تا که لب هست چرا پاچه بگیریم از هم؟
دومین کار قشنگ لب ما لبخند است
#محمد_بزاز
@golchine_sher
ای یاس قدکمان علی فاطمه مرو
ای بانوی جوان علی فاطمه مرو
بی من کجا رَوی بخدا پیر می شوم
زهرای من بی تو زمین گیر می شوم
بارسفر بدون علی یارمن مَبند
محض رضای خاطر زینب دمی بخند
برخیزو باز مشکل ما را تو چاره کن
برخیز و حال زینب خود را نظاره کن
ای بانوی عفیفه ی من آفتاب من
رُخ برمگیر از علی ات باحجاب من
پهلو شکسته ام دل یارت شکسته است
مانند قلب سوگوارت شکسته است
با این زنان اهل مدینه چه می کنی
با دردهاو خس خس سینه چه میکنی
با ردِّ خون پیرُهنت گریه ام گرفت
با هرنفس نفس زدنت گریه ام گرفت
آرام سرفه کن بدنت تیر می کشد
جایت علیست آهِ نفس گیرمی کشد
پرپر مزن که پرت را شکسته اند
در پشت در کمرت را شکسته اند
#مجید_مرادزاده
#عضوکانال
#یا_فاطمه_س
@golchine_sher
میروی
تمام که نمیشوی
تنها میروی و من
به ردپایت
که روی زندگیام مانده
خیره میشوم...
#عباس_معروفی
@golchine_sher
لبهات شده کندوی یک عالمه زنبور
روییده به دور دهنت بوته ی انگور
خیام لبانت به رباعی زده طعنه
ریواس لب تو شده سوغات نشابور
مشکات شب چشم تو موسیقی شهناز
با تاره مژه کوک بکن ساعت و سنتور
از ناز سرانگشت تو احساس چکیده
هی شوربریز از سر آن بر لب ماهور
از مولوی شعر تنت شمس عرق کرد
کم چرخ بزن چرخ بزن با دف و تنبور
آویشن کوهی شده ای شرقی عاشق
پیراهنت از جنس گل و پونه و گیپور
ای قوی سپید لب دریاچه ی گیلان
تصویر شنای تو شده صحنه ی ناجور
رقصیده تنت مثل همان ماهی قرمز
شعر تن تو بوده سراسر همه سانسور
پس پرده بکش با قلمت روی تن عشق
نقطه سرخط صف به صف هاشور به هاشور
باد آمده و بوی تو را مصر ربوده
انگشت بریده است زلیخای تو بدجور
مشروب شدی باده حرام است در اسلام
پس این شده که بوده به دورت دو سه مامور
تا خنده کنی مست شود حضرت خیام
بسیار بریزان ز لبت باده ی مخمور
من مثل فروغم و تو پرویز گلستان
من طوقی و تو قیصر اشعار امین پور ....
#زینب_حسامی
#عضوکانال
@golchine_sher
معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟
من پشیمانم بگو تاوان آن سوگند چیست؟
گاه اگر از دوست پیغامی نیاید بهتر است
داستانهایی که مردم از تو میگویند چیست؟
خود قضاوت کن اگر درمان دردم عشق توست
این سر آشفته و این قلب ناخرسند چیست؟
چند روز از عمر گلهای بهاری مانده است
ارزش جان کندن گلها در این یک چند چیست؟
از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش
چارهی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟
عشق، نفرت، شوق، بیزاری، تمنا یا گریز
حاصل آغوش گرم آتش و اسپند چیست؟
#فاضل_نظری
@golchine_sher
تا توانی دفع غم از خاطر غمناک کن
در جهان گریاندن آسانست اشکی پاک کن
هرکه بار او سبکتر راه او نزدیکتر
بار تن بگذار و سیر اَنجم و افلاک کن
تا ز باغ خاطرت گلهای شادی بشکفد
هرچه در دل تخم کین داری به زیر خاک کن
#ملک_الشعرای_بهار
@golchine_sher
مات چشمان توأم؛ اما دلم درگیر نیست
از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست
این شکاف پشت پیراهن شهادت می دهد
هیچ کس در ماجرای عشق بی تقصیر نیست
از تو پرسیدم برایت کیستم؟ گفتی: رفیق !
آنچه در «تعریف» ما گفتی کم از تحقیر نیست !
هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان
در پریشان بودنت این «آه» بی تاثیر نیست
قلب من! با یک تپش برگشت گاهی ممکن است
آنقدر ها هم که می گویند گاهی دیر نیست
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
بی من خوشی، وگرنه از آن تو میشدم
جان میسپردم آخر و جان تو میشدم
معشوق روزگار غزلهای ناب! کاش
همعصر شاعران زمان تو میشدم
ای عمر چندروزۀ دنیا! بدون عشق
تا کی اسیر سود و زیان تو میشدم؟
پا بر سرم گذاشتی اکنون که آمدی
ای مرگ داشتم نگران تو میشدم
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
چه کرده اند که مادر به فضه رو زده است
نوشته اند دم در به فضه رو زده است
حیای فاطمه نگذاشت یاعلی گوید
بخاطر دل حیدر به فضه رو زده است
چه کرده اند که این باغبان با احساس
کنار غنچهی پرپر به فضه رو زده است
شکست شیشهی عطری که بوی محسن داشت
در این فضای معطر به فضه رو زده است
چقدر خواست خودش پا شود ولی افسوس
توان نداشت و آخر به فضه رو زده است
نفس نفس زد و آیینه اش غبار گرفت
و این زلالِ مکدر به فضه رو زده است
یکی به فاطمه خورد و نبی دوتا حس کرد
پیامبر دو برابر به فضه رو زده است
چگونه شرح دهم روضه های محسن را
همین بس است که مادر به فضه رو زده است
#احمد_ایرانی_نسب
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇
https://eitaa.com/ahmadiraninasab
کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇
https://t.me/ahmadiraninasab
هرکسی حال مرا پرسید گفتم عالی ام
اشک ها پنهان شده در خنده ی پوشالی ام
نردبان هر کس و ناکس شدم اما چه سود؟
دار قالی هستم و حالا جدا از قالی ام
خوب فهمیدم که خوش بودند از غمهای من
آن رفیقانی که غمگینند از خوشحالی ام
دیگر آن چاقوی دست نارفیقان نیستم
خسته از دیروزهای خونی و جنجالی ام
بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیل
من شدیداً خسته از هر بحث استدلالی ام
مثل نعل اسب ها در زیر پا افتاده ام
با همه افتادگی تندیس خوش اقبالی ام
غرق خواهد شد کسی که سخت “من ، من” میکند
بطری بر روی آبم چون که از خود خالی ام…
#محسن_کاویانی
@golchine_sher
گاهگاهی که دلم میگیرد
پیش خود میگویم
آنکه جانم را سوخت
یاد میآرد از این بنده هنوز؟
گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت...
سالها هست که از دیدهی من رفتی، لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز...
#حمید_مصدق
@golchine_sher