eitaa logo
اشعار ۱۴ معصوم (ع) و احادیث
664 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
123 ویدیو
7 فایل
http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
(غلط‌های رایج در زبان فارسی) متأسفانه بسیاری از فارسی زبانان بر خلاف دستور زبان فارسی که و نمی‌شناسد به تقلید از زبان عربی شکل برای بسیاری از اسم‌ها و صفت‌ها ساخته و در فارسی به کار می‌برند. در زبان عربی، برای ترکیب وصفی قانون ویژه‌ای وجود دارد و آن این که صفت با موصوف خود هم‌جنس است، یعنی موصوف مذکر، صفت مذکر و موصوف مؤنث (و نیز جمع بی جان)، صفت مؤنث می‌پذیرد. عرب‌ها برای مؤنث کردن صفت، به پایان آن " تای " تأنیث می‌افزایند که در عربی به صورت "ة" نوشته می‌شود. مانند: قیادة السیاسیة (رهبری سیاسی) و مجالس الحاصة (نشست‌های ویژه). در فارسی تای تٱنیث را به صورت "ه" (های غیرملفوظ) می‌نویسند. ایرانیان در زبان فارسی که مؤنث و مذکر نمی‌شناسد، به ویژه در گذشته به تقلید از این قاعده‌ی زبان عربی به کارهایی بسیار جالب و البته نادرستی دست زده‌اند که خوشبختانه بخشی از آنها امروز به دلیل خودآگاهی آنان کاربرد خود را از دست داده است، ولی بخش دیگر آن هنوز در زبان ما باقی مانده و همچنان از زبان‌ها شنیده و در نوشته‌ها دیده می‌شود. در زیر با برخی از آنها آشنا می‌شویم: مشهورترین ترکیب وصفی ساخته‌ی ایرانیان استفاده از صفت عربی است که در عربی صفتی مؤنث است و همانگونه که گفته شد در این زبان فقط برای موصوف مؤنث به کار می‌رود؛ ولی ایرانیان و برخی دیگر از فارسی زبانان، هر واژه‌ای را که بخواهند (چه عربی باشد، چه فارسی، چه در عربی مؤنث باشد چه مذکر، چه مفرد باشد و چه جمع) در ترکیب با "مربوطه" به کار می‌برند و به گمان خود خیلی هم فصیح و بلیغ سخن گفته‌اند. مانند: رئیس مربوطه، قانون مربوطه، پرونده‌ی مربوطه، گزارش مربوطه، دستگاه مربوطه، و امور مربوطه. کار مؤنث کردن صفات به تقلید از زبان عربی در زبان فارسی که مذکر و مؤنث نمی‌شناسد به آنجا رسیده است که ایرانیان هر صفتی را (برای هر موصوفی، چه فارسی و چه عربی، چه مؤنث و چه مذکر، چه مفرد و چه جمع) به راحتی و بر خلاف دستور زبان‌ فارسی و عربی مؤنث می‌کنند. مانند: تحصیلات عالیه، دوره‌ی متوسطه، متون قدیمه، قانون مصوبه، پرونده‌ی مختومه، بانوی محترمه، نامه ک‌ی شریفه، کاغذ باطله، هیأت تحریریه، هیأت حاکمه، وسایط نقلیه، اعمال شاقه، امور خارجه، روابط حسنه، ارواح خبیثه، احترامات فائقه، قوه‌ی مقننه، قوه‌ی مجریه، قوه‌ی قضاییه، مکه‌ی معظمه، زن سلیطه، گناهان کبیره و انبوهی از ترکیب‌های وصفی نادرست دیگر... مؤنث کردن کلمات که در زبان فارسی محلی ندارد چنان شکلی یافته است که کار از مؤنث کردن صفات گذشته و ایرانیان دیگر نه فقط صفات، بلکه با استفاده‌ی نابجا از تای تأنیث عربی نوع مؤنث بسیاری از کلمات را نیز اختراع کرده و آنها را نیز در کنار نوع مذکر آن در زبان خود به کار می‌برند. مانند: جدّ و جدّه، حاجی و حاجیه، خال و خاله، دلال و دلاله، رئیس و رئیسه، رقاص و رقاصه، زوج و زوجه، عم و عمه، مدیر و مدیره، شاعر و شاعره، محبوب و محبوبه، معشوق و معشوقه، مَلک و ملکه، ندیم و ندیمه، والد و والده و بسیاری دیگر... با همین قاعده اسم‌ها و صفاتی نیز در فارسی پیدا شده‌اند که فقط برای زنان به کار می‌روند. مانند: ضعیفه، سلیطه، معروفه، مخدره و غیره. همانگونه که گفته شد، بخشی از این واژه‌ها و ترکیب‌های من درآوردی، اکنون دیگر به کار برده نمی‌شوند و ایرانیان می‌کوشند با به کار گرفتن برابرهای امروزی و درست برای باقیمانده‌ی آنها، از کاربرد آنها نیز در زبان فارسی خودداری کنند تا اصالت زبان فارسی را پاس دارند. آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie ر‌وابط عمومی کانال آموزش عروض ابوالفضل عامری
