امید
از مهدی سهیلی
مرا بر نازنینان، این نوید است
که پایان شب غمها، سپید است
مترس از شام تار، آسودهدل باش
چراغ روشن فردا، امید است
بوی بهار میدهد، سهیلی، ص ۲۳۱.
#مهدی_سهیلی
#امید
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
بداخلاقی، خویش و نزدیک را میرمانَد و دور و بیگانه را میرنجاند.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۴۳۵.
#امام_علی(ع)
#بداخلاقی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گزیدهای از مثلهای فارسی💐💐💐
۱ - یک روز برف را، یک ساعت باران، آب میکند.
۲ - یک زمان، غافل شدم، صد سال راهم دور شد.
۳ - یک زشتِ وفادار، ز صد حوری بِه.
۴ - یک زیان کردم و استاد شدم.
۵ - یک گناه، بسیار است و هزار طاعت، کم.
دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۱۰۷۱، ۱۰۷۲ و ۱۰۷۶.
#مثل_فارسی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
مدیریت😂😂
از محمد معتمد
مدیریت، نه در بند خواص است
که فکر اعتدالِ عام و خاص است
فقیران خوردهاند اموال اعیان
مدیریت، به دنبال تقاص است
🍁🍁🍁🍁🍁
مدیریت، تدابیرش به روز است
گهی شاد و گهی در ساز و سوز است
به پیش اَغنیا، کفّاش ماهر
به نزد بینوایان، پینهدوز است
🍁🍁🍁🍁🍁
مدیریت، به دنبال تمیزی است
به هر جایی، پیِ برنامهریزی است
اگر بینی که فکر زیر میز است
نباید گفت فکر زیرمیزی است
🍁🍁🍁🍁🍁
طنزنامهی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۲۴۰، ۲۴۳ و ۲۴۶.
#شعر_طنز
#مدیریت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از رهی معیّری
عشق آموز اگر گنج سعادت خواهی
دلِ خالی ز محبت، صدف بیگهر است
کلیات رهی معیری، ص ۴۸۷.
#رهی_معیری
#عشق
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه📚📚📚
پسرک گلفروش🌹🌹🌹
پسرک جلوی خانم را میگیرد و با التماس میگوید: خانم، لطفاً یک شاخه گل از من بخرید. زن در حالی که گل را از دستش میگرفت، نگاه پسرک را روی کفشهایش حس کرد. پسرک گفت: زیباست. چه کفشهای قشنگی دارید!
زن لبخندی زد و با غرور گفت: بله.برادرم خریده است. دوست داشتی جای من بودی؟ پسرک، بی هیچ درنگی، محکم گفت: نه، نمیخواهم جای شما باشم؛ ولی دوست دارم جای برادرتان باشم تا من هم برای خواهرم، کفش بخرم.
زبانزد، عبداللهی، ص ۱۷۵.
#داستان_کوتاه
#پسرک_گلفروش
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سرمست رسیدن☘☘☘
از دکتر قیصر امینپور
رفت تا دامنش از گَرد زمین، پاک بمانَد
آسمانیتر از آن بود که در خاک بماند
از دل برکهی شب سر زد و تابید به خورشید
تا دل روشنِ نیلوفریاش، پاک بماند
دل و دامان شب، آن گونه ز سوز دم او سوخت
که گریبان سحر تا به ابد، چاک بماند
خوشه سرمست رسیدن شد و از شاخه فرو ریخت
تا که در خاک، رگ و ریشهی این تاک بماند
هر چه دیدیم از این چشم، همه نقش بر آب است
نیست نقشی که در آیینهی ادراک بماند
جز صدای سخن عشق، صدایی نشنیدم
که در این همهمهی گنبد افلاک بماند
گلها همه آفتابگردانند، دکتر امینپور، ص ۸۷.
#قیصر_امینپور
#آسمانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
انواع رمان
۱۶ - ب: رمان خاطرهگونه
رمانی است که به خود زندگینامه شباهت دارد؛ اما خیالی و غیرواقعی است و شیوهی نوشتن آن که شکل خاطرهنویسی دارد، صرفاً نوعی قرارداد ادبی و شگرد داستانی است.
