امام_حسن_مجتبی علیه السلام
خدا می خواست احمد تا ابد حبل المتین باشد
و حیدر تا صف محشر امیرالمومنین باشد
اگر آن ریسمان و این امیر و فاطمه کوثر
یقینا پس حسن باید معزالمومنین باشد
کسی که آتش شمشیر او پی بر جمل می کرد
چرا صلحش نباید مثل تیغش آتشین باشد؟
دل تاریخ بر خود حاتم دیگر اگر می دید
حسن در باب احسان تا ابد تنهاترین باشد
کسی که ارث خود می برد از بابای خود باید
شبیه مرتضی در غربتش خانه نشین باشد
کسی که زود برف پیری دنیا بر او بارید
کسی که سال ها چشمش به کوچه بر زمین باشد
هنوز از چشم او باران حسرت بر زمین می خورد
هنوز آن مهر داغ کوچه بر روی جبین باشد
اگر خون جگر را روی لب آورد می دانست
که این خون جگر از روزگار واپسین باشد
تمام خاطراتش را به جان تشت می آورد
که در دنیا دوای خون دل خوردن همین باشد
کسی که ماهی دریا برایش گریه ها کرده
عزادار غمش حتما خود روح الامین باشد
نوشتم مجتبی یا لیتنا افتاد بر یادم
حسن گفتم ولی حرف دلم با حا و سین باشد
#علی_الواریان
#عضوکانال
@golchine_sher
عمریست که میگِریم و یارم شده این اشک
آرامش چشمان خمارم شده این اشک
دستم به قلم آمد و از اشک نوشتم....
دیدم همهی دار و ندارم شده این اشک
تقدیرِ مرا دست خزان برده به اندوه
هر سالِ زمستان و بهارم شده این اشک
در غربت و تنها شدنم هیچ ندیدم!
جز دیدن هر لحظه کنارم شده این اشک
تقویم نمیخواهم و از عمر چه حاصل؟
وقتی که همین، روزشمارم شده این اشک
بر سنگ مزارم بنویسید که آخر...
مرگم به غم و چوبهی دارم شده این اشک
#الهه_نودهی
#عضوکانال
@golchine_sher
روزی ما دوباره
کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی
دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان برای هر انسان
برادریست...
#احمد_شاملو
@golchine_sher
بگو به عشق به این آشیانه برگردد
بگو بهانه تویی، بی بهانه برگردد
بهار میوزد انگار بر حوالیِ ما
همین خبر برسان تا جوانه برگردد
دلی که پر زده در راهِ عشق حیران است
دلی که پر زده باید به خانه برگردد
بخوان که عشق به جز تو ترانهای نسرود
بیا که تاب و تبِ عاشقانه برگردد
زمانه دور نوشتهست ما دو را از هم
خدا کند ورقِ این زمانه برگردد
چه میشود که دلم شادمانه برخیزد؟
چه میشود که دلت پُر ترانه برگردد؟
در این زمانه غریبم، بگو به حضرتِ عشق
به هر بهانه ... نشد، بی بهانه برگردد
#جویا_معروفی
@golchine_sher
یک عمر کنارمن حواسش کم بود
مَحرم نشد و عجیب نامحرم بود
درخانه ی خود غریب و تنها بودم
دیـوار و در و درد مـرا همدم بود
طشتی از خون شده لبریز و جگر می سوزد
ناله ها دارد و از زهــر و شرر می سوزد
دلش ازغربت این خانه به تنگ آمده است
حسن عمریست که از"دیدن در" می سوزد
#سمیه_پرویزی
#عضوکانال
#یابن_الـزهراء
@golchine_sher
هرچند که در آینه شوق نظری نیست
جز آه در این راه مرا همسفری نیست
بیهوده نشستی به تماشای شکفتن
از شاخهی خشکیده امید ثمری نیست
عیبم مکن ای دوست! اگر چشم بهراهم
سودی هم اگر نیست، نباشد...ضرری نیست!
از دربهدری خسته و از خیرهسری سیر
در شهر چو من گمشدهی بیخبری نیست
گیرم همه فردای خوشی داشته باشند
شبهای پر از وحشت ما را سحری نیست
#نفيسهساداتموسوی
#عضوکانال
@golchine_sher
آنسان که یادم داد چشمت دلسپردن را
یک روز یادم میدهد از یادبردن را!
آنقدر دارم یادگار از تو که فرزندم
با زخمهای من بیاموزد شمردن را...
جان رقیبم را قسم خوردی که خوش عهدی
از اعتبار انداختی سوگندخوردن را!
تحقیر ما افتادگان تا کی؟ که یادت داد
اینگونه روی زخم مردم پا فشردن را
چشمی که بر من بستهای بر غیر وا کردی
ممنونم از چشمت که آسانکرد مردن را...
