eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
830 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ای که گفتی دل بشوی از مهر یار مهربان من دل از مهرش نمی‌شویم تو دست از من بشوی @golchine_sher
قرار بود زمانی مرا مجاب کنی به احترام دل ساده ام شتاب کنی قرار بود بسازی ، نه اینکه دنیا را به چشم هم زدنی بر سرم خراب کنی چه سال ها که دو فنجان چای منتظرند دوباره در دل این خانه قند آب کنی لباس نو نخریدم به شوق آن روزی که رنگ پیرهنم را تو انتخاب کنی هنوز میخ اتاقت به عشق پابند است ؟ هنوز عکس مرا می بری که قاب کنی ؟ به حبه حبه ی انگور تازه می ماند نخواه شعر مرا خمره ی شراب کنی همیشه چشم به راهم بیا هرازگاهی سر مزارم اگر خواستی ثواب کنی @golchine_sher
بخشیده‌ام، شما هم اگر بخواهید می‌توانید ببخشید. آدم زمین نیست که بتواند بارِ همه این تلخی‌ها را به دوش بکشد... @golchine_sher
در خیال‌آمدی و آینه‌ی قلب شکست آینه تازه از امروز تماشا دارد... نظری @golchine_sher
پیش آ که به بر گیرمت ار طالب عشقی کین درد سرایت کند از سینه به سینه @golchine_sher
رسید لب به لب و بوسه‌های ناب زدیم دو جام بود که با نیت شراب زدیم دو گل که با عطش بوسه‌های پی در پی به روی پیرهن سرخشان گلاب زدیم نه از هوس که ز جور زمانه! لب به شراب اگر زدیم برای دل خراب زدیم مؤذنا به امید که می‌زنی فریاد؟ تو هم بخواب که ما خویش را به خواب زدیم مگرد بی سبب ای ناخدا که غرق شده است جزیره‌ای که به سودای آن به آب زدیم! @golchine_sher
نیست زخمی از هجوم بی کسی، پر درد تر یا زمین برف گیری از نگاهت سردتر روز و شب یادآور تنهایی من می شود هیچ کس پیدا نشد از آینه نامردتر از زنان زعفران چین خراسانت بپرس: دیده اند از سرزمین گونه هایم زردتر؟ من همان بادم که می خوردم به دیوار و درت تو همان ابری که چشمان مرا می کر ، تر کوچه های بی سرو سامان کاشان! تا به حال دیده اید از من، زن آواره ای شب گردتر؟ آسمان من پر از خورشیدهای کاغذی ست از هوای دست هایم نیست جایی سردتر @golchine_sher
گلدان‌ها را آب داده‌ام ظرف‌ها را شسته‌ام خانه را رفت و رو کرده‌ام دنیا خیلی خوب است بیا علامت خانه بودن من همین پنجره ی رو به جنوب آفتاب است تا تو نیایی پرده را نخواهم کشید.. @golchine_sher
دیدار یار غایب، دانی چه ذوق دارد؟ ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد @golchine_sher
عمار زمان مداح باید روضه‌فهمِ روضه‌خوان باشد تا بیشتر از خود به فکر دیگران باشد مداح یعنی چه؟‌ «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» هرچند که با اهل روضه مهربان باشد تزویر یعنی پیکر مولا ته گودال اما علمدار سپاهش در امان باشد! مداح در اوضاع فتنه کیست؟ چون عباس لعنت به مداحی که چون شمر و سنان باشد «یا لَیتَنا کُنا مَعَک» یعنی که هر مداح اهل عمل باشد، چرا تنها دهان باشد!؟ وقتی که از سرهای روی نیزه می‌خواند مداح باید سربلند از امتحان باشد ای وای اگر در فتنه‌ها بر زخم مولایش شمشیر باشد، نیزه و تیر و کمان باشد! باید تمام روضه را با آه سوزان خواند این سینه باید قلۀ آتشفشان باشد وقتی ابوموسی و عمروعاص می‌آیند مداح یعنی آنکه عمارِ زمان باشد دین خدا را با قیام خود به پا دارد پس می‌شود «قد قامتِ» بعد از اذان باشد از روضه‌های حاج قاسم می‌شود فهمید مداح باید قهرمان داستان باشد @golchine_sher
چراغ چشمهایت را برایم پست کن، دیگر نگاهم فرق شب با روزِ روشن را نمی‌فهمد @golchine_sher
در مسیر خود هزاران پیچ و خم دارم رفیق درد هایى تلخ اما تازه دَم دارم رفیق دوستان بى وفا بسیار اما در عوض دشمنانى با وفا و هم قسم دارم رفیق با همه نامهربانان مهربانى میكنم چون كه در قلبم خدایى محترم دارم رفیق من براى بهترین و بدترین بدخواه خویش آرزو هاى عجیبى در سرم دارم رفیق شیطنت هاى من دیوانه را جدى نگیر پشت این لبخند ها سى سال غم دارم رفیق لا به لاى زخم هاى كهنه زخم ات را بزن جا براى زخم هاى تازه كم دارم رفیق @golchine_sher
