eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
825 عکس
283 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی که دل مرا به غارت بُردی دیدی که چه بر روزِ دلم آوُردی؟ بگذار که یک حرف سیاسی بزنم: این بازیِ بُرد - بُرد را تو بُردی! @golchine_sher
هیچ دانایی فریب چشمهایت را نخورد عاقبت کاری به دستم می‌دهد نادانیم @golchine_sher
بانو! چقدر ساده، چه گيرا نگاهتان ميچرخد آسمان و زمين دور ماهتان گيسويتان شبيه من و روز و حال من می‌آيد اين چه خوب به چشم سياهتان سرباز، دل ندارد و بی بی خجالتی‌ست لطفا سفارشی بشود پيش شاهتان دستان من به دست شما، اين گناه نيست اما نترس، پای دل من گناهتان يكبار -اشتباه- "عزيزم" صدا زديد عمری‌ست دلخوشم به همين اشتباهتان @golchine_sher
منی که بار سفر بسته بودم از آغاز نگاه خویش به در بسته بودم از آغاز برای سرخی صورت به روی هر انگشت حنای خون جگر بسته بودم از آغاز منم شبیه ولیعهد شاه مغلوبی که دل به تاج پدر بسته بودم از آغاز به دشمنان خود آنقدر مطمئن بودم! که روی گُرده سپر بسته بودم از آغاز به خاطر نپریدن ملامتم نکنید که من کبوتر پربسته بودم از آغاز عجیب نیست که با مرگ زندگی کردم به قتل عمر کمر بسته بودم از آغاز اگر چه آخر این قصه بسته‌ام در را چنین نمی‌شد اگر بسته بودم از آغاز @golchine_sher
😍تو ایتا محاله مثل این کانال پیدا کنی بیا حالت رو خوب کن😍 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
ای مرغکِ دل به خون تپیدی یا نه؟ صد زخم ز جور یار دیدی یا نه ؟ گفتم به تو دیروز که از عشق بترس امروز به حرف من رسیدی یا نه؟ @robaiiyat_takbait
تا روشنی تو در پگاهم گل کرد صد پنجره ماه در نگاهم گل کرد تا صبح به چشم ِروشنت، خیره شدم خورشید به چشمانِ سیاهم گل کرد @golchine_sher
روزها با فکر او دیوانه ام،شب بیشتر هر دو دلتنگ همیم،اما من اغلب بیشتر باد می گوید که او آشفته گیسو دیدنی ست شانه می گوید که با موی مرتب بیشتر تا مرا بوسید گفتم:آه ترکم کن،برو عمق هذیان می شود با سوزش تب بیشتر حرف هایش از نوازش های او شیرین تر است از هر انگشتش هنر می ریزد،از لب بیشتر یک اتاق و لقمه ای نان و کمی آغوش او من چه می خواهم مگر از این مکعب بیشتر؟ @golchine_sher
سرم با عشقِ او گرم است و همچون شمع می‌گریم که آبم می‌کند این غصه‌ها آهسته آهسته... @golchine_sher
38.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ « شب شکاران » تقدیم به شهیدان یمن، آیینه‌داران ظهور . ✅ خواننده، آهنگساز و تنظیم‌کننده: ساسان نوذری ✅ شاعر: ✅شاعر بخش عربی: مرتضی حیدری آل کثیر . @golchine_sher
من بذر محبتت به دل کاشته ام از ادعیه ی تو مهر برداشته ام ای جامعه ی کبیره ات صد حکمت در سوگ تو پرچم غم افراشته ام @golchine_sher
خاموش نکن آتش سوزنده ی جان را بیرون نکن از سینه ی خود درد نهان را شهری که به خواب است چه از حال تو داند بیدار نکن تا ابــد این بی خبران را @golchine_sher
