eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
817 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌خواهم همیشه کنارم باشی تا اگر اندوه زمین روی شانه‌هایم افتاد به سمت تو کج شوم... @golchine_sher
بی سلامی آمدی پس بی خداحافظ برو عشق بی آغاز، بی پایان بماند بهتر است @golchine_sher
بهاری تلخ را با کور سویی نور می بینم زمین را در دگردیسی عالم مور می بینم همین آغاز بسم الله باید کوله را برداشت که دنیا را گرفتار غمی ناجور می بینم @golchine_sher
چشمم به حرف آمده و بی قرار، لب کی بشکند سکوت مرا بی گدار، لب تقدیم تو هزاره ی من! یک هرات چشم نا قابل است سهم تو یک قندهار، لب "بودا" دل من است که تخریب می شود بوسه است مرهم دل ومرهم گذار: لب می رقصمت چنین که تویی در نواختن نی : لب، کمانچه : لب، دف و چنگ و دوتار: لب در حسرتم که اول پائیز بشکفد بر شاخه ات شکوفه ی سرخ انار - لب @golchine_sher
‏چرا زبان بگشایم؟ که دردهای بزرگ به جز سکوت ندارند مرهمی دیگر ... @golchine_sher
اگر به دامنِ وصل تو دست ما نرسد کشیده ایم در آغوش آرزوی تو را @golchine_sher
چیدَه ست خدا سفره ی رنگین زمین را یک گوشه ی پر معجزه ازعرشِ برین را تا قافیه ی بلبل وسنبل به صف آمد این شد که سرود این همه اشعار وزین را برد از سَر ما سایه ی سرما و نشان داد در باغ فراوانی اعجاز یقین را خوش نقش ترین نقش، تراشیده و جا داد برحلقه ی انگشتر این فصل نگین را گل ، غنچه ، چمن، بوی علف ، عشق ، چه فصلی جز دوست که تفسیر کند راز چنین را عشق آمدو آوازه ی معشوقه جگر سوخت خون شد جگر لاله بگوید که همین را @golchine_sher
رمَضان آمده با مائده های برکاتش گل و اسپند بیاور به سلام و صلواتش رمَضان پنجره ای باز به گلزار تجلّی چشمه ای مست تر از جاری مِی آب حیاتش می نشیند لب هر غنچه به تسبیح و تبسّم عطر گلهای جهان ریخته در صوم و صلاتش وقت شبخوانیِ شب بوست که در خلسه ی مستی می چکد شهد و شکر از نفحات کلماتش نیمه شب تا به سحر محو سماع است و تغزّل مولوی با فعلاتن فعلاتن فعلاتش بود از برکت شب های مناجات اگر آمد چشم حافظ به تماشاکده شاخ نباتش می برد هر دل از اطعام شب قدر نصیبی حیف بی بهره بمانی دل من ! از حسناتش @golchine_sher
رفتم از یادت ولی دل همچنان پشت قاب خاطراتت مانده است @golchine_sher
گفتم که تو منظور من از این همه شعری مغرور، نگاهی به من انداخت که منظور؟! @golchine_sher
بعد یک سال بهار آمده، می‌بینی که باز تکرار به بار آمده، می‌بینی که سبزی سجدۀ ما را به لبی سرخ فروخت عقل با عشق کنار آمده، می‌بینی که آنکه عمری به کمین بود، به دام افتاده چشم آهو به شکار آمده، می‌بینی که حمد هم از لب سرخ تو شنیدن دارد گل سرخی به مزار آمده، می‌بینی که غنچه‌ای مژدۀ پژمردن خود را آورد بعد یک سال بهار آمده، می‌بینی که @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد ... @golchine_sher
از من گذشت و من هم از او بگذرم! ولی با چون منی بغیر محبت روا نبود ... @golchine_sher
همه ماندند و تو رفتی به سفر اما من... بسته ام بارِ سفر در پیِ تو تنها من برگ ها یک به یک از شاخه فرو می افتند آنکه امروز زمین خورد تویی، فردا من! ساده دل کندی و من سخت به زیباییِ تو دل سپردم! تو بگو ساده تو بودی یا من؟! دلربایی و من آیینه ای ام بر دیوار همه دارند به حسن تو نظر! حتی من! وعده وصل به من دادی و خامم کردی جگرم سوخته ای عشق! چه کردی با من؟ @golchine_sher
سخت است تنهایی ولیکن عالمی دارد @golchine_sher
سمت غروب باغها ، دودِ اجاقی نیست وقت عبور لحظه‌ها هیچ اتفاقی نیست روی تن احساس ، زخم یادگاریهاست در ذهن ، تصویری ولی از باغ باقی نیست از بس که خاک آرزوها بی کرامات است کس را برای دیدن کس اشتیاقی نیست با عشق یا بی عشق خواهد برد ما را باد بر روی جنگلهای مه ابر وفاقی نیست این سوی سوها یا پساسوها دلی شاید در آتشی سوزد ، که آن را احتراقی نیست تاریکی مطلق که حاکم می شود یعنی شب در حیاط خلوت دلها چراغی نیست @golchine_sher
حال من حال قناری است که در فصل بهار در قفس کنج یک ایوان زده زُل بر گل باغ @golchine_sher
نمی‌خواهم دگر فصل خزان زرد، برگردد برایم لحظه‌های تلخ و خیلی سرد، برگردد نه این‌که سنگدل باشم ولی هرگز نمی‌خواهم به زیر چتر من شخصی که ترکم کرد، برگردد همیشه با رفیقم شرط می‌بندم که نگذارم غمِ قلیان کنار تخته‌های نرد، برگردد شبیه قصه‌های تلخ و غمگین هدایت بعید است این طرف‌ها آن «سگِ‌ولگرد»، برگردد شدیداً دوستش دارم، همین اندازه بیزارم مبادا بین اشعارم بیا برگرد، برگردد @golchine_sher
مگو "فردا بَرَت آیم" که من دور از تو تا فردا نخواهم زیست! خواهم مرد یا امروز یا امشب... @golchine_sher
هرگز نرفته ام به سراغ طبیب غیر عمری از آستان تو دارو گرفته ام @golchine_sher
دل بی تو درون سینه ام می گندد غم از همه سو راه مرا می بندد امسال بهار بی تو یعنی پاییز تقویم به گور پدرش می خندد @golchine_sher
بهار آمده اما هوا، هوای تو نیست مرا ببخش اگر این غزل برای تو نیست به شوق شال و کلاه تو برف می‌آمد... و سال‌هاست از این کوچه رد پای تو نیست نسیم، با هوس رَخت‌های روی طناب به رقص آمده و دامن رهای تو نیست کنار اینهمه مهمان، چقدر تنهایم! میان اینهمه ناخوانده، کفش‌های تو نیست به دل نگیر اگر این روزها کمی دو دلم دلی کلافه که جای تو هست و جای تو نیست به شیشه می‌خورد انگشت‌های باران... آه شبیه در زدن تو... ولی صدای تو نیست تو نیستی؛ دل این چتر، وا نخواهد شد غمی‌ست باران وقتی هوا، هوای تو نیست ...   @golchine_sher
کاش جای درد دل کردن برای دیگران حرمت این عشق را چون من نگه می داشتی @golchine_sher
برای ما نگاهت آفتاب است چراغان کردن دنیا ثواب است دعا کردم بیایی زیر باران دعا در زیر باران مستجاب است @golchine_sher