eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
815 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ادبیات مقاومت و آیین ایرانی در دنیایی زندگی می‌کنیم که پیوند‌های بسیاری بین ادیان و ملت‌های مختلف شکل گرفته است، دنیایی که در آن کشورها فقط محصور در مرزهای جغرافیایی و تجمیع قومیتی نیستند، از نظر ایرانی بودن مرزهای ایران عزیزمان محدود در خطوط جغرافیایی نیست، مرزهای ما با بسیاری از ملت‌ها مرز فرهنگی‌ست، مرزی به قدمت تاریخ ایران باستان و وسعتی به پهنای این کره خاکی، و اگر از لحاظ اسلامی حساب کنیم، همانطور که امام روح الله(ره) فرمود: "‎‏ملیت، حدودش حدود اسلام است." باز هم مرزهای ما بسیاری از ملل مسلمان و جوامع بشری را در برمی‌گیرد....(ادامه مطلب) در ادامه می‌خوانید اصلاً شب چله چیست؟ آیا مفهوم یلدا همین دورهمی خانوادگی با صرف تنقلات و میوه و شیرینی ست!؟ یعنی فقط همین گعده‌های خانوادگی؟ یا در ورای این سنت ایرانی تفکری نهفته است!؟ برای خواندن ادامه مطلب بر روی لینک فوق http://ostanha.hozehonari.ir/001TST کلیک کنید #آفرینش_ادبی ♥️⃟🇮🇷 #حوزه_هنرے_مازندران ╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮ سایت | اینستاگرام | تلگرام | بله | روبیکا | ایتا | سروش | واتساپ | آپارات ╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
یلدای بی‌طلوع من، ای ماهتابِ عشق ای روشنی ز چشم تو در اضطرابِ عشق هر شب به یاد روی تو، بیدار مانده‌ام در خلوت شبانه‌ی خود با عذابِ عشق چون سایه در سراب دویدم نجات نیست ماندم غریب در طلبِ یک جوابِ عشق یلدا بلند بود ولی بی حضورِ تو افسانه شد برای من این خوابِ نابِ عشق چشم انتظار آمدنت مانده‌ام هنوز هر قطره از سرشکِ من آیینه تاب عشق بازآ و با طلوع نگاهت غزل بخوان تا بشکفد ز جان من این آفتابِ عشق @golchine_sher
نگاه کن که پریشان و بی‌قرار توایم اگرچه فاصله داریم، در کنار توایم چهارفصل جهان نیست جز خزان بی‌تو بیا که ما همه در حسرت بهار توایم گل محمدی اهل‌بیت هستی و ما خوشیم از این که در این روزگار خار توایم آهای عطر دل‌انگیز روزهای ظهور به‌هوش باش که ما شب‌به‌شب خمار توایم به این امید که روی خوشی نشان بدهد تمام عمر به دنبال روزگار توایم قبول‌مان کن و بگذار عار تو باشیم اگرچه ما به همه گفته‌ایم یار توایم «در انتظار تو چشم سپید» حاصل ماست که روسیاه‌ترین شعر شهریار توایم هزار سال، هزاران شب بدون سحر... هنوز در شب یلدای انتظار توایم @golchine_sher
زمین آبستنِ بغضی نهان بود شبی شب‌تر ز شب‌های جهان بود شبی که بود یلدایی به قدرِ هزار و یک شب آن شب ورزقان بود @golchine_sher
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود هرکه معشوقه برانگیخت گوارایش باد دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود؟ گله‌ها را بگذار... ناله‌ها را بس کن... روزگار گوش ندارد که تو هی شکوه کنی... زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را... فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود! تا بجنبیم تمام است! تمام!! مهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت... یا همین سال جدید! باز کم مانده به عید! این شتاب عمر است... من و تو باورمان نیست که نیست! زندگی گاه به کام است و بس است؛ زندگی گاه به نام است و کم است؛ زندگی گاه به دام است و غم است؛ چه به کام و چه به نام و چه به دام... زندگی معرکه‌ی همت ماست... زندگی می‌گذرد... زندگی گاه به نان است و کفایت بکند؛ زندگى گاه به جان است و جفایت بکند؛ زندگی گاه به آن است و رهایت بکند؛ چه به نان و چه به جان و چه به آن... زندگی صحنه‌ی بی‌تابی ماست... زندگی می‌گذرد... زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد... زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد... زندگى گاه به ناز است و جهانت بدهد... چه به راز و چه به ساز و چه به ناز... زندگى لحظه بیداری ماست... زندگی می‌گذرد... زندگی فرصت نیست، تجربه است؛ تا بدانیم حقیقت، نیستیم! «خاطره‌ایم» @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
گلچینی از زیباترین اشعار تک بیتی و رباعی👌✨ Join-https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
هر چند که از رسوم جالب باشد دورهمیِ خوب و مناسب باشد شیرینیِ تلخی است به کامم یلدا وقتی پسر فاطمه غائب باشد @robaiiyat_takbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قصه‌ای بگو پر از طلوع ترانه‌ای بخوان پر از پرواز می‌خواهم صبحمان با عشق بخیر شود @golchine_sher
