eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
828 عکس
284 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قلب دنیا غصه دار قصه های غزه است غزه تنها نیست! دنیا هم صدای غزه است‌ قتل‌وغارتهای غزه که تقاصَش ساده نیست صد "تلاویو" اندکی از خون بهای غزه است ابرَهه اندیشه بیت المقدس دارد و وقت پرواز ابابیل از فضای غزه است ای مسلمانان،نجات قدس دردست شماست اتحاد مسلمین،مشکل گشای غزه است با کمیِ عدّه هم پیروزی از آنِ شماست فجر هم پایانِ خوش بر ماجرای غزه است ای امید جانِ مظلومان عالم،العَجل ذکر تعجیل فرج‌ در ربّنای غزه است @golchine_sher
ای فلسطین! ای به خون آغشته تن ای قهرمان چ۰۰چ برخیز ای صدایت ، تندر غرّان نهیبت ، آذرخش ای نعره ات ، بیدارگر ای استوار چون کوه ای آتشفشان برخیز ای فلسطین! ای همای سایه گستر ای عقابِ بال و پر بشکسته از تزویر دوران ای به قافِ عشق بنمودی وطن ای مخلّد آشیان برخیز گرچه انبوهٔ ملخ‌های بیابان باغهای سبزِ زیتون تو را پَرپَر نمودند برگ برگ گرچه همچون سوسکهای بی سر و پا می‌جهند در جوی‌های پُر شده از سدر و کافور از لجن ، از مرگ گرچه چون ، سگهای وحشی هار و عریان و هراسان سر به دیوار تو دارند هر زمان یا که چون زالوی خون آشام در چرکاب و ماتم مانده‌اند حیران و سرگردان. ای شناور رود، ای بحرِ خروشان، پُرتوان برخیز ای فلسطین ! ای سراپا غیرت ، ای مهدِ رشادت ای شهادت در شهادت در شهادت سربلند ، ای جاودان برخیز از تو می‌ترسند غزه ! از تو آری آری ، از تو از تو ، از تیر و کمانت مردِ صهیون سخت می‌ترسد. دائما دارد می‌لرزد به خود آری، به چشمانِ خودم دیدم که : آن بیت‌ها، آن دیوارها، آن مرزِ پوشالی و آن پودها و تارِ عنکبوتی سخت لرزان‌ است. دیده ام آری که آن دلها ، آن فکرها , آن سرهای توخالی پریشان است. گوش کن ، زیبا فلسطین! می‌رسد دارد بگوش اینک صدای نالهٔ بشکستنِ دیوارِ نامردی و لای استخوانی که زده از آستین بیرون. اندکی دیگر بگیر دندان خود را بر جگر ای منادی ظهور ای مفتَخَر! می‌رسد از راه سَحَر می‌دَرَد این پرده‌های درهمِ شب را که در آن پرسه زد زاری کنان شیطان. برخیز برخیز ای فلسطین! ای شهامت می‌کند در سینه ات طغیان ای به دستانِ تو انجیل و به دل پَر می‌زند قرآن ای غزل را قافیه ، ای قبلگاهٔ آسمان برخیز @golchine_sher
ای به ساحل نشسته ها فریاد غرقِ در خونِ خود فلسطین است حالِ دریا دلان چه طوفانی است موجِ خونابه ها چه سنگین است غنچه را فرصت شکفتن نیست لاله لاله جوانه می گِریَد ای نگاهت طلیعه ی باران خون جگر آیه های (والتّین) است جان من کودک کفن پوشم این اذان، مژده ی تولد نیست ای بهار نو رسیده فغان وقتِ گلواژه های تلقین است آه از مرزهای سرد رفح حد و مرزی ندارد این بیداد دست و پا می زند همین نزدیک سینه_ سرخی که روی پرچین است ای به ساحل نشسته ها فریاد وقت، وقتِ جهاد تبیین است ای جهان عرب به پا خیزید راه و رسم برادری این است؟ حرف دل ناتمام مانده ببین روضه ها نگفتنی شده است چنگ می زند به آسمان غزّه این سکوت جهان چه ننگین است جانمان به لب رسیده بیا ای نگاهت فراتر از خورشید از میان ابرهای تیره بتاب ای که مهرت محبت_ آئین است دل قوی دار قبله گاهِ نخست طی شود بی گمان شب تارت اندکی صبر ای سحر خیزان لحظه های ظفر گل آذین است سیل می برد دوباره فرعون را می نشاند به خاک صهیون را مرگ بر این رژیم کودک کُش حقشان تا همیشه نفرین است @golchine_sher
