eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
820 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
در نگاهِ خلق، از دیوانگان کم نیستم فکرِ زخمی دیگرم، دنبالِ مرهم نیستم... ظاهرم چون‌بید مجنون‌است‌و باطن مثلِ‌سرو از تواضع سر به‌ زیر انداختم؛ خم نیستم... لطفِ خورشید‌ است اگر از ماه نوری می‌رسد آنچه‌فهمیدی غلط‌بود؛ آنچه‌هستم، نیستم..! شیشه‌ای نازک‌دلم؛اما بدان ای‌سنگ‌دل! خُردشدهرکس‌که‌می‌پنداشت محکم‌نیستم... جام زهرت را بیاور! من برایِ زندگی بیش‌از این چیزی‌که‌می‌بینی مصمم‌نیستم..! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راهی‌ست راه عشق که هیچش کناره نیست آن‌جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست هرگه که دل به عشق دهی خوش دمی بود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست ما را ز منع عقل مترسان و می بیار کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست از چشم خود بپرس که ما را که می‌کشد جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست او را به چشم پاک توان دید چون هلال هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست فرصت شمر طریقه رندی که این نشان چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست @golchine_sher
اگرچه زود؛ می‌آید، اگرچه دیر؛ می‌آید سوار سبزپوش ما به هر تقدیر می‌آید همان خورشید موعودی که در روز طلوع او حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر، می‌آید زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی که آن آیینۀ سبز «خدا تصویر» می‌آید شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی به روی سنگ‌ها هم می‌کند تأثیر، می‌آید در اعماق نگاهش می‌توان خشمی مقدس دید دلش لبریز از مِهر است و با شمشیر می‌آید چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد کرد که از دیوار هم، گل‌نغمۀ تکبیر می‌آید دقیقاً رأس آن ساعت که در نزد خدا ثبت است نه قدری زودتر از آن، نه با تأخیر می‌آید @golchine_sher
برف به شکوفه بدل می شود بهار می آید اما من به زمستانهای بی تو ادامه می دهم با برفی سنگین بر سرم که هرگز آب نخواهد شد. @golchine_sher
با آمدنت کوچه پُر از باغ شده هر باغ پُر از همهمه ی زاغ شده خورشید به عشقِ تو غزل دم کرده امروز دماغ ِخانه مان چاق شده! @golchine_sher
... و ای بهانه‌ی شیرین‌تر از شکرقندم به عشق پاک کسی جز تو دل نمی‌بندم به دین این همه پیغمبر احتیاجی نیست همین بس است که اینک تویی خداوندم همین بس است که هر لحظه‌ای که می‌گذرد گسستنی نشود با دل تو پیوندم مرا کمک کن از این پس که گام‌های زمین نمی‌برند و به مقصد نمی‌رسانندم همیشه شعر سرودم برای مردم شهر ولی نه! هیچ کدامش نشد خوشایندم تویی بهانه‌ی این شعر خوب باور کن که در سرودن این شعرها هنرمندم @golchine_sher
در بین غم‌ها می‌شوم دلتنگ و دیوانه کِز می‌کنم شعری بگویم گوشه ی خانه حالم مگر بهتر شود با گفتن این شعر من راضی‌ام گاهی به‌یک تک بیت شاهانه امروز با حالِ بَدَم از صبح تا حالا چرخیده ام دور خودم مانند پروانه صدبار گفتم خوش به حال روزهایی که بودم عزیزِ مادر و محبوب و دردانه امروز حتّی ظهر قدری از غذایم ماند با این‌که اصلا هم نخوردم صبح، صبحانه با این غزل انگار حالم بهتر از صبح است وقتش رسیده دم کنم یک چای عصرانه @golchine_sher
