هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
#قافیه
قافیه چیست: قافیه در اصل "یک حرف " است که از آن به #رَوی تعبیر میشود.
قافیه به حروف مشترکی گفته میشود که در واژههای پایانی قرینههای شعر منظوم تکرار میشود"
1.قافیه سنتی شعر پارسی تحت تاثیر شعر عرب است و امروزه بسیار از حالت سنتی خود فاصله گرفته. برای مثال در شعر عرب "قائل و مائل " قافیه هستند در حالی که در شعر پارسی میتوانیم "دل و گِل " را هم با آنها قافیه بگیریم.
در اصل در بحث قافیه تنها به حرف #رَوی نیاز داریم و البته "حرکت" ماقبل آن. در شعر عرب حروف دیگری هم برای قافیه عنوان شده که در شعر پارسی کاربرد چندانی ندارند از جمله این حروف " الف تاسیس، دخیل، ردف، قید، و..." که به 9 حرف میرسند.
قافیه در اصل یک حرف است و هشت آن را تبع
چهار پیش و چهار پس، یک مرکز آنها دایره
حرف تأسیس و دخیل و قید و ردف آنگه رَوی
بعد از آن وصل و خروج است و مزید و نایره»
بنابراین رعایت (الف تأسیس) در شعر پارسی لزومی ندارد اما اگر رعایت شود صنعت #اعنات یا #لزوم_مالایلزم نام دارد.
مثال دیگر : #خوبان، #گریان . که اگر "ان" الحاقی حذف گردد قافیه دارای اشکال خواهد بود.
درحالی که قافیه به همین صورت کاملا صحیح است؛ چرا که در #خوبان نشانه جمع و در #گریان صفت یا بیانگر حالت میباشد
استثنا : چنانچه پسوند یا پیشوند یا حروف الحاقی عیناً تکرار شده و در یک معنا و نقش دستوری باشند نیاز به حذف برای تعیین قافیه وجود دارد.
#توضیح:
الف: هر مصوت بلند به تنهایی اساس قافیه قرار میگیرد مانند #مو ، #سبو
ب: هر مصوت با یک یا دو صامت بعدش اساس قافیه قرار میگیرد مانند #سَحر ، #سَر
#رَوی: آخرین حرف اصلی قافیه را «رَوی» ravi میگویند. به عنوان مثال در کلمات جام ، وام ، دام ، نام ، آرام ، حرف «م» #رَوی است.
#واج: به هر کدام از حروف و صداها یک واج گفته میشود
برای تعریف قافیه نیاز داریم واج ها را به دو دسته تقسیم کنیم: حروف (الف ب پ ...) و صداها یا حرکات (آ ای او ـَ ـِ ـُ )
"همسانی حرف #رَوی و حرکت ماقبل آن در دو کلمه، اساس قافیه را تشکیل میدهد"
یعنی در شعر پارسی برای قافیه کافیست تنها حرف #رَوی را تشخیص داده و حرکت ( آ ـ ای ـ او ـَ ـِ ـُ ) ماقبل آن را هم بررسی نماییم.
بنابر این تعریف، کلماتی مانند: #سر ، #پدر ، #بیشتر ، #خبر و... با توجه به همین قاعده قافیه بوده و حرف قافیه در آن " َر" میباشد!
تبصره 1: باید توجه شود در قافیه حروفی که بعد از حرف #رَوی می آیند باید عیناً تکرار شوند.
#مثال: #دوختیم و #افروختیم. حرف #رَوی : ت ، و حروف "یم" (الحاقی) است که عیناً تکرار میشود.
تبصره 2: نکتهی قابل توجه دیگر اینکه در قاعدهی کلی عنوان شده "حرف #رَوی و حرکت ماقبل آن" یکسان باشد ، بنابراین چنانچه حروف ساکنی قبل از حرف #رَوی بیاید باید عیناً تکرار شود.
