دعای روز پنجم رمضان
خدای من که غفارالذنوبی
به مهرِ خود که ستارالعیوبی
نشانم می دهی شایستگی را
مرا کن تحت فرمانت به خوبی
#فاطمهدستجردی
#عضوکانال
@golchine_sher
بهجز هوای رهایی به سر نداشته باشی
هوس کنی بپری بال و پر نداشته باشی
میان معرکه عمری پلنگ باشی و حالا
برای هیچ غزالی خطر نداشته باشی
خطر که هیچ... وجودت تمام بود و نبودت
اثر نداشته باشد، اثر نداشته باشی
تمام شب به تماشا به ماه چشم بدوزی
ولی برای پریدن جگر نداشته باشی
شب این شب ظلمانی احاطهات کند اما
دو چشمِ شبشکنِ شعلهور نداشته باشی
خلاصه کرک و پرت را زمانه ریخته باشد
تو از غرور خودت دست برنداشته باشی
نگو که از تو گذشته - اگرچه مثل گذشته
هوای خون و خطر آنقَدَر نداشته باشی -
ولی پلنگ، پلنگ است اگر چه خسته و تنها
اگر چه چیزی از آن شور و شر نداشته باشی
#بهروز_یاسمی
@golchine_sher
اگر باران هم میبودی
در میان هزاران قطره تو را مییافتم
و میگرفتمت!
میترسیدم،
چرا که خاک
هرچیزی را که بگیرد
پس نمیدهد...
#جمال_ثریا
@golchine_sher
خویش را گم کردهام بعد از تو در آوار خویش!
رحم کن! میترسم از تنهایی بسیار خویش
شمع جانم را مسوزان بیش از این، دیگر مگو
«اشک میریزد برای گرمی بازار خویش»
آنچنان سرگرم رویای تو هستم، بارها
دیدهام خواب تو را با دیدهی بیدار خویش
چهرهای دارم که پنهان در نقاب کهنهایست
خیره در آیینهام با حسرت دیدار خویش!
باشد ای خورشیدِ پنهان! در حجابِ خویش باش
باز هم خو میکنم با سایهی دیوار خویش...
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
من برای دردهایم فکر مرهم نیستم
خوب میدانم دوای من حرم درمانی است
#نگین_نقیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
روزگار همیشه بر یك قرار نمیماند.
روز و شب دارد، روشنی دارد، تاریکی دارد.
کم دارد، بیش دارد.
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده، تمام میشود،
بهار میآید...
#محمود_دولتآبادی
@golchine_sher
سیب من! چرخیدی و با اتفاق دیگری
عاقبت افتادی اما توی باغ دیگری
قسمت تو رفتن از باغ است اما سهم من
قصه ای که می رسد دست کلاغ دیگری
بعد تو با هرکسی طرح رفاقت ریختم
تا فراموشم شود با داغ ، داغ دیگری
عشق کورم کرد و بر دستم چراغی هدیه داد
تا بیندازد مرا در باتلاق دیگری
آنچه بعد از رفتن تو سر به زیرم کرده است
مانده ام عشق است یا ترس از فراق دیگری
طبق قانون وفاداری به پایت سوختم
طبق بند آخرش رفتی سراغ دیگری
#علی_صفری
@golchine_sher
( رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا)
سرِ سجّاده سحر مستِ دعا کرد مرا
چون گره در گره از غفلت خود شد کارم
سی سحر دستِ مبارک گِره وا کرد مرا
مانده بودم به کجا رو کنم از دستِ هوس
رمضان از قفسِ تنگ رها کرد مرا
چه مبارک سحری هست به هنگامِ دعا
کز سرِ لطف، حواله به خدا کرد مرا
عشقِ بین الحرمین شعله به جانم زد و رفت
بعد از آن همسفرِ کرب و بلا کرد مرا
همه شب وقتِ سحر مرغِ نیایش آمد
با خودش راهرو شهرِ صفا کرد مرا
خلوتِ اُنس ، مرا شورِ دگر داد خدا
تا که فارغ ز غمِ چون و چرا کرد مرا
( شایق) از پرتو قرآن به دلم می دیدم
که در آغاز ِ سحر غرقِ رجا کرد مرا
#اکبر_حمیدی_شایق
#عضوکانال
@golchine_sher
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویشتن جز گردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر ؟ ای یاقوت بی قیمت !
