eitaa logo
گلزار ادبیات
7.8هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
175 ویدیو
5 فایل
توسط دبیر بازنشسته‌: ع. ک. (بانو خالقی) ایجاد کانال: ۹ بهمن ۱۴۰۱ استفاده از مطالب، با ذکر نام یا لینک کانال مجاز است. تبلیغ و تبادل نداریم. کانال دوم‌ما #گلستان‌ادبیات https://eitaa.com/golestaneadabiyat
مشاهده در ایتا
دانلود
آرایه‌های ادبی توشیح توشیح در لغت، به معنای حمایل درافکندن و مجازاً زیور بستن است و در اصطلاح بدیع، آن است که اگر حروف یا کلماتی را از ابتدا، میانه یا انتهای شعری جدا کنند و در کنار هم بگذارند، نام کسی یا بیتی یا شعری، با وزن و قافیه‌ی جدید حاصل شود. شعری را که دارای آرایه‌ی توشیح باشد، اصطلاحاً مُوَشَّح می‌گویند‌. فهم توشیح بسیار دشوار است؛ به همین دلیل در قدیم، معمولاً قسمت‌های مورد نظر را با مرکّب رنگی می‌نوشته‌اند تا تشخیص آن آسان باشد. مثلاً از حروف آغاز مصراع‌های زیر "محمد" ساخته می‌شود: معشوق، دلم به تیر اندوه بخَست حیران شدم و کسم نمی‌گیرد دست مسکین تن من، ز پای محنت شد پست دست غم دوست، پشت من خُرد شکست یا در بیت زیر: یاد تو دل‌گشا و جان‌افزا روی تو آفتاب عالم‌تاب اگر حروف اول و آخر هر مصراع را کنار هم بگذاریم، عبارت "یا رب" به دست می‌آید. 📚📚📚📚 بدیع، دکتر عقدایی، ص ۱۵۳ و ۱۵۴ و بلاغت، دکتر محمدی، ص۱۴۴. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵 نخستین سروده‌ی چاپ‌شده‌ی هوشنگ ابتهاج در سال ۱۳۲۳ در حدود ۱۷ سالگی شاعر🔵 💐به مناسبت ششم اسفند، سالروز تولد ابتهاج(۱۳۰۶) بس است بس که بنشسته و ذکر گل و بلبل کردیم یکسره از وطن خویش، تغافل کردیم ناله‌ی کارگر خسته به جایی نرسید ما به بُستان شده و گوش به بلبل کردیم عرق خستگی از چهره‌ی زردش می‌ریخت ما نشستیم و همه وصف گل و مُل کردیم هر کسی خواجه‌ی ما گشت، ثنایش گفتیم هرچه گفتند به ما، زود تقبّل کردیم هر که آمد، به سرِ ما زد و ما دم نزدیم هرچه کردند به ما، باز تحمل کردیم آوَخ از این همه رنجی که کشیدیم به زور آه از این درد که امروز تحصّل کردیم* فخر کم کن که گهی خواجه‌ی عالم بودیم مخور اندوه [که] امروز تنزّل کردیم دیگر امّید چه داریم به فردای وطن؟ ما که امروز به هر کار، تعلّل کردیم سایه، برخیز دگر ناله مکن، چاره بجوی بس بُوَد هرچه که تا حال، تجاهل کردیم 🌼🌼🌼 * به علت ناخوانا بودن، در مجله، مصراع بدین گونه بود: آه از این دردی که تحصل [؟] کردیم از این رو، مصراع، تصحیح قیاسی‌ شد. (بانو خالقی) 🦋🦋🦋 روزنامه‌ی صورت، چاپ رشت، شماره‌ی مسلسل ۱۸۴، پنج‌شنبه ۱۹ امرداد ۱۳۲۳. 📚📚📚📚 مقاله‌ی پنج مقوله (۱۵)، ۱- نخستین سروده‌ی چاپ‌شده‌ی هوشنگ ابتهاج، ناصرالدین پروین، مجله‌ی بخارا، شماره‌ی ۱۶۷، فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴، ص ۱۸۹. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303 🌻🌻🌻 برای اطلاع از زندگی ابتهاج، به مطلب شاعران معاصر، هوشنگ ابتهاج، ۲۰ فروردین ۱۴۰۳ کانال گلزار ادبیات مراجعه بفرمایید. 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴توضیح تاریخ مجله🔴 تاریخ مجله، سال ۱۴۰۴ درست است. چند روز پیش به دستم رسید و معمولاً مجلات دوره‌ای را زودتر آماده می‌کنند. گرچه گاهی هم دیرتر از تاریخ نوشته شده، فراهم می‌گردد. 🙏🙏🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1354-fb-184538645.mp3
2.7M
🌹🌹🌹 داستان ، بخش ۹ با صدای لغات: رودبان: نگهبان و محافظ رود. مَمان: مگذار. زورق: قایق. باره‌ی تیز‌تَک: اسب تندرو. گُلرنگ: نام اسب فریدون. همیدون: به این طریق. بادپا: اسب تندرو. پهلوانی: زبان پهلوی، فارسی. گَنگ دژ هودَج: نام بیت‌المقدّس به پهلوی، خانه‌ی پاک. میل: واحد مسافت برابر با یک‌سوم فرسخ. بَسودن: ساییدن، لمس کردن. اژدها: ضحاک. بُرز جای: جای بلند. مَغاک: جای گود، گودال. روزبان: دربان، نگهبان. جهان‌ناسپَرده: کم‌تجربه. سپردن: طی کردن. سترگ: تنومند، زورمند. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303 🌻🌻🌻
ضرب‌المثل‌های جهان درباره‌ی فقر 🥀 فقر، دردناک‌تر از بیماری است‌. (ژاپنی) 🥀 فقر، گناه نیست؛ ولی بهتر است پنهانش کنیم. (فرانسوی) 🥀 فقر، مانع ظهور فضیلت و تقواست. (لاتینی) 🥀 فقر و صورت زشت را، نمی‌توان پنهان کرد. (چینی) 📚📚📚📚 ضرب‌المثل‌های ایران و جهان، دکتر مسعود هاشمی، ص ۲۴۷ و ۲۴۸. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚حکایت بهرام گور و حکیم📚 از جوامع الحکایات محمد عوفی در زمان بهرام گور، حکیمی بود که در فضل و حکمت، یگانه بود و در هنر و دانش، انگشت‌نمای اهل زمانه. چون بارها از او نزد بهرام گور تعریف کردند، بهرام، او را احضار و در انواع علوم، امتحان کرد. چون همه‌ی جواب‌ها را درست گفت، بهرام گفت: باید شغل وزارت را به او بدهم؛ اما با خود گفت: صبر کن تا ادب و همت او را هم بیازمایم. پس او را بر سر سفره‌ی غذا با خود هم‌کاسه کرد و بر سر سفره‌ی خاص خود بنشاند و مرغی بریان پیش او گذاشت. حکیم، مرغ را پاره می‌کرد و با اشتهای تمام می‌خورد و پس از آن، مرغی دیگر برگرفت. بهرام گفت: این مرد که در پیش من این چنین می‌خورد، همّت ندارد. اگر من حاضر نباشم، مال مرا در غیبت چگونه خواهد خورد؟ پس به او خلعت و جایزه‌ای داد و او را بازگرداند و به سبب آن ترک ادب، از شغل وزارت محروم ماند. 📚📚📚📚 حکایت‌های دلنشین، بازنویسی جوامع الحکایات عوفی، به کوشش منوچهر دانش‌پژوه، ص ۱۲۵. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303