eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
818 عکس
281 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
قصه‌ای بگو پر از طلوع ترانه‌ای بخوان پر از پرواز می‌خواهم صبحمان با عشق بخیر شود @golchine_sher
آسمان این روزها سردر گمِ چشمان توست تاب ِدلتنگی ندارد آسمان حیران توست مثل ِماه از حلقه ی چشمان شب بیرون بزن ماه هم این روزها با مهر هم پیمان توست زندگی با خنده ی ماه تو معنا میشود زندگی هم بر مدار عشق سرگردان توست سایه ی مهر تو بر جان میکشاند آفتاب طعم خوشبختی فقط درسایه ی مژگان توست باغِ دل وا میشود از گلشنِ گیسوی تو هر گلابی،رنگ و بویش از گلِ گلدان توست تا زمین گرد است شعر من به دستت میرسد این غزل هم با ردیفِ تو بلاگردانِ توست @golchine_sher
تا صبح دم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم با آسمان مفاخره کردیم تا سحر او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید من برق چشم ملتهبت را رقم زدم تا کور سوی اخترکان بشکند همه از نام تو به بام افق ها علم زدم با وامی از نگاه تو -خورشیدهای شب- نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم هر نامه را به نام و به عنوان هرکه بود تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم تاعشق چون نسیم به خاکسترم وزد شک از تو وام کردم و در باورم زدم از شادی ام مپرس که من نیز در ازل همراه خواجه قرعه ی قسمت به غم زدم @golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
44.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من فلسطینم... کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا تو راحت جانی و من تو را نگران گناه کیست که من با توام تو با دگران اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است جهنم است بهشتی که نیستی تو در آن به جست‌و جوی تو در چشم خلق خیره شدم غریبه‌اند برایم تمام رهگذران نهان چگونه نگه دارمت ز چشم رقیب چقدر راهزن اینجاست بین همسفران عجب ز عشق که هر کس روایتی دارد از این گذازه‌ی آتشفشان در فوران خموش باش که با دیگران نمی‌گویند رموز تجربه‌ی وحی را پیامبران @golchine_sher
خانه ای که اولین خشتش،بنا بر باد باشد از محالات است،بالاتر که رفت آباد باشد شیشه حتماً سست و بی بنیه ست،وقتی در مقابل مشت هایی که گره خوردست از فولاد باشد حاصلش هیچ است وقتی شاخه ای در خون بکاری ریشه اش آلوده ی طاغوت و استبداد باشد واژه ی ترسو برازنده ست در توصیف حال مکر روباهی که صیدش عده ای نوزاد باشد آی غزه،با تو می‌خندیم و می باریم تا که روح گل‌های به خون آغشته ی تو شاد باشد پا به پایت فاتحیم ای دوست،تا امروز و فردا مسجد الاقصی طنین انداز استشهاد باشد آی انسان واره های ظاهراً حق و بشر دوست آی کرها،غزه باید بعد از این آزاد باشد @golchine_sher
برای بخشنده بودن لزوما نیازی به داشتن ِ مالِ بسیار نیست!! تنها کافی ست قلبی بخشنده داشته باشی... @golchine_sher
و جایت در غزلهایم چه خالی میشود گاهی سرایم  مأمن آشفته حالی میشود گاهی پس از عمری قرار عاشقانه  تازه فهمیدم شِکر با قهوه ی یادت چه عالی میشود گاهی جدا  از سرزمین طور چشمانت  نفس هایم به سان دوره گردی  لاٱبالی میشود گاهی اگر چه شادم از  عطر حضورت در دلم اما هوای شرجی چشمم شمالی میشود گاهی گل احساس این غمدیده دور از عطر آغوشت به سان غنچه ای بر دار قالی میشود گاهی شبی گفتی به خلوت بی نهایت عاشقم هستی از آن ساعت دلم حالی به حالی میشود گاهی تو گفتی با منی اما نگفتی در غیاب من دلت دلتنگ خوبان اهالی میشود گاهی زمین بایر دلدادگی هایم  پس از کوچت دچار ضربه های خشکسالی میشود گاهی و سقف آرزوهایم ، سُفالی میشود گاهی و شعر از واژه ی  احساس خالی میشود گاهی @golchine_sher
مسلمان سوخت از این داغ سنگین، نامسلمان هم مگر جور و جنایت می کند اینگونه، انسان هم؟! دوباره شمر راه آب را بر خیمه ها بسته ست نمی بارد چرا بر غنچه های تشنه باران هم؟! ببین کودک کشی ها را در این میدان و باور کن که هرگز دین ندارند این یزیدی ها و وجدان هم بگو دلگرم باشد آنکه می لرزد دلش گاهی سیاست همچنان در اختیار ماست میدان هم بگو این روزها ناگاه چون طوفان الاقصی  پریشان می کنیم این جمع شیطان را پشیمان هم   شکوفه می دهد همپای باغات فلسطینی دوباره باغ زیتون در بلندی های جولان هم رهایی تو را ای قدس بی تاب اند و می خواهند  بیایند و برایت جان دهند از نو شهیدان هم تو تنها نیستی ای قلب مجروح زمین! با تو.... دلش خون است جمهوری اسلامی ایران هم   صبوری کن بهارانی که می گفتند در راه است  به زودی می رود از کوچه باغت این زمستان هم @golchine_sher
دستان تو دعای مرا رد نمی کند  مادر بزرگ گفت خدا بد نمی کند مادر بزرگ گفت که او چشمه ایست سرد  ما را برای آب مردد نمی کند روی نگاه هیچ کسی خط نمی کشد راه عبور هیچ کسی سد نمی کند او مرزهای بسته شدن را شکسته است آیینه را به قاب مُقیّد نمی کند او با حضور خویش نفس می دهد به ما کاری که هیچ غایب مفرد نمی کند  قلبش شکسته است ولی قهر با کسی کَز سوز دل به گریه بیفتد نمی کند @golchine_sher
ترمه های عزا، علی اصغر شیری.ogg
663.4K
در پای ترمه های عزا گریه می کنی بانو! بلا به دور، چرا گریه می کنی؟ @golchine_sher
هر روز آبستن حادثه ام هرشب خبری در راه است شمارش عصر از دستم رفته است آنقدر غروب دلگیر دارم ... که خسته ام از خودم خسته از قومی که کودک را به شب نمی رساند در میانه راه به عصر نرسیده کال بر زمین میریزد من هم که ـ.. حواسم نیست... کدام عصر غروب جمعه است خوش بحال کودک فلسطینی دلگیر غروب جمعه نیست خوش بحال تو... که حواست به همه چیز هست... به همه جا پرت می شود مثل موشک اسراییلی ولی حواس من هرجا که پرت میکنم ... کنار تو می افتد ‌ @golchine_sher
گل سوسن شکوفا شد؛ امام عسکری آمد جهان تندیس زیبا شد، امام عسکری آمد به دنیا پا نهاد و شد"رفیق" حق بدینگونه ظهور عشق معنا شد؛ امام عسکری آمد " میلاد نور مبارک" @golchine_sher
باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا روز قرار اول و میز و سکوت و چای سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا افتاد روی میز ورق های سرنوشت فنجان و فال و بی بی و دل بود و ما دو تا کم کم زمانه داشت به هم می رساندمان در کوچه ساز و تنبک و کِل بود و ما دو تا تا آفتاب زد همه جا تار شد برام دنیا چقدر سرد و کسل بود و ما دو تا... از خواب می پریم که این ماجرا فقط یک آرزوی مانده به دل بود و ما دو تا @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