رای ما مثل بذرهایی هست که به دستان خویش می کاریم صبح جمعه دوباره می آییم تا حریم تو را نگه داریم ۰۰۰۰ فصل برداشت هم تماشا یی ست ! با شکوهی دوباره و دلشاد «دست در دست هم دهیم به مهر» «میهن خویش را کنیم آباد» دیدار نزدیک است ... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشق را انتخاب خواهم کرد روزهای قشنگ در راه است سست هرگز نمی‌شوم وقتی رأی من قربةً الی الله است نقشه‌ی دشمنان ایران را باز نقشِ بر آب خواهم کرد این که فردا چگونه باشد را من خودم انتخاب خواهم کرد دست بر روی دست نگذاریم کارها برمی‌آید از این دست چاره دارد تمام مشکلها راه حل، انتخاب شایسته است جای سردار قلبها خالی مثل او پای عشق می‌میرم جمعه‌ای انتقام دستش را پای صندوق رأی می‌گیرم جای دست بریده‌ی سردار رأی خود را به نور خواهم داد دل به لبخند رهبرم بستم پس به قلبش سرور خواهم داد رأی من سهم انقلابی‌هاست هر که غمخوار آب و آینه‌ایست هر که با مکتب سلیمانیست هر که جانش امام خامنه‌ایست @golchine_sher
چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه می گیرد از این بی آبرویی نام ما آوازه می گیرد من از خوش باوری در پیله ی خود فکر می کردم خدا دارد فقط صبر مرا اندازه می گیرد به روی ما به شرط بندگی در می گشاید عشق عجب داروغه ای! باج سر دروازه می گیرد چرا ای مرگ می خندی؟ نه می خوانی، نه می بندی! کتابی را که از خون جگر شیرازه می گیرد ملال آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه می گیرد @golchine_sher
کبوتری پرواز کنان ، نغمه خوان و سرمست ، در لاجورد آسمان پیش می رود ، نغمه اش سرود گرمی است ، که به گوش جهان میرساند : آااای ! پرستو ها ، آلاله ها و ، سرو ها ، خوش باشید و بخوانید ، که بهاران شد ، گل نرگس رویید ، تا حماسه آزادی را ، صلح را ، عدالت را ، و ایمان را ، به همگان بنمایاند .... در آن هنگام ، چشمه ها جاری ، چمن ها سبز ، شقایق ها شکفته ، و همه جا ، زیبا ، آباد ، و ..... «یا مهدی » (رحیل) @golchine_sher
اگر غم می زند سیلی ،گرانی می کند بیداد کجا حب وطن را می برد آزاد مرد از یاد!؟ گلایه بی شمار از گوش کم دارد وطن امروز نخواهد زد ولی با حنجر ابلیس ها فریاد درون هر لباس و مذهب و اندیشه ای قلبش همیشه می تپد در آرزوی میهنی آباد نه پا پس می کشد در التهاب هیچ بحرانی نه هرگز می زند دم از سکوت و قهرِ دشمن شاد جدا از حزب بازی ها و مشق و نسخه پیچی ها برای عزت ایران همیشه رای خواهد داد... @golchine_sher
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم صبرم زیاد نیست، چرا ادعا کنم؟ بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور گر بوسه بر لبش بگذارم چه‌ها کنم گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد کی قول داده‌ام که بخواهم وفا کنم؟ بیم فراق دارم و باید به شوق وصل شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم ... اشکی نمانده‌است که جاری کنم ز چشم جانی نمانده‌است که دیگر فدا کنم ای عشق، من که عقل خود از دست داده‌ام، دیوانه‌ام مگر که تو را هم رها کنم؟ زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم ‌ @golchine_sher
تو اگر کنارِ من بودی شاید حوادث به صورتِ دیگری اتفاق می‌افتاد... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برادرم مشاور املاك است من مشاور افلاك او زمین ها را متر می كند من آسمان ها را من از ساختن بیت خوشحال می شوم او از فروختن بیت او چندین دفتر دارد من چندین كتاب او هر روز بزرگ می شود من هر روز كوچك با تمام این ها نمی دانم چرا اهل محل به من می گویند اكبر به او می گویند اصغر ... @golchine_sher
ما کِی به سپاه کفر و شک میبازیم؟! تا قله نمانده راه ، پس می تازیم با تک تک رای هایمان ای ایران ما دست به دست هم تو را می سازیم @golchine_sher
لذت مرگ نگاهی ست به پايين کردن بين روح و بدن ات فاصله تعيين کردن نقشه می ريخت مرا از تو جدا سازد «شک» نتوانست، بنا کرد به توهين کردن زير بار غم تو داشت کسی له می شد عشق بين همه برخاست به تحسين کردن آن قدر اشک به مظلوميتم ريخته ام که نمانده است توانايی نفرين کردن «باوفا» خواندمت از عمد که تغيير کنی گاه در عشق نياز است به تلقين کردن «زندگی صحنه ی يکتای هنرمندی ماست» خط مزن نقش مرا موقع تمرين کردن! وزش باد شديد است و نخم محکم نيست! اشتباه است مرا دورتر از اين کردن @golchine_sher
امشب به دستِ آسمان با یک اشاره می ریزد از گهواره اش ماه و ستاره آرامش قلبِ عمو عباس(ع) آمد شد صاحبِ خواهر؛ علی-اکبر(ع) دوباره شد پلک هایش ساحلِ امنِ اجابت دریا گرفته گوشهٔ چشمش کناره از عالَمی شد ناامید و سائل آمد برداشت از قنداقه اش صد راه چاره غرق طلا... زرخیز و حاصلخیز میشد بر خاک میشد تا که مشغولِ نظاره خیر است کار و بارِ هر کس که گرفته با ذکر نابِ "یارقیه(س)" استخاره لبخندهایِ کودکانه داشت بر لب با دیدنش آرام میشد شیرخواره * در سوریه دیدم که یک، دختر-سه ساله آورده با گریه برایش گوشواره! @golchine_sher
یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست درد آن بُوَد که از پا درمان من بیفتد یک عمر گریه کردم ای آسمان روا نیست دردانه‌ام ز چشم گریان من بیفتد ماهم به انتقام ظلمی که کرده با من ترسم به درد عشق و هجران من بیفتد از گوهر مرادم چشم امید بسته است این اشک نیست کاندر دامان من بیفتد من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان گردون کجا به فکر سامان من بیفتد خواهد شد از ندامت دیوانه شهریارا گر آن پری به دستش دیوان من بیفتد @golchine_sher
آخر به قطاری که تو رفتی نرسیدم سَهم من از آغوش تو یک بَدرَقه هم نیست @golchine_sher
این چه جنگی‌ست که چشمان تو با من دارد این دلِ خسته چرا این همه دشمن دارد خود بگو جز منِ دل‌سوخته مهرپرست آتش عشق تو را کيست که روشن دارد؟ شمعم و گریه‌ام از جانِ برافروخته است به خدا آن‌چه سرم آمده شیون دارد در غمم جامه ز تن می‌درد و می‌گرید هرکه احساس به قدرِ سر سوزن دارد مثل اسپند مرا هر تپشی فریاد است قصه رنجِ من ای دوست «شنیدن» دارد @golchine_sher
صدای تو برای من مانند آواز اول صبح گنجشک‌های خیابان بالای خانه‌مان بود که من را از شیرینی خواب اول صبح بی خیال می‌کرد @golchine_sher
صدای مرا از آن دور دست ها می شنوی از آن زمین که سبز شده درختی که شکوفه داده حتی گلدان های روی میزهم بوی بهار می دهد می خواهم بدانم برای آمدنت کدام شکوفه را بچینم کدام راه را در انتظارت بیدار بمانم! @golchine_sher
گاهی میان دیده و دل جنگ می شود گاهی غزل برای تو دلتنگ می شود گاهی دو کوچه فاصله خانه های ماست اما همین دو کوچه دو فرسنگ می شود گاهی برای رفتن تو گریه می کنم هق هق، ترانه و ...نفس، آهنگ می شود گاهی تمام هر چه که اسمش غرور بود می ریزد و نتیجه آن ننگ می شود گاهی میان خلوت افکار خسته ام شیطان به دست تیره ی تو رنگ می شود از اینکه عاشقانه تو را می پرستم و ... از اینکه ظالمانه، ...دلت سنگ می شود از اینکه باز هم دل من را ربوده ای گاهی دلم برای خودم ...تنگ می شود @golchine_sher
هستیم به فکر ریشه، خواهیم آمد چون شیر میان بیشه خواهیم آمد این بار برای انتخاب اصلح پر شور تر از همیشه خواهیم آمد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا