eitaa logo
گلزار شهدا
5.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
50 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 ارتباط با ما🔰 @Shohada_shiraz
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 سالگرد شهادت شهیدبابایی رهبر معظم انقلاب: واقعاً شهید بابایی الگو است؛ یک الگوی اخلاقی و نه صرفاً یک الگوی نظامی، یک انسان مقدّس است. 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌷🕊🍃 ✍شهید_سید_مرتضی_آوینی چه جنگ باشد، چه نباشد راه من و تو از کربلا می گذرد. باب جهاد اصغر(جنگ) بسته شد باب جهاد اکبر (مبارزه با نفس) که بسته نیست 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
به یکی از مغازه‌دارهای سرکوچه‌مان گفته بود دعا کن شهید شوم. به یکی از همسایه‌هایمان هم که دوستی زیادی داشت گفته بود فلانی من این بار بروم احتمالاً دیگر برنمی‌گردم. سعی کنید اسم کوچه را به نام من بزنید. البته اینها را بعد از شهادتش شنیدم. خودم هم بار آخر در دلم غوغا بود. در پس آن همه مأموریتی که رفته بود فقط همین یک بار به دلم برات شد که نکند شهید شود، اما برخلاف آنچه در دلم می‌گذشت، برای اولین بار در زبان با او مخالفتی نکردم. شاید نمی‌خواستم با دلخوری و ناراحتی از هم جدا شویم. مرتب با خودم می‌گفتم جلویش را بگیر... نگذار برود، اما هر کاری کردم نتوانستم حرف‌هایی که با خودم می‌زدم را به او بگویم. رفت واﺧﺮﻳﻦ ﺩﻳﺪاﺭﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ.. 🌷 🌹🌱🌷🌱🌹 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت طاهره ترابی رفتم جلو قاب عکس گفتم :آخه تو با پول نداشته چه جوری میخوای منو بفرستی ،کربلاهان؟ چه جوری؟ دستمالی روی قاب کشیدم تا بخار آهم رو صورت ماهش نمونه هنوز از طاقچه و قاب دور نشـده بـودم کـه تلفن زنگ خورد. از پادگان بعثت بودند محل کار سید. کسی گفت :امروز سردار صفار، فرمانده نیروی دریایی سپاه به اتفاق سردار خراطیان میان خونه ی شما سر بزنند. چیزی نمیخواید؟ گفتم :نه و قطع کردم. با این تلفن رفتم به کار مرتب کردن خونه که پیش مهمونها به هم ریز نباشه. چای گذاشتم، میوه شستم کارد و پیش دستی آماده کردم برای پذیرایی . آمدند نیم ساعتی نشستند و از احوال ما پرسیدند. از بچه ها و مشکلات احتمالی و مثل شما گفتند خاطره ای چیزی از شهید غازی دارید برامون تعریف کن. منم چون تازه خواب کربلا رو دیده بودم شروع کردم به تعریف کردن .قصه ی خواب من تموم نشده دیدم هر دو نفر دارند گریه میکنند. گفتم: عجب مگه من روضه خوندم . پیش خودم گفتم به خاطر موضوع کربلا و این جور چیز است. ایناهم هم لباس و هم سلک سیدند. سید عشقش تو عالم امام حسین بود و زیارت عاشورا .مرتب میگفت: من غرقم تو این زیارت عاشورا. عجیب علاقه داشت عجیب . میشه گفت روزی براش نمیگذشت که زیارت عاشورا نخونه. اصلاً زیارت عاشورا رو با خودش برده ؛ چون یک هفته بعد از شهادتش شهدای گمنام رو نزدیک قبرش تو گلزار شهدا دفن کردند و هر هفته زیارت عاشورا اونجا پخش میشه. خلاصه بعد که خاطره ی من تموم شد. سردار صفاری همان طور که اشکشو پاک میکرد گفت :دو هفته ای میشه سپاه تصمیم گرفته همسرای شهدا رو بفرسته کربلا! در واقع سید منو فرستاد کربلا .اینه که میگم حضور داره ،هستش احساسش میکنم. دستگیرمونه .کمک میکنه. موقع عروسی نرگس، خونه نداشتم. هیچ چی نداشتم .