دانیل دِفو، نویسندهی انگلیسی، ظاهراً اولین کسی است که این شیوه را در نوشتن رمان روبینسون کروزو به کار برده است. در قرن هجدهم، چندین نمونه از این نوع رمان به وجود آمد؛ اما از قرن نوزدهم به بعد، این شیوه نگارش، کمتر به کار رفته است.
ادبیات داستانی، میرصادقی، ص ۴۶۵.
#انواع_رمان
#رمان_خاطرهگونه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
راز
از فریدون مشیری
آب از دیار دریا
با مهر مادرانه
آهنگ خاک میکرد
بر گِردِ خاک میگشت
گَردِ ملال او را
از چهره پاک میکرد
از خاکیان، ندانم
ساحل به او چه میگفت
کان موج نازپرورد
سر را به سنگ میزد
خود را هلاک میکرد!
مروارید مهر، مشیری، ص ۳۲ و ۳۳.
#فریدون_مشیری
#دریا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
اعتراض🍂🍂🍂
از محمدرضا روزبه
گیرم نبوغ سرکش انسان
از تکهپارههای حقیقت
سر تا به پا، جهان مجازی را
آن گونه آفریده که دلخواه او شدهست
باید ولی
بر سرنوشت عالم و آدم گریستن
وقتی که ارتفاع جهانبینی بشر
یا طول و وسعت افق آرمانیاش
بسته به تیزبینیِ چشمان دیشها
بسته به حجم شارژ ایرانسل و
پهنای باند و سرعت اینترنتش
و یا برند گوشی همراه او شدهست
از پیله تا پروانگی، روزبه، ص ۱۵۶.
#جهان_مجازی
#جهانبینی
#سرعت_اینترنت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
بیتی از مولوی
گذر کن از بشریّت، فرشته باش دلا
فرشتگی چو نباشد، بشر چه سود کند؟
در عشق زنده بودن، گزیدهی غزلیات شمس، ص ۱۷۹.
#مولوی
#بشر
#فرشته
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
نفوس خویش را به وسیلهی پرهیز و پارسایی حفظ کنید و بیمارانتان را با دادن صدقه، مداوا نمایید.
غرر الحکم، ج ۱، ص ۴۳۴.
#امام_علی(ع)
#پارسایی
#صدقه
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
آرایههای ادبی 🌺🌺🌺
تشبیه بلیغ
تشبیهی است که در آن، نه ادات تشبیه وجود داشته باشد و نه وجه شبه؛ مانند این بیت از صائب:
تا در آتشکدهی دل، نگُدازی، صائب
دعویِ پختگی، اندیشهی خام است این جا
در بیت بالا، دل از نظر سوختن، به آتشکده مانند شده؛ اما در این تشبیه، نه از ادات استفاده شده و نه وجه شبه ذکر شده است.
تشبیه بلیغ، معمولاً در آثار منظوم و منثور فارسی، به دو صورت دیده میشود:
الف - به صورت اضافی: در این حالت، مشبه و مشبهبه، به یکدیگر اضافه میشوند؛ مثل ترکیبهای قدِ سرو و لعلِ لب که در اولی، مشبه به مشبهبه اضافه شده است(قد او در بلندی، مثل سرو است) و در دومی، مشبهبه، به مشبه(لب او در سرخی، چون لعل است.)
این نوع از تشبیه بلیغ، همان اضافهی تشبیهی در بحثهای دستوری است.
ب - به صورت غیراضافی: در این حالت، مشبه و مشبهبه، در سطح کلام، به صورت جدا از هم به کار میروند؛ مثل این بیت از خاقانی:
ماه نو را نیمهی قَندیل عیسی یافته
دجله را پر حلقهی زنجیر مَطران دیدهاند
که در واقع، زیرساخت تشبیههای بلیغ، در دو مصراع چنین است:
ماه نو(مشبه) از نظر شکل(وجه شبه) مانند(ادات تشبیه) نیمهای از قندیل عیسی(مشبهبه) است.
دجله(مشبه) از جهت پیچ و تاب(وجه شبه) چون(ادات تشبیه) حلقههای زنجیر مطران(مشبهبه) است.
قندیل: چراغ، چراغدان.
مطران: بزرگ و سرگروه مسیحیان.
بلاغت، دکتر محمدی، ص ۸۹ و ۹۰.
#آرایههای_ادبی
#تشبیه_بلیغ
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
غیرت بلبل
از مهدی سهیلی
نسیم از باغ، پاورچین، گذر کرد
گلی در باغ، بلبل را خبر کرد
ز غیرت، بلبل دلخسته نالید
از آن غمناله، باران، گریه سر کرد
بوی بهار میدهد، سهیلی، ص ۲۶۸.
#مهدی_سهیلی
#غیرت_بلبل
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستاننویسان بزرگ📚📚📚
جمال میرصادقی
او در اردیبهشت ۱۳۱۲ شمسی، در تهران به دنیا آمد. در دانشگاه تهران، ادبیات فارسی خواند و لیسانس گرفت. راه میرصادقی در نویسندگی، شیوهی داستاننویسان واقعگراست. او یادها و خاطرههای ایام کودکی و رنج و فقر طبقات فرودست را، درونمایهی اصلی کار خود قرار میدهد.
نخستین مجموعهی داستانهایش، به نام شاهزاده خانم سبزچشم، در سال ۱۳۴۱ منتشر شد و در سال ۱۳۴۵، چشمهای منِ خسته را انتشار داد که مجموعهی ده داستان کوتاه است. در سال ۱۳۴۷، شبهای تماشا و گل زرد وی منتشر گشت که درونمایهای رمانتیک دارد و بیزاری از عناصر شهری و دعوت به رجعت به پاکی طبیعت را تبلیغ میکند. با چاپ درازنای شب در سال ۱۳۴۹، موفقیتی نسبی به دست آورد. سپس در سال ۱۳۵۵، رمان شبچراغ را نوشت. این اثر، دربرگیرندهی یازده تکگویی درونی است که در میان کارهای میرصادقی، جلوهای تازه دارد و از لحاظ کاربرد تکنیک، موفقیتی برای اوست.
دیگر آثار او عبارتند از: نه آدمی نه صدایی، دوالپا، آتش از آتش، بادها خبر از تغییر فصل میدهند، این سوی تلهای شن، کلاغها و آدمها، مادر و عشق و دیگر هیچ و ... .
میرصادقی، نویسندهای پرکار است؛ چه در زمینهی داستان کوتاه و رمان و چه در زمینهی بررسی فنون داستاننویسی؛ از جمله: ادبیات داستانی، عناصر داستان، داستان و ادبیات، جهان داستان و... را میتوان در زمینهی فنون داستاننویسی نام برد.
با تلخیص از داستاننویسان معاصر، محمد قاسمزاده، ص ۳۹۱ - ۳۹۳.
#داستاننویسان_بزرگ
#جمال_میرصادقی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
حکایتی از مثنوی مولوی
اختلاف در چگونگی و شکل پیل
پیل اندر خانهی تاریک بود
عرضه را آورده بودندش هُنود
از برای دیدنش، مردم بسی
اندر آن ظلمت، همیشد هر کسی
دیدنش با چشم، چون ممکن نبود
اندر آن تاریکیاش، کف میبَسود
آن یکی را کف به خرطوم اوفتاد
گفت: همچون ناودان است این نهاد
آن یکی را دست بر گوشش رسید
آن بر او چون بادبیزن شد پدید
آن یکی را کف چو بر پایش بسود
گفت: شکل پیل دیدم چون عمود
آن یکی بر پشت او بنهاد دست
گفت: خود این پیل، چون تختی بُدهست
همچنین هر یک به جزوی که رسید
فهمِ آن میکرد، هر جا میشنید
از نظرگه گفتشان شد مختلف
آن یکی دالش لقب داد، این الف
در کف هر یک اگر شمعی بُدی
اختلاف از گفتشان، بیرون شدی
لغات:
هنود: هندیها.
همیشد: میرفت.
میبسود: لمس میکرد. از مصدر بَسودن: لمس کردن.