چون شعر و ترانه بود در خانه ی ما چون رود روانه بود در خانه ی ما یک صبحِ بهار مادرم خوابش برد تقدیر زمانه بود در خانه ی ما @golchine_sher
سرویم و از ایستادگی لبریزیم کوهیم و به اقتدار برمی‌خیزیم فرداست که در پاسخ هر فتنه که شد دنیای یهود را به هم می‌ریزیم @golchine_sher
دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم @golchine_sher
تو را به یُمن دیدنش چه وعده‌ها که داده‌ام ولی نیامد آخرش، دلم مرا حلال کن! سپید @golchine_sher
بانو! به بیقراری شاعر ببخش اگر این شعرها به حضرت چشمت جسارتند... @golchine_sher
تا صبح به یادِ تو غزل می خواندم با پای دلم اَتَل مَتَل می خواندم می چیدم و در هوای تو شعرم را با پای کشیده در بغل می خواندم مرادپور (خاتون) @golchine_sher
مرا دوست بدار به‌سان گذر از یک سمت خیابان به سمتی دیگر... اول به من نگاه کن بعد به من نگاه کن و بعد، باز هم به من نگاه کن @golchine_sher
نکند بوی تو را باد به هرجا ببرد؟! خوش ندارم دل هر رهگذری را ببری...! @golchine_sher
تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلوده به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز ، سالهاست که در گوش من آرام، آرام خش خِش گامِ تو تکرار کنان ، می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا ، - خانه کوچک ما سیب نداشت @golchine_sher
گرچه لذت می برم از حسِّ تنها بودنم عشق اما، عشق اما، عشق چیز دیگریست... دهقانی @golchine_sher
قصۀ پرواز چه معصومانه در رفتن قدم برداشتی مادر نگفتی، نقشۀ پرواز در سر داشتی مادر! کدامین صفحۀ نقاشی‌ات عکس کبوتر بود! تو بودی پیکر در خون شناور داشتی مادر؟ کبوتر بچه‌ام کی قصۀ پرواز را خواندی؟ چه زیبا پر زدی، آخر مگر پر داشتی مادر؟ نخواندم کی نوشتی آرزوی سرخ رفتن را مگر غیر از حساب و مشق، دفتر داشتی مادر؟ ببین در شهرمان، زن زندگی آزادی آوردند! چرا سهم مرا از زندگی برداشتی مادر؟ پریدی تا بخوانی بین سربازان فرمانده سرودِ «عشق جانم» را که از بر داشتی مادر چه شوقی داشتی وقتی که می‌گفتی سلامش را... گمانم دیدنش را خوب باور داشتی مادر به سوی آسمان‌ها می‌روی حالا، ولی ای کاش نگاهی هم به حال زار مادر داشتی، مادر @golchine_sher
جاذبه ی تو.... معادله ی نیوتن را بر هم می زند مرادپور (خاتون) @golchine_sher
بو کشان، تمام حفره های شب را می کاوم! بر فطرت خزه ها دست می سایم که به انتشار عطر تو بر سنگ ها پهن شده اند. یک وهم، با رؤیاهای سبز، در مزرعه می خواند. من فکر می کنم آنجا عطر تو، دگرگون کننده تر، به گوش می رسد! “عزیز” راست می گفت؛ شب ها، آسمان به مزرعه می آید... هراتی @golchine_sher
روزی قرار شد برسیم آخرش به هم حالا بگو پس از نرسیدن، قرار چیست؟! @golchine_sher
کـم کـم بـدل به قلــعه‌ی متروکه می‌شود شهری که کوچه‌هاش به نام شهید نیست @golchine_sher
هیچ میدانی که من در قلب خویش نقشی از عشق تو پنهان داشتم؟ هیچ میدانی کز این عشق نهان آتشی سوزنده بر جان داشتم؟ @golchine_sher
یک سر موی تو می‌اَرزد به زلف عالمی مصرعی کوتاه گاهی بهتر است از صد سخن... @golchine_sher
تا کی سکوت و خودخوری؟ تا کی مدارا؟ با او که می‌نوشد پیاپی خون ما را شب در خیال فتح خورشید است؟ آری... بیش از گلیم خویش پیش آورده پا را برچیده خواهد شد بساط سِحر فرعون بر خاک اگر موسی بیندازد عصا را پایین بیاور تیغ را بر فرق دشمن هربار بالا می‌بری دست دعا را در گوش فرزندان خیبر، بار دیگر تکرار کن نام علیِ مرتضی را آغاز کرد این قصه را ابلیس، اما ما می‌نویسیم انتهای ماجرا را @golchine_sher