جای آبروداری زندگی میکردم باید جهیزیه هم مفصل میدادم با دست خالی نمیخواستم به کسی هم بگم که ندارم . یک روز دخترم رو کرد به قاب باباش و گفت: بابا من می‌خوام ازدواج کنم ،پس تو چکار میخوای بکنی؟! خدا به همت و نفس سید جوری رسوند که باورم نمیشد. .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادر این‌ها واقعیت است امشب فکر کنیم، نکنه دچار روزمرگی شدیم. نکنه زندگی شده برامون یه کار و یادمون رفته امام‌مون هر روز منتظره و هر صبح و شام خون گریه میکنه‌‌‌‌‌... صوت شهید شادی روحش صلوات❣ 🌷https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💌 مگر ما به غیر از روضه و اشک بر سید الشهدا و نماز اول وقت ، چیز دیگری هم داریم ؟! اگر این سه را از ما بگیرند ، دیگر هیچ چیز نداریم❗️ 🌹 شادی ارواح طیبه شهدا فاتحه وصلوات🌹🍃🌹🍃 ❣❣❣❣ @golzarshohadashiraz
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
همینک شستشوی قبور مطهر شهدای گمنام
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
جای همه زائرین و خادمین شهدا خالی
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
وضعیت اسفناک قبور مطهر شهدای گمنام شیراز😔 اوج غریبی شهدای گمنام
می‌گویند شاعر دفاع مقدس، مرحوم «ابوالفضل سپهر»، همیشه به دوستانش توصیه می‌کرد «هر #حاجتی دارید، پیش غریبه نروید، یک نذر کنید و حاجتتان را بگیرید.» و آن نذر « #شستن قبر شهدای گمنام» بود😔
هدایت شده از شهدای غریب شیراز
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅══🔹🍃🌸🍃🔹══┅┄ شهدا 🍽 جلسه فرماندهان بود. بعد از شام هر چه به ابراهیم گفتند که بیا و برایشون دعای توسل بخوان قبول نکرد، او با ناراحتی می‌گفت: من دعای خودم را خواندم! 👥 جلسه به پایان رسید و همه آماده بازگشت به محل قرارگاه و لشکر ها شدند. حاج حسین می‌گفت: وقتی سوار ماشین شدیم و حرکت کردیم، یک بسته را به ابراهیم دادم و گفتم: برایت نان و کباب آوردم! 💢 ابراهیم همین طور که پشت فرمان نشسته بود، نان و کباب را از من گرفت و با دست دیگر از شیشه ماشین به بیرون پرت کرد! بعد هم گفت: من با بسیجی ها نان و سیب زمینی خوردم. بگذار این غذا را حیوانات بیابان بخورند. ⚡چیزی نگفتم ، ابراهیم چند لحظه بعد گفت: تمام ما بسیجی هستیم، وای به روزی که غذای بسیجی و فرمانده تفاوت داشته باشد، آن موقع کار مشکل می شود. 🌷 @golzarshohadashiraz نشردهید
🌷🕊🍃 راوۍ‌مۍگفت: شھـداۍزیادۍراایـن‌رودخانھ‌با خـود‌بُـردپس‌اینجا‌ارونـدنیسـت دستانت‌رابہ‌آب‌بزטּوفاتحھ‌بخواטּ اینجاتنھاگلزارشھداۍآبۍدنیاست! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
💢به یاد ... 🔹به گفتۀ دوستانش، شبِ حمله قبل از عملیات باران شدیدی گرفت و تمام برادران خیس شدند. محسن با‌ این‌که هوا سرد بود تمام لباس‌هایش را شست و آب تهیه کرده و غسل شهادت کرد. دعای توسّل را با حال توجّهی خواند و قسمت آخر آن «یا وصیّ الحسن…» را با هیجانی خاص خواند و گریه می‌کرد و با نالۀ «یا مهدی یا مهدی» به آن حضرت متوسّل بود. آخرین نمازش را خواند و مثل همیشه این اشعار را بر لب داشت: بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا... همان شب روی مین افتاد و بدنش تکه تکه شد و همانگونه که آرزو داشت با بدنی بی سر مثل و دستان قطع شده مثل ارباب حضرت عباس ع به دیدار حق شتافت.... 