eitaa logo
گلزار شهدا 🇮🇷
5.3هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
55 فایل
〖بِسم ربّ شھدا🌿〗 •گلزار شهدا •شیراز "اگر شهیدانهـ زندگـے کنی شهادت خودش پیدایت مـےڪند..." _ڪپے؟! +حلالت‌‌همسنگر،ولے‌‌باحــفظ‌ آیدی و لوگو✌🏻 تبادل و‌تبلیغات نداریم⛔️ . ادمین: @Kh_sh_sh . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
💫یادی از سردار شهید حسن صفر زاده 🌷دیدم همه ناخن هایش افتاده است. گفتم چی شده؟گفت: ما فکر می کنیم، شهادت آسان است، اما پذیرشش به این سادگی ها نیست. شروع به گریه کرد. گفت: عملیات خیبر بود. ماشینم را زدند. منطقه پر از نی زار و باتلاق بود. در مسیر به یک سرباز ارتشی رسیدم که جلو من حرکت می کرد. از پا مجروح شده بود. لنگ لنگان پیش می رفت و می گفت: یا مهدی ادرکنی، یا مهدی ادرکنی. ناگهان زیر پایش خالی شد و در باتلاق پائین کشیده شد. بدون اینکه آهی بکشد، کمکی بخواهد، ناله ای کند گفت: یا مهدی ادرکنی و پائین رفت. تا به او برسم در باتلاق محو شده بود. ناگهان زیر پایم خالی شد و خودم هم در باتلاق افتادم. هر چه تقلا می کردم فایده نداشت و پائین تر کشیده می شدم. همه قدرتم را به دست هایم داده بودم و زمین را چنگ می زدم و می گفتم من اَجر جهاد نمی خواهم. من شهادت نمی خواهم.من می خواهم پیش ننم برگردم. ناخن هایم از این تقلا در حال کنده شدن است، اما باز زمین را چنگ می زدم و فریاد می زدم. گل و لای تا زیر چانه ام رسیده بود. ناگهان ماشینی که در آن سوی باتلاق روی جاده در حال رد شدن بود من را دید.. 🌿🌷🌿🌷🌿 : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💢 ۱۴۰۱ باشهدا ⭕️ همراه با قرائت دعای توسل 🤲 🔹 :حاج امیر حسین راستی 🔹 : ⬅️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام :⬅️یکشنبه ۲۹ اسفند /از ساعت ۱۷ تا لحظه سال تحویل ⬇️⬇️⬇️⬇️ مراسم در فضای باز و با رعایت فاصله گذاری اجتماعی و پروتکل های بهداشتی برگزار می‌شود 🔹ضمنا نماز جماعت مغرب وعشا در جوار قبور مطهر شهدای گمنام برگزار می گردد. 🔺🔹🔺🔹🔺
🍃بعضی ها از آب گل ‌آلود.... ماهی‌که....! نه....! راه معراج می گیرند ...✨ 🌹🍃🌹 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
💌 ڪــلام‌شهـــید 🌹 شهـــید حسن باقری: اگر از دست کسی ناراحت شدید، دو رکعت نماز بخوانید و بگویید؛ خدا‌یا!! این بنده تو حواسش نبود من ازش گذشتم. تو هم بگذر 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
*داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * الله آذرپیکان* * * * *. حاج حجت روبه سربازش کرد: _به آقای خوشبخت بگو بیاد. _چشم سردار و از اتاق بیرون رفت.چند لحظه بعد حاج محسن در حالی که پای راستش را به زحمت حرکت می داد وارد اتاق شد. _بفرما حاجی کاری داشتی؟! _بله بشین حاج محسن نشست و شروع کرد به مالیدن زانوی راستش . حاج حجت که حرکات او را زیر نظر گرفته بود پرسید: _چیزی شده؟! سر بلند کرد و لبخندی زد: _نه دیروز تا حالا این پا اذیتم میکنه. زانو را یکم زخم کرده. _خوب چرا نمیری دکتر؟! _نگفتین چه کاری با من داشتین. _میخواستم باهم بریم زرقان _زرقان برای چی؟! _سربازی که توی میرجاوه شهید شد یادته؟! _بله چطور؟! _یکسری به خانواده‌اش بزنیم ولی اگه پات اذیتت می کنه باشه برای فردا. حاج محسن لبخندی زد: «نه حاجی چیز مهم نیست زیاد هم نباید محله بزارم فقط آنجایی که به زانو وصل میشه یه خورده زخم میکند.» _به هر حال مواظب خودت باش. _چشم حاجی حالا کی راه می افتیم؟ _اگه مشکلی ندارید یه ساعت دیگه. حاج محسن نگاهی به ساعتش انداخت. _بسیار خوب پس من میگم ماشین را آماده کن. ساعت نه و نیم حرکت می کنیم. پاترول سیاه مقابل خانه های فرسوده و قدیمی و رنگ و رو رفته در یکی از محلات زرقان ایستاد. حاج حجت نگاهی به در و دیوار خانه انداخت _همین جاست _بله باید همین جا باشه مردی میانسال با چهره ای شکسته در را باز کرد و به محض دیدن آنها از سر راه کنار رفت _سلام حاجی خوش اومدین . _سلام مزاحم که نیستیم؟! _اختیار دارین سرافرازمون کردین حاج حجت پا به حیاط گذاشت _ایشون آقای خوشبخت هستن . _سلام خوش اومدین 👈ادامه دارد .... http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
23.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | 🔻 حکایتی دارد لباسِ غواصی... شبِ تاریک، موج های پر از تلاطم اروند، لباس های سیاهِ غواصی... 🎙راوی: حاج علی پیراسته 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
💫یادی از سردار شهید حسن صفر زاده 🌷گاهی اوقات ، دوستانی که شیراز بودند، جای دنجی دور هم جمع می شدیم، چایی و میوه ای می آوردیم و تعریف می کردیم. عصر ها، همه با هم به استخر ارتش می رفتیم. ما پشت وانت پدر کاووس عباسی سوار می شدیم، حسن هم با دوچرخه دنبال ما می آمد. آن روز حسن را صدا زدم، گفتم انقدر رکاب نزن، خودت و دوچرخه ات بیا بالا. کنارم عقب وانت نشست. دیدم در حال و هوای دیگری هست، به نقطه دوری خیره شده و حرف نمی زند. گفتم: چته حسن، پکری، تو فکری؟ همین جور که به دور نگاه می کرد. گفت: عباد، از زندگی تو این دنیا خسته شدم. بسمه زندگی، دیگه دوست دارم شهید بشم... آخرین بار بود که حسن را دیدم. : ﺩﺭ سروش: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
📸 روایتی از شهید حاج‌ قاسم سلیمانی و پاسدار شهید محمد جمالی 🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷جلسه بود، همه فرماندهان تیپ بودند جز حمید و شهید حسین ایرلو. ساعتی طول کشید که آمدند. همه نگران شده بودیم تا بلاخره رسیدند. به حمید گفتیم: ماشین خراب شده بود؟ گفت:نه! گفتم: جاده خراب بود یا شلوغ؟ گفت: هیچ کدام. شب بود. طبق فرمان، سرعت ماشین در شب نباید بیش از 85 کیلومتر باشد، من هم به فرمان و قانون عمل کردم. ... حاج حمید رضا فرخی شهادت:1363/12/25- عملیات بدر-شرق دجله فرمانده آموزش قرارگاه نوح(ع) و تیپ المهدی(عج) 🌷🍃🌷🍃🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🔹🔹🔹🔹🔹 💢به لطف حصرت زهرا(س) و در ایام ولادت حضرت امام زمان عج تعداد ۱۱۸ عدد بن خرید کالا اعم از پوشاک، کفش و مواد غذایی، به ارزش ۴۸ میلیون تومان ،بین خانواده های نیازمند تحت پوشش خیریه و مرکز نیکوکاری شهدای گمنام در مناطق فقیر نشین شیراز توزیع گردید ... 🔹انشاالله خوشحالی این خانواده ها سبب تعجیل در امر فرج آقا امام زمان عج و خیرات اموات بانیان خیر شود 🤲 🚨شادی روح مطهر امام و شهدا و اموات بانیان خیر 🌱🔺🌱🔺🌱🔺 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
امروز دلم برایت عجیب تنگ است...💔 یک نگاهی، گوشه چشمی... می دانی چند وقت است به خوابم نیامده ای؟ اه ای رفیق ترین رفیق... یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ❤️ 🕊️ 🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷@golzarshohadashiraz