آمدی درخواب من دیشب چه کاری داشتی
ای عجب از این طرفها هم گذاری داشتی
راه را گم کرده بودی نیمه شب شاید عزیز
یا که شاید با دل تنگم قراری داشتی
مهربانی هم بلد بودی عجب نامهربان
بعد عمری یادت افتاده که یاری داشتی
سر به زیرانداختی و گفتی آهسته سلام
لب فروبستی نگاه شرمساری داشتی
خواستم چیزی بگویم گریه بغضم را شکست
نه نگفتم سالها چشم انتظاری داشتی
با نوازش می کشیدی آه و می گفتی ببخش
سربه دوشم هق هق بی اختیاری داشتی
وقت رفتن بغض کردی خیره ماندی سوی من
شاید از دیوانه ی خود انتظاری داشتی
صبح بوی گل تمام خانه را پر کرده بود
کاش می شد باز در خوابم گذاری داشتی
عشق یعنی بی گلایه لب فروبستن ، سکوت
دلخوش از این که شبی با او قراری داشتی
#شهريار
@golchine_sher
باید که فقط یوسف زهرا بپسندد
مارا چه نیازیست که دنیا بپسندد؟!
قنبر شدن این است که هر لحظه بگویی
من راضیام آنگونه که مولا بپسندد
مجنون دمی از سرزنش خلق نرنجید
دیوانه شد آنقدر که لیلا بپسندد
از قافله دوریم؛ ولی کاش از آن دور
یک ثانیه برگردد و مارا بپسندد
یک عمر نشستیم که در باز کند؟؟ نه_
_یک بار بیاید به تماشا... بپسندد
ما دغدغه داریم که ارباب ببیند
ما دغدغه داریم که سقا بپسندد
نه فکر حسابیم، نه دنبال ثوابیم
ما آمدهایم اُمّ ابیها بپسندد
بگذار بخندند به این زار زدنها...
میارزد اگر زینب کبری بپسندد
#مجید_تال
#اخلاقی_و_اندرز
#امام_زمان_عج_مناجات
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨
Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
مدتهاست
به هوایِ صبح بخیر گفتنهایت
سحر خیز شدهام
#صدرا_فاریابی
@golchine_sher
بانو! قرار ثانیهها را به هم نریز
موهات را ببند و فضا را به هم نریز
بگذار در خیال خودم هی ببوسمت
رویای عاشقانهی ما را به هم نریز
کمتر به فکر خط ِ لب و چشم و سرمه باش
آرایش قشنگ خدا را به هم نریز
از کوچهها که میگذری فکر خلق باش
اعصاب شیخ و شاه و گدا را به هم نریز
از شعر من بنوش و به رقص آی و مست شو
اما ردیف و وزن و هجا را به هم نریز
"امن یجیب" و "جاثیه" خواندم که آمدی
لطفن بمان و راز دعا را به هم نریز
میترسم این سکوت تو دیوانهام کند
موهات را نبند و فضا را به هم بریز!
#هخا_هاشمی
@golchine_sher
ای غایب محرمانه برگرد
رفتی به سفر به خانه برگرد
هر دیده به دنبال کسی هست
ای عشق من عاشقانه برگرد
از ابر و تگرگ و برف و باران
پژمرد گل و جوانه برگرد
طفل دل من بهانه دارد
خاموش کن این بهانه برگرد
ما همچو پرنده اسیریم
هم دانه تویی و دانه برگرد
عشق و غزل و ترانه تا کی؟
ای شور غزل ترانه برگرد
حالا که زمین، زمانه دارد
صد زخم به روی شانه برگرد
ساحل همه تشنه کام عشقت
ای آب لب کرانه برگرد
در حسرت انتظار مردم
یک شب سحر عارفانه برگرد
سوسن زغم تو ده زبان شد
قیصر همه غمگنانه برگرد
دل سوخت ولی به جای مانده
خاکستر آشیانه برگرد
منظومه عشق آل یاسین!