👈قسمتی از وصیت شهید خبرنگار : چه بنويسم از کجا آغاز کنم ، اصلاً باور کردنی نيست ، چگونه می توان باور کرد که خدای بزرگ بار ديگر بر ما منت نهاده و اسلام عزيز را دگر بار برای ما زنده نموده است. قرآنی که تا ديروز جايش در پستوهای خانه ها و کارش خاک خوردن بود، امروز بار ديگر بطور وسيعی در جامعه مطرح شده، در جامعه اي که سراسر فساد و تباهي و گمراهي و ذلت بود....... من که تا ديروز مانند اکثر جوانان اين آب و خاک در خط يک زندگي کاملاً بي هدف قرار گرفته بودم، امروز بجائي رسيده ام که در سر دارم که در راه خدا به جهاد برخيزم و اين جان خود را که شايد عزيزترين چيزهايم در دنيا باشد فداي خدايم کنم.... @golzarshohadashiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت طاهره ترابی اما قصه ی شهادت ،شمس قصه ی سر اومدن نگرانیهاست. قصه ی تموم شدن دغدغه ها . از روز اول که با هم شدیم این دغدغه هم با ما عقد بسته بود. عشق عجیبی بهش داشتم. در عین این که رفتنش و نداشتنش ملموس بود ، از همون روز اول این قدر بهش علاقه داشتم که وقتی از مأموریتها بر می گشت خانواده ام بهش میگفتند بابا این دفعه اینو هم بذار تو کوله پشتیات ببرش! تو که میری اینم از دست میره. راهی که میشی اشکش راه میافته و بیتابی میکنه. آره واقعاً عاشقش بودم و همین دلهره ام رو بیشتر میکرد و نبودنش رو رنج آورتر گوهر گران نگرانی دارد. خودمو براش لوس میکردم لباسشو خودم تنش میکردم موهاشو که بلند و زیبا بودند، خودم شونه میکردم .از تماشای قد و بالاش که رشید و با هیمنه بود لذت میبردم و احساس غرور میکردم. این اواخر یکبار که لباسشو تنش کردم و موهاشو شونه کردم .گفتم :دیگه یاد گرفتم مدل موهاتو ! گفت: الآن من چه شکلی ام؟ نگاش کردم دیدم چشاش پراشکه ! با این که هیچ به رو نمی آورد دکتر هم کم میرفت ولی معلوم بود که حالش زیاد خوب نیست. از اواخر سال هفتاد و سه ،سرفه هاش شدید و زیاد شد، گاهی خون بالا می آورد. ریه اش داغون بود .گفته بودند جگر سفید گوسفند براش خوبه .مرتب براش میپختم ولی سال هفتاد و پنج براش مسجل شده بود که رفتنی است؛ از حالاتش از خوابهایی که میدید. از خوابهایی که میدیدم و از وضع جسمی که داشت، اون چشمایی که داشت. اون چشمای پر اشک هم معنی اش همین سفر قریب الوقوع بود. تقریباً تابستون هفتاد و پنج یک ماه اصلاً سر کار نرفت .گاهی سری میزد ولی خیلی سر پا نبود و با این حال دغدغه شو داشت ،حتی روز آخر دم دمای عید هفتاد و پنج بود که یک شب خواب دیدم درجۀ طلا ،رو دوش داره .بهش گفتم :میدونی چی خواب دیدم ؟! خواب دیدم که درجه هایی از جنس طلا رو دوشته . با لبخند معنیداری گفت: این که تعبیرش شهادته ! به گریه ،افتادم. گفت:بابا شوخی کردم من بادمجون بمم کو حالا تا شهادت ! .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
22.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 خصوصیات اخلاقی شهید حسن صیادخدایی شادی روح همه شهدا صلوات...❣ شهید🕊🌹 ... 🌹🍃🌹🍃 @golzarshohadashiraz
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️ 🌹 بعد پذیرش قطع نامه بود. گفت: می‌خواهم برگردم جبهه، شاید این بار شهید شدم. برای اینکه منصرفش کنم گفتم: از امام که بالاتر نداریم، امام هم گفت جنگ تمام شد. - جنگ تمام شده درست، اما فتنه هنوز تمام نشده، کسانی هستند که می‌خواهند برای این کشور و انقلاب مشکل ایجاد کنند، باید بروم و جلو آنها بایستم. گفتم : سید رسول دیدی خیط شدی، جنگ هم تمام شد و شهید نشدی! این را گفتم که بخندد و از آن حال بیرون بیاید. نخندید. ساکت با چشمان نورانی‌اش که در دریای خون نشسته بود نگاهم کرد. - من آرزوی شهادت دارم، آخرین واگن این قطار هم در حال عبور است، اگر توانستم آن را می‌گیرم و من هم می‌روم، اگر هم نتوانستم و جا ماندم که برمی‌گردم و ازدواج می‌کنم! نگاهش، کلامش وداع بود. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥واکنش جالب حاج قاسم به سوال یک خبرنگار 🔺به مناسبت ۱۷ مرداد، روز خبرنگار ✍چقدر دلمان برای حاج قاسم تنگ شده 😔 🌱🌷🌱🌷 @golzarshohadashiraz
