eitaa logo
گلچین شعر
16.1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
422 ویدیو
14 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
آغـــاز سپیـــده ی دل انگیــز بخیر رویــای غـــزالان سحــرخیــز بخیر خورشید نوشته روی هر برگ طـلا: ای حضرت عشق! صبح پاییز بخیر @golchine_sher
دو فنجان چای بعداز تو چشمانم همیشه سمت در باشد حس می کنم عطر تنت این دور و بر باشد در شهر پیچیده عزیزش بر نمی گردد یعنی نمی شد یک نفر هم خوش خبر باشد؟ هی حرف پشت حرف پشت حرف پشت حرف آیا خبرهایی از این بیهوده تر باشد؟ باید دو فنجان چای باشد با غزلهایم وقتی بخوانم شعر او صاحب نظر باشد مرگ مولف، اتفاق ساده ی شعر است وقتی ( تو) در هر مصرع من مستتر باشد (الله لا ...)‌هر روز می خوانم برای او.‌.. بی شک دعاهایم برایش چون سپر باشد چیزی نمی خواهم فقط یک آرزو دارم روزی بیاید کفشهایش پشت در باشد @golchine_sher
آن بادبادکم که به پرواز تن نداد تدبیر کار خویش به باد و رَسن نداد تا خود نه همچو ماه کمر خم کند مُدام از آسمان بُرید و به تحقیر تن نداد عمری تمام هستی من بال کوچ بود اما زمان مجال پرستو شدن نداد چاووش صبح بود به گوش گران خواب خورشید را سرود به ظلمت سخن نداد نفرین به فصل خشک که این جنگل صبور جز پاسخ سکوت به هیزم شکن نداد فارغ ز خویش و کیش ز بی ریشگی بدان هر کس که جان خویش برای وطن نداد @golchine_sher
این شعر من مثل کبوترها، غمش نان نیست چون کاسه های کودکی دنبال باران نیست دیگر قسم کافی است عاشق، نه! نخواهم شد! چون قول های تو شبیه قول مردان نیست هر شب خیابان های قلبت را وجب کردم اما نفهمیدی دلیلش فتح میدان نیست یوسف ! اگر زیبا نبودی دردسر کم بود تقدیر بد رویان زلیخا نیست ! زندان نیست ! منظور من از گرگ، چشمان تو بود و بس مردم نفهمیدند، پس تقصیر چوپان نیست آخر مگر بی آبرویی شاخ و دم دارد این حرف ها پشت سرم افسوس! بهتان نیست انگیزه ات از این که من را آفریدی چیست؟ آه ای خدا من را بکش ! دنیا گلستان نیست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثل آشوبی که یک توفان به دریا می دهد درد، گاهی شکل زیبایی به دنیا می دهد! ابرها را می برد تا سینه‌ی دریا؛ ولی حسرت یک قطره باران را به صحرا می دهد عشق، با هفتاد خانش امتحانت می کند سنگ هم باشی، خودش را در دلت جا می دهد یک نفر مثل تو عهدش را به آخر می برد یک نفر در ابتدای ماجرا وا می دهد از همان اول تو تنها مرد میدان بوده ای عشق، کاری دست آدم های تنها می دهد @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
