در هیاهوے این شهرِ آلوده هوا !
که نه دستت به #مشـــــهد میرسد
نه به #کـــــربلا
نه به #نـــــجف
و نه حتے به قم !
دنج ترین جا
براے پر کردن خلا قلبت❤️
همیـن جاست ..
جایے کنار شـــــهدا...
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊️
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
@golzarshohadashiraz
🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
9⃣ 3️⃣ روز تـا عیدالله الاکبـــر، عیـد بـــزرگ غدیـــر باقــی مانده است...
✍ رسول خدا "صلی الله علیه وآله وسلم" فرمودند:
فلیبلغ الحاضر الغائب و الوالد الولد الی یوم القیامه
✅ پیام غدیر را حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند
------------
👈 لذا بر هرکس واجب است که مُبلغ غدیر باشد وهمچنین والدین موظّف می باشند که پیام غدیر را بر فرزندان خود ابلاغ نمایند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌼 *مراسم میهمانی لاله های زهرایی* 🌼
🌸🎊و جشن دهه کرامت 🎊🌸
💢با حضور خادمین حرم حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (س)💢
💝💝همراه با عقد ازدواج یک زوج جوان 💝💝
💐💐💐💐💐
🎙#بامداحی: برادر *کربلایی محمد شریف زاده* 💢
🔆و اجرای گروه سرود نوگلان زهرایی🔆
🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
#مکان : *◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام*
#زمان : ◀️ *پنجشنبه ۱۹خرداد/ از ساعت ۱۸*
#هییت_شهدای_گمنام_شیراز
🔺🔺🔺🔺🔺
پخش مستقیم از لینک هییت آنلاین:
https://heyatonline.ir/shohada.gomnam
⬇️⬇️⬇️
لطفا *مبلغ مجلس شهدا باشید*
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_سی_یکم.
همین الان اگر شما به معاون اطلاعات عملیات فرماندهی کل قوا هم مراجعه کنید .مجید را می شناسند.احمد کاظمی هم مجید را می شناسند .امین شریفی هم همینطور .
سردار جعفری ،سردار رئوفی و دیگران.همه ی مرز ۱۴۰۰ کیلومتری جبهه هم را به خاطر دارد .
اما خاطره ب کربلای پنج .این عملیات تا حوالی ساعت هشت و نیم، صحنه اش مثل کربلای چهار بود.ترس این بود که بچه ها برگردند عقب ، کار مشکل شود .
باران گلوله ،لاینقطع می بارید . تانکهای دشمن هم صف کشیده بودند .با دوربین نگاه کردم و شمردم .«سید محمد عاطفه مند» هم کنار دستم بود .بیست و سه تا تانک بودند .روز هم بالا آمده بود. حالا جنگ زره و پیاده بود .بدون جان پناه .فقط کانال های اولی پنج ضلعی می توانستند سنگر باشند، که نه پاکسازی شده بودند و نه ظرفیت همه نیروها را داشتند. خلاصه اوضاعی بود. در این اوضاع و احوال حاج مجید کاری کرد کارستان .بچه های دو گردان را برداشت .گردان حضرت زینب که فرمانده اش پدیدار بود و گردان امام حسن که دست فنون بود .،از کانال آمدند بیرون .
روی دشت صاف ،تو تیررس مستقیم دشمن.تمام کانال پنج ضلعی را دور زدند .رفتند پشت مقر فرماندهی دشمن .یک جایی که بعدها معروف شد به مقر ابوذر .و با همین دو گردان این قلعه ی زمینی را فتح کرد .البته این جمله ای که با دو گردان دور زد و گرفت .تاملها دارد .به سادگی نمی شود از کنارش گذشت . آدم باید باشد و ببیند تا بفهمند یعنی چه !؟
به نظرم باید این مقطع از رشادت مجید بشود تابلو. داستان شود برای کتاب درسی .