مثال: #افروخت و #دوخت، که در اینجا #رَوی همان "ت" بوده و حروف ساکن "وخ" عیناً تکرار شدهاند، و حرکت ماقبل حرف #رَوی "ساکن" میباشد.
#سَر ، #پَر = قافیه: َر
#جان ، #جهان = قافیه: ان
#شیر ، #پیر = قافیه: یر (ایر)
#دَست ، #هَست = قافیه : َست ، قاعده و تبصره 2
#دوخت ، #افروخت = قافیه : ُوخت ، قاعده و تبصره 2
#راهت ، #چاهت = قافیه : اه ، قاعده و تبصره 1
#رنگم ، #سنگم = قافیه : َنگ ، قاعده و تبصره 1 و 2
همانطور که عرض شد رعایت اصول نهگانهی قافیه الزامی نیست بخصوص در قافیههای #شمایل و #قایل ، میتوان این قوافی را بدون رعایت #الف #تأسیس ، از قوافی دیگر مانند : #دل ، #مشکل ، #محفل و... بهره برد؛ اما در غزل زیر حضرت حافظ از این قاعده بهره برده که صنعت #اعنات (لزوم ملایلزم) نام دارد.
هر نکتهای که گفتم در وصف آن #شمایل
هر کو شنید گفتا للهِ دَرُّ #قائل
تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
آخر بسوخت جانم در کسب این #فضایل
حلاج بر سر دار این نکته خوش سراید
از شافعی نپرسند امثال این #مسائل
گفتم که کی ببخشی بر جان ناتوانم
گفت آن زمان که نبود جان در میانه #حائل
دل دادهام به یاری شوخی کشی نگاری
مرضیّهُ السجایا محمودة #الخصائل
در عین گوشهگیری بودم چو چشم مستت
و اکنون شدم به مستان چون ابروی تو #مایل
از آب دیده صد ره طوفان نوح دیدم
وز لوح سینه نقشت هرگز نگشت #زایل
ای دوست دست حافظ تعویذ چشم زخم است
یا رب ببینم آن را در گردنت #حمایل
#آموزش_مبانی_ده
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
روابط عمومی کانال آموزش عروض
ابوالفضل عامری
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
#اختیارات_وزنی :
اختیارات وزنی بر خلاف اختیارات زبانی که تنها به نوع تلفظ بستگی داشت، باعث تغییرات کوچکی در وزن میگردد که به صورت زیر است:
هجای کوتاه در آخر مصراع، بلند محسوب میشود.
(قواعد تقطیع- شمیسا و اختیارات شاعری- کامیار)
در واقع هجای پایانی هر مصراعی همواره بلند است، یعنی چنانچه مصرعی به هجای کوتاه یا کشیده ختم شود آن را بلند در نظر میگیریم.
#مثال :
دلگیر نیست از تن ، جانهای زنگ بسته (ته)
هرکه پیراهن به بدنامی درید آسوده شد (شد)
درین بساط ، بجز شربت شهادت نیست (نیست)
✅ شاعر مختار است به جای #فعلاتن در رکن اول هر مصراع، #فاعلاتن بیاورد.
یعنی اگر شعری با #فعلاتن شروع شود
مانند:
فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
و یا:
فعلاتن مفاعلن فعلن
میتوان تنها در رکن اول بجای #فعلاتن از #فاعلاتن استفاده کرد یعنی در رکن اول، بجای هجای کوتاهِ اول، از هجای بلند استفاده کرد اما عکس این قضیه درست نیست.
این اختیار وزنی بسیار رایج است، حتی ممكن است در تمام مصراعهای اول شعر نیز صورت بگیرد
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
(فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن)
مشاهده میشود در رکن اول بهجای #فعلاتن از #فاعلاتن استفاده شده است.
#تسکین
شاعر مختار است به جای دو هجای کوتاه (ن ن) یک هجای بلند (-) بیاورد. عکس این مورد صحیح نمیباشد؛ این اختیار که در اصطلاح به آن #تسکین میگویند، جز در آغاز مصراع (مگر به ندرت) در همه جا قابل اعمال است.
