eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
830 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ای دل صبور باش که غم‌های ما از اوست گر دوست اوست هرچه به ما می‌رسد نکوست خاموشم و قنوت من آیینهٔ غم است غم در زبان عشق، الفبای گفتگوست ما را که از حجاب ظواهر گذشته‌ایم دل مسجد است و عشق نماز است و غم وضوست با من دم از عذاب قیامت مزن که من از عدل دوست هم بگریزم به فضل دوست بفروش جان عاریتی را به صاحبش گر دوست مشتری‌ست چنین سودم آرزوست خود گفته است از همه نزدیک‌تر به ماست بیچاره عاقلی که سرش گرم جستجوست @golchine_sher
کجایی که هیچ چیز، قشنگ‌تر از تماشای تو نیست…!!! @golchine_sher
در خــواب بــرایــم آفــتـــاب آوردی یک شـاخـه نـبـات و عطر ناب آوردی با عشق تـو میخـکوب شـد قـلـبـم یا مرگ است که با رنگ و لعاب آوردی؟! @golchine_sher
در دلم خواستن مرگ کسی نیست ولی کاش هر کس به تو دل بست بیاید خبرش! @golchine_sher
گیرم ڪه عشق پیرهنے بود و ڪهنه شد؛ می‌پوشمش هنوز، تو بر تن چه می‌ڪنی؟ @golchine_sher
تنهایی ام را با تو قسمت می كنم سهم كمی نیست گسترده تر از عالم تنهایی من، عالمی نیست غم آنقدر دارم كه می خواهم تمام فصلها را  بر سفره ی رنگین خود بنشانمت، بنشین غمی نیست  حوّای من بر من مگیر این خودستانی را كه بی شك تنهاتر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست آیینه ام را بر دهان تك تك یاران گرفتم  تا روشنم شد : در میان مردگانم همدمی نیست همواره چون من، نه،  فقط یك لحظه خوب من بیندیش لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست شاید به زخم من كه می پوشم ز چشم شهر آن را  دردستهای بی نهایت مهربانش مرهمی نیست شاید و یا شاید هزاران شاید دیگر اگرچه  اینك به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست @golchine_sher
‌رقاصه‌ی هر ساز تو گشتیم و تو اما یکبار به ساز دل ما گوش نکـــــردی! @golchine_sher
و ما زمستان دیگرى را سپرى خواهیم کرد، با عصیان بزرگى که درون‌مان هست و تنها چیزى که گرممان مى‌دارد؛ آتش مقدس امیدواریست! @golchine_sher
به محشر چون سرِ خجلت برآرم از کفن، گویم که یارب داغِ هجران دیده‌ام، دیگر مسوزانم @golchine_sher
کاش میشد که حرف هایم را بنویسم به روی دیوارت من که لبریز گفتنم اما... هیچ بانو... خدا نگهدارت ! @golchine_sher
کجا رفت؟ آن که گر روزی به کوی او نمی‌رفتم دَمی صد بار می‌کرد از رقیبان جستجوی من.!! @golchine_sher
اگر دوری ز من در آرزویت زار می‌میرم وڪَر پیش منی از لذّت دیدار می‌میرم @golchine_sher
‏اذنم بده ڪه زلف تو را آورم بہ چنڪَ اے بی وفا مڪَر ڪه من از شانہ ڪمترم..؟ @golchine_sher
سرمه در چشمت مکن، روزم سیاه میکنی قرص رویت را چرا آخر چو ماه میکنی؟ عاقبت خود را به زلفت دار خواهم زد شبی آنچه از من ساختی آن شب تباه میکنی پرده بر رویت بینداز و برون از خانه شو چشم مردان چون غلط افتد گناه میکنی باز ما را به نظربازی نمودی متهم دختر معصوم، داری اشتباه میکنی هرچه گفتم بی گناهم بر تو تاثیری نداشت بی بی حکمی و حکما ً حکم شاه میکنی نامه دادی که اسیر چشم مستت گشته ام راست گفتی؟ یا فقط داری مزاح میکنی؟ من چه کردم با تو؟ آخر این چه کاری با منست؟ گاه رو گردانی و گاهی نگاه میکنی ابروانت طاق کسری، اخم بر ابرو میار این کمان مشکن که ما را بی پناه میکنی با غل و زنجیر بایستی تو را جذبت کنم تو مرا با گوشه چشمی سر به راه میکنی @golchine_sher
هــمه بــا یــار خوش و مــن به غــــم یــار خوشم سخت کاری ست ولی، من به همین کار خوشم... @golchine_sher