ای حجت حق به خانه برگرد
آیینه آیه های مرسل
ای سبز پیمبرانه برگرد
ما چشم به راهت ای مسافر
رفتی به سفر به خانه برگرد.....
#قنبر_درویش_تبار
#عضوکانال
#امام_زمان_ع
@golchine_sher
چه بی مقدمه یک لحظه داد زد :بدرود!
کجا؟...نگفت...فقط گفت می رود بدرود
غریبه بود و به بیراهه رفت گفتم...گفت-
اگرچه نیستم این راه را بلد،بدرود
حلال کن که پس از این مرا نخواهی دید
نمی شوم دگر از این دیار رد بدرود
چه بچگانه ز من خواست چشم بگذارم
ده... او نبود اگر...بیست...آه ...صد بدرود
از آنِ آمدنش حدس می زدم برود
همان که زاده شد از نسل هفت جد بدرود
دلم به همهمه ی باد ها نمی رقصد
بدون او برو ای عشق تا ابد بدرود
#نجمه_زارع
@golchine_sher
دست من نیست که هر روز به "یادت" هستم!
از خودم میپرسم
تو چه کردی بامن؟
که هنوزم که هنوز است
دلم میخواهد!
غرق چشمان تو و محو نگاهت باشم...
دست بر سینهی هر قاصدکی تا که زدم
نبضِ احساس تو را !
در سکوتی که شبیه من و توست خاطره کرد...
#الهه_نودهی
#عضوکانال
#شهید_گمنام
@golchine_sher
حتی مرا به نام، صدا هم نمیکند
دردا که فکر حال مرا هم نمیکند
بیمار چشم اویم و آن سنگدل مرا
درمان که بگذریم، دعا هم نمیکند!
منت گذاشت بر من و عهدی دوباره بست
منت گذاشت، گرچه وفا هم نمیکند...
غم مثل کودکی ست که آغوش عشق را
محکم گرفته است و رها هم نمیکند
زاهد خیال طعنه رها کن، که مرد عشق
گر طاعتی نکرده ریا هم نمیکند!
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است
زندگی در دوستی با مرگ عالی تر شده است
هر نگاهی می تواند خلوتم را بشکند
کوزه ی تنهایی روحم سفالی تر شده است
آخرین لبخند او هم غرق خواهد شد در آب
ماه در مرداب این شب ها هلالی تر شده است
گفت تا کی صبر باید کرد؟گفتم چاره چیست؟
دیدم این پاسخ از آن پرسش سوالی تر شده است
زندگی را خواب می دانستم اما بعد از آن
تازه می بینم حقیقت ها خیالی تر شده است
ماهی کم طاقتم! یک روز دیگر صبر کن
تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است
#فاضل_نظری
@golchine_sher
آن مسافر كه سحر گريه در آغوشم كرد
آتشم زد به دو تا بوسه و خاموشم كرد
خواستم دست به مويش ببرم خواب شود
عطر گيسوش چنان بود كه بی هوشم كرد
معصيت نيست نمازی كه قضا كرد از من
معصيت زمزمه هايی ست كه در گوشم كرد
نيمه شبها پس از اين سجده كنان ياد من است
آن سحرخيز كه آن صبح فراموشم كرد
چه كلاهی به سرم رفت، كبوتر بودم
يك نفر آمد و با شعبده خرگوشم كرد
در عزاداری او رسمِ چهل روز کم است
ياد چشمش همهی عمر، سيه پوشم كرد
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher
بیهمگان به سر شود بیتو به سر نمیشود
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود ...!
#مولانا
@golchine_sher
دوست داشتنت
پیراهن من است
میپوشم و از یاد میبرم
که جهان جای غمگینیست.
#مژگان_عباسلو
@golchine_sher
نمیدانم سرانجام دل بی آرزویم چیست
ولی هرگز بدون عشق در دنیا نباید زیست
به چشم مستت ایمان داشتم اما ندانستم
دوای دردهایم این دروغ خندهآور نیست
چنان این روزها از چشم دنیا عشق افتادهست
که تنها راه عاشق زیستن امروز تنهاییست
در این دریای طوفانی تو هستی و خدای خود
مپرس ای کشتی در هم شکسته ناخدایت کیست
همیشه آن که دل کنده است را نفرین نباید کرد
کسی که بیمحابا دل ببند کم مقصر نیست ...!