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
یاحسن بن علی(ع)
همین که در ازل افتاد بر ما برق چشمانش
بلی گویان ز خود رفتیم و افتادیم حیرانش
به توحیدی سرم را داده ام کاموزگار آن
کبوتر با اناالحق میپرد از کنج ایوانش
مقامی دارد از بدو تولد که پیمبر خود
به سعیش میدوید و در صفا میرفت قربانش
به قلب بادیه انداخت مهرش را که در هر حج
ز بوسه آبله انداخت پایش را بیابانش
همین که نام او می آید استکبار می لرزد
که صف های جمل را میشکافد بانگ عنوانش
چنان از رزم خود مبهوت کرده دشمانش را
که می دیدند حیرت میچکید از نوک پیکانش
حسن میخواستم گویم حسین آمد به لب هایم
تفاوت نیست در معنی بخوانی این و یا آنش
شود از هرکجای عالم ایشان را صدایش کرد
که شرق و غرب عالم را گرفته طاق ایوانش
نفیری داشت تشیعش که مرد و زن بر آن نالید
جدا میکرد جسمش را برادر از نیستانش
#محمدحسین_امیری
#عضوکانال
@golchine_sher
اگرچه یاد ندارم که دفعهی چندم
مرا شکستی و... آه از نگاه این مردم!
به گیسوان پریشان خود نگاه بکن
که شرح حال من است این کلاف سردرگم!
حکایت منِ دور از تو مانده، اینگونهست:
خمار و خستهام و نیست قطرهای در خُم!
همیشه عطر تو بیتاب کرده جانم را
چنان که باد بپیچد به خوشهی گندم
به سر هوای تو دارم، خدا گواه من است
اگر رسیده نمازم به رکعت پنجم!
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
کپی فقط با نام شاعر
کانالهایی که کپی می کنید لطفا اسم شاعر رو هم بنویسید از نظر اخلاقی درست نیست 🙏🙏🙏
@golchine_sher
@robaiiyat_takbait
صبح آمده، آسمان غزلخوان شده است
گرمـــا به تنِ پنــجره مــهمان شده است
خــورشید دوبــاره مــــثلِ گـــل میتابد
دنــیا پـــُر از آفـتـابـگردان شــده است
#صفیه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
روز و شب با گریه سر کردم که بیتاثیر بود
دیده را با اشک تر کردم که بیتاثیر بود
رفتی و بال و پرم در آتش عشق تو سوخت
بیتو فکر بال و پر کردم که بیتاثیر بود
سرزمین خاطراتت دست و پایم را شکست
بارها عزم سفر کردم که بیتاثیر بود
خواستم از فکر تو بیرون رَوم اما نشد
از تو و عشقت گذر کردم که بیتاثیر بود
در درون سینه از تو خنجری جا مانده است!
سینهام را چون سپر کردم که بیتاثیر بود
نیستی و خاطراتت همچو سروی استوار
آمدم فکر تبر کردم که بیتاثیر بود....
#الهه_نودهی
#عضوکانال
@golchine_sher
آدمها همه نویسنده اند
نویسنده قصّه خودشون
فقط گاهی یادشون میره
قصّه زندگی
ویراستاری و ویرایش نمیشه
#روحالله_راوینیا
#عضوکانال
@golchine_sher
هرچه آیینه به توصیف تو جان کند، نشد
آه! تصویر تو هرگز به تو مانند نشد
گفتم از قصه ی زلفت گِرهی باز کنم
به پریشانی گیسوی تو سوگند نشد
خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند
تا فراموش شود یاد تو هرچند نشد
من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد
دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند
بلکه چون بَرده مرا هم بفرونشد نشد
#فاضل_نظری
@golchine_sher
سلام آیینهی صبر خدایی، معدن رحمت
کریم آسمانی، سورهی بخشایش و عزت
امام بیحرَم، پیغمبر صلح و شکیبایی
عزیزِ جانِ زهرا، جلوهگاه غیرت و غربت
کَرَمآبادِ دستانت بقیع مهربانیهاست
نسیم عشق جاری گردد از محراب چشمانت
زمین با آفتاب روی تو گرم و فرحبخش است
چراغ روشن نام تو زایل کرده هر ظلمت
فقیران مدینه از عنایات تو گردیدند مستغنی
به لطف بخششت باشد جهانی صاحب رفعت
ز حُسنِ خُلق، نزد حضرت حق احسنالخَلقی
کرامات تو بخشیده به شیعه عزت و شوکت
چه مظلومیتی بالاتر از این هست در دنیا
که زهرِ درد نوشی از سبوی دست همصحبت؟
تمام آسمان شهر دلهامان سیهپوش عزای توست
محرّم تاصفر مشکی شده هر کوچه از هِجرت
کریم آل طاها! میشود آیا که در محشر
بگیری دست ما در لحظههای عُسرت و حسرت؟
#مجتبی_باقی
#عضوکانال
#امام_حسن_ع
@golchine_sher
هر وقت میخواهی برو دیگر دچارت نیستم
رنجیده ازعشقم ولی من بی قرارت نیستم
از درد میپیچم بخود چون پیله ی ابریشمی
پروانه ای در پیله ام بال فرارت نیستم
دربازی شطرنج دل مات نگاه تو شدم..
