eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
897 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
تا که لب هست چرا پاچه بگیریم از هم؟ دومین کار قشنگ لب ما لبخند است @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای یاس قدکمان علی فاطمه مرو ای بانوی جوان علی فاطمه مرو بی من کجا رَوی بخدا پیر می شوم زهرای من بی تو زمین گیر می شوم بارسفر بدون علی یارمن مَبند محض رضای خاطر زینب دمی بخند برخیزو باز مشکل ما را تو چاره کن برخیز و حال زینب خود را نظاره کن ای بانوی عفیفه ی من آفتاب من رُخ برمگیر از علی ات باحجاب من پهلو شکسته ام دل یارت شکسته است مانند قلب سوگوارت شکسته است با این زنان اهل مدینه چه می کنی با دردهاو خس خس سینه چه میکنی با ردِّ خون پیرُهنت گریه ام گرفت با هرنفس نفس زدنت گریه ام گرفت آرام سرفه کن بدنت تیر می کشد جایت علیست آهِ نفس گیرمی کشد پرپر مزن که پرت را شکسته اند در پشت در کمرت را شکسته اند @golchine_sher
می‌روی تمام که نمی‌شوی تنها می‌روی و من به ردپایت که روی زندگی‌ام مانده خیره می‌شوم... @golchine_sher
لبهات شده کندوی یک عالمه زنبور روییده به دور دهنت بوته ی انگور خیام لبانت به رباعی زده طعنه ریواس لب تو شده سوغات نشابور مشکات شب چشم تو موسیقی شهناز با تاره مژه کوک بکن ساعت و سنتور از ناز سرانگشت تو احساس چکیده هی شوربریز از سر آن بر لب ماهور از مولوی شعر تنت شمس عرق کرد کم چرخ بزن چرخ بزن با دف و تنبور آویشن کوهی شده ای شرقی عاشق پیراهنت از جنس گل و پونه و گیپور ای قوی سپید لب دریاچه ی گیلان تصویر شنای تو شده صحنه ی ناجور رقصیده تنت مثل همان ماهی قرمز شعر تن تو بوده سراسر همه سانسور پس پرده بکش با قلمت روی تن عشق نقطه سرخط صف به صف هاشور به هاشور باد آمده و بوی تو را مصر ربوده انگشت بریده است زلیخای تو بدجور مشروب شدی باده حرام است در اسلام پس این شده که بوده به دورت دو سه مامور تا خنده کنی مست شود حضرت خیام بسیار بریزان ز لبت باده ی مخمور من مثل فروغم و تو پرویز گلستان من طوقی و تو قیصر اشعار امین پور .... @golchine_sher
معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟ من پشیمانم بگو تاوان آن سوگند چیست؟ گاه اگر از دوست پیغامی نیاید بهتر است داستان‌هایی که مردم از تو می‌گویند چیست؟ خود قضاوت کن اگر درمان دردم عشق توست این سر آشفته و این قلب ناخرسند چیست؟ چند روز از عمر گل‌های بهاری مانده است ارزش جان کندن گل‌ها در این یک چند چیست؟ از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش چاره‌ی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟ عشق، نفرت، شوق، بیزاری، تمنا یا گریز حاصل آغوش گرم آتش و اسپند چیست؟ @golchine_sher
تا توانی دفع غم از خاطر غمناک کن در جهان گریاندن آسانست اشکی پاک کن هرکه بار او سبکتر راه او نزدیکتر بار تن بگذار و سیر اَنجم و افلاک کن تا ز باغ خاطرت گل‌های شادی بشکفد هرچه در دل تخم کین داری به زیر خاک کن @golchine_sher
مات چشمان توأم؛ اما دلم درگیر نیست از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست این شکاف پشت پیراهن شهادت می دهد هیچ کس در ماجرای عشق بی تقصیر نیست از تو پرسیدم برایت کیستم؟ گفتی: رفیق ! آنچه در «تعریف» ما گفتی کم از تحقیر نیست ! هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان در پریشان بودنت این «آه» بی تاثیر نیست قلب من! با یک تپش برگشت گاهی ممکن است آنقدر ها هم که می گویند گاهی دیر نیست @golchine_sher
بی من خوشی، وگرنه از آن تو می‌شدم جان می‌سپردم آخر و جان تو می‌شدم معشوق روزگار غزلهای ناب! کاش هم‌عصر شاعران زمان تو می‌شدم ای عمر چندروزۀ دنیا! بدون عشق تا کی اسیر سود و زیان تو می‌شدم؟ پا بر سرم گذاشتی اکنون که آمدی ای مرگ داشتم نگران تو می‌شدم @golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
چه کرده اند که مادر به فضه رو زده است نوشته اند دم در به فضه رو زده است حیای فاطمه نگذاشت یاعلی گوید بخاطر دل حیدر به فضه رو زده است چه کرده اند که این باغبان با احساس کنار غنچه‌ی پرپر به فضه رو زده است شکست شیشه‌ی عطری که بوی محسن داشت در این فضای معطر به فضه رو زده است چقدر خواست خودش پا شود ولی افسوس توان نداشت و آخر به فضه رو زده است نفس نفس زد و آیینه اش غبار گرفت و این زلالِ مکدر به فضه رو زده است یکی به فاطمه خورد و نبی دوتا حس کرد پیامبر دو برابر به فضه رو زده است چگونه شرح دهم روضه های محسن را همین بس است که مادر به فضه رو زده است کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
هرکسی حال مرا پرسید گفتم عالی ام اشک ها پنهان شده در خنده ی پوشالی ام نردبان هر کس و ناکس شدم اما چه سود؟ دار قالی هستم و حالا جدا از قالی ام خوب فهمیدم که خوش بودند از غمهای من آن رفیقانی که غمگینند از خوشحالی ام دیگر آن چاقوی دست نارفیقان نیستم خسته از دیروزهای خونی و جنجالی ام بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیلِ بی دلیل من شدیداً خسته از هر بحث استدلالی ام مثل نعل اسب ها در زیر پا افتاده ام با همه افتادگی تندیس خوش اقبالی ام غرق خواهد شد کسی که سخت “من ، من” میکند بطری بر روی آبم چون که از خود خالی ام… @golchine_sher
گاهگاهی که دلم می‌گیرد پیش خود می‌گویم آنکه جانم را سوخت یاد می‌آرد از این بنده هنوز؟ گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت... سال‌ها هست که از دیده‌ی من رفتی، لیک دلم از مهر تو آکنده هنوز... @golchine_sher