بادبیزن: بادبزن.
عمود: ستون.
مثنوی معنوی، تصحیح دکتر محمدرضا برزگر خالقی، ج ۱، ص ۳۸۷ و ۳۸۸.
#مثنوی_مولوی
#فیل_و_خانهی_تاریک
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
هدایت شده از اشعار بانو نقیـبی
📿#امام_حسین علیهالسلام
هرچند که دورم از هوای تو حسین
هر صبح، اذان من نوای تو حسین
در مرکز سجاده ی سبزم دارم
یک قطعهی خاک کربلای تو حسین
#نگین_نقیبی
۳ آذر ۱۴۰۲
کپیفقطباذکرنامشاعر
✒️ ͜͡❥᭄ @najvayebaran
هدایت شده از عباس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀😔😰😔🥀🥀
در غزّه ز بیم ، کودکان میلرزند
با حالِ وخیم ، کودکان میلرزند
دادند ، پدر ز دست ، خیلی آنجا
گشتند ، یتیم ، کودکان میلرزند
تنها شده اند ، بیکس و بیمادر
زین رنجِ عظیم ،کودکان میلرزند
فریاد ، ز تندبادِ بیداد ، ای داد
گاهی ز نسیم ، کودکان میلرزند
آنان ، بکُشند ، پیروانی مفسد
موسایِ کلیم ، کودکان میلرزند
درهیچ کجا رژیمِ کودککش نیست
زین قومِ رجیم ، کودکان میلرزند
ازاین همه ظلم عرش لرزان امروز
یا ربّ رحیم ، کودکان میلرزند
❤️
"عباس اشرفی پویا"
افزایش😂
از محمد معتمد
هر کسی نرخ متاع خویش را افزوده است
از تعارف کم نموده، بر بها افزوده است
آن که با تاکسی، مسافر را نماید جابهجا
اختیاراً، نرخ خود را جابهجا افزوده است
آن که قصّاب است و دارد بر مرامش ادّعا
بر بهای گوشتها، بیادّعا افزوده است
این یکی، نرخی نهاده روی شیر و خاکشیر
آن یکی، بر روی نرخ لوبیا افزوده است
یک نفر برده است بالا قیمت نقل و نبات
یک نفر هم نرخ قند و چای را افزوده است
باشد این افزودنیها عام؛ چون دولت، کمی
بر حقوق کارمند بینوا افزوده است
طنزنامهی ۱۴۰۰، معتمد، ص ۹۴ و ۹۵.
#شعر_طنز
#افزایش
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستان کوتاه📚📚📚
نفوذ ارادهی خدا
زن فقیری که خانوادهی کوچکی داشت، با یک برنامهی رادیویی تماس گرفت و از خدا درخواست کمک کرد. مرد بیایمانی که داشت به این برنامهی رادیویی گوش میداد، تصمیم گرفت سر به سر این زن بگذارد. آدرس او را به دست آورد و به منشیاش دستور داد مقدار زیادی مواد خوراکی بخرد و برای زن ببرد. ضمناً به او گفت: وقتی آن زن از تو پرسید چه کسی اینها را فرستاده، بگو کار شیطان است.
وقتی منشی به خانهی زن رسید، زن خیلی خوشحال و شکرگزار شد و غذاها را به داخل خانهی کوچکش برد. منشی از او پرسید: نمیخواهی بدانی چه کسی اینها را فرستاده؟ زن جواب داد: نه، مهم نیست. وقتی خدا امر کند، حتی شیطان هم فرمان میبرد.
زبانزد، عبداللهی، ص ۶۴.
#داستان_کوتاه
#ارادهی_خدا
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
تکبیتهایی از سعدی
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت، گشاید درِ دیگری
☘☘☘
به عذر و توبه توان رَستن از عذاب خدای
ولیک مینتوان از زبان مردم رَست
☘☘☘
اگر ز باغ رعیّت، مَلِک خورَد سیبی
برآورند غلامان او، درخت از بیخ
☘☘☘
چهل چراغ، شکوری، ص ۲۷۹.
#سعدی
#تکبیت
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303