من باختم در زندگی مرد قمارت نیستم
باغ دلم آتش گرفت از حسرت باریدنت..
ای ابر رحمت من دگر باغ و بهارت نیستم
نفرین نمیگویم تورا چون دوستت دارم هنوز..
دیوانه ی عشقم ولی مست و خمارت نیستم
گر حال تو با دیگری خوب است من هم راضیم..
خوش باش با بیگانگان تا من کنارت نیستم
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
گیرم که در قمار محبت ضرر کنم
باید که از شکست نترسم، خطر کنم
دیدارِ آخر است، کمی بیشتر بمان
میخواستم که دردِدلی مختصر کنم
فرزند آدمم که زِ سیبی گذر نکرد
پس من چگونه از لبِ سرخت حذر کنم؟
از من عبور کردی و حالا تمامِ عمر
باید کنارِ خاطرههای تو سر کنم
هر جایِ شهر یادِ تو را زنده میکند
راهی نمانده! باید از اینجا سفر کنم
#مجیدترکابادی
@golchine_sher
از دور تو را دوست دارم...
بی هیچ عطری، آغوشی، لمسی یا حتی بوسه ای..
تنها دوستت دارم از دور
#جمال_ثریا
#خط_رضا_یوسفی
#عضوکانال
@golchine_sher
يا گرمى يك بوسه به پيشانى من باش
يا علت يك عمر پريشانى من باش
با فاصلهاى امن كه آسيب نبينى
بنشين و فقط شاهد ويرانى من باش
هر بار كه عاقل شدهام خير نديدم
يكبار بيا و تو به نادانى من باش
من جاى تو با لحن و لبت شعر بخوانم
تو جاى من و محو غزلخوانى من باش
ناچار به مرگم ته اين قصه بيا و
يك معجزه در قسمت پايانى من باش
#سیدتقی_سیدی
@golchine_sher
من به این خلوت و تنها شدن عادت دارم
خون دل جای غزل می چکد از خودکارم
سینه ام دفتر صدبرگ پر از شعر، ولی
کاغذی تا شده در گوشه ی این دیوارم
بر دل نازک من اینهمه غم بی رحمی است
باز باران شد و من خیس تر از اشعارم
گفته بودم که نخوان شعر مرا هر جایی
حرف دل بود ولی بسته گـره در کارم
خسته ام از همه و بیشتر از این خفقان
می نویسم که ببینی همه شب بیدارم
#سمیه_پرویزی
#عضوکانال
@golchine_sher
روز ملّی شعر در تقویم
طرح معشوق شاعران هستی!
میوه ی نوبرانه ی کرمو!
بخدا مفت هم گران هستی!
چای دبشی و مُهر ِ بد خورده!
فرش کاشان ولی ....لگد خورده!
مثل چاقوی تیز زنجانی
حیف! نزدیک ِ استخوان هستی!
در لغت نامه ات " مدارا" نیست
آبی ِ بی نظیر دریا نیست
سنگ یک سدّ ِتازه تاسیسی
که به هر رود ، بد گمان هستی
باد ولگرد! دائماً پستی
با علف های هرز همدستی
به نگینت نناز وقتی که
توی انگشت این و آن هستی!
آی گنجشک ِ خوب رنگ شده!
گل مصنوعی ِ قشنگ شده!
شاعرانت دروغ می گفتند
که: در آیینه ها جوان هستی
دل هر شاهنامه ای خون است
زادگاه غمِ فریدون است
روی دوشت اگرچه ماری نیست
جنس ضحاّک ِ داستان هستی
جانشین سیاه زشتی ها!
آخرین نوبت ِ پلشتی ها!