#ابدال
اختیار شاعری #ابدال در دو هجای ماقبل آخر بسيار رايج است و در آن #فَعَلُن (ن ن -) به #فعلن (- -) تبديل میشود و حتّی در تمام مصراعهای یک شعر ممکن است استفاده شود؛ همچنین بهجای ارکانی مانند #فعلاتن (ن ن - -)، #مفتعلن (- ن ن -) و #مستفعلُ (- - ن ن)، شاعر میتواند بنا به ضرورت #مفعولن (- - -) بياورد؛ امّا كاربرد اين موارد كم است.
مثال برای ابدال #فَعِلُن (ن ن -)
به #فعلن (- -):
هر چه داری اگر به عشق دهی
کافرم گر جوی زیان بینی
مثال برای ابدال #فعلاتن (ن ن - -)
به #مفعولن (- - -):
خارکش پیری با دلق درشت
پشتهی خار همی برد به پشت
مثال برای ابدال #مفتعلن (- ن ن -)
به #مفعولن (- - -):
گل به سلام چمن آمد بهار
گه به سپاس آمد گل پیش خار
مثال برای ابدال در رکن اول مصراع دوم :
#مستفعل (- - ن ن)
به #مفعولن (- - -)
میکوش به هر ورق که خوانی
مستفعل فاعلن فعولن
می/کو/ش/ب/ = مستفعل
هر/و/رق/ = فاعلن
کِ/ خا/نی/ = فعولن
کان دانش را تمام دانی
#مفعولن فاعلن فعولن
کان/دا/نش/ = #مفعولن
را/ ت/ما/ = فاعلن
م/ دا/نی/ = فعولن
#قلب
شاعر مختار است در برخی اوزان بهجای (- ن) ، (ن -) بیاورد، و یا بالعکس عمل کند. این عمل را در اصطلاح #قلب گویند. قلب در تبدیل #مفتعلن به #مفاعلن و بالعکس دیده میشود.
(اختیارات شاعری- شمیسا)
یعنی اینکه گاهی در شعر جای یک هجای کوتاه، با هجای بلند کنار آن عوض خواهد شد. البته این اختیار بسیار کم کاربرد است و به وفور قاعده تسکین نیست و همانطور که عرض شد معمولا تنها بین "مفتعلن و مفاعلن" اتفاق می افتد.
(قلب) ، یعنی : (جا به جایی هجا)
که بوَد مخصوص بعضی (رکن ها)
که شود : (مُفتعلن) ، (مفاعلن)
یا شود : (مفاعلن) ، (مفتعَلن)
مثال برای قلب #مفتعلن (- ن ن -)
به #مفاعلن (ن - ن -):
کیست که پیغام من به شهر شروان بَرَد
کی/ست/ کِ/ پی/ = مفتعلن
(- ن ن -)
غا/م/ من/ = فاعلن
(- ن -)
بِ/ شه/ر /شِر/ = مفاعلن *
(ن - ن -)
وان/ب/رَد/ = فاعلن
(- ن -)
یک سخن از من بدان مرد سخندان بَرَد
یک/س/خ/نز/ = مفتعلن
من/ب/دان/ = فاعلن
مـر/دِ/ سُ/خن/= مفتعلن
دان/بَ/رَد/ = فاعلن
در درس بعد به (اضطرارات شاعری) خواهیم پرداخت.
#آموزش_مبانی_سیزده
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
روابط عمومی کانال آموزش عروض
ابوالفضل عامری
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
(آشنایی با علائم نگارشی در فارسی)
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
1ـ #نقطه (.)
نقطه اولین و رایجترین علامت نگارشی است که در پایان جملات ساده آمده و این منظور را میرساند که پیام یا مفهومی که میخواستیم آن را انتقال دهیم به پایان رسیده است.
جایگاه #نقطه در یک جمله، چسبیده به کلمهی آخر و بدون هیچ فاصلهای است.
#مثال:
۱- در انتهای جملات ساده و خبری
امروز هوا سرد و برفی است.