به گوش تو نرسید هر دعای خیر که خواندم ولی   خدا  لبِ  ما  را  ، به   صورتت برساند @golchine_sher
چشمانت چون شب بارانی‌ست کشتی‌هایم در آن‌ها غرق می‌شوند نوشته‌هایم در آن‌ها فراموش می‌شوند آیینه‌ها حافظه‌ای ندارند! @golchine_sher
خودی‌ها دشمنند آخر چه امیدی به دیگرها برادر را به چاه انداختند اینجا برادرها نمی‌دانی چقدر از خواندن تاریخ بیزارم پُرند از واقعیت‌های ننگ‌آمیز دفترها چرا این‌قدر مردم مثل موج و صخره در جنگند خداوندا، نمی‌دانم چه سودایی‌ست در سرها به شوق روی باز دوستان رفتیم، اما حیف که برخوردیم ناغافل به قفل بسته‌ی درها خبر دارند در بندند وقتی بازمی‌گردند مگر آدم بیاموزد وفا را از کبوترها ...! @golchine_sher
ابری‌ام چندان که باران هم سبک‌بارم نکرد غرق در خواب تو بودم، مرگ بیدارم نکرد می‌توان در خاک هم دل‌بسته افلاک بود سرو آزادم، تعلق‌ها گرفتارم نکرد ناله‌هایم بر دلِ سنگ تو تأثیری نداشت آنقَدَر مغرور بود این کوه، تکرارم نکرد هم‌نفس با نارفیقان، هم‌قدم با دشمنان هرچه آزارم رساندی از تو بیزارم نکرد عطر گیسوی تو با آوازه شعرم شبی هفت شهر عشق را پیمود و عطارم نکرد @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
بعد از تو دلم عین جنازه‌ست هنوز در سینه‌ام از غمت گدازه‌ست هنوز شد خوب تمام زخم‌هایی که زدی زخمی که زبانت زده تازه‌ست هنوز @robaiiyat_takbait
خورشید پگاه روز آدینه تویی تصویر قشنگ باغ آیینه تویی تو مظهر صبحی و نسیم سحری هم صحبت مهربان دیرینه تویی @golchine_sher
در حادثه ،کوهسار اگر بگذارد بخت بد و روزگار اگر بگذارد با مشعل بیداری خود خواهم ماند من ریزعلی ام قطار اگر بگذارد @golchine_sher
روی بهار را کم کرده ای! چشمهایت چهار فصل سبز است ... @golchine_sher
دعای روز بیست و ششم رمضان 🤲🌹🤲🌹🤲 خدایا قدرِ سعیم را تو دانی خودت بگذر ز من با مهربانی بِده بر جمله کردارم قبولی تو که پوشانده‌ای عیبم به آنی @golchine_sher التماس دعای فرج🤲
در انتها به تو خواهد رسید جاده‌ی من رمق اگر چه ندارد  دل پیاده‌ی  من مرا به خنده چه نسبت؟! که رفته‌ای و شده‌است _غمِ نبودنِ تو_ عضو خانواده‌ی من سوال کردم از او می رسم به تو یا نه؟! جواب خیر ندارد امامزاده‌ی من من از نگاه تو مستم نه از شراب خودم حریفِ چشم تو هرگز نبوده باده‌ی من نفس نمی کشم و دم به لب نیاورده به احترام شما قلب ایستاده‌ی من هرآنچه بود گذشتم هرآنچه بود گذشت خدا کند که نخواند غزل نواده‌ی من @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نمی دانم چرا؟ اما تو را هر جا که می بینم کسی انگار می خواهد ز من، تا با تو بنشینم تنِ یخ کرده، آتش را که می بیند چه می خواهد؟ همانی را که می خواهم، تو را وقتی که می بینم تو تنها می توانی آخرین درمان من باشی و بی شک دیگران بیهوده می جویند تسکینم تو آن شعری که من جایی نمی خوانم، که می ترسم به جانت چشم زخم آید چو می گویند تحسینم زبانم لال! اگر روزی نباشی، من چه خواهم کرد؟ چه خواهد رفت آیا بر من و دنیای رنگینم؟ نباشی تو اگر، ناباوران عشق می بینند که این من، این منِ آرام، در مردن به جز اینم @golchine_sher
من بی‌بهانه و هوسی عاشقت شدم با هر تپیدن و نفسی عاشقت شدم چتری شدی! همیشه به دنبال سایه‌ام در سر نمانده یاد کسی عاشقت شدم وقتی خدا رقم زده تصویر تازه‌ات با یاد کهنه عکس کسی عاشقت شدم درگیر با تو شد همه ذرات هستی‌ام یک شهر شاهدند بسی عاشقت شدم دیدم تو را که بال کشیدی به آسمان از پشت میله قفسی عاشقت شدم حالا من و خیال تو هر شب نشسته‌ایم چشم انتظار تا برسی عاشقت شدم @golchine_sher
و پشت میز نشستی و گریه میشومت... هزار راه نرفته به جاده منتظرت... نگاه می کنمت از ورای هرچه که بود... نگات میکنم و عکسهای پشت سرت... چقدر چای...چقدر شعر چه حکمت تلخی!! چه سرنوشت غریبی زنی که پشت درت... گره بزن به دلت عاشقانه هایم را... گره بزن به لبانت به چشمهای ترت... خدا نخواست ببینم تو را که پیش ازاین!!! خدا نخواست ببوسم تو را فدای سرت... چه جای تلخ وغریبی به راه هم خوردیم... چقدر منتظرم تا نگاه منتظرت!!! @golchine_sher
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند به آنچه در حق من می‌کند خوشم اما خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند کسی که جانب بیگانه را نگه دارد نمی‌شود که نگاهی به آشنا نکند به خانه‌زادی او کعبه می‌کند اقرار دلِ شکسته علی را چرا صدا نکند؟ کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد اگر اشاره به دست گره‌گشا نکند سزد به حضرت او منصب یداللّهی که غیر او گره از کار خلق وا نکند... خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند چه لذتی‌ست ندانم به زخم شمشیرت که کشتۀ تو دمی فکر خون‌بها نکند @golchine_sher
مگر من چند نفرم که این همه "تو" هر شب هجوم می آوری بر سرم؟! @golchine_sher
دوباره زنده شدن، بيمِ جان نمی‌خواهد! دُودِل نباش، جنون، امتحان نمی‌خواهد! نترس! دستِ خودت را به‌سوی چشمه ببر که عمقِ بخشش او، ريسمان نمی‌خواهد! نبند "روسری"‌ات را به وقتِ بوسه زدن تنی به آب زدن "بادبان" نمی‌خواهد! نبند روسریِ «آبیِ» خودت را! نه! زمينه‌ی تنِ تو «آسمان» نمی‌خواهد! به من ببخش تنت را و «چشمِ» خويش ببند نبردِ يکطرفه «ديده‌بان» نمی‌خواهد! کمی زمان بده تا سیر صورتت بکنم ولی نه! درکِ تصور زمان نمی‌خواهد! اگر که دستِ لطيفِ تو را برَنجاند خمير کن! تنِ من استخوان نمی‌خواهد! کدام مدعی «خانه‌خواه» و «خودخواه» است که سيلِ عشقِ تو را «بی‌امان» نمی‌خواهد؟! برای مست شدن، ديدنِ لبت کافی‌ست شرابِ جامدِ تو استکان نمی‌خواهد!! @golchine_sher