#محمدحسن_جمشیدی
@golchine_sher
چمدان بستهام خداحافظ
ماندن اینجا بهانه میخواهد
چتر بستن به موقع باران
باورِ عاشقانه میخواهد
زن که باشی چه خوب میفهمی
تکیه دادن به روی بازو را
مرد را هم فقط کمی دریاب
بعضی اوقات شانه میخواهد
مثل گنجشکِ پشتِ پنجرهات
بودنم را به شیشه کوبیدم
مُرد گنجشک توی تنهایی
و ندیدی که دانه میخواهد
زندگی هیچچیز خوبی نیست
استخوانی که در گلوی من است
عاشق سینه چاکِ او باشی
و بفهمی تو را نمیخواهد...
#علی_صفری
@golchine_sher
امشب بیا و ای دل من مهربان نباش
چون مادران نباش شبیه زنان نباش
امشب بیا و داد بزن از خودت بگو
فکر قضاوت غلط دیگران نباش
پنهان نکن دگر غم خود را به هم بریز
بشکن ،بباز ،ضجه بزن ،قهرمان نباش
دل خسته باشاز همه ی دسته های ظرف
دلواپس شکستن یک استکان نباش
از گوشه های روسری اشک دل بکن
گیسوبکن ، گلایه کن ،آرام جان نباش
هر تهمتی بزن به خودت مثل دیگران
قدیسه ی معابد پاک جهان نباش
یک شب بیا رها شو از این قید و بند ها
هرطور بوده ای همه ی عمر آن نباش
#سعیده_کرمانی
@golchine_sher
هر چند امیدی به وصال تو ندارم
یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم
ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی
در آینه ی چشم زلال تو ندارم
می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی
جز عشق جوابی به سوال تو ندارم
ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی
جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم
از خویش گریزانم و سوی تو شتابان
با این همه راهی به وصال تو ندارم
#شفیعی_کدکنی
@golchine_sher
معمار می شوی و بنای تو می شوم
مانند یک ضریح برای تو می شوم
قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن
بیمارم و دخیل شفای تو می شوم
بالم به بام هیچ کسی پر نمی دهد
تا یا کریم صحن و سرای تو می شوم
حتی کنار کعبه تو را می دهم نشان
قبله توئی و قبله نمای تو می شوم
میلت اگر کشید ضمانت کنی مرا
آهوی با وفای وفای تو می شوم
روزی اگر بناست فدای کسی شوم
سوگند می خورم که فدای تو می شوم
ناراحتم خدای نکرده ولم کنی
من تازه دارم از فقرای تو می شوم
شب های قبر منتظرم ایها الرئوف
بیهوده نیست اینکه گدای تو می شوم
دست مرا برای گدایی نوشته اند
رزق مرا امام رضایی نوشته اند
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_رضا_ع
@golchine_sher
هم مــزه ی آفتاب دارد خــورشید
هم لذت ِقرص خواب دارد خورشید
در عشق ،خدا چه دست و دل بازش کرد
هر لحظه طلای ناب دارد خورشید
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
باید به بهشت میرسیدم باید
ای مقصد هر چه آدم بی مقصد
بر بال ملک سوار بودم انگار
دل میبرد این قطار تهران_ مشهد
#مریم_بسحاق
#عضوکانال
@golchine_sher
یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می برد
بی گمان من می شوم بازنده و او می برد
اشک می ریزم و می دانم که چشمان مرا
عاقبت این گریه های بی حد از سو می برد
آنقدر تلخم که هر کس یک نظر میبیندم
مـاجرا را راحت از رفتار مـن بو می برد
من در این فکرم جهان را می شود تغییر داد
عـاقبت امـــا مــرا تقدیر از رو مــی برد
یک نفر از خـواب بیدارم کند دارد کسی
با خودش عشق مرا بازو به بازو می برد
#الهام_دیداریان
@golchine_sher
تا زنده باشم چون کبوتر دانه می خواهم
امروز محتاج توام ؛ فردا نمی خواهم
آشفته ام ... زیبایی ات باشد برای بعد
من درد دارم شانه ای مردانه می خواهم
از گوشه ی محراب عمری دلبری جستم
اکنون خدا را از دل میخانه می خواهم
می خندم و آیینه می گرید به حال من
دیوانه ام ، هم صحبتی دیوانه می خواهم
در را به رویم باز کن ! اندوه آوردم
امشب برای گریه کردن شانه می خواهم ...