۲- در انتهای پاسخهای کوتاه یا کلماتی که در مفهوم جمله استفاده میشوند.
آیا به عنوان کارمند مشغول به کار هستی؟
_ بله.
۳- در انتهای مشخصاتی که برای منبع یک تحقیق یا پژوهش ذکر میشوند.
#مثال:
صبا سعادت، بهترین استراتژیهای تولید محتوا، ص ۱۲۰.
۴- بعد از حروف اختصاری که ارجاع دهنده به کلمات دیگری هستند.
#مثال:
ر.ک. (رجوع کنید)، ه.ق. (هجری قمری)
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
2 ـ #ویرگول (،)
ویرگول (کاما، درنگ نما): نشانهی #مکث یا وقفی کوتاه است.
موارد کاربرد ویرگول:
۱ ـ در بین عبارتها و جملههای غیرمستقلی که با هم در حکم یک جملهی کامل باشد.
این همه خلف وعده و تأخیر، از شما بعید بود.
۲ ـ آوردن کلمه یا عبارتی توضیحی در ضمن جمله یا عبارت دیگر...
احمد، برادر مسعود، دیروز اینجا بود.
۳ ـ در مواردی که چند کلمه دارای اسناد واحدی باشند.
آب، غذا، هوا و مسکن از ضروریات اولیهی حیات آدمی است.
۴ ـ آوردن ویرگول میان دو کلمه برای جلوگیری از احتمال غلط خواندن جمله.
ما، در خلوت به روی خلق ببستیم.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
3 ـ #نقطه_ویرگول (؛)
نشانهی وقف یا درنگ و #مکث_طولانی تر از #ویرگول و کمتر از #نقطه است.
موارد کاربرد نقطه ویرگول:
برای جدا کردن عبارت و جملاتی که بهظاهر مستقل اما در معنی مربوط به همدیگر باشند.
#مثال:
وقتی صداقتش را آزمودی؛ به او اعتماد کن.
روز خوبی بود؛ همه شاد بودند؛ هيچكس به فكر بدیها نبود.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
4 ـ #دو_نقطه (:)
توضیح دادن در مورد آنچه بیان شده.
#مثال:
سعدی در گلستان چنين گفته است:
«نصيحت از دشمن پذيرفتن خطاست ...»
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
5 ـ #هلال (پرانتز ) ( )
برای جدا کردن بعضی از جملات یا کلمات و یا توضیح جملهای که خارج از بحث متن است.
#مثال:
همهی ما در آرزوی ظهور حضرت مهدی (عج) هستیم.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
6 ـ #گیومه («»)
نشانهی #نقل_قول مستقیم است.
#مثال:
علی گفت: «من فردا به مدرسه میروم.»
همچنین در شعر هنگامی که مصراع و یا بیتی تضمین میشود در #گیومه قرار میگیرد.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
7 ـ #سه_نقطه (...)
زمانی که بخواهیم از نام بردن مواردی صرف نظر کنیم از #سه_نقطه استفاده میکنیم.
#مثال:
ماشا ...! انسان هنرمندی هستید.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
8 ـ #علامت_سؤال (؟)
همانطور که از نام این علامت مشخص است؛ از آن در انتهای جملات #پرسشی استفاده میکنیم.
#مثال:
بزرگترین دستاوردهای انسان موفق چیست؟
در یک کاربرد دیگر، میتوانیم از علامت سؤال برای نشان دادن #تردید در جمله استفاده کنیم.
#مثال:
توئیتر در سال ۱۳۸۸ (؟) فیلتر شد.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
9 ـ #علامت_تعجب (!)