هر خانه ملک دارد و جان، قربانش ذکر است نظر به چهره ی تابانش هر روز به احتــرام نام مـادر باید بزنیـم بوسـه بر دستـانش @golchine_sher
من آسمان سیاهم تو نیز ماه شگفت چگونه سر زدی از من ای اشتباه شگفت چگونه وصف کنم چشم های نابت را چگونه شعر بگویم از آن نگاه شگفت بگو کجا ببرم بال ناتوانم را در این هجوم زمستان پناه گاه شگفت تورا میان دلم کاشتم که وقت نمو وجود تازه ببخشی به من گیاه شگفت همان دقیقه که دیدم تورا مرا کافیست همان دقیقه... از این عمر... این تباه شگفت غروب میشوی و من در این خیال که باز کجا ببینمت اینبار ای پگاه شگفت @golchine_sher
ای رفته كم‌كم از دل و جان، ناگهان بيا مثل خدا به ياد ستمديدگان بيا قصد من از حيات، تماشای چشم توست ای جان فدای چشم تو؛ با قصد جان بيا چشم حسود كور، سخن با كسي مگو از من نشان بپرس ولی بی‌نشان بيا ايمان خلق و صبر مرا امتحان مكن بی آنكه دلبری كنی از اين و آن بيا قلب مرا هنوز به يغما نبرده‌اي ای راهزن دوباره به اين كاروان بيا @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باران، غروب، ما، اتوبوسی که ممکن است باید مرا دوباره ببوسی که ممکن است این لحظه، لحظه، لحظه، اگر آخرین، اگر بس کن نزن دوباره نفوسی که ممکن است من قول می‌دهم که بیایم به خواب تو زیبا، در آن لباس عروسی که ممکن است دل‌نـازکـی و دل‌نـگـرانـم چـه می‌شـود من نیستم تو، شهر عبوسی که ممکن است ماشین گذشته از تو و هی دور می‌شود با سرعتی حدود صد و سی که ممکن است حالا تو در اتاق خودت گریه می‌کنی من پشت شیشهٔ اتوبوسی که ممکن است @golchine_sher
🇮🇷 پنجمین کنگره ملی شعر مکتب گمنامی 🇮🇷 همزمان با چهلمین سال تأسیس وزارت اطلاعات ✅ با محوریت تکریم چهل سال مجاهدت خاموش مدافعان امنیت وطن و سربازان گمنام امام زمان(عج) ☑️ اولویت‌های موضوعی: - چهل سال مجاهدت خاموش در پایگاه عظیم مبارزه و جهاد، در دفاع از تمامیت ملی، سرزمینی و تمدنی ایران - چهل سال اقتدار و امنیت با مشارکت مردم - گمنامیِ مدافعان امنیت وطن، حتی در میان اطرافیان و خانواده - مدافعانِ پنهانِ امنیت: پدرانی برای تمام کودکان ایران در بخش‌های: قالب‌های سنتی قالب‌های نو و سپید شعر کودک و نوجوان ترانه، سرود و تصنیف جوایز در هر بخش: نفر اول: ۱۵.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر دوم: ۱۲.۰۰۰.۰۰۰ تومان نفر سوم: ۸.۰۰۰.۰۰۰ تومان شایسته تقدیر: ۵.۰۰۰.۰۰۰ تومان 🔴 مهلت ارسال آثار تا: ۱۳ دی‌ماه ۱۴۰۳ اختتامیه: هفته آخر بهمن‌ماه ۱۴۰۳ 🔵 ارسال اثر و کسب اطلاعات بیشتر: https://maktabegomnami.ir شماره تماس دبیرخانه: 09055383385 کانال‌های مجازی: https://ble.ir/maktabegomnami eitaa.com/maktabegomnami https://splus.ir/maktabegomnami
صید بی پناه     دریغ کرده ای از من چرا نگاهت را گرفتی از شب یلدائیم پگاهت را به شوق وصل تو شب را به صبح خواهم برد که حس کنم نفس گرم صبحگاهت را نمی رود دَمی از خاطرِ من آن روزی که  نقش آینه دیدم دوچشم ماهت  را به عشق روی تو راهی دراز پیمودم نپوش چهره از این عبد سر به راهت را به  قدر آه دلی را دمی نیازُردی خدا کند که نبیند زمانه آهت را قلم به یاد تو در قاب آرزوهایم کشید چهرۀ معصوم و بی گناهت را تو درحجاب صدف گوهری که تا هرگز کسی ندیده جز آیینه جلوه گاهت  را به بوی بادۀ عشقت شکفته محتاج است بیا پناه بده صید بی پناهت  را @golchine_sher
عاقلان را با هم این دیوانه دشمن کرده است از همان روزی که فکر با تو بودن کرده است گول این زنجیرهای دور تختش را مخور مرزهای سرزمینش را معین کرده است شک نکن وقتی کنار پنجره می ایستد با خودش یک عمر تمرین پریدن کرده است سرنخ دنیای خود را عاقلان گم کرده اند سرنخی که بارها دیوانه سوزن کرده است مشکل دیوانه تنها یک بغل آرامش است از همین رو پیرهن بر عکس بر تن کرده است خانه ای که سوخت هرگز کار یک دیوانه نیست یک نفر اینجا به یادت شمع روشن کرده است @golchine_sher
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو که این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هر شب دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب @golchine_sher
يا گرمى يك بوسه به پيشانى من باش يا علت يك عمر پريشانى من باش با فاصله‌اى امن كه آسيب نبينى بنشين و فقط شاهد ويرانى من باش هر بار كه عاقل شده‌ام خير نديدم يك‌بار بيا و تو به نادانى من باش من جاى تو با لحن و لبت شعر بخوانم تو جاى من و محو غزل‌خوانى من باش ناچار به مرگم ته اين قصه بيا و يك معجزه در قسمت پايانى من باش @golchine_sher