ای دل! ز هرچه هست چه باور کنی چه نه باید کشید دست چه باور کنی چه نه تا کی به پای آمدنش صبر می‌کنی؟ دل برد و دل نبست چه باور کنی چه نه وقتی که رفت در غمش اشکی نریختم اما دلم شکست...چه باور کنی چه نه سربسته گویمت سخن: آنکس که دوست بود با دشمنت نشست چه باور کنی چه نه حالا مدام شمع بسوزان بر این مزار پروانه مرده است... چه باور کنی چه نه @golchine_sher
. گاهی فقط یک ابر می ‌فهمد هوایم را یک روح سرگردان، سرای ناکجایم را یک باغبان در خشکسالی‌های پی ‌در ‌پی یک گوش کر، فریادهای بی‌صدایم را دردم شبیه دردهای پیش از اینم نیست گم کرده‌ام انگار در قلبم خدایم را می‌ترسم ازتصویر آیینه که در چشمش دیوانه ‌ای دیگر بگیرد باز جایم را مثل خوره این زخم ها بر روحم افتاده درهم تنیده تار رخوت انزوایم را من گرم رویای خودم بودم نمی‌دیدم کابوس‌های منتظر در خوابهایم را رفتم به سمت آرزوهای مه‌ آلودم آن قدر که دیگر ندیدم رد‌پایم را @golchine_sher
با تواَم عشق قسم خورده ي پنهانی ِمن با تواَم بي خبر از حال و پريشانی ِ من با تواَم لعنتيِ خالي از احساس بفهم بي قرارت شده ام شاعره ي خاص بفهم لعنتي خسته ام از دوري و بي تاب شدن پاي دلگيرترين خاطره ها آب شدن لعنتی خسته ام از حال بدم، زخم نزن بی تو محکوم به حبس ابدم، زخم نزن باورم كن كه به چشمان تو معتاد منم پادشاهي كه به جنگ آمد و افتاد منم قافيه باختم و شعر سرودم يعني به هر آن كس كه تو را ديد، حسودم يعني... نفسم بندِ تو و درد مرا مي خواند بعدِ تو حسرت دنیا به دلم مي ماند... @golchine_sher
خواستم پر بزنم با تو به معراج خیال آسمان دور شد از روی حسادت با من @golchine_sher
لااقل چادر سرت کن من که وارد میشوم خوبِ من اینقدر بی دینی برایم خوب نیست @golchine_sher
منم آن شاعر درمانده ی خودکار به دست که نداند به چه تشبیه کند دردش را... @golchine_sher
آرام و روان و نرم و سنجیده رَوَد ما ناله کنان و یار.. نشنیده رود! یک عمر گذشت و عاقبت فهمیدیم از دل نرود هر آنکه از دیده رود! @golchine_sher
ناز کُنی،نظر کُنی،قهر کُنی،ستم کُنی گر که جفا،گر که وفا از تو حذر نمی کنم... @golchine_sher
شکست آینه و شمعدان ترک برداشت خبر چه بود که نصف جهان ترک برداشت خبر رسید به تالار کاخ هشت بهشت غرور آینه‌ها ناگهان ترک برداشت خبر شبانه به بازار قیصریه رسید شکوه و هیبت نقش جهان ترک برداشت خبر رسید هراسان به گوش مسجد شاه صلات ظهر صدای اذان ترک برداشت خبر چه بود که بغض غلیظ قلیان‌ها شکست و خنده شاه جوان ترک برداشت خبر دروغ نبود و درست بود و درشت چنان که آینه آسمان ترک برداشت: سی و سه پل وسط خاک‌ها و آجرها به یاد تشنگی اصفهان ترک برداشت @golchine_sher
مارا چه ساده سکه ی یک پول میکنی این روز ها که ناز تورا خوب میخرند @golchine_sher
این زخم خورده را به ترحم نیاز نیست خیر شما رسیده به ما... مرحمت زیاد @golchine_sher
اتفاقی عاشقم شد ناگهانی دل بُرید... باد با خود میبرد احساس باد آورده را... @golchine_sher
عشق اگر پشت در خانه ات آمد روزی درب را وا نکنی! خانه خرابی دارد... @golchine_sher
آقا! به جان خستهٔ من هم نگاه کن! رحمی به‌ حال این دل بی‌سرپناه کن! گم کرده‌ام مسیر رسیدن به دوست را ای راه مستقیم! مرا سربه‌راه کن! تاریک شد دلی که ندیده‌است رویِ تو خورشید من! بیا و شبم را پگاه کن! از نور توست روشنیِ ماه و آفتاب بر جان من بتاب و مرا نیز ماه کن! عمری تو را صدا زده‌ام بعد هر نماز لطفی بر این صدای پر از سوز و‌ آه کن! آقا! گناه من شد اگر مانع ظهور؛ لطفا عزیز! عفو بر این روسیاه کن! @golchine_sher
ای کاش برفِ فاصله امشب نمی نشست تا آهِ تازه دم شده بر لب نمی نشست دستم به دور گردن فنجان چای بود می سوختم که داغ او چون تب نمی نشست شاید برای بستن دل زود بود...زود از بس عجول بود که اغلب نمی نشست ای  دل صبور باش اگر دوست داری اش دیگر به جبر چای ، معذَّب نمی نشست @golchine_sher