علامت تعجب ، تنها نشانهی تعجب و شگفتی نیست ، بلکه بیشتر در پایان جملههایی می آید که یبانکنندهب یکی از حالات خاص و شدید عاطفی یا نفسانی است ؛ از قبیل «تعجب» ، « تاکید» ، «تحسین» ، «تحقیر» ، «تنفر» ، «ترحم» ، «استهزا» ، «شک و تردید» ، «امر و نهی» ، «تهدید» ، «حسرت» ، «آرزو» ، «درد و الم» ، «دعا» ، «تنبیه» ، «تأسف» ، «ندا و خطاب» و جز آنها ؛ چنانکه : چه عجب! عجب آدم ریاکاری! آفرین بر این همه ذوق و سلیقه! دستمریزاد! دریغ است ایران که ویران شود! آقا هنر کرده! جایزه هم میخواهد!
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
10 ـ #قلاب (کروشه) [ ]
این علامت نشانهی #الحاق است؛ گاهی در یک جمله یک یا دو واژه کم است یا از قلم افتاده است. این کمبود باعث نارسایی جمله میشود؛ به این خاطر واژهی مشابهی را در نظر میگیرند.
#مثال:
پرویز [با چهرهای عبوس و گرفته] دلم نمیخواهد او نیز بیاید.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
11 ـ #خط_فاصله (تیره) (ـ)
خط فاصله برای #جداکردن #اعداد و جملههایی که معمولاً #توضیحی را به مفهوم اصلى جمله میافزایند یا مفاهیمی از قبیل دعا و نفرین را بیان میکنند.
#مثال:
سعدی - بزرگترین سجعنویس ایرانی - در قرن هفتم میزیست.
بهجای استفاده از (تا) برای نشان دادن مسافت یا فاصلهی زمانی.
قطار سریع السیر تهران- شیراز راه اندازی شد.
کلاس آموزشی از 5–3 بعدازظهر دایر است.
جداسازی کلمات مرکب.
#مثال:
ژانر مورد علاقهی من در فیلم، کمدی–رمانتیک است.
همچنین در شعر پس از ابیات موقوف المعانی از این علامت استفاده میشود.
آموزش عروض وقافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
روابط عمومی کانال آموزش عروض
ابوالفضل عامری
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
(آشنایی با علائم نگارشی در فارسی)
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
1ـ #نقطه (.)
نقطه اولین و رایجترین علامت نگارشی است که در پایان جملات ساده آمده و این منظور را میرساند که پیام یا مفهومی که میخواستیم آن را انتقال دهیم به پایان رسیده است.
جایگاه #نقطه در یک جمله، چسبیده به کلمهی آخر و بدون هیچ فاصلهای است.
#مثال:
۱- در انتهای جملات ساده و خبری
امروز هوا سرد و برفی است.
۲- در انتهای پاسخهای کوتاه یا کلماتی که در مفهوم جمله استفاده میشوند.
آیا به عنوان کارمند مشغول به کار هستی؟
_ بله.
۳- در انتهای مشخصاتی که برای منبع یک تحقیق یا پژوهش ذکر میشوند.
#مثال:
صبا سعادت، بهترین استراتژیهای تولید محتوا، ص ۱۲۰.
۴- بعد از حروف اختصاری که ارجاع دهنده به کلمات دیگری هستند.
#مثال:
ر.ک. (رجوع کنید)، ه.ق. (هجری قمری)
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
2 ـ #ویرگول (،)
ویرگول (کاما، درنگ نما): نشانهی #مکث یا وقفی کوتاه است.
موارد کاربرد ویرگول:
۱ ـ در بین عبارتها و جملههای غیرمستقلی که با هم در حکم یک جملهی کامل باشد.
این همه خلف وعده و تأخیر، از شما بعید بود.
۲ ـ آوردن کلمه یا عبارتی توضیحی در ضمن جمله یا عبارت دیگر...
احمد، برادر مسعود، دیروز اینجا بود.
۳ ـ در مواردی که چند کلمه دارای اسناد واحدی باشند.
آب، غذا، هوا و مسکن از ضروریات اولیهی حیات آدمی است.
۴ ـ آوردن ویرگول میان دو کلمه برای جلوگیری از احتمال غلط خواندن جمله.
