eitaa logo
گلزار ادبیات
7.9هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
162 ویدیو
4 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گزیده‌ای از مثل‌های فارسی اسب و استر با هم می‌جنگند، مورچه زیر پا می‌رود. 🌻🌻🌻 اسلام به ذات خود ندارد عیبی عیبی که در اوست، از مسلمانی ماست (منسوب به خیّام) 🌻🌻🌻 اِفلاس، عنان از کفِ تقوا برباید. (سعدی) افلاس: فقیری. 🌻🌻🌻 اگر از خار بترسی، دستت به گُل نمی‌رسد. 🌻🌻🌻 اگر بد کنی، جز بدی نَدرَوی (فردوسی) 🌻🌻🌻 دوازده‌هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده بلوری، ص ۱۱۸، ۱۲۱، ۱۲۶، ۱۲۷ و ۱۲۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
ارسالی شاعران و همراهان کانال 🌹🌹🌹 با سپاس از ارسال‌کننده🙏🙏🙏 👇👇👇
نام درخشان حسین(ع) 🥀🥀🖤🥀🥀 بر لوح دلم، نام درخشانِ حسین (ع) است امشب غزلم، یکسره عطشانِ حسین(ع) است بر سینه‌ی عشاق، چه رندانه نوشتند این عالمِ هستی، همه قربانِ حسین (ع) است ✍ https://eitaa.com/fatimadastjerdi 🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنان بزرگان جهان درباره‌ی اعتبار و آبرو هر کس از لطمه‌زدن به آبروی مسلمان خودداری کند، خداوند روز قیامت، از لغزش او درگذرد. امام سجاد(ع) 🦋🦋🦋 اعتبار، به عمل است؛ نه به حرف؛ همان طور که مُشک، خود باید ببوید؛ نه آن که عطار بگوید. (اقبال لاهوری) 🦋🦋🦋 اعتبار خود را، در بی‌اعتبار کردن دیگران مجوی. (فرانسیس بیکن) 🦋🦋🦋 آن که سعی در بی اعتبار کردن دیگران دارد، چاهی می‌کنَد که اول خودش در آن می‌افتد. (آندره آمپر) 🦋🦋🦋 کسب اعتبار، خود را در فکر و روح و قلب دیگران جا کردن است. (میکل آنژ) 🦋🦋🦋 سخنان بزرگان، ص ۱۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
یک رباعی از فخرالدین عراقی در عشق، اگر بسی ملامت ببری تا ظن نبری جان به قیامت ببری انصاف دِه از خویشتن ای خام‌طمع عاشق شوی و جان به سلامت ببری؟! گزیده‌ی آثار فخرالدین عراقی، ص ۲۸۱. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان کوتاه 📚📚📚 بازی یک برنامه‌نویس و یک مهندس، در یک مسافرت طولانی هوایی کنار یک‌دیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامه‌نویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلی با هم بازی کنیم؟ مهندس که می‌خواست استراحت کند، محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روی خودش کشید. برنامه‌نویس دوباره گفت: بازی سرگرم‌کننده‌ای است. من از شما، یک سوال می‌پرسم و اگر شما جوابش را نمی‌دانستید، پنج دلار به من بدهید. بعد شما از من یک سوال می‌پرسید و اگر من جوابش را نمی‌دانستم، من‌ پنج دلار به شما می‌دهم. مهندس مجدداً معذرت خواست و چشم‌هایش را روی هم گذاشت تا خوابش ببرد. این بار برنامه‌نویس، پیشنهاد دیگری داد؛ گفت: خوب اگر شما سوال مرا جواب ندادید، پنج دلار بدهید؛ ولی اگر من نتوانستم سوال شما را جواب بدهم، پنجاه دلار به شما می‌دهم. این پیشنهاد، چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامه‌نویس بازی کند. برنامه‌نویس، نخستین سوال را مطرح کرد: فاصله‌ی زمین تا ماه چقدر است؟ مهندس بدون این که کلمه‌ای بر زبان آورد، دست در جیبش کرد و پنج دلار به برنامه نویس داد. حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: آن چیست که وقتی از تپه، بالا می‌رود، سه پا دارد و وقتی پایین می‌آید، چهار پا؟ برنامه‌نویس، نگاه تعجب‌آمیزی کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل‌حملش رفت و جستجو کرد. چیز مفیدی پیدا نکرد. سپس برای تمام همکارانش، پست الکترونیک فرستاد؛ ولی آن‌ها هم نتوانستند کمکی کنند. بالاخره بعد از سه ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و پنجاه دلار به او داد. مهندس، مودبانه پول را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد. برنامه‌نویس، بعد از کمی مکث، او را تکان داد و گفت: خوب، جواب سوالت چه بود؟ مهندس دوباره بدون این که کلمه‌ای بر زبان آورد، دست در جیبش کرد و پنج دلار به برنامه نویس داد و رویش را برگرداند و خوابید. تو تویی؟ امیررضا آرمیون، ج ۱، ص ۱۱۶ - ۱۱۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گم‌گشته از رحیم معینی کرمانشاهی از آن گم‌گشته‌ی من هم، نشانی آور ای قاصد که چون یعقوب نابینا، سخن با پیرهن گویم ای شمع‌ها بسوزید، ص ۱۶. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
hushang.ebtehaj-azroyeto.del.kandanam.Amokht.mp3
1.47M
شعر از روی تو دل کندن... 🌹🌹🌹 از با دکلمه‌ی شاعر 🌼🌼🌼