در واقع موفقیت عملیات کربلای ۵ مرهون لشکر فجر است .مرهون تلاش مجید و تلاش بچه هایی که حداقل ۲۴ ساعت خواب به چشمشان نیامده بود.
#ادامه_دارد
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
💫یادی از سردار شهید حاج محمد ابراهیمی 💫
🌷عملیات بدر بود. من و حاجمحمـد هم همراه با قایق از آبهای هور گذشتیم و وارد رود دجله شده و به سمت خط اول رفتیم. هر چه قایق به خط نزدیک میشد، میدیدم لبخند از روی حاجمحمـد محو و بغض بر چهره و صورتش مینشیند. قایق در ساحل ایستاد. آتش سنگین توپخانه و هوایی دشمن روی خط ریخته میشد. پا که در ساحل گذاشتیم، نگاهم به حاجمحمـد افتاد. دیدم بغضش شکسته و بیاختیار اشک از هر دو چشمش روان است. تابهحال اشکش را ندیده بودم. طاقت نیاوردم. گفتم: محمد چی شده، چرا اشک میریزی؟
- نمیدونم چرا از این آب که رد میشدیم، یاد آقام اباعبدالله افتادم... یعنی این آب از سمت کربلا میآید!
این بار شدیدتر شروع به گریه کرد. به سمت آب برگشت. کنار آب نشست. دستش را در آب کرد.
- حاجاصغر من میخواهم تو این آب غسل کنم!
به سمت نیزارها رفت. از اینهمه عشق محمد به امام حسین(ع) متأثر شدم. با آب دجله وضو گرفتم. متوجه دشمن شدم که در حال پیش روی بود. حاجمحمـد را دیدم که از سر رو رویش آب میچکید. گفتم: غُسلت را کردی، حالا بیا برگردیم.
.
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
#السلامعلیڪ_یامظلوم🌷
#شبهاے_جمعہ فٰاطِمہ "ایواݩ" ڪربلا
با اَشڪ #مـادرانـہ تو را میزند صدا
اے ڪشتہے فتاده بہ هامون #حسیݩ مݩ
بر تو #ڪـفݩ نبوده مگر غیر بوریا؟
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
#شب_جمعه🌙🍃
دلم هوای حرم دارد....
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌱دردهایی هست
کھ دارویش آمدن شماست ؛
جوابمان کردند نمیآیی ؟!
یاصاحبالعصرِوالزَّمان
+برگردانتظارِاهالیِآسمان :)💚
#اللهمعجللولیڪالفرجـ
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی🕊️
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz
🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
8⃣ 3️⃣ روز تـا عیدالله الاکبـــر، عیـد بـــزرگ غدیـــر باقــی مانده است...
✍ امام باقر(علیه السلام) فرمودند:
✅اسلام بر پنج پايه استوار شده است: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت و به هيچ چيز به اندازه آنچه در روز غدير به ولايت تاكيد شده، ندا نشده است.
------------
👈 لذا بر هرکس واجب است که مُبلغ غدیر باشد وهمچنین والدین موظّف می باشند که پیام غدیر را بر فرزندان خود ابلاغ نمایند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈مبلغ غدیـــــر باشیـــد
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#شهید_امام_رضایی
🔰چهل روز قبل از تولد او خواب آقایی سبز پوش و نورانی را دیدم که مرا به فرزند پسر مژده داد و نام رضا را برای او انتخاب کرد..
🔰 دو ساله بود که به همراه مادرش برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد رفتیم.اطراف ضریح مطهر مشغول دعا بودیم که یک دفعه متوجه شدم دست های کوچک او به طرز عجیبی به ضریح چسبیده است.
با نگرانی سعی کردم دست او را بکشم زیرا به نظر می رسید جدا کردنش ممکن نبود.مردم به سمت او هجوم آوردند.کمی طول کشید تا او را جدا کردیم.
انگار به ضریح مطهر قفل شده بود .همین که به خانه رسیدیم،با کمـال تعجـب جای پنج انگشــت سبز را روی کمر او دیدیم.....