ما، در خلوت به روی خلق ببستیم.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
3 ـ #نقطه_ویرگول (؛)
نشانهی وقف یا درنگ و #مکث_طولانی تر از #ویرگول و کمتر از #نقطه است.
موارد کاربرد نقطه ویرگول:
برای جدا کردن عبارت و جملاتی که بهظاهر مستقل اما در معنی مربوط به همدیگر باشند.
#مثال:
وقتی صداقتش را آزمودی؛ به او اعتماد کن.
روز خوبی بود؛ همه شاد بودند؛ هيچكس به فكر بدیها نبود.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
4 ـ #دو_نقطه (:)
توضیح دادن در مورد آنچه بیان شده.
#مثال:
سعدی در گلستان چنين گفته است:
«نصيحت از دشمن پذيرفتن خطاست ...»
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
5 ـ #هلال (پرانتز ) ( )
برای جدا کردن بعضی از جملات یا کلمات و یا توضیح جملهای که خارج از بحث متن است.
#مثال:
همهی ما در آرزوی ظهور حضرت مهدی (عج) هستیم.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
6 ـ #گیومه («»)
نشانهی #نقل_قول مستقیم است.
#مثال:
علی گفت: «من فردا به مدرسه میروم.»
همچنین در شعر هنگامی که مصراع و یا بیتی تضمین میشود در #گیومه قرار میگیرد.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
7 ـ #سه_نقطه (...)
زمانی که بخواهیم از نام بردن مواردی صرف نظر کنیم از #سه_نقطه استفاده میکنیم.
#مثال:
ماشا ...! انسان هنرمندی هستید.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
8 ـ #علامت_سؤال (؟)
همانطور که از نام این علامت مشخص است؛ از آن در انتهای جملات #پرسشی استفاده میکنیم.
#مثال:
بزرگترین دستاوردهای انسان موفق چیست؟
در یک کاربرد دیگر، میتوانیم از علامت سؤال برای نشان دادن #تردید در جمله استفاده کنیم.
#مثال:
توئیتر در سال ۱۳۸۸ (؟) فیلتر شد.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
9 ـ #علامت_تعجب (!)
علامت تعجب ، تنها نشانهی تعجب و شگفتی نیست ، بلکه بیشتر در پایان جملههایی می آید که یبانکنندهب یکی از حالات خاص و شدید عاطفی یا نفسانی است ؛ از قبیل «تعجب» ، « تاکید» ، «تحسین» ، «تحقیر» ، «تنفر» ، «ترحم» ، «استهزا» ، «شک و تردید» ، «امر و نهی» ، «تهدید» ، «حسرت» ، «آرزو» ، «درد و الم» ، «دعا» ، «تنبیه» ، «تأسف» ، «ندا و خطاب» و جز آنها ؛ چنانکه : چه عجب! عجب آدم ریاکاری! آفرین بر این همه ذوق و سلیقه! دستمریزاد! دریغ است ایران که ویران شود! آقا هنر کرده! جایزه هم میخواهد!
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
10 ـ #قلاب (کروشه) [ ]
این علامت نشانهی #الحاق است؛ گاهی در یک جمله یک یا دو واژه کم است یا از قلم افتاده است. این کمبود باعث نارسایی جمله میشود؛ به این خاطر واژهی مشابهی را در نظر میگیرند.
#مثال:
پرویز [با چهرهای عبوس و گرفته] دلم نمیخواهد او نیز بیاید.
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
11 ـ #خط_فاصله (تیره) (ـ)
خط فاصله برای #جداکردن #اعداد و جملههایی که معمولاً #توضیحی را به مفهوم اصلى جمله میافزایند یا مفاهیمی از قبیل دعا و نفرین را بیان میکنند.
#مثال:
سعدی - بزرگترین سجعنویس ایرانی - در قرن هفتم میزیست.
بهجای استفاده از (تا) برای نشان دادن مسافت یا فاصلهی زمانی.
قطار سریع السیر تهران- شیراز راه اندازی شد.
کلاس آموزشی از 5–3 بعدازظهر دایر است.
جداسازی کلمات مرکب.