💢و اما این‌هفته .... یاد شهیدی مظلوم که رسانه های بیگانه سعی کردند جای شهید و جلاد را عوض کنند ... 👈🚨خیلی برای این شهید باید تبلیغ کرد... مظلومیت این شهید بیشتر بعد از شهادت بود @golzarshohadashiraz
را خیلی دوست داشت و احترام زیادی برایشان قائل بود. اگر فرصتی هم پیش می‌آمد به می‌رفت. در همان یگان صابرین دو نفر از همرزمان ایشان در شمالغرب کشور به شهادت رسیده بودند. خلیل عسکری از شهدای گردان خودشان بود و مولانیا هم از شهدای تیپ المهدی بود. همسرم به این دو شهید ارادت خاصی داشت. سال گذشته که از سوریه برگشت، صبح تقریبا ساعت 9 به خانه رسید. خسته و کوفته بود، اما تا شنید تشییع پیکر شهید ذوالفقارنسب از شهدای مدافع حرم ارتش است، هنوز خستگی‌اش درنرفته گفت خانم پا شو برویم تشییع جنازه این شهید. بعد گفت مشایعت پیکر یک شهید مدافع حرم سعادتی است که خدا نصیب مان کرد... علی نظری 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️شهادت رزمنده پاسدار در چالدران به دست ضدانقلاب 🔹 بر اساس اعلام روابط عمومی قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع)، این شهید سرافراز در حین مأموریت در منطقه یوسف آباد چالدران در اقدامی کور و بزدلانه به دست عناصر ضد انقلاب به فیض شهادت نائل شد. 🔸قرارگاه حمزه سیدالشهدا ضمن محکوم کردن این اقدام تروریستی اعلام کرد، عاملان و عناصر ضد انقلاب تاوان سختی خواهند داد. ✍برای شهید شدن باید شهیدانه زندگی کرد...😭 🌱🌷🌱🌷 @golzarshohadashiraz
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * 🎙️به روایت طاهره ترابی ! یک روز تکیه داده بود به مبل و ذکر نادعلی می گفت« نادعليا مظهر العجايب ، یک باره چشاش رفت رو هم، چند لحظه بعد از خواب پرید. گفت: وای طاهره! گفتم :چیه چی شده؟ گفت: توی یک باغ خیلی بزرگ پروازم دادند . سال تقریباً اواخر سال هفتاد و چهار هم سه ماه رجب و شعبان و رمضان همه رو روزه گرفته بود که حتی باش شوخی کردم که شمس الدین با این حالت روزه میگیری بعد از رجب و شعبان و رمضان قبرستانه ها!! خندید که نه من روزه مو دیگه میرم هر چی میخواد بشه راستش تو مفاتیح خونده بودم هر کسی این سه ماه رو پشت هم روزه بگیره نمیمیره جز این که جایگاهشو تو بهشت ببینه .اینم که عادت سید بود ‌ .هم وحشت کردم هم مطمئن شدم. دلم لرزید خیلی گریه و زاری کرد سعی کرد آرومم کنه ولی خودش هم به گریه افتاد شب قبل از شهادتش اصلاً نخوابید، تا صبح پلک رو هم نگذاشت. خواهرم مهمونمون بود چون خونه شلوغ بود، مرتب می اومدند عیادتش، ازش خواسته بودم که بیاد کمکم دست تنها نباشم .داشتم با خواهرم اختلاط میکردم میگفتیم و میخندیدیم یه باره در اومد گفت: طاهره برد یمانی من کجاست؟ گفتم: برد یمانی؟ گفت :آره !کفن من کجاست؟ گفتم :وای بسم الله ! چرا منو میترسونی؟ یک برد یمانی داشت که توش نماز میخوند یادگار مادر شهیدی بود که بش داده بود و آخرش با اون دفنش کردیم. با این حرف دلم حسابی لرزید و باعث شد که منم مثل خودش تا صبح خوابم نبرد. نماز صبح خوندم و خوابیدم. سید که گمانم اصلاً نخوابید. پا شدم دیدم نرگس رو فرستاده کلاس تابستونه. بهش گفتم :همه چی براش گذاشتی؟ گفت: آره خودش رفت لباس بپوشه بره پادگان. این روز از معدود روزایی بود که سید رو با چشم پراشک دیدم، اونم وقت رفتن به پادگان و گرنه محرم اشکش فقط سجاده اش بود و بس! سه بار رفت و برگشت. یه بارم برگشت محمد رو بوسید و دست رو سرش کشید و به من گفت: تو رو خدا هوای اینو داشته باش .باهاش مدارا کن خب؟ سه بار تأکید کرد .بالاخره بعد از سه بار خداحافظی رفت. تو راه که میرفت بهش گفتم: امروز زود بیا نوبت دکتر داریا؛ گفت: باشه! من که اون روز از اضطراب و نگرانی مردم و زنده شدم. نوبت دکتر براش گرفته بودم چون ضربان قلبش رفته بود بالا .باور کنید از ساعتی که رفت همین جور دلم شور میزد. چادرم تو دستم بود از سر صبحی تا بیاد ببرمش دکتر .آخر دلم طاقت نیاورد تلفنم تو خونه نداشتیم .بچه رو گذاشتم پیش ،خاله اش ،رفتم سر کوچه از تلفن سکه ای زنگ زدم به اتاقش. .. : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا مرا مثل مولای خودم شهید کن... به بیان حضرت آیت الله مرتضی تهرانی (ره) 🛑🎙️ بشنوید ویژه سال‌روز شهادت شهید مدافع حرم🕊🌹 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
⭐️یادی از سردار شهید سید عبدالرسول سجادیان⭐️ 🌹 عملیات مرصاد بود. با سید رسول از ارتفاع کنار تنگه چهارزبر بالا رفتیم. عمده ماشین نظامی منافقین قبل از تنگه توسط نیروی هوایی و هوانیروز از بین رفته بود، تعدادی از منافقین در ارتفاعات پخش شده بودند. بین دو تخته سنگ خوابیده پناه گرفتیم. یک بسیجی نوجوان با آرپی جی هم کنار ما بود. کمین چند تک تیرانداز منافق را به او نشان دادم. نشست و آنها را زد. گفتم آفرین، خوب زدی. سینه اش را بلند کرد محل برخورد گلوله آرپی جی را ببیند که تیری به قلبش نشست. به سید رسول گفتم بسیجی شهید شد. گفت آخی... بلافاصله کشیده گفت یا حسین... یا حسین که گفت سرش افتاد. نگاهش کردم. تیر حد واسط گردن و شانه چپش خورده و وارد قلبش شده بود. از چهره اش نور می بارید. زیباترین شهیدی بود که دیده بودم... 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : https://eitaa.com/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
📝 دستخط رهبر انقلاب بر تصویر شهید محسن حججی ✏️ بسمه‌تعالی سلام و درود حق بر این پرافتخار و سرافراز که در حساسترین و خطیرترین لحظه‌ی زندگی، نماد حق پیروز و آشکار در برابر باطل رو به زوال شد. سلام خدا بر او که با جهاد مخلصانه و شهادت مظلومانه، خود را و همه‌ی ملت خود را عزیز کرد. سید علی خامنه‌ای ۱۳۹۶/۰۷/۱۱ 🌹🍃🌹🍃 https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
44.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢چه کسی باید پاسخگوی این پدر باشد...؟!⬆️ 😔 چه جوابی به مادر شهید می‌دهند...؟ 🎦 ماجرای شهادت حسن ترکمان ... 👈 مظلوم که معاندین به دنبال تطهیر قاتل او و محکوم کردن نظام هستند .... 🚨فردا یادواره این شهید مظلوم در 🌱🍃🌱🍃 @golzarshohadashiraz
هدایت شده از گلزار شهدا
🌹 میهمانی لاله های زهرایی🌹 💢و گرامیداشت شهید مدافع امنیت شهید حسن ترکمان 🔹با خانواده‌ معزز شهید 💢با سخنرانی: حجت الاسلام گودرزی 💢 : حاج حسن مهربان فر : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۱۹ مرداد / از ساعت ۱۷ 🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb لطفا مبلغ مجلس شهدا باشید