چقدر بــد شــده دنیا چقـــدر بد شده ایم به جــــای گرمی آغوش، دست رد شده ایم تو ازمن آن همه دور و من از تو این همه دور شبیه آن چه که بیگانه می شـود شده ایم میان پیلـه ی احساسمان تفـاهم نیست که در منیّت خــود حبس تا ابــــد شده ایم من و تو میوه ی یک شاخه ایم و یک ریشه جدا جدا شـــده ایم و سبد سبد شده ا یم چقـــدر عیب نمـــــا و چقـــدر عیب شمار شبیـــه آینـــه های تمام قــــد شده ایم @golchine_sher
مانند کویرِ در پیِ بارانم دور از تو در این بادیه سرگردانم بلبل شده ام از غم هجرانت دوست هر روز به شوق دیدنت می خوانم @golchine_sher
صبح آمده خورشید شکن در شکن است پروانه به رقص آمده گل در چمن است در خانه هوای تازه ای پیچیده خورشید دوباره غرقِ چشمان من است @golchine_sher
نمِ باران نشسته روی شعرم... دفترم یعنی! نمی‌بینم تو را ابریست در چشم تَرم یعنی سرم داغ است و یک کوره تبم، انگار خورشیدم فقط یکریز می‌گردد جهان دورِ سرم یعنی تو را از من جدا کردند و پشت میله‌ها ماندم تمام هستی‌ام نابود شد، بال و پرم یعنی نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم اذان گفتند و من کاری نکردم... کافرم یعنی؟ اگر ده سال بر می‌گشتم از امروز می‌دیدی که من هم شور دارم عاشقی را از بَرَم یعنی تنِ تو موطِن من بوده پس در سینه پنهان کن پس از من آنچه می‌ماند به جا؛ خاکسترم یعنی نشستم چای خوردم، شعر گفتم، شاملو خواندم اگر منظورت این‌ها بود، خوبم... بهترم یعنی! @golchine_sher
            قدم زدم کنار تو.... مسافر زمان شدم! دوباره جلد نابی از کتاب باستان شدم کشیده ام  چه قرن ها وقار  قامت تو را که سرستون قلعه ی دیار دیلمان شدم تو را- که‌مثل کوزه ای درون موزه مانده ای- پر از شراب کردم و تمام شب، دهان شدم ! ببین که سرو عاشقت هنوز سبز مانده است برای  هُرم شانه ات دوباره سایه بان شدم تو" شاه دختران " شدی هزار سال پیش و من میان بزم رودکی،  "خدای شاعران"  شدم ! تو را شبی ربودم از حرمسرای ناصری و زیر آن  شکنجه ها شکسته، نیمه جان شدم فقط به خاطر تو ای زن ترنج و  ترمه ها به دست هر زمانه ای همیشه امتحان شدم! من آن نشان بوسه ام به روی سنگ بیستون  که دست عشق حک زد و  چه خوب جاودان شدم @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از لحظه‌ی پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست شيرينیِ اين لحظه‌ها در هر وصالی نيست مهمان درگاهت شدم با اين‌كه می‌دانم اين خانه جای هر گدای لاابالی نيست مانند شمعی می‌درخشی بين زائرها دور ضريحت هرگز از پروانه خالی نيست باران لطف و رحمتت يک‌ريز می‌بارد در هيچ فصلی اين حوالی خشک‌سالی نيست حاجت‌روا از قم به تهران باز می‌گردم؟ بعد از زيارت ديگر اين جمله سؤالی نیست خواهش فراوان است در این دل، ولی بانو جز دوری و دلتنگیِ مشهد، ملالی نيست @golchine_sher
با اینکه بار بست، خدا را چه دیده‌ای فرصت هنوز هست، خدا را چه دیده‌ای شاید به بازگشتن خود دلخوشم کند با یک تکان دست! خدا را چه دیده‌ای بی‌رحم! داستان مرا نیز گوش کن شاید دلت شکست، خدا را چه دیده‌ای هرچند می‌رود، بروم چای دم کنم شاید کمی نشست...خدا را چه دیده‌ای @golchine_sher