بترس از منِ بی‌‌هم‌صدا، بترس از من! که نیستم به کسی مبتلا، بترس از من! اگرچه کنج قفس زخمی و زمین‌گیرم عقاب تیزپرم، بی‌هوا بترس از من! شبیه آه در آیینه‌ها اثر دارم شبیه آهِ در آیینه‌ها بترس از من! هزار بار سرم را به صخره کوبیدم هنوز موّاجم، ناخدا بترس از من! شرار صاعقه‌ام، خشک و تر نمی‌دانم الا غریبه، الا آشنا بترس از من! به هر کجا بروی در پی‌ات روان هستم به هر کجا، به هر آن ناکجا بترس از من! شبیه سد ترک خورده‌ام، مرا مشکن بترس از این که نباشم، هلا، بترس از من! @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
سلام ای صبحِ فروردین ِ زیبا غروب ِخوشه ی پروین ِ زیبا بیا روز و شبم را عید گردان بیا خورشیدِ عطر آگینِ زیبا! @golchine_sher
دعای روز بیست و هفتم رمضان 🤲🌹🤲🌹🤲 خدایا چون شب قَدرَت فضیلت را عطایم کن بگردان کارِ من آسان ز سختی‌ها جدایم کن گناه و بار سنگین را بریز از من خداوندا پذیرا باش عذرم را، خودت دور از خطایم کن @golchine_sher التماس دعای فرج🤲
چه خبر یار؟ شنیدم که گرفتار شدی دل سپردی و برای دگری یار شدی... بعدِ دل کندنت از من دلت آرام گرفت؟ خوب شد زندگی ات؟ یا که بدهکار شدی..؟ بی‌تو اینجا خبری نیست به‌جز غصه و درد حال خوش بودی و رفتی و دل آزار شدی..‌. بودنت، پنجره‌ای باز به رویاها بود ناگهان پنجره را بستی و دیوار شدی... عشق را با طمعِ منطق خود تاخت زدی تا نهایت به دلت سخت بدهکار شدی... تو خودت خواستی از قصه‌ی من پر بکشی پس نگو کار خدا بوده و ناچار شدی... حسرت یارِ تو بودن به‌دلم ماند که‌ماند آخرین خواسته‌ام،قسمت اغیار شدی... من‌که در حد پرستش به‌تو دل‌بسته شدم من چه‌کردم که تو اینگونه جفاکار شدی..؟ پشت کردی به‌من ای‌ناز غزالِ غزلم شیر را پس زدی و طعمه‌ی کفتار شدی... مرگِ دل،نقطه ی آغاز فروپاشی‌هاست حیف و صد حیف که‌تو دیر خبردار شدی... @golchine_sher
همین دقیقه، همین ساعت..‌. آفتاب، درست کنار حوض، کمی سایه داشت روز نخست تو کنج باغچه، گل‌های سرخ می‌چیدی... پس از گذشتن یک سال، یادم است درست ببین چگونه برایت هنوز دلتنگ است کسی که بعد تو، یک لحظه از تو دست نشست چقدر نامه نوشتم... دلم پر است چقدر امید نیست به این شعرهای ساده‌ی سست دوباره نامه‌ی من... شهر بی‌وفا شده‌است چه خلوت است در این روزها اداره‌ی پست! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باید قلم از حضرت سلطان بنویسد شیرین تر از آن شاه خراسان بنویسد از حاجت بارانی آن زائر خسته از پنجره فولاد رضا جان بنویسد از کفتر چاهی به روی گنبدت اقا از حال و هوای دم ایوان بنویسد از باب جوادت که مشرف شده شاعر از گریه ی با شوق دو چندان بنویسد دستی به روی سینه و قدتا به کمر خم از عشق تو و مهر فراوان بنویسد من مشهدی ام نام مرا کاش که یک بار در زمره ی یک زائر و مهمان بنویسد باید که همه عمر قلم از تو بگوید باید که کماکان که کماکان بنویسد تو ضامن آهو و قلم , شاعر دلتنگ باید که تو را شاه غریبان بنویسد واشد گره از کار فرو بسته ی شاعر بگذار تو را حضرت باران بنویسد @golchine_sher