که غیر از مرگ گردنبند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی ست یا من چشم و دل سیرم ؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
#فاضل_نظری
@golchine_sher
پایان سال و وقت حساب و کتاب شد
پیشانیام به محضرتان خیس آب شد
هر روز با گناه دلت را شکستهام
بین من و تو این همه عصیان حجاب شد
با این وجود تا که گره خورد کار من
یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد
امسال هم گدای شب جمعۀ حرم
با یک دعای مادرتان بی حساب شد
ما را بخر عزیز دل شاه کربلا
جان کسیکه صورتش از خون خضاب شد
عمریست روضه خواندم و باور نمیکنم
زینب چگونه وارد بزم شراب شد
#قاسم_نعمتی
#امام_زمان_عج_مناجات_پایان_سال
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
اعضای محترم کانال که اشعار کانال رو بدون نام میفرستند تو گروه ها و کانالها حتما نام شاعر رو هم بنویسند
بدون نام شاعر ما راضی به کپی کردن نیستیم و اشکال شرعی دارد 🌷🌷
@golchine_sher
@robaiiyat_takbait
گنجشک پریده با زبانِ روزه
بلبل شده است نغمه خوانِ روزه
در شهر صدای ربنا پیچیده
خورشید شکفته با دهانِ روزه
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
دعای روز ششم ماه رمضان
نشانم بده راه فرمانبری
رهایم نکن بهر طغیانگری
خدایا نزن بر تنم چوبِ خشم
تو که صاحبی و مرا سروری
#فاطمه_دستجردی
#عضوکانال
@golchine_sher
مرا دریاب ای صیاد! کمتر سر گِرانی کن
من آزادی نمیخواهم قفس را آسمانی کن
دعای رستگاری عمر طولانی نمیخواهد
دلت پیر است! میدانم، سرِ پیری جوانی کن
برای دل بریدن خنجری بُرّانتر از دل نیست
اگر آزرده از عشقی به مردم مهربانی کن
زبان مشترک بین تمام عاشقان اشک است
مپوشان چشم خیست را و با من همزبانی کن
خداوندا اگر جایی دلی بیتاب دلدار است!
نمیدانم چطور اما خودت پادرمیانی کن
#سیدسعید_صاحبعلم
@golchine_sher
بنشین تا ببینیم
حدّ و مرزِ چشمانت تا به کجاست...
و حدّ و مرزِ غمهای من تا به کجا...
#نزار_قبانی
@golchine_sher
ماه خدا رسیده، ماهی پر از کرامت
ماهی که در درونش، بخشایش است و رحمت
هر چند روزه سخت است، امّا برای عاشق؛
این تشنگی گواراست، این ضعف، عینِ قوّت
ماهی که میدهد درس، درس رهایی از بند
بندِ قساوت و خشم، بند غرور و شهوّت
ماه نزول قرآن، ماه هبوط خیرات
هر لحظهاش ثواب و، هر ساعتش سعادت
قطعاً خدا ببخشد، هر بنده را در این ماه
میبیند او به لطفش، هر طاعت و عبادت
دلها کویری و خشک، از کثرتِ گناهان
باران رحمتش داد، بر هر دلی طراوت
چون با علیست این ماه، شد تا ابد مبارک
با خون خویش داده، مولا بر آن شهادت
شبهای قدرْ یعنی، قدرِ علی بدانیم
یا رب بخواه بر ما، حیدر کند عنایت
غیر از خدا که داند، جاه و جلال حیدر
« زنهار از این بیابان، وین راه بینهایت »
#میلاد_الماسی
#عضوکانال
@golchine_sher
چند روزی است که تنها به تو می اندیشم
از خودم غافلم اما به تو می اندیشم
شب که مهتاب در آیینه ی من می رقصد
می نشینم به تماشا ، به تو می اندیشم
همه ی روز به تصویر تو می پردازم
همه ی گریه ی شب را به تو می اندیشم
چیستی ؟ خواب وخیالی ؟سفری ؟ خاطره ای ؟
که در این خلوت شب ها به تو می اندیشم
لحظه ای یاد تو از خاطر من خارج نیست
یا در آغوش منی ، یا به تو می اندیشم
اگر آینده به یک پنجره تبدیل شود
پشت آن پنجره حتی به تو می اندیشم
تو به زیبایی دنیای که می اندیشی ؟
من که تنها به تو ، تنها به تو می اندیشم
#محمد_سلمانی
@golchine_sher
نوروز اگر غم از دل غمدیده بر می داشت
ابرِ بهاران را نبودی چشمِ بارانی
#علیرضا_شیدا
#عضوکانال
@golchine_sher
بالاخره یک روز
مچ ساعتها را می گیرم
و می فهمم
میان تو و چه کسی
قرار می گذارند!