انتظارت چقدر بيهوده است
چون خودت " آخر الزمان " هستی
#محمد_علی_نیکومنش
#عضوکانال
@golchine_sher
باز اربعین رسیده و عشاق صف به صف
این گوشه من به گریه و دل رفته آن طرف
یک رو سیاه غرق گناهم ولی خدا
دلتنگ کربلایم و دیوانه ی نجف
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#اربعین
@golchine_sher
میان باغ چشمانت گلی از یاسمن دارم
درون بیشه عشق تو آهویی ختن دارم
گرفتارم به تار زلف مُشکین سیاه تو
درون تار موهایت صمیمانه وطن دارم
هزاران قافیه کردم ردیف چشم زیبایت
برای بیت لبهایت دوصد شعر وسخن دارم
درون روزن قلبم نهال عشق میکارم
به دور ماه رخسارت هوای پرزدن دارم
برای چشم نابینا زهجر یوسف رویت
نیاز وافری جانا به بوی پیرهن دارم
بیا چشم خمارم را دمی مهمان رویت کن
که از هجران رخسارت لباس غم به تن دارم
#ک_قالینی_نژاد_افروز
#عضوکانال
@golchine_sher
عاقلان را با هم این دیوانه دشمن کرده است
از همان روزی که فکر با تو بودن کرده است
گول این زنجیرهای دور تختش را مخور
مرزهای سرزمینش را معین کرده است
شک نکن وقتی کنار پنجره می ایستد
با خودش یک عمر تمرین پریدن کرده است
سرنخ دنیای خود را عاقلان گم کرده اند
سرنخی که بارها دیوانه سوزن کرده است
مشکل دیوانه تنها یک بغل آرامش است
از همین رو پیرهن بر عکس بر تن کرده است
خانه ای که سوخت هرگز کار یک دیوانه نیست
یک نفر اینجا به یادت شمع روشن کرده است
#محمد_حسین_ملکیان
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
کپی فقط با نام شاعر
کانالهایی که کپی می کنید لطفا اسم شاعر رو هم بنویسید از نظر اخلاقی درست نیست 🙏🙏🙏
@golchine_sher
@robaiiyat_takbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌بشنوید سخن تازه دکتر تیجانی را در مورد اهل تسنن متعصبی که بخاطر ماجرای غزه شیعه شده اند.
🔹ایشان از افرادی است که به واسطه ارتباط با علمای شیعه و مطالعه، به مکتب اهل بیت علیهم السلام پیوسته و کتاب های فراوانی از جمله کتاب "ثم اهتدیت" ؛ "آنگاه که هدایت شدم" را نوشته که جریان چگونگی شیعه شدنش را توضیح میدهد....
#جهاد_تبیین
#انتشار_با_شما
@golchine_sher
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیأتی
از نامههای اهل محل کولهها پر است
بر شانه میبریم چه بار امانتی
سینی به سر نشسته پر از التماس و اشک
طفلی که نیست هستی او غیر شربتی
هر خانه موکبیست که بیتوتهگاه ماست
بر روی ما گشوده شده باب رحمتی
پای عمود روضه سقا شنیدنی است
باید قلم به دست نوشت از شهامتی...
باز این چه شورش است که در راه کربلاست
باز این چه شورش است؟ چه شوق زیارتی!
کم نیست بغضهای گره خورده بر ضریح
اما به غیر اشک نداریم حاجتی
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
#شعر_عاشورایی
#شعر_اربعین
@golchine_sher
کاش لـحـظههای شکفـتن تو
آیــهی نـون والـقلــم بــودم
وقـت پـرپـر شــدن به بالـیـنت
کاش میشد که محتشم بودم
مینوشـتم که عـشـق پابرجاست
گـرچـه بـالای نیزهها بـاشــــد
میسرودم که مرگ شیرین است
خاصـه در خـاک کـربـلا باشــد
من کـجـا و ســرودن از داغــت
مرگ من باد که بی نصیب شدم
در مـیـان هــزار لالـهی سـرخ
شـاعـر داغهای حبـیب شـدم
یک بیـابـان ریگ داغ در صــــحرا
داغ دیـدنــد و شـــاعــر تـو شـدنـد
یک به یک واژههای تشـنهی من
غـرق در مدح زائــــر تــو شــدنـد
یک به یک واژههای مرثیهام
سنگفرش راه زائـرانـت بــاد
ذره ذره غــبــار ایـن جــــــاده
سرمهی چشم شـاعـرانـت بـاد
پـرچـمــی روی شـانـهی زائــر
رو به سوی حرم پر از احساس
زائـران هرکدام عـبـاسانــد
رفــع الله رایـت الــعبــــــاس
#علی_اکبری
#عضوکانال
@golchine_sher
مات چشمان توأم، اما دلم درگیر نیست
از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست
این شکاف پشت پیراهن شهادت میدهد
هیچ کس در ماجرای عشق بی تقصیر نیست
از تو پرسیدم برایت کیستم؟ گفتی "رفیق"
آنچه در تعریف ما گفتی کم از تحقیر نیست!
هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان
در پریشان بودنت این آه بی تأثیر نیست
قلب من، با یک تپش برگشت گاهی ممکن است
آنقدرها هم که میگویند گاهی دیر نیست
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher