eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
885 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
از خیابان می روی لبریز باران می شوم پا به پای چشم تو من نیز گریان می شوم از خیابان می روی من با نگاه بی رمق با تمام کاج ها محو خیابان می شوم یک نظر بر من نمودی یک نظر بر آسمان در نظر بازیِ تو هر بار حیران می شوم می روی با هر قدم داری خرابم می کنی باز ویران باز ویران باز ویران می شوم گاه گاهی روی برگردان تماشا کن مرا من تماشایی ترم وقتی پریشان می شوم می نشینم گوشه ای و با غمت سر می کنم مثل پاییز پریشان برگ ریزان می شوم بی تو پایان غزل هایم همیشه ابری است پا به پای هر غزل من نیز گریان می شوم @golchine_sher
ای غزه، توکل کن و فریاد بکش زخمی شده ای؟ بغض نکن، داد بکش برخیزو به خونخواهی کودک هایت طوفان شو و خنجر به رخ باد بکش... @golchine_sher
هیاهوی غریب و مبهمی پیچیده در جانم پُرَم از حسِ دلگیری که نامش را نمی‌دانم تو اقیانوسِ سرشار از تلاطم‌های آرامی؛ و من دریاچه‌ی اشکی، که دائم رو به طغیانم بزن نِی، باز غوغا کن، بزن دَف، شور برپا کن به هر سوزی بگریانم، به هر سازی برقصانم ببین آیینه‌وار از حس تصویر تو لبریزم تو آرامی من آرامم، پریشانی پریشانم اگر شعری نوشتم رونویسی از نگاهِ توست که این دیوانگی‌ها را من از چشم تو می‌خوانم @golchine_sher
سالهاست که تو را به دل آورده ام اما به دست نه! @golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
نشستم بر مزار کودکانم، آه، غمگینم مگر بر آتش این سینه گردد اشک، تسکینم منم باغ گلی که غنچه هایم را لگد کردند درون سینه‌‌ام دشتی پر از گل‌های خونینم منم آن مادری که پا به پای کودکش زخمی‌ست و هر شب موشکی تب دار می‌آید به بالینم بگو خمپاره ها دست از سر گهواره بردارند بگو آژیرها ساکت، که لالایی ست تلقینم زمین دور سرم چرخید، وقتی سینه‌ام میسوخت جهان! پا بر دلم نگذار، من میدانی از مینم چه سِیلی راه افتاده‌ست در چشمان بی تابم نمی دانم که با چشمان مات خود چه می‌بینم خداوندا خداوندا خداوندا خداوندا پر از اشک و مناجاتم، پر از لبیک و آمینم به صفحه صفحه‌‌ی تاریخ عالم نام من پیداست به صفحه صفحه‌‌ی تاریک عالم، برگ زرینم چه تقویمی‌ست که رخت عزا را در نیاوردم پر از لبخند تلخم، خالی از یک اشک شیرینم اگر اسحاق و ابراهیم را، یعقوب و یوسف را درون سینه دارم، لیک اسلام است آیینم منی که روزگاری قبله گاه مسلمین بودم مبادا دست برادرم، نخواه از پای بنشینم مسلمانان مسلمانان مسلمانان مسلمانان بپا خیزید فرزندان من، یاران دیرینم اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار تفسیر من است ای دوست که من دست خدا در آستینم، من فلسطینم کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
زندگی می کِشد آخر به کجا کارت را باید از دور تماشا بکنی یارت را روز دیدار، خودت را به ندیدن بزنی شب ولی دوره کنی لحظه دیدارت را... @golchine_sher