#اقدس_خیرالله_پور
#عضوکانال
@golchine_sher
آوازِ عاشقانهی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمیکند
تنها بهانهی دلِ ما در گلو شکست
سربسته ماند بغضِ گرهخورده در دلم
آن گریههای عقدهگشا در گلو شکست
ای داد! کس به داغِ دلِ باغ دل نداد
ای وای! هایهای عزا در گلو شکست
آن روز های خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطرهها در گلو شکست
«باد»مباد گشت و «مبادا» به باد رفت
«آی» زیاد رفت و «چرا» در گلو شکست
فرصت گذشت و حرفِ دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرینِ و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا... در گلو شکست.
#قیصر_امینپور
@golchine_sher
شده آیا به وقت دلتنگی ،بشمری روزهای هجران را
هی بگویی مگر نمی بیند ،گریه های شبیه باران را
تو شدی غرق غم از این دوری ،او فقط در مدار بی دردی
مثل ابر عظیم باران زا ،که نمی بیند این بیابان را
فاصله پشت فاصله انگار ،هست دیوار بین من با او
دوست دارم بریزد این دیوار،تا ببینم من آن خیابان را
اینکه از راه دور می آیی،چمدانی پر از گل سوسن
با تو دیگر خزان نمی بینم هدیه می آوری بهاران را
این غم لعنتی که می آید ،روزه ای از سکوت می گیرم
واژه ها ی غزل خودش گوید ،شرح درد و غم فراوان را
هر چه گویم از این همه محنت ،باز در قالبم نمی گنجد
مثنوی هم نمی تواند گفت ،شرح یک پاره از هزاران را
#پناهنده
#عضوکانال
@golchine_sher
مگر قرار نشد دست بر دلم نگذاری
نیامدم که مرا جزء رفتگان بشماری
هنوز خط و نشان می کشی و واهمه دارم
که رسم نیست شکایت از این دلی که تو داری
چراغ های سر شاخه ،دانه دانه ی اشکند
خوش است بگذری امشب به کوچه باغ اناری
قرار بود بر این چینی شکسته نکوبی
بر این انار ترک خورده ، زخم تازه نکاری
به سارهای سراسیمه فکر کرده ای آیا
دمی که رد شده ای از غروب جنگل ساری
چه فرق می کند ای دوست!بعد کوچ مسیحا
که بود کشتن او نقشه ی کدام حواری
چه فرق بین قفس هست و نرده های نفسگیر
به محبسی و دلت خوش به بال بال قناری
مگو که زنده به عشقی و اوست دار و ندارت
که کشته عاشق بسیار را به جرم نداری
#محمدحسین_انصاری_نژاد
#عضوکانال
@golchine_sher
اگر میخواهی از حالِ من بدانی
سخت نیست!
تصور کن کسی را که هر روز چند بار
و هر بار چند ساعت
روبروی پنجره می ایستد
و کسی که نیست را به خاطر میآورد
کسی که نیست
کسی که هست را
از پای در میآورد ...
#گروس_عبدالملکیان
@golchine_sher
جانم به فدای نفس ناز محمد
عالم همه یک میمِ سرآغاز محمد
معشوق خدا حضرت خاتم نفس عشق
گل کرده و آلاله در اعجاز محمد
در زیر پَر عشق به سدره به سرآمد
جبریل شده همدم و همراز محمد
فردوس برین جنت ماوای خداوند
پُر گشت ز عطر خوش طناز محمد
تفسیر الفبای غزل های جهان است
منظومه چشمان پُر از راز محمد
کیوان و زحل، زهره و افلاک مُدوَّر
مشتاق وفاداری و سرباز محمد
لولاک، که افلاک پدیدار نمیشد
گر باز نمی شد، گل آغاز محمد
فخرم بود اینک ز(حدیث)و سخن عشق
در خامه ی من آمده اعجاز محمـــــد
#مدینه_ترکاشوند( حدیث)
#عضوکانال
@golchine_sher
شادمان گفتی از آن عاشق تنها چهخبر
خبری نیست، بپرس از غم دنیا چه خبر؟!
خاطرم هست رقیبان پر از کینه من
همنشینان تو بودند، از آنها چه خبر؟!
همه لبتشنه، تو دریایی و من ماهی تنگ
از کنار آمدگان با لب دریا چهخبر؟!
زاهدی دست به گیسوی رهای تو رساند
عاشقی گفت که از عالم بالا چهخبر؟!
باز دیروز به من وعده فردا دادی
آه پیمانشکن از وعده فردا چه خبر؟..
#سجاد_سامانی
@golchine_sher