مدیرعامل 😂😂
معلم، سر کلاس به دانشآموزانش گفت: با موضوع "اگر مدیرعامل بودید، چه میکردید؟" انشا بنویسید.
همه تند تند و با هیجان، شروع کردند به نوشتن؛ بهجز یک نفر! آن یک نفر، خیلی آرام تکیه داده بود و داشت از پنجره، بیرون را تماشا میکرد.
معلم از او پرسید: چرا تو هیچی نمینویسی؟ بچه گفت: منتظرم تا منشیام بیاد.
من منم؟ داستانهای کوتاه و شگفت انگیز، امیررضا آرمیون، ج ۲، ص ۱۹۶.
#داستانکوتاه
#مدیرعامل
#امیررضاآرمیون
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
5.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر گل و خار
🌹🌹🌹
از #فریدونمشیری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
🌻🌻🌻
کمند مهر
از محتشم کاشانی
کمند مهر، چنان پاره کن که گر روزی
شوی ز کرده پشیمان، به هم توانی بست
کتاب مشاعره، ص ۴۳۶.
#مهر
#محتشمکاشانی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
امام علی - علیه السلام - فرمودند:
رفیقی ستودهسیرت نیست کسی که دوستش را وادار میکند که با وی، به ستیزهخویی برخیزد.
غرر الحکم، ج ۲، ص ۵۹۶.
#امام_علی(ع)
#ستیزهخویی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
صدای پای پاییز
از دکتر قیصر امینپور
با همهمهی مبهم باغی در باد
با طرح مهآلودِ کلاغی در باد
از دور صدای پای پاییز آمد
چون پچپچ خاموش چراغی در باد
گلها همه آفتابگردانند، دکتر امینپور، ص ۸۵.
#پاییز
#قیصرامینپور
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
گزیدهای از مثلهای فارسی
🟣 خرج که از کیسهی مهمان بُوَد
حاتم طایی شدن آسان بُوَد
(سعدی)
🟣 خر دعا کرد که بارش ببرند
سیل بگرفت و خر و بار ببُرد
(سعدی)
🟣 خواهان کسی باش که خواهان تو باشد!
🟣 خود گویی و خود خندی
بَهبَه، چه هنرمندی!
🟣 خوشزبان باش؛ در امان باش!
🟣🟣🟣🟣🟣
دوازدههزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده بلوری، ص ۴۵۳، ۴۵۵، ۴۷۱، ۴۷۸ و ۴۸۳.
#مثلفارسی
#شکورزادهبلوری
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
اول و آخر بُرج 😂😂
از بهاءالدین خرمشاهی
"چون روزی و عمر، بیش و کم نتوان کرد" *
خود را پیِ یک دِرَم،* دُژَم*نتوان کرد
در اول برج، شربتآلات خوریم
در آخر برج، چای دم نتوان کرد
*مصراع اول، از خیام است.
*دِرَم: دِرهَم، واحد سکهی نقره.
*دُژَم: اندوهگین.
دلرباعیها، مجموعهای از رباعیات طنزآمیز، خرّمشاهی، ص ۱۲۵.
#شعرطنز
#اولوآخربرج
#بهاءالدینخرمشاهی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
کِرم شبتاب
از بوستان سعدی
مگر دیده باشی که در باغ و راغ*
بتابد به شب، کرمکی چون چراغ
یکی گفتش: ای کرمک شبفروز
چه بودت که بیرون نیایی به روز؟
ببین کاتشی کرمک خاکزاد
جواب از سرِ روشنایی، چه داد
که: من، روز و شب، جز به صحرا نیام
ولی پیش خورشید، پیدا نیام
*راغ: سبزهزار.
کلیات سعدی، بوستان، باب سوم: در عشق و مستی و شور، ص ۲۹۱.
#کرمشبتاب
#بوستانسعدی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
داستاننویسان بزرگ🌹🌹🌹
بزرگ علوی (۱۲۸۲ - ۱۳۷۵)
سید مجتبی آقا بزرگ علوی، مُلَقّب به بزرگ علوی، در ۱۳ بهمن ۱۲۸۲ در تهران به دنیا آمد. در آلمان تحصیل کرد و بیشترین ایام عمر خود را به دلایل سیاسی، در آنجا به سر برد. در همان سالهای نخست، یک رمان و بعداً دهها داستان کوتاه نوشت. از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷، نوشتههای او در ایران اجازهی انتشار نداشت.
رمان مشهور او، چشمهایش نام دارد که ظاهراً با الهام از زندگی و کارهای کمالالملک، نقاش معروف نوشته شده است. مجموعههای چمدان، میرزا، سالاریها و یادداشتهای زندان او با عنوانهای ورق پارههای زندان و پنجاه و سه نفر، وی را در مسیر نویسندگی به شیوهی رمانتیسم اجتماعی، تا حدود زیادی موفق معرفی میکند. این توفیق در نوشتن داستان کوتاه گیله مرد، از بقیهی داستانهای او بیشتر است.
مضمون بیشتر داستانهای علوی، از آرمانهای سیاسی و حزبی او الهام میگیرد. قهرمانان او، اغلب انسانهای ناکامی هستند که دور از وطن، در غربت و آوارگی به سر میبرند. علوی، در سال ۱۳۷۵ در ۹۳ سالگی، در برلین درگذشت.
با تلخیص از چون سبوی تشنه، دکتر یاحقی، ص ۲۰۰ و ۲۰۱.
#داستاننویسانبزرگ
#بزرگعلوی
https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303