باید نبردِ سخت برای تو ساده باشد پشت سرت بزرگی اگر ایستاده باشد در دل وَلای حیدر و در سر هوای خیبر کس چپ کند نگاه؟ نه! مادر نزاده باشد محکم بایست، منتظر فتح توست میدان وقتی که در تو همره ایمان، اراده باشد حتی به پیشواز ملاقات، منتظر هم باید که ایستاده نگاهش به جاده باشد بگشای بال و باز بلرزان تن قفس را مگذار این مجال، بلا استفاده باشد طوفان به پا کن و بِرُبا خواب را ز دنیا تا درد تو غم همه‌ی خانواده باشد در بزم صبح، جان تو آکنده باشد از نور تنها نه مست، بلکه خودش جام باده باشد جز حق امید هر کششی را بریده باشد آهن ربا میان هزاران بُراده باشد تا اتحاد دغدغه‌ها را نوشته باشد تا با بزرگ هر دو جهان دست داده باشد خواهد شکست لشکر شب را سپیده آخر هرچند آن سواره و این یک پیاده باشد @golchine_sher
ای نگین شهر قم ای خواهر و بِنت امام قبله ی حاجات مایی بانوی عالی مَقام با دل دریاییِ خود مثل زهرا مادرت زائرت را کن دعا ای شافعِ روز قیام سفره ی لطفت برای هر بد و خوبی بپاست تو کریمه هستی و احسانتان مشمولِ عام گر چه قبر فاطمه مخفی بُود از دیده ها از مزارت می رسد بوی مدینه بر مشام آسمانِ شهر قم بوی غریبی می دهد عمه ی ساداتِ عالم بر دلِ خونت سلام آمدی اما نشد رویِ رضا را بنگری از مدینه تا به ساوه خونِ دل خوردی مُدام لحظه ی آخر نبوده هیچ کس بالین تو مانده بر دل داغِ دیدار برادر وَالسًَلام @golchine_sher
سرتاسرِ قم را غمی در بر گرفته آرامِشَش را آه ِ شعله ور گرفته از داغِ معصومه سلام الله؛ حتی خاکِ کویر از ابر؛ چشمِ تر گرفته هفت آسمان با اهلِ خود مشغولِ گریه ست قلبِ علی-موسی الرضا(ع) آخر گرفته سخت است داغِ خواهری هجران کشیده جانِ برادر را دلی مضطر گرفته خاموش شد خورشیدِ بیت النور امشب حال و هوایِ صحنهٔ محشر گرفته از دست داده حضرتِ بنتُ الهُدی را بر دوش ِ خود آیاتی از کوثر گرفته سِرّ نجابت بود و رفت و دستِ تقدیر از دخترانِ شیعه؛ تاجِ سر گرفته در صحنِ آیینه به همراهِ ملائک موسی بن جعفر(ع) روضهٔ دختر گرفته از داغ ِ دختر، خوانده اما در حقیقت قلبش برایِ غربتِ مادر گرفته آن مادری که بعدِ ضربه خوردن از "در" سردردهایِ سخت در بستر گرفته وضع ِ وخیم ِ زخم ِ میخِ بی مروّت لبخند را از صورتِ حیدر گرفته! @golchine_sher
می خواهم عاشق شوم، بی پروا، صریح، بدون طلب بخشش! ره سپرم در عشق تو، تا نهایت سرگیجگی، تا کرانه های دیوانگی... @golchine_sher
لحظه هارا دریاب زندگی فردا نه، همین امروز است.. @golchine_sher
قسم به شاخهٔ از درد خستهٔ زیتون به نونهالِ جوانِ شکستهٔ زیتون قسم به باد زمانی که میدود در باغ قسم به لحظهٔ پرواز دستهٔ زیتون قسم به ابر زمانی که سخت غمگین است قسم به شاخهٔ در گِل نشستهٔ زیتون قسم به وحدت او در مقابل هر مشت قسم به رشتهٔ تسبیحِ هستهٔ زیتون قسم به مرگ زمانی که می رسد از راه قسم به تیرگی چشم بستهٔ زیتون قسم به حجلهٔ سرخ شکوفه های سپید قسم به سینهٔ از غم گسستهٔ زیتون که صبح میشود اخر شب شکیبایی به سرنوشت سپید و خجستهٔ زیتون @golchine_sher