#مثال:
ژانر مورد علاقهی من در فیلم، کمدی–رمانتیک است.
همچنین در شعر پس از ابیات موقوف المعانی از این علامت استفاده میشود.
آموزش عروض وقافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
روابط عمومی کانال آموزش عروض
ابوالفضل عامری
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
#اوزان_دوری
وزن دوری یا (متناوب)، وزنی است كه هر مصراع آن از دو قسمت تشكیل شده و قسمت دوم، تكرار قسمت اول است ، یعنی در وزن دوری، هر نیم مصراع ، حكم یک مصراع را دارد.
#مثال 1 :
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
(مفتعلن فاعلن/ مفتعلن فاعلن)
#مثال 2 :
از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران
پیغام فتح دارند آن سوی جبهه یاران
(مستفعلن فعولن/ مستفعلن فعولن)
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
روابط عمومی کانال آموزش عروض
ابوالفضل عامری
هدایت شده از آموزش عروض و قافیه و...
آرایهی #تلمیح چیست؟
آرایهی #تلمیح یا #اشاره، نوعی آرایهی معنوی است که در شعر یا متنی به واقعه، ضربالمثل، رویداد، آیهای از قرآن، احادیث، داستان تاریخی، افسانهای اساطیری، قرآنی، مذهبی و یا ... اشاره میکند.
آرایهی تلمیح باعث میشود تا ذهن شنونده یا خواننده به سمت آن مطلب منظور شاعر برود و تداعی معانی آنی اتفاق بیفتد و ماندگاری چنین آثاری به واسطهی این تداعیِ معانی، بسیار در ذهن ماندگار خواهد شد.
از اینرو آرایهی #تلمیح یکی از تکنیکیترین آرایهها برای اثربخشی در ذهن مخاطب و تجسمپردازی اتفاقات در متون و اشعار شناخته شده است.
🔻یک نکته مهم درباره آرایه تلمیح :
نکتهی مهم در تلمیح آن است که باید نشانههای گفته شده دربارهی مَثل یا داستان واضح باشد تا بتوان از روی نشانهها به داستان مورد نظر رسید، وگرنه تلمیح نیست.
#مثال :
پدرم روضهی رضوان به دو گندم بفروخت
من چرا مُلکِ جهان را به جوی نفروشم؟
حافظ در بالا، بیت به داستان قرآنی حضرت آدم (ع) و خوردن از میوهی ممنوعه و رانده شدنش از بهشت اشاره دارد.
در ﷼تلمیح، تشبیه و تناسب (مراعات نظیر) را هم میتوان یافت چون بین داستانی که به آن اشاره شده و موضوع مطلب، تشبیهی وجود دارد که نویسنده از آن استفاده کرده، و از طرف دیگر بین اجزای داستان تناسب هم وجود دارد.
بیستون کندن فرهاد نه کاری است شگفت
شور شیرین به سر هر که فتد کوهکن است
در بیت بالا، به آسانشدن مشکلات برای عاشق اشاره شده که این موضوع شباهت به داستان شیرین و فرهاد دارد (تشبیه) و از طرفی بین اجزای شعر یعنی بیستون، کوهکن، فرهاد و شیرین #تناسب وجود دارد.
گلستان کند آتشی بر خلیل
گروهی بر آتش بَرد ز آب نیل
(سعدی)
در بیت بالا، به داستان خاموشی آتش و گلستان شدن خاکستر بر حضرت ابراهیم اشاره دارد، پس تلمیح است.
🔻تفاوت میان #تضمین و #تلمیح در چیست؟
در آرایهی تضمین، بیت یا بخشی از یک نثر عیناً در متنی دیگر تکرار میشود اما در تلمیح تنها اشارهای به داستانی دیگر میشود و باید از روی قراين و شواهد آن را حدس زد.
