eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
870 عکس
302 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم بی تاب است و جان در التهابِ کربلا تا ببینم دردهایت را به قاب کربلا باز هم آیات قرآن را به بالا برده است نیزه هرجا دیده شد در پیچ و تاب کربلا لحظه لحظه می رود تا آسمان بانگ اذان خاک عرشی می شود در انقلاب کربلا با سؤال العطش پاسخ نیامد از کسی ابر بارانی ندارد در جواب کربلا تا زمین گلگون شود از شورش سرخ غروب باز می تابد چه خونین آفتاب کربلا قصه ی عریانی ات عین حقیقت نقل شد هیچ رازی نیست در رنگ و لعاب کربلا بس که سنگین است داغ سینه سوزان حسین تا همیشه درد می بارد سحاب کربلا چشم وا کرده شکوه زخم هایت در زمین تا بسوزد دشمن تو در عذاب کربلا ای سوار تشنه لب امکان همراهی کجاست؟ ذره ذره آب شد دل در رکاب کربلا ای شهید عشق ، ای درد آشنا، با خون تو تازه تر از هرچه دیوان شد کتاب کربلا ای تماشایی ترین تصویر زیبای جهان چشم بی تاب است و جان در التهاب کربلا @golchine_sher
شِکر نوشیده ایی از نی، که شهد از کام می‌ریزی شراب نور از رگها درون جام می‌ریزی چنان مستند از بویت زمین و آسمان ها که تو گویی از لبت خورشید در اجرام می ریزی تلاوت می کنی خود را میان تیغ ها اکنون تو آن عین الیقینی که دراین اوهام می ریزی تن تو کشتی نوح است و اقیانوس خنجرها میان موج تیغ وخون چه خوش آرام می ریزی تو آن ذبح عظیمی که خدا بالیده برخونش چه زیبا ارباً اِربایی دراین احرام می ریزی «تنالو البِرَ حتی تنفقوا مما تحبون» است که انفاق از سرانگشت در اکرام می ریزی @golchine_sher
شکایت از غم پاییز برگ‌ریز بس است مرا تبسم گل‌های روی میز بس است به آنچه یافته‌ام قانعم! چه کم چه زیاد اگر بس است همین چند خرده‌ریز بس است هیمشه قسمت فواره سرنگون شدن است تو نیز مثل من ای دوست برمخیز! بس است! به فکر پرچم تسلیم باش و نامه‌ی صلح نه دوست مانده نه دشمن، دگر ستیز بس است به جای گوهر و یاقوت، سنگ در کف توست هر آنچه یافته‌ای را زمین بریز بس است @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داغ ستاره... عمری اگر بگریم از این غم مرا کم است وقتی که قلب عاطفه درگیر ماتم است شال عزا به شانهٔ تقویم و سالهاست آئینه دار داغ عظیم محرم است آتش گرفته قلب خداوندگار عشق "زیرا عزای اشرف اولاد آدم است" قرآن روی نیزه که تا شام تیره رفت داغ ستاره ای به دل خلق عالم است یک اربعین شهامت بانوی کربلا آیاتی ازصلابت اولاد خاتم است زینب دچار فتنهٔ دشمن نمی شود وقتی سفیر مکتب نور مجسم است از درد و داغ واقعهٔ سرخ کربلا اردیبهشت عالم و آدم جهنم است عجّل علی ظهورک یا صاحب الزمان (ع) بر زخم انتظار، نگاهِ تو مرهم است @golchine_sher
رجز خوان رفت ، با ذکر علی مرتضی برگشت پیمبر بود انگار از دل دشت بلا برگشت همانکه زد به لشکر یک تنه با برق شمشیرش قیامت کرد و در انبوه کوه کشته ها بر گشت کسی از زیر تیغش جان به در برده است!؟هرگز نه نفس ها تازه شد گفتند تا دست خدا، برگشت... برای رفع طوفان عطش گفتند برگشته است نمی داند کسی در آن هیاهو ها چرا برگشت؟ فقط لب تشنه آمد اکبر از میدان و سیراب از جمال دلربای خامس آل عبا برگشت قصیده رفت بار آخر اما عالمی دیده است به روی دست ها در قالب صدها هجا برگشت هزاران روضه دارد ماجرای اربا اربایش رجز خوان رفت سروی ،پاره تن لای عبا برگشت @golchine_sher
