روز علی مولا (ع) در خانه پشت پرده قایم شدند. دوست داشتند بدانند پسرشان چگونه حرف های پیامبر را تعریف می کند.😍 امام حسن (ع) مثل همیشه با خوشحالی پیش مادرشان آمدند تا آن چه را که شنیده بودند تعریف کنند ولی نتواستند چیزی بگویند. حضرت فاطمه (س) تعحب کردند و پرسیدند : چرا چیزی نمی گویی پسرم؟ امام حسن (ع) گفتند : تعجب نکنید مادرجان. یک شخص دانا و بزرگواری به حرف های من گوش می دهد که من خجالت میکشم جلوی ایشان حرف بزنم. 😅❤️😅 ناگهان علی مولا (ع) از پشت پرده بیرون آمدند و امام حسن (ع) را بغل کردند و بوسیدند.😍😘 کانال شعر و قصه ،معرفی کتاب👇 https://eitaa.com/joinchat/306839723C258840e540
داستان سخنران کوچک(امام حسن علیه السّلام) منبع:کتاب زندگانى حضرت زهرا عليها السلام ( ترجمه جلد ۴۳ بحار الأنوار) / ترجمه نجفى ؛ ص۳۸۳ نویسنده:نفیسه متحدین کاری از گروه شعر و قصه درمسیر مادری 🌸🌸🌸🌸🌸 به نام خدای مهربان سلام بچه ها❤️ امروز می خواهم یک داستان از زندگی امام حسن مهربان مان برای شما تعریف کنم. سال ها پیش وقتی امام حسن (ع) هفت سالشان بود. بیشتر اوقات به مسجد می رفتند و به صحبت های پدربزرگشان حضرت محمد (ص) با دقت گوش می دادند و انها را به خاطر میسپردند. بعد بدو بدو بر می گشتند خانه و هر چه که شنیده بودند را برای مادرشان حضرت فاطمه (س) تعریف می کردند. روزی علی مولا (ع) دیدند حضرت فاطمه (س) همه ی صحبت های آن روز پیامبر (ص) را بلد هستند . علی مولا (ع) خیلی تعجب کردند و از حضرت فاطمه (س) پرسیدند : شما این ها را از کجا می دانید؟ حضرت فاطمه لبخندی زدند و گفتند : پسرمان حسن برایم گفته است.☺️ یک روز علی مولا (ع) در خانه پشت پرده قایم شدند. دوست داشتند بدانند پسرشان چگونه حرف های پیامبر را تعریف می کند.😍 امام حسن (ع) مثل همیشه با خوشحالی پیش مادرشان آمدند تا آن چه را که شنیده بودند تعریف کنند ولی نتواستند چیزی بگویند. حضرت فاطمه (س) تعحب کردند و پرسیدند : چرا چیزی نمی گویی پسرم؟ امام حسن (ع) گفتند : تعجب نکنید مادرجان. یک شخص دانا و بزرگواری به حرف های من گوش می دهد که من خجالت میکشم جلوی ایشان حرف بزنم. 😅❤️😅 ناگهان علی مولا (ع) از پشت پرده بیرون آمدند و امام حسن (ع) را بغل کردند و بوسیدند.😍😘 کانال شعر و قصه ،معرفی کتاب👇 https://eitaa.com/joinchat/306839723C258840e540
ابرک و دختر دانا نویسنده:سیده نرگس میرفیضی انتشارات:زائر رضوی داستان علم بالای حضرت معصومه سلام الله علیها 📚📚📚📚 «ابرک و دختر دانا» را به رایگان از طاقچه دریافت کنید: https://taaghche.com/book/57193 @gheseshakhsiatemehvari