چه می‌شد هستی ام گل بود تا از شاخه بردارم که محض لحظه ای لبخند، در دست تو بگذارم! جوانی ام، غرورم، آبرویم، آرزوهایم… تمام آنچه را که از خودم هم دوست تر دارم هر از گاهی در آیینه لبم را سیر می‌بوسم تو را در خویش می‌بینم! چنین بی مرز بیمارم! اگر از من بپرسی، عشق راز مطلق است، اما تماماً عشق تو پیداست در اجزای رفتارم! هر از گاهی که بادی می‌گشاید پنجره ها را به فال نیک می‌گیرم که می‌آیی به دیدارم خیالت مایه سرسبزی این عمر بن بست است شبیه پیچکی هستی که گل کردی به دیوارم فقط در لحظه هایم باش، بی دیدار، بی منّت نه اینکه آدمم؟ قدری هوا را هم سزاوارم! بگو با که، کجا، سر می‌گذاری تا بدانم که کجا، تنها، سری بر زانوان خویش بگذارم @golchine_sher
رود از راز و نیاز تو حکایت می‌کرد نور را عمق نگاه تو هدایت می‌کرد ماه اگر ـ ذکر به لب ـ گِرد زمین می‌چرخید صورت ماهِ تو را داشت زیارت می‌کرد دهمین بار هوالحق متجلی شده بود چارمین بار علی بود امامت می‌کرد درد را نسخه‌ی خال تو شفا می‌‌بخشید عاشقان را دل نرم تو شفاعت می‌کرد "و بِکُم عَـلَّمَنا الله" تو می‌خواندی و... آه! آه از آن شهر که بی قبله عبادت می‌کرد "از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر" وقتی از پنجره‌‌ی شعر صدایت می‌کرد کوه هر صبح به صبر تو سلامی می‌‌داد ماه هر شب به رخت عرض ارادت می‌کرد ری پُر از عطر سخن‌‌های تو می‌‌شد وقتی سید عارف ری، از تو روایت می‌‌کرد شاهِ بخشنده! نرو! بی تو فقیران چه کنند؟ سامرا داشت به دستان تو عادت می‌کرد @golchine_sher
هر بلبلی تا می‌گذارد پا به باغ ما پی می‌بَرَد بر وسعتِ هر درد و داغ ما! حتی غزل درمان این زخم عمیقم نیست وقتی که می‌گیرد هوای غم سراغ ما... @golchine_sher
رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت راهی بجز گریز برایم نمانده بود ...! @golchine_sher
دل من تنگ شده حال و هوایی دارم غم مخور ای دل غم دیده خدایی دارم شکرلله که دلم ساکن این وادی شد پر زده سامره و مُعتکف هادی شد دل من شیفته ی صحن امام هادی است گوشه ای از حَرَمش مست کلام هادی است در حریم تو صفا می کنم و می مانم پای شش گوشه ی تو جامعه را میخوانم تا که آمد به نظر گوشه ای از ماتم تو با توسل به شما گریه کنم از غم تو پابرهنه دل شب ، دست تو را هم بستند موپریشان شدی و ، حُرمت تو بشکستند صاحب جامعه و این همه تحقیر اِی وای بُردن بزم شراب آیه تطهیر اِی وای من بمیرم که تو را بزم شراب آوردند با تعارف به شما قلب و دلت آزردند با همین روضه دلم باز هوایی شده است با غمت روضه ی ما کرببلایی شده است یادم افتاد دوباره به همان بزم شراب خیزران می زد و زینب دل او گشته کباب بی حیا چوب مزن بر لب و دندان حسین بِنِگر قلب من و گریه ی طفلان حسین @golchine_sher
تو را دل برگزید و کار دل شک بر نمی دارد که این دیوانه هرگز سنگ کوچک برنمی دارد تو در رویای پروازی ولی گویا نمی دانی نخ کوتاه دست از بادبادک بر نمی دارد برای دیدن تو آسمان خم می شود اما برای من کلاهش را مترسک بر نمی دارد اگر با خنده هایت بشکنی گاهی سکوتش را اتاقم را صدای جیرجیرک بر نمی دارد بیا بگذار سر بر شانه های خسته ام یکبار اگر با اشک من پیراهنت لک برنمی دارد @golchine_sher
نامه بنویسم و خود از پِی قاصد بروم آنقدر صبر ندارم که خبر گردد باز @golchine_sher
هم نام علی (ع) است ،پاک و پاکیزه سرشت از فضل علی(ع) گفت و «غدیریه» نوشت شد هادی راه و شیعیان را آموخت در «جامعه ی کبیره» پیداست بهشت یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ @golchine_sher