بحث بنفش وسبز وسیاه وسفید نیست اصلا به هیچ وعده ی رنگی امید نیست هرچند خواب آدم مومن عبادت است خوابیدن زیادی مومن مفید نیست شیطان چه خاضعانه به او سجده میکند این آدم آدمی که خدا آفرید نیست هرگزنمیرد آنکه دلش زنده شده به عشق هرکس که عاشقانه نمیرد شهید نیست ای آنکه زیر بار ستم می روی نرو راه تو جز ادامه ی راه یزید نیست ترسم لباس آل علی را قبا کنند چون از بنی امیه که کاری بعید نیست @golchine_sher
حضرت_عباس علیه السلام ترکیب بند در قصه ی چشمان تو باران شده پیدا یک وجه دگر از دل انسان شده پیدا در رزم تو صد جلوه ی طوفان شده پیدا در ضربه تو عشق وَ ایمان شده پیدا کس مثل تو عباس سپه دار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو بی مثل و بی بدل و از همه برتر از هر چه که بالاست تو بالاتر و بهتر تو شیر نر بی مثل حضرت حیدر استاد ادب منتقم سیلی مادر هر کس به تو رو زد که گرفتار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو عشق حسن عشق حسین غیرت زینب تو زمزمه تا به ابد جاری بر لب ارامش هر طفل صغیری به دل شب ای که ادب تو شده تدریس به مکتب همچون تو به ارباب دگر یار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو ساقی لب تشنه که خود آب نخورده جز غصه ی مظلومی ارباب نخورده بر روی دلش حرفی از ارعاب نخورده جز غصه ی آن کودک بی تاب نخورده در حسن وفا مثل تو دلدار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد تو جز به حسین مهر خود ابراز نکردی بی اذن حسین کام و دهان باز نکردی جز پشت سر عشق تو پرواز نکردی تو راه بجز راه او آغاز نکردی جز آب ز ارباب تو اصرار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد رفتی و پس از تو به حرم همهمه آمد بعد تو دگر خصم چه بی واهمه آمد کار حرم فاطمه در خاتمه آمد داغ دگری بر جگر فاطمه آمد بر خیمه دگر معدن اسرار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد در دور و برت آیه ی قران شده پیدا قد خم و یک دیده ی گریان شده پیدا فریاد عمو جان و عمو جان شده پیدا مشک و علم و اشک فراوان شده پیدا سقای حرم سید و سالار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد @golchine_sher
به آسمان برسان که قمر نمی آید دم دعای عمو این سحر نمی آید چه انتظار عجیبی نشسته بر دل ما هماره منتظر و یک نفر نمی آید رباب فاتحه جای وان یکاد بخوان کسی که گفت می آیم دگر نمی آید به آن صنوبر بالا بلند ما هرگز قدی شکسته تنی مختصر نمی آید به پای بی ادبی نیست گر بلند نشد که ایستادن بی دست بر نمی آید چه ناتوان شده بابا پس از علمدارش که هرچه می کشد این تیر در نمی آید @golchine_sher
محرّم نمادی برای دل است هماورد مولا خط باطل است به ظلمت نباشد اگر نور ماه پریشان شود راه و تشخیصِ چاه ببین کربلا شد چو محراب عشق که مقبول شد حجِّ اصحاب عشق حسین آمد از کعبه تا کربلا که اسلام و دینش بگیرد بقا دل از خلق کوفی به درد آمده است که مولا نه بهرِ نبرد آمده است قلم شرم دارد از آن ماجرا نپرسم چه شد عاقبت کربلا چه گویم که مولا چه آمد سرش که شد قطعه قطعه تنِ اکبرش پیامی که فرموده شد در غدیر شنیدند آنجا که جمعی کثیر که هر کس محمّد(ص) چو مولای اوست علی (ع) بعد از این میر و آقای اوست علی را به تیغ جهالت زدند که در بهترین حال و حالت زدند ولایت اگر گم شود از مدار که صد کربلا باز آید به بار @golchine_sher
پیداست ماه و ابر شب تار نازک است امشب حجاب چهره‌ی دلدار نازک است سرمست می‌نوازی با زلف او خوشی آهسته‌تر نسیم! که این تار نازک است چون چشم بسته‌ام به جهان، دیده‌ام تو را! فهمیده‌ام که پرده‌ی اسرار نازک است می‌ترسم از هجوم غمت بشکند؛ دریغ! در سینه‌ام دلی‌ست که بسیار نازک است چیزی نمانده است که طوفان به پا شود بغضِ مرا ببین که چه مقدار نازک است! @golchine_sher