سفر می‌کردی و کار تو را دشوار می‌کردم که چون ابر بهاری گریۀ بسیار می‌کردم ‌ همان "آغاز" باید بر حذر می‌بودم از عشقت همان دیدار "اول" باید استغفار می‌کردم ‌ ملاقات نخستین کاش بارِ آخرینم بود تو را دیگر میانِ خواب‌ها دیدار می‌کردم ‌ «به روی نامه‌هایت قطرۀ اشک است، غمگینی؟» تو می‌پرسیدی و با چشمِ خون انکار می‌کردم ‌ در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود به پای مرگ می‌افتادم و اصرار می‌کردم ‌ خدا عمر غمت را جاودان سازد که این شاعر غزل در گوش من می‌خواند و من تکرار می‌کردم... ‌ @golchine_sher
من دوستت دارم ، چو ابری آسمانش را... ابری که پس داده به سختی امتحانش را یاد توام، مانند سربازی که بعد از جنگ دارد هنوزم خاطرات پادگانش را دلشوره ات را می کشم هر روز در آغوش مثل درختی برگ های نیمه جانش را آنگونه می خواهم نگاهت را که ایرانم رویای برگشتن به عصر باستانش را..‌.، آنگونه که زاینده رود تشنه با حسرت در سینه دارد آتش ِ" نصف جهان"ش را چشمان تو دریا و با عطر نفس هایت بالا کشیده زورق من بادبانش را با بیت بیت هر نگاهش حرف ها دارد آن شاعری که بغض می دوزد دهانش را من دوستت دارم، کنارت مرگ هم زیباست! لطفاً خودت هم پیشبینی کن زمانش را @golchine_sher
بخوان از چهره طفلانم اینک مشق غربت را بخوان در گوش خاموشان عالم این مصیبت را فلسطینم، صدای رنج انسانم، مرا بشنو که شعر داغ من تا آسمان برده بلاغت را فلسطینم، که صبحاصبح با نعش عزیزانم به دوش خسته خود می‌کشانم بار حیرت را کماکان قصه من مانده در پستوی خاموشی مبادا از جهان یک شب بگیرد خواب راحت را بگو شیپورهای شایعه خاموش بنشینند و بشنو از دل آوار، آواز حقیقت را مرا با قامت خونین یارانم تماشا کن ببینی تا مگر حیرانی صبح قیامت را برای کودکان لالایی از جنس رجز خواندم که در گهواره فهمیدند معنای شهادت را فلسطینم، که آهی داشتم، بالید و آتش شد نثار جان دشمن می‌کنم طوفان وحشت را فلسطینم، غم آخرزمانم، قبله اول که زیر تیغ می‌خوانم نماز استقامت را @golchine_sher
هر صبح خدا،یک غزل از دفتر عشق است سرسبزترین مثنوی از،منظر عشق است هر صبح،سلامی به گل روی تو ای دوست چون یادِ گل روی تو یادآورِ عشق است   @golchine_sher
ازدحام هزار رنگی هاست شاعر اما سپید می گوید بین آن واژهای بارانی، دو هجایی امید می گوید روزگاری که بر مرادش نیست، شده در شعر مثل بازیچه مثل باد و غروب پاییزی در گلوگاه خلوت کوچه بی شمارند شعرهای  جنون، شاعران خود نماد مجنونند بغض هایی میان خلوتشان، غرق در خیال و دل خونند حال شعرش خراب و او اما دارد(امن یجیب) میخواند رقص رقص قلم که لرزانست واژه ها را عجیب میخواند (شاعران درد مشترک دارند) غصه هایی که تلخ وپنهانند واژه هایی که مات می مانند بغض سردی میان زندانند @golchine_sher
به چشمانت نمی آید بفهمی رازداری را بیا پنهان کنیم از هم ازین پس بیقراری را دل بی طاقت خود را به دست عقل بسپاریم مگر از او بیاموزیم راه بردباری را پشیمانی گناه عشق را کمتر نخواهد کرد چرا با گریه باید زد نقاب شرمساری را؟ من و تو سرنوشت بوسه پروانه و شمعیم که در دنیا یکی کردند جشن و سوگواری را همیشه عشق در بازی دنیا وقت نشناس است  تو هم تمرین کن ای دل با خودت چشم انتظاری را.‌‌.. @golchine_sher