#علیرضا_بدیع
@golchine_sher
روزی که عاشقانه های من
تمام میشود
دیگر نیستم
اگر بر مزارم گذر کنی
خواهی دید گل داده است
شقایقی به رنگ تو!
#لیلا_قاسمیان_بایی
#عضوکانال
@golchine_sher
انتهای ابر را بی تو زیارت کرده ام
من برای دیدنت خیلی سماجت کرده ام...
تا بیایی سوختم از دوری ات اما بدان
این زمین و آسمان را غرق لعنت کرده ام...
می نویسم اسم تو بر ماسه های ساحلی
با نوشتن از تو،من رفع کدورت کرده ام...
بی تو بودن، زندگی با مردنم فرقی نداشت
زنده ام بی تو، ولی گویی که رحلت کرده ام
دادگاهی گشته ام در دادگاه چشم تو
از خدا از دست چشمانت شکایت کرده ام...
گرچه میدانم که راهم راه ترکستان رود...
آنقدر نالیدم از چشمت قیامت کرده ام.....
#قنبر_درویش_تبار
#عضوکانال
@golchine_sher
قدم بزن همهی شهر را به پای خودت
وَ گریه کن وسط کافهها برای خودت
تو خود علاجِ غم و درد بیشمار خودی
برو طبیب خودت باش و مبتلای خودت
شبیه نوح، اگر هیچکس به دین تو نیست
تو با خدای خودت باش و ناخدای خودت
دوباره دست به زانوی خود بگیر و بایست
بزن اگر که زدی تکیه بر عصای خودت
بگرد و صورت خود را دوباره پیدا کن
تویی که گم شدهای بین عکسهای خودت...
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
نیمی از جانِ مرا بردی، محبت داشتی
نیمِ باقیمانده هم هر وقت فرصت داشتی
بر زمین افتادم و دیدم سراغم آمدی
دستِ یاری چیست؟ سودای غنیمت داشتی
خانهای از جنسِ دلتنگی بنا کردم ولی
چون پرستوها به ترکِ خانه عادت داشتی
زخم خوردم،گاهی از ایشان و گاه از چشم تو
با رقیبان بر سر جانم رقابت داشتی
ای که ابرویت به خونریزی کمر بستهست، کاش
اندکی در مهربانی نیز همت داشتی ...
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
وقتی نباشی زندگی تلخ است
خیلی تلخ
حتی اگر لب وا کند دنیا به تحسینم
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher
تیر برقی «چوبیم» در انتهای روستا
بی فروغم کرده سنگ بچه های روستا
ریشه ام جامانده در باغی که صدها سرو داشت
کوچ کردم از وطن، تنها برای روستا
آمدم خوش خط شود تکلیف شبها،آمدم
نور یک فانوس باشم پیش پای روستا
یاد دارم در زمین وقتی مرا می کاشتند
پیکرم را بوسه می زد کدخدای روستا
حال اما خود شنیدم از کلاغی روی سیم
قدر یک ارزن نمی ارزم برای روستا
کاش یک تابوت بودم کاش آن نجار پیر
راهیم می کرد قبرستان به جای روستا
قحطی هیزم اهالی را به فکر انداخته است
بد نگاهم می کند دیزی سرای روستا
من که خواهم سوخت حرفی نیست اما کدخدا
تیر سیمانی نخواهد شد عصای روستا
#کاظم_بهمنی
@golchine_sher