در حصار چشم تو یک دشت آهو آفرید دور آن مژگان به مژگان لشکری مو آفرید تا که ناز پلک تو بارید آبی شد غزل آبگیری! نه نه؛ دریایی از قو آفرید چون خدا هم جذب چشمان تو شد از هلال ماه ؛خم تر ماهِ ابرو آفرید آنقدر گیرایی فتان تو مجذوب داشت بی گمان ازچشم تو صد حرز و جادو آفرید تا به میزان تساوی شهر را عاشق کنی زیر شاقول دو ابرویت ترازو آفرید ماه نو تا از لب ایوان چشمت سر زند طالع پیشانی ات را سعد و نیکو آفرید تا کمی آرام گیرد زندگی زیر سرت بالشی از پرنیان و نازِ گیسو آفرید خانقاهی از دلت ؛رقص سماع مولوی از نفسهای تو هو هو و هیاهو آفرید برق لب هایت شبیخون زد به ماه شب شکن بر لبان سرخ تو هم سیب و چاقو آفرید تا که گفتی قند؛ طعم زندگی دلچسب شد لابلای عطر لیمو آه و کندو آفرید قد کشیدی ؛آسمان پیش تو خم شد تا خدا پله‌پله از عروجت برج و بارو آفرید از بت گل گونه هایت مه تراشید و چنین پای تندیس تنت اینقدر هندو آفرید عصر دلتنگی لب ایوان بارانیِ دل روی تخت سینه ی من شاهبانو آفرید خم شدم چون خُم بریزم چشمهایم را بپات خوشه خوشه تاک ها را در تکاپو آفرید چین گیسو تا گشودی همهمه آغاز شد در شکنج زلف تو هی کبک و تیهو آفرید @golchine_sher
قطره‌ای بی‌تابم، از دریا جدا افتاده‌ام مصرعی هستم که از شعر تو جا افتاده‌ام پیش از این‌ها قسمتی از سرنوشتت بوده‌ام برگی از این دفترم؛ اما جدا افتاده‌ام دامن افشاندی، رها کردی مرا؛ همچون غبار بس که حیرانم نمی‌دانم کجا افتاده‌ام مثل آن اشکی که روز وصل از چشمم چکید خود نمی‌دانم که از چشمت چرا افتاده‌ام چیست تکلیفم؟ نه می‌میرم، نه می‌آیی... دریغ در مسیر جاده‌ای بی‌انتها افتاده‌ام @golchine_sher
»لو ألفُ عامٍ فرّقتنا سوف يجمعنا حنينٌ أو قصيد اگر دستی هزارسال میان‌مان جدایی بیفکند یک دلتنگی، یک شعر... ما را به هم می‌رساند! @golchine_sher
امام_زمان_عج_مناجات کرامت پیشه‌ای بی مِثل و بی مانند می‌آید که باران تا ابد پشت سرش یک بند می‌آید کسی که نسل او را می‌شناسد، خوب می‌داند که او تنها نه با شمشیر، با لبخند می‌آید همان تیغی که برقش می‌شکافد قلب ظلمت را همان دستی که ما را می‌دهد پیوند می‌آید همه تقویم‌ها را گشته‌ام، میلادی و هجری نمی‌داند کسی او چندِ چندِ چند می‌آید جهان می‌ایستد با هرچه دارد روبروی او زمان می‌ایستد، بوی خوش اسفند می‌آید ولی الله، عین الله، سیف الله، نورالله علی را گرچه بعضی بر نمی‌تابند، می‌آید بله! آن آیت اللهی که بعضی خشک مذهب‌ها برای بیعت با او نمی‌آیند، می‌آید برای یک سلام ساده تمرین کرده‌ام عمری ولی می‌دانم آخر هم زبانم بند می‌آید بخوان شاعر! نگو این شعربافی در خور او نیست کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند می‌آید به در می‌گویم این را تا که شاید بشنود دیوار به پهلوی کبود مادرم سوگند... می‌آید @golchine_sher
آن‌سان که یادم داد چشمت دل‌سپردن را یک روز یادم می‌دهد از یادبردن را! آن‌قدر دارم یادگار از تو که فرزندم با زخم‌های من بیاموزد شمردن را... جان رقیبم را قسم خوردی که خوش عهدی از اعتبار انداختی سوگندخوردن را! تحقیر ما افتادگان تا کی؟ که یادت داد این‌گونه روی زخم مردم پا فشردن را چشمی که بر من بسته‌ای بر غیر وا کردی ممنونم از چشمت که آسان‌ کرد مُردن را... @golchine_sher