می شوم بیدار و میبینم کنارم نیستی
حسرتت سر می گذارد بی تو بر بالین من...
#حسین_منزوی
@golchine_sher
آسمان ، پنجره ، امید ، زمان ،
دست به دست ..
وَ تَوَکّلتُ عَلَی الله ،،
که صبح آمده است...
#مریم_رضایی_حامی
@golchine_sher
باید که ذره ذره هویدا کنم تو را
از زیر سنگ هم شده پیدا کنم تو را
باید شبیه ابر بگریم به پای تو
تا قطره قطره راهی دریا کنم تو را
ای روز ناگزیر! مبادا بیایی و
چون خاطرات گمشده حاشا کنم تو را
پشت سرم قدم به قدم مثل سایهای
ای غم! چگونه از سر خود وا کنم تو را؟
کم نیست دردهای منِ خونجگر؛ ولی
باید که کنج سینهی خود جا کنم تو را
ای مرگ، ای سهنقطهی موهوم ناگزیر!
تا کی امید واهی فردا کنم تو را؟
#علی_اصغر_شیری
@golchine_sher
با نگاهی خانه دل را تصرف میکنی
بعد، لبخندی به این دنیا تعارف میکنی
ما خطا کردیم و جای ما تو بر درگاه حق
اشک میریزی و ابراز تاسف میکنی
سخت میگیری اگر با مفتیان مدعی
سادگی با مردمان بیتکلف میکنی
گوهر عشق تو را نازم که در بازار نقد
با عمل اشکال بر اهل تصوّف میکنی
روزه خاموشیات را بشکن ای خورشیدِ ماه!
تا کجا در ایستگاه شب توقف میکنی؟
#محمدحسن_جمشیدی
@golchine_sher
همه یکسو و تو یکسو، چه بگویم دیگر
تا بدانی که چه اندازه تو را میخواهم؟
#حسین_منزوی
@golchine_sher
حتی به جایگاه خدا غبطه میخورم
بگذار امشب از رگِ گردن ببوسمت
#احسان_پارسا
@golchine_sher
بر شانه بیفشان و مزن شانه به مویت
بگذار حسادت بکند شانه به شانه
#سجاد_سامانی
@golchine_sher
دنیا همه شعر است به چشمم ،اما
شعری که تکان داد مرا چشم تو بود..
#میلادعرفان_پور
@golchine_sher
همیشه قصهی شب در همین خلاصه شدست:
تو غرق خوابی و من غرق آرزوی توام
#محسن_محمدی
@golchine_sher
بعد یک عمر رسیدند دو رنجور به هم
مثل پیوند دو تا وصله ناجور به هم!
ابتدا قصه چنین بود که باید برسند
دو نفر گمشده از فاصله ای دور به هم
داستان من و تو قصه معمول نبود
خورده بودیم دو تا آدم مغرور به هم
مثل اینکه دو نفر دشمن خونی باشند
هر دو را وصل کنی یک شبه با زور به هم!
ما نمی شد که کمک حال دل هم باشیم
مثل اینکه بخورد راه دو تا کور به هم
ما به هر حال رسیدیم، ولی با این فرق
بعد یک عمر رسیدیم لب گور به هم
#محمد_شفیعی_فر
@golchine_sher
دوستت دارم ولی دیگر نخواهم گفت چون
"دوستت دارم" شده قربانی تکرارها
گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم؟!
بغض کردم،خود خوری کردم،نگفتم بارها...
#سیدتقی_سیدی
@golchine_sher
هرچند سربهزیرم و درخویش جاریام
هرفصل را به طرز جدیدی بهاریام
گاهی پناه خستگی یک مسافرم
گاهی پناهگاه غزالی فراریام
یک روز زرد و خستهام و روز دیگری
سرشار از شکوفه سرخ اناریام
در کندهکاری تنهام عکس قلبوتیر
آیینهایست از هنر رازداریام
این شبنمی که برگوبرم را گرفته است
اشکی شدهست درصدد آبیاریام
سختی روزگار شکستم نمیدهد
وقتی نماد محکمی از پایداریام
"بندی به پای دارم و باری گران به دوش
در حیرتم که شهره به بیبند و باریام"
در پیریام جوانه زدن راز تازهایاست
یعنی دوباره میشکفم تا بکاریام
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#درخت
@golchine_sher