eitaa logo
گلچین شعر
14.7هزار دنبال‌کننده
922 عکس
312 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
نگاه غم زده ام را شبی تو پرپر کن بیا و درد مرا بی ریا تو باور کن گل همیشه بهارم تو خوب میفهمی به عطر خاطره هایت مرا معطر کن تمام روز نشستم میان قاب نگاهت بیا ز آتش عشقت مرا منور کن چه عاشقانه نگاه دلم تو میخوانی تو ابر باش و ببار بر سرم چنان تر کن شهید عشق توام نازنین من یک شب در آرزوی وصالت مرا کبوتر کن پرنده ای که نشسته است بر لب بامت نگاه غم زده اش را شبی تو پرپر کن @golchine_sher
از عشق توست هرچه که غربت کشیده‌ایم از قرب توست هرچه که عزلت گزیده‌ایم توصیف چهره‌ی خورشید ؟ ... بگذریم از روی توست هرچه روایت شنیده ایم مارا گلاب و عطر تو اینجا کشانده است عمری نمک ز سفره‌ی عشقت چشیده‌ایم از اسم توست هرچه رضایت نصیب شد از هجر توست هرچه ریاضت کشیده‌ایم از بین این همه سوغات رنگ رنگ سجاده‌ای ز جنس خراسان خریده‌ایم از مشرق نگاه تو خورشید می‌دمد بیهوده نیست عاشق صبح و سپیده‌ایم مثل کبوتری که زیارتنامه خوانده است بر شانه‌های گلدسته‌ی مِهرت پریده‌ایم یک جرعه آب از لب ظرف طلائی‌ات ... " ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم " @golchine_sher
تا چشم به چشمش شدم آن ماهپری را آموخته ام شیوه ی صاحب نظری را از شعر کلاهیست مرا سبز تر از سرو از سر ننهم افسر این بی ثمری را ای سنگ گران خاک شوی بشکنی ای تیر تا چند خورم غصّه ی بی بال و پری را در غربت چاه است چرا یوسف معنا ؟ وین گرمی بازار چرا بی هنری را ؟ دنبال بهارم چو پرستوی مهاجر خو کرده ام آوارگی و دربه دری را @golchine_sher
به شانه ام زدی که تنهایی ام را تکانده باشی به چه دل خوش کرده ای ؟! تکاندن برف از شانه های آدم برفی ؟! @golchine_sher
صحن و سرای حرمت ، مرا رها نمی کند این دلِ پر زِ لطفِ تو، چون و چرا نمی کند گدای روی ماه تو ، آمده سوی حرمت شاه برای کرَمش ، شاه و گدا نمی کند دل ببری زِ جان من ، با کرَم و صفای خود شنیده ام به گوشِ دل ، لیک رضا نمی کند آن رخِ پر زِ نور خود ، گر به دلی بیَفکنی بندِ دلش ز نورِ تو ، هیچ رها نمی کند گر ببری دل زِ کسی ، بعدِ وصالِ روی تو بنده دگر رو به کسی ، دستِ قضا نمی کند آمده ام به کوی تو ، ضامن آهوان تویی کاش شوی تو ضامنم ، وَر نَه خدا نمی کند کاش قدم بیفکنی ، ضامن و یارِ بی کسان با کرمت به کوی دل ، ور نه صفا نمی کند عالِمِ آلِ احمدی ، عطرِ گُل محمَّدی! هیچ کسی بغیر تو ، علم رسا نمیکند مست شوم ز روی تو ، بنده شوم ز کوی تو کسی دگر بغیر تو ، عهدْ وفا نمی کند در شب میلاد گُلش ، مادر قد خمیده ات دیده ی پر ز لطف او ، ناله سرا نمی کند شاد شدی تو'' مُسلِما ''، از کَرَم و صفای او این غزلت به جان تو  ، حق به اَدا نمی کند @golchine_sher
پرنده ی دل من آسمان نمی خواهد به جز حریم تو هیچ آشیان نمی خواهد اگر چه سوخت پرش زیر آفتاب حرم به غیر گنبد تو سایبان نمی خواهد @golchine_sher
غرور و ناز تو زیباست با زنانگی ات مرا ببوس،بریز از شراب خانگی ‌ات در آتش تنِ تو پخته می‌شوم، شده است تنت تنور، تنم نان در این تنانگی ات هواست برفی و من مست و شب، شرور و دراز چه لحظه‌های عزیزی‌ است بی‌ بهانگی‌ ات به چشم‌هات، به دریا مرا پناه بده که من نهنگم و محتاج بی‌ کرانگی‌ ات که منجمد شده ام،قرن‌هاست خاموشم مرا دوباره به رقص ‌آر با ترانگی ‌ات شراب و شمع منی، ابر و آفتاب منی نگو که کشته مرا شور شاعرانگی ‌ات @golchine_sher
صدای نقاره به گوش می رسد صبح شده است و خورشید با شنیدن صدای نقاره ، از شما اِذن می گیرد و طلوع میکند @golchine_sher
عمریست در مدار عنایات ایزدند آنان که در حریم تو در رفت و آمدند شمس الشموس هستی و اینجا فرشتگان خدمت گزار عالم آل محمدند @golchine_sher
هدایت شده از عباس جواهری رفیع
به خاک پای امام مهربانی ها: همین که میدهی در بارگاه قدسی ات راهم به چشمم مینهم چون توتیا خاک حرم را ، هم صراط المستقیم عالمی،غیر از تو راهی نیست مسیرم هر کجا باشد به جز این خانه، گمراهم نمک گیر است از بس آب سقاخانه ات، با شور از اینجا می‌بَرد محض تبرک آب، دریا هم چه اکسیری میان بارگاه خویش داری که توسل می‌کنند اینجا مریضان هم، اطبا هم؟ مرامت کرده مبهوت خودش شیخ بهایی را که داری اینچنین لطفی به زائر بین رویا هم من آن اشکم که می‌ریزد به دامان پر از مهرت که از چشم خودم افتاده ام، از چشم دنیا هم سراپا عذر تقصیرم، پناه آورده ام ای شاه نگاهی میکنی بر این گدای بی سر و پا هم؟؟ کلاغی روسیاهم در سپیدیِ کبوترها و دل گرمم به اینکه خوب و بد را میخری با هم @denj_tanhaii
خلوت نشین خاطر دیوانه‌ی منی افسونگری و گرمی افسانه‌ی منی بودیم با تو همسفر عشق، سال‌ها ای آشنا نگاه، که بیگانه‌ی منی... هرچند شمع بزم کسانی، ولی هنوز آتش فروز خرمن پروانه‌ی منی چون موج سر به صخره‌ی غم کوفتم زِ درد دور از تو، ای که گوهر یک دانه‌ی منی خالی مباد ساغر نازت، که جاودان شورافکنی و ساقی میخانه‌ی منی آنجا که سرگذشت غم شاعران بود نازم تو را، که گرمی افسانه‌ی منی @golchine_sher