دنبال کرد خیلِ غمت اهل درد را من ناتوان‌تر از همه بودم؛ ...مرا گرفت! @golchine_sher
دیشب پدر دوباره تبی شعله ور خرید! ‌از نان خبر نبود... که خون جگر خرید با کارت های خالیِ عمری که سوخته است دیگر نمی شود نفسی مختصر خرید! کبریت های بی خطر خانه گفته اند: باید به سر دوباره هوای خطر خرید، اصلاً برای هر سرِ بی درد لازم است با مشت های بسته کمی دردسر خرید! خورشیدهای باور ما را فروختند یک عمر این جماعتِ تاریکِ زرخرید! ای سرزمین آبی لبخندهای من! باید چگونه تا تو بلیط سفر خرید؟ وقتی که بادها همه تعطیل می شوند باید برای قاصدکان هم خبر خرید دیشب رکاب می زدم اما میان خواب با آن دوچرخه ای که برایم پدر خرید! @golchine_sher
دلم دچار غم و درد بی حساب شده است به پیشگاه تو آورده ام خراب شده است دلی که می نگری روی خاک یک عمر است که خاک درگه فرزند بوتراب شده است زبان من ز تحیر دچار لکنت شد برای عرض،گرفتار اضطراب شده است تو کیستی که محبان تو بهشتی اند و هرکسی که شده دشمنت عذاب شده است مجال نطق ندارم که در فضیلت ها همین بس است که هادی به تو خطاب شده است تو را علی دگر‌ خوانده اند چون دیده اند به هرچه ذره نظر کردی آفتاب شده است @golchine_sher
روزگارم این است دلخوشم با غزلی، تکه نانی، آبی جمله‌ی کوتاهی یا به شعر نابی و اگر باز بپرسی، گویم دلخوشم با نفسی، حبه قندی، چایی صحبت اهل دلی، فارغ از همهمه‌ی دنیایی دل خوشی‌ها کم نیست، دیده‌ها نابیناست ...!  @golchine_sher
پرنده ایم ولیکن به رغم آزادی هنوز در قفس خویشتن گرفتاریم @golchine_sher
غرّش از کامش گرفت و اهلی و آرام کرد چشم هایت شیر وحشی در قفس را رام کرد دور تو چرخید و صورت بر عبای تو کشید وقتِ آغاز توسل بر تو را اعلام کرد شد مرتب یال و کوپالش به لطفِ دست تو صبح خود را با نوازشهای گرمت شام کرد گوشهٔ سجاده ات محو تماشای تو شد کور خواند آنکه برای کشتنت اقدام کرد قصد بر این بود جانت را بگیرد در قفس عاشقت شد! پس خودش را تا ابد خوشنام کرد تا که بر تو حمله ور گردد چه تازیانه خورد بی محلی کرد و حجّت را چنین اتمام کرد بر نگهبان خیره شد، بر میله ها دندان‌ کشید شد غضبناک و نثار دشمنت دشنام کرد «جامعه» خواندی و خوابش برد با لحن خوشَت کینه توزانِ تو را آشفته و ناکام کرد ذکر خیرت کرد جان ها را به نور آمیخته مهربانی ات چه ها با قلبِ خاص و عأم کرد! @golchine_sher
با استكان قهوه عوض كن دوات را بنويس توی دفتر من چشمهات را بر روزهای مرده تقويم خط بزن واكن تمام پنجره های حيات را خواننده ی كتيبه ی چشم و لبت منم پــر رنگ كن بـــه خاطر من اين نكات را ما را فقط به خاطر هـم آفريده اند آنگونه كه خواجه و شاخه نبات را نام تو با نسيم نشابور می رود تا از غبــار غــم بتكاند هرات را یک لحظه رو به معبد بودائیان بایست! از نو بدل بــه بتکده کـن سومنـــات را حالا بایست! دور و برت را نگاه کن تسخیــــر کرده ای همه کائنات را تا پلک می زنی همه گمراه می شوند بـــر  روی  مـــا  مبند  كتاب  نجات  را @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
ای آنکه از لطافت اندیشه ات تَرَم از برکت حضور تو امروز بهترم با مِهر سمت پنجره ها نور میدمی هر صبح با سلام تو از خواب میپرم @golchine_sher
یک نفـر هست که خودش نیست؛ ولی خاطره‌اش صبح هر روز مرا سخت بغل می‌گیرد ...! @golchine_sher