حضرت_زهرا سلام الله علیها آن زهره‌ای که مهر به نورش منور است دردانه پیمبر و زهرای اطهر است بر تارک زنان جهان ، تاج افتخار بر گردن عروس فلک عِقد گوهر ست بانوی بانوان جهان ، سرور زنان درج عفاف و عصمت کبرای داور است او را پدر ، رسول خدا ، صدر کاینات او را علی ، ولی خداوند همسر است بحری ست پر ز دُر و گهرهای شاهوار یزدان ورا ، ستوده به قرآن که کوثر است کیهان تابش دو فروزنده آفتاب گردون گردش دو رخشنده اختر است خونی که داد سرور آزادگان حسین مرهون حسن تربیت و شیر مادر است خواندش پدر به ام ابیها که نور او فیض نخست و صادر اول ز مصدر است زین رو ز جمع اهل کسا ، نام فاطمه در گفته ی خدای تعالی مکرر است تا روزگار بوده و تا هست پایدار عرش خدا ، ز زهره ی زهرا منور است نور مقدسی که به گرداب حادثات کشتی نوح را وسط موج ، لنگر است نوری که زیب بخش مکان است و لامکان از باختر ، فروغ رخش تا به خاور است حورای انسی است و ز مشکین شمیم او گیسوی حور و روضه ی رضوان معطر است شه بانوی حجاز ، ولی کارِ خانه را با فضه ی کنیز ، شریک و برابر است در خانه‌ای که رد قدم های جبرییل گاه نزول وحی خدا ، زیب و زیور است از رنج کار ، آبله می‌زد به دست او دستی که بوسه گاه لبان پیمبر است پیراهن عروسی خود را به مستمند بخشد شب زفاف که مهمان شوهر ست در منتهای اوج بلاغت ، خطابه اش آهنگ، چون پیمبر و منطق، چو حیدر است با آن جلال و رتبه ی والا شنیده ام پهلوی او شکسته به یک ضربت در است آن هم دری که روح الامین اذن می‌گرفت والله ، جای گفتن الله اکبرست گویند تهمتی ست که ما شیعه می‌زنیم پس آتش خیام حسین از چه اخگر است؟ خواهد چو خونبهای جگرگوشه ‌های خویش فردای حشر ، محشر کبرای دیگر است خون خداست خون حسین عزیز او هر قطره خونش از دو جهان پربهاتر است این افتخار بس که ریاضی به درگهش عبد و غلام و بنده و مولا و چاکر است  مرحوم ریاضی یزدی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
حضرت_زهرا سلام الله علیها بتول آن بضعهٔ احمد به عصمت آیت سرمد نشان رحمت ایزد چراغ بزم عرفانی به انعامش جهان مرهون به اکرامش همه مدیون ز اوج رتبتش مفتون نفوس عالی و دانی حريمش مهد علم دین سرایش مكتب تمکین کنیزان را کند تلقین بیانش حکم یزدانی کسی کاو را شده همدم به صدق عزم و مستحکم شده مشهور در عالم به علم و فضل انسانی کنیزش فضه را بنگر چنان والا چنان برتر که می ریزد ز لب گوهر به آئین سخندانی شنیدی آن حقیقت کاو سخن گفتی چو از هر سو نبودی گفتگوی او به جز آیات قرآنی شب است و در دل صحرا چو گوید مقصد آن والا ز سُبْحانَ الَّذی اَسری نماید قصد پنهانی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
هر شیشه‌ای که گشت به سنگ آشنا، شکست غیر از دلم که تا ز دلت شد جدا، شکست http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث
وزن دوری یا (متناوب)، وزنی است كه هر مصراع آن از دو قسمت تشكیل شده و قسمت دوم، تكرار قسمت اول است ، یعنی در وزن دوری، هر نیم مصراع ، حكم یک مصراع را دارد. 1 : زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد (مفتعلن فاعلن/ مفتعلن فاعلن) 2 : از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران پیغام فتح دارند آن سوی جبهه یاران (مستفعلن فعولن/ مستفعلن فعولن) آموزش عروض و قافیه سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie روابط عمومی کانال آموزش عروض ابوالفضل عامری
تا به فکر خود فتادم روزگار از دست رفت تا شدم از کار واقف، وقت کار از دست رفت قوت سرپنجه ی مشکل گشای فکر من در ورق گردانی لیل و نهار از دست رفت تا کمر بستم غبار از کاروان بر جا نبود از کمین تا سر برآوردم، شکار از دست رفت داغهای ناامیدی یادگار خود گذاشت خرده ی عمرم که چون نقد شرار از دست رفت تا نفس را راست کردم ریخت اوراق حواس دست تا بر دست سودم نوبهار از دست رفت پی به عیب خود نبردم تا بصیرت داشتم خویش را نشناختم آیینه دار از دست رفت حاصل عمر پریشان روزگارم چون صدف تا نهادم پا ز دریا بر کنار از دست رفت عشق را گفتم به دست آرم عنان اختیار تا عنان آمد به دستم اختیار از دست رفت عمر باقی مانده را صائب به غفلت مگذران تا به کی گویی که روز و روزگار از دست رفت؟  صائب تبریزی http://eitaa.com/gom121 ┄┅═══••↭••═══┅┄ کانال اشعار ۱۴ معصوم (ع) واحادیث