هدایت شده از علیرضا تیموری
ما مرد جنگیم و شما تسلیم هستید
بر چند قسمت قابل تقسیم هستید
سجیل ها سوراخ کرده کاخ ها تان
چون شیشه غیر قابل ترمیم هستید
علیرضا تیموری
انواع رمان📚📚📚
۹ - رمان عمل
داستانی است که از رویدادها و وقایع پی در پی که به عمد، شگفتآور و اِعجابانگیزند، به وجود آمده است. رمان عمل، سادهترین شکل رمان است و به طور عمد، کنجکاوی بی قید و شرط خواننده را بر میانگیزد و او را به ادامهی خواندن وادار میکند. خواننده، به شخصیتها توجه ندارد و فقط به آن چیزهایی توجه میکند که میخواهد اتفاق بیفتد.
بعضی از انواع این رمان، بر آزادی مطلق و بی پیرنگی متکی است؛ مثل بسیاری از رمانهای حادثهای؛ بعضی دیگر، پایبند پیرنگ است؛ مثل اغلب رمانهای پلیسی و جنایی؛ اما تقریباً بیشتر آنها، حقیقتمانندی ندارد و داستانها، از واقعیتهای زندگی روزمره و متعارف، دور هستند.
رمان عمل، باید پایانی خوشحالکننده داشته باشد. شخصیت اصلی داستان، باید همهی مخاطراتی را که سر راه دارد، پشت سر بگذارد و بی هیچ گونه آزار و گزند، به دامن آرامش و امن برگردد. از این نوع میتوان جزیرهی گنج اثر رابرت لویی استیونسن و روبینسون کروزو نوشتهی دانیل دفو را نام برد.
ادبیات داستانی، میرصادقی، ص ۴۵۲ و ۴۵۳.
#انواع_رمان
#رمان_عمل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
برگزیدهای از سخنان سید حسن حسینی
بشریت، کتاب قطوری است و انسانهای برتر، سطوری که زیر آنها خط کشیده شده است.
☘☘☘
دوست داشتن کسی که سزاوار دوستی نیست، نوعی اسراف در محبت است.
☘☘☘
متملّق، جیببُری است که به جیب روح دستبرد میزند.
☘☘☘
بُرادهها، گزیدهی آثار سید حسن حسینی، ص ۵۴، ۵۸ و ۶۹.
#بشریت
#دوستی
#متملق
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حسرت😂😂😂
از مرتضی خدابخش
یاد از آن روزی که ما هم جَستوخیزی داشتیم
آدمی بودیم و بهر خویش چیزی داشتیم...
زندگی، قسطی نبود و هر که هر چی داشت، داشت
گر چه جای مبل رنگین، کهنه میزی داشتیم...
گفتهها، باد هوا و وعدهی کشکی نبود
زین جهت بهر شنیدن، گوش تیزی داشتیم
کی برای لقمهنانی، بر درِ ارباب خود
حاجتی بهر تملق یا مجیزی داشتیم؟
این جهاز هاضمه، تنها جهاز ما نبود
از صفا و صدق باطن هم، جهیزی داشتیم
آری اکنون، حسرت آن روزها را میخوریم
حسرت روزی که ایام عزیزی داشتیم
طنزسرایان ایران از مشروطه تا انقلاب، ص ۲۴۶ و ۲۴۷.
#شعر_طنز
#حسرت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
برگ پاییزی
از مفتون امینی
هم زرد بود و هم خشک
روی هوای باغ که میچرخید
میگفت:
این باد سرد بود، مرا از درخت کَند
یک باد گرم، اگر بوزد
روی همان درخت
خواهم نشست بار دگر، روی شاخهای...
زندگی واژهها، گزینهی شعرهای آزاد نیمایی، مرتضی نوربخش،ج ۲، ص ۶۴.
#درخت
#برگ_پاییزی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
دریا
بیتی از یوسفعلی میرشکاک
جهانی، خواب دریا را نمیبینند و در خوابند
به بیداری، من و آیینه خوابیدیم دریا را
جای دندان پلنگ، مجموعهی اشعار میرشکاک، ص ۲۸۲.
#خواب
#دریا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
دفع شر
ذوالنون مصری، پادشاه را گفت: فلان حاکم، به مال رعیت دستدرازی مینماید؛ دفع شرّ او را بنما. پادشاه گفت: روزی بالاخره، سزای او را خواهم داد.
ذوالنون گفت: درست است؛ ولی روزی که او مال رعیت را به کلی بگیرد و تو، به زجر و مصادره از وی بستانی، رعیت را چه سود؟
پادشاه از این حرف، خجل گشته، دفع آن حاکم ظالم را نمود.
ذوالنون: از عارفان قرن دوم و سوم هجری است.
حاضرجوابیهای شیرین، ص ۲۶۵.
#ذوالنون_مصری
#حاکم_شرور
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از نیما یوشیج
شیطان به درِ تو کوفت، بگریز از او
بیهوده به دل، هیچ نیانگیز از او
من، راه سلامت به تو بنمایم چیست
گوش خود و چشم خود، بپرهیز از او
مجموعهی کامل اشعار نیما یوشیج، طاهباز، ص ۸۵۶.
#نیما_یوشیج
#شیطان
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از حافظ
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یُمن دعای شب و وِرد سحری بود
شاخ نبات حافظ، ص ۵۰۱.
#حافظ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303