(راوی :پدرشهید)
#شهیدرضاپورخسروانی
#شهدای_فاﺭﺱ
🍃🌷🌱🌷
#ڪانال_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
* #براساس_زندگینامه_شهید_عبدالمجید_سپاسی*
* #نویسنده_غلامرضا_کافی*
* #قسمت_سی_دوم.
خلاصه وقتی درگیری تمام شد رفتی مقر ابوذر که تازه فوت شده بود که سنگ را تجویز را اگر این سنگرهای بتونی دست بچه های ما بود سال کسی جرئت نزدیک شدن به حوالی اش را نداشت چه برسد به فرد و تسخیر فرمانده دلیر ش فرار کرده بود که در آخر کشته شده بود البته به دست بچه های لشکر عاشورا.
آن حال و هوا آن قدر دوست داشتنی بود که حتی یادش برای آدم لذت بخش است. آدم را امیدوار میکند روحیه میدهد. زندگی یکنواخت واقعا خسته کننده است اما بچه های جبهه خسته نمی شوند
یکیشان همین مجید!
در عملیاتی که قبل از عملیات حلبچه میخواست انجام بشود که عملیات سختی هم بود زمان هم بسیار ضیق بود .باید در منطقه فاو از کارخانه نمک هم عبور می کردیم به طرف جاده کلیدی بصره.
مجیدکار توجیه نیروها را برای این عملیات فقط با یک عکس هوایی انجام می داد .یعنی گردان به گردان هم نه دسته به دسته میرفت سراغ بچه ها و توضیح میداد تا نیمه های شب بلکه تا صبح.
من با خودم می گفتم :بابا این حاج مجید نمیخواهد استراحت کند .نمی خواهد بخوابد در عملیات کربلای ۸ ۴۸ساعت تمام نخوابید.روز سوم عملیات دیگر ولو شد کف سنگر آن هم چه سنگری.نصفه و نیمه با سقف کوتاه.
همانجا هم استراحت نکرد.دراز کشیده و با بی سیم کنترل می کرد .درباره این سنگر باید از حاج زمانی بپرسید ،یعنی باید یادش بیاورید .که پای همان سنگر حاج زمانی روی نفربر مجروح شد .
و مجید پایان ندارد.مجید با آن روحیه ی ظریف و نکته سنج ، شوخ و شنگ و با آن کلاه قهوهای رج دار وچشمهای ریز و دقیق.
#ادامه_دارد
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
12.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ | #روایتگری
🔻روایت شهیدی که به ریاست راه آهن جمهوری اسلامی منصوب شد اما از خدا پست و مقام نمیخواست و طلب شهادت کرد...
#شهید نوری
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💫یادی از سردار شهید حاج محمد ابراهیمی 💫
🌷سال 64، درگیر ساخت منزل مسکونیام در شیراز بودم که خیلی فکرم را درگیر خودش کرده بود. یک روز توی همین فکرها بودم که حاجمحمـد رسید. گفت: چیه حاجی، تو فکری؟
گفتم: والله تو کار ساخت خانهام ماندم، دیگه پول برام نمانده، کارها رو زمینمانده.
گفت: همین. نگران نباش، ان شاالله خدا میرسونه.
چند روز بعد گفت: حاجی من برم شیراز یه کاردارم برگردم.
گفتم: بفرما.
رفت. یکی دو روز بعد زنگ زدم شیراز با همسرم صحبت کنم. همسرم گفت: راستی پولها رسید!
- کدام پول؟
- همانکه دادی حاجمحمـد آورد، پول را داد، گفت حاجی این را داد برای کارهای ساخت خانه!
اشک توی چشمم پیچید. همسرم بعد از دیدن حاجمحمـد میگفت: به نظرم این آقای ابراهیمی یه روز شهید میشه، نور از صورتش میبارید!
🌿🌷🌿🌷🌿
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ سروش:
https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید