درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر...
شده هر قافیه ام یک غزل درد آور
ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری
امنیت نیست ، از این کوچه سریع تر بگذر
دیشب از داغ شما فال گرفتم ، آمد :
دوش می آمد و رخساره … نگویم بهتر!
من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم
نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر
چه شده ؟! قافیه ها باز به جوش آمده اند:
دم در، فضه خبر! مادر و در، محسن پر...
#کاظم بهمنی
@golchine_sher
چشمان روشنت غزلی از بهار داشت
فصلی که عشق با دلِ تنگم قرار داشت
من کودکانه چشم به چشم تو دوختم
چون شیرِ کوچکی که خیال شکار داشت
از روزگار گفتی و با هم قدم زدیم
اما نه آنقدر که دلم انتظار داشت
من حرف میزدم که تو لب وا کنی، ولی
لبهای کوچکت هوسِ اختصار داشت
با تو چه قصهها که نمیگفت زندگی
با من چه غصهها که بدِ روزگار داشت
رفتی شبیه آمدنت؛ ساده و غریب
چشمت نگفت با دلم آخر چه کار داشت
#پوریا_شیرانی
@golchine_sher
کدخدا گفتهکه ایندهکده، عاشقکدهنیست
هر که عاشق شده، از دهکدهى ما برود...
"کوزهبردوش" سرِ چشمه نیا با این وضع
باید از دهکده، یک دهکده رسوا برود..!
#محمد_سلمانی
@golchine_sher
اصلا چرا دروغ،همین پیش پای تو
گفتم که یک غزل بنویسم برای تو
احساس می کنم که کمی پیرتر شدم
احساس می کنم کـه شدم مبتلای تو
برگرد و هر چقدر دلت خواست بد بگو
دل می دهم دوباره به طعـم صدای تو
از قـــول من بگــــو بـــه دلت نرم تر شود
بی فایده ست این همه دوری، فدای تو
دریــــای من! به ابر سپردم بیاورد
یک آسمان بهانه ی باران برای تو
ناقابل است، بیشتر از ایـن نداشتم
رخصت بده نفس بکشم در هوای تو
#ناصر_حامدی
@golchine_sher
بارشِ بی وقفه ی این چشم ها بی فایده است
آتشِ افتاده در سینه،
دوایش آب نیست...
#محمد_عزیزی
@golchine_sher
ای حُـسـنِ یـوسـف، دکمهٔ پیراهن تو
دل میشکوفد گل به گل از دامن تو
جز در هوای تو مرا سیر و سفر نیست
گلگشت من دیدار سرو و سوسن تو
آغــازِ فــروردینِ چشمت، مشهد من
شـیــرازِ من اردیـبـهـشـتِ دامـن تـو
هـر اصـفـهـانِ ابرویت نصف جهانم
خرمای خـوزستانِ من خـنـدیـدن تو
من جـز بـرای تو نمیخواهم خودم را
ای از هـمـه منهـای من بـهـتـر، منِ تو
هرچیز و هرکس رو بهسویی در نمازند
ای چـشـمهـای من، نـمـازِ دیـدن تو!
#قیصر_امینپور
@golchine_sher
آنجا که عشق خيمه زَنَد،
جای عقل نيست
غوغا بود
«دو پادشه اندر ولايتی»
#سعدی
@golchine_sher
ای عطر گل یاس! دلم را دریاب!
ای منبع احساس! دلم را دریاب!
من تشنهٔ یک قطره محبت هستم
یا حضرت عباس! دلم را دریاب!
#جلیل_صفربیگی
@golchine_sher
باید بری؛ نه! محض رضای خدا نگو
دق میكنم بدون تو، این جمله را نگو
زهرا بمان و زندگیام را بههم نریز
سنگ صبور من! نرو از پیشم ای عزیز
باور نمیكنم كه دلم را تو بشكنی
با رفتنت به زخم غرورم نمك زنی
زهرا شب عروسیمان خاطرت كه هست؟
مهریهٔ زلال و روان خاطرت كه هست؟
یادت كه هست قول و قراری كه داشتیم؟
یك روح واحدیم؛ شعاری كه داشتیم
ای دل خوشیِ زندگیام! میشود نری
از حال و روز من، كه شما با خبرتری
گریه نكن محدثه، غمگین نكن مرا
با رفتنت غریبتر از این نكن مرا
خاتون من! قلندر خوبی نبودهام
من را ببخش؛ شوهر خوبی نبودهام
با دردِ دندههایِ شكسته جدال كن
تقصیر دستِ بستهٔ من شد حلال كن
دلگرمی علی! به نظر زود می روی؟
نه سال شد فقط، چقدر زود می روی!
بعد از تو فیضهای خدایی نمیرسد
فریاد مرتضی كه به جایی نمیرسد
زهرا بمان و چهرهٔ غم را عبوس كن
زهرا بمان و زینبمان را عروس كن
غصه به كار دل گره كور میزند
خیلی دلم برای حسن شور میزند
زهرا نرو، كه بغض بدی در گلوی توست
دامادی حسین و حسن آرزوی توست
حالا كه اعتنا به قسمها نمیكنی
فكر حسین تشنهلبت را نمیكنی؟
دیدی كه رنگ از رخ مهتاب میپرد
شبها حسین تشنهلب از خواب میپرد
در باغ میوههای دلت، سیب نوبر است
این كربلایی از همهشان مادریتر است
حرف از سفر زدی و تبسم حرام شد
پیراهن حسین شنیدم تمام شد
باشد برو قبول علی بی پناه شد
باشد قرار بعدیمان قتلگاه شد
باشد برو كه كرببلا گریه میكنیم
با هم كنار طشت طلا گریه میكنیم
#فاطمیه
#وحید_قاسمی
@golchine_sher
نمیگویم به وصلِ خویش شادم گاه گاهی کن
بلاگردان چشمت کن مرا گاهی نگاهی کن
#امیر خسرو دهلوی
@golchine_sher
حال ما با دود و الکل جا نمی آید رفیق
زندگی کردن به عاشق ها نمی آید رفیق
روح ما آبستن یک قرن تنها بودن است
طفل حسرت نوش ما دنیا نمی آید رفیق
دست هایت را خودت "ها"کن اگر یخ
کرده اند
از لب معشوقه هامان "ها"نمی آید رفیق
هضم دلتنگی برای موج آسان نیست آه
آب دریا بی سبب بالا نمی آید رفیق
یا شبیه این جماعت باش یا تنها بمان
هیچکس سمت دل زیبا نمی آید رفیق
التیام درهای ما فقط مرگ است و بس
حال ما با دود و الکل جا نمی آید رفیق
#سجاد_صفری_اعظم
@golchine_sher
مثل روشن کردن کبریت در خرمن خطاست
رخنه چیزی به نام عاشقی در من خطاست
در جدل با غصهها چندیست پا پس میکشم
جنگ از هر حیث با هر چیز روئین تن خطاست
گاه احساسی خدایی کار دستت میدهد
دیدن هر معضلی از چشم اهریمن خطاست
روح را با قصد پوشاندن به جان دیگری
چون لباس کهنهای از تن در آوردن خطاست
یار وقتی که ندارد سر نخ احساس را
مهر ورزیدن به او قد سر سوزن خطاست
زیر پای سرو جای بید مجنون نیست نه
پیش تندیس غرور افتادگی کردن خطاست
#جواد_منفرد
@golchine_sher