🔻بین #تشبیه، #تناسب و #تلمیح چه رابطهای وجود دارد؟
اگر بخواهیم کمی عمیقتر به ساختار تلمیح دقت کنیم، درمییابیم که گاهی در زیرساخت #تلمیح، آرایهی تناسب و تشبیه نیز پنهان شده است که تلمیح ناخواسته یک رابطهی تشبیهی بین داستان و خود بیت ایجاد میکند و همینطور به دلیل ارتباط بین داستان یا مَثَلِ نوشته شده و خود بیت، آرایهی تناسب نیز به وجود میآید.
گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
روا بود که ملامت کنی زلیخا را
(سعدی)
بیت بالا، به داستان حیرت زنان دربار در برابر زیبایی حضرت یوسف (ع) اشاره دارد که دستهای خود را بریدند که شاعر دیدن حضرت یوسف و متحیر شدن زنان کاخ را تشبیه به ماجرای اصلی شعر کرده که #تلمیح است و همچنین واژگان دست، ترنج و زلیخا #مراعات_نظیر دارد.
کانال آموزش عروض و قافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
✅ #اسلوب_معادله چیست؟
در آرایهی «اسلوب معادله»، دو مصراع یک بیت، به لحاظ معنایی کاملاً یکسان بوده و به لحاظ دستوری کاملاً مجزا و مستقلاند. به این شکل که شاعر در یکی از مصراعهای آن، نکته و پندی اخلاقی مطرح کند و در مصراع دیگر، مثالی برای همان نکته بیاورد
در بیتهایی که دارای «اسلوب معادله» هستند، معمولاً مصراع اول شامل یک پیام و نکته است و مصراع دوم هم دارای مثالی است که همان نکته را تأیید میکند.
#مثال :
پیشانی عفو تو را پُرچین نسازد جرم ما
آیینه کی بر هم خورَد از زشتی تمثالها
(صائب تبریزی)
مصراع اول بیت بالا، به این معناست که خداوند بسیار بخشنده است و بندگان گناهکارش را به راحتی میبخشد. شاعر سپس در مصراع دوم، مثالی را با این معنا مطرح کرده که آیینه حتی اگر تمثال زشتی هم در برابر آن قرار بگیرد، قابلیتهای خود را از دست نمیدهد.
با توجه به نکات بالا، معنای بیت به این صورت خواهد بود: تو خدای بسیار بخشندهای هستی که گناهکارترین بندگانت را هم میبخشی. مانند آینهای که اگر اشیا و پدیدههای زشت در برابر آن قرار بگیرند، باز هم قابلیت انعکاس خود را از دست نمیدهد.
#مثال :
اظهار عجز پیش ستمگر ز ابلهیست
اشک کباب باعث طغیان آتش است
(صائب تبریزی)
در مصراع اول بیت بالا، گفته شده که عجز و لابه در برابر ستمگران نشانهی نادانی است. شاعر سپس برای اثبات مدعای خود، در مصراع دوم، مثالی را بیان کرده است. در این مصراع گفته شده قطراتی که حین کباب شدن گوشت از آن ترشح میکند، بهجای اینکه آتش را خاموش کند، برعکس موجب شدیدتر شدن آن میشود.
با توجه به این نکتهها، معنای بیت بالا، به این شکل خواهد بود: گریه و تضرع انسانهای ستمدیده در برابر انسانهای ستمگر، اثرگذار نبوده و بیشتر نشانهی نادانی است. اشک ریختن انسانهای ستمدیده در مقابل ستمگران در واقع موجب افزایش ستم آنها خواهد شد.
#مثال :
سرکشان را فکند تیغ مکافات ز پای
شعله را زود نشانند به خاکستر خویش
(حزین لاهیجی)
در بیت بالا، پیام مصراع اول این است که ظالمان سرانجام به سزای اعمال خود میرسند. این جمله تازگی ندارد و احتمالاً آن را بارها شنیده و خواندهایم. به همین خاطر، شاعر برای اثرگذاری بیشتر بر مخاطب، مثالی را در مصراع دوم مطرح کرده که نکته مصراع اول را تأیید میکند.
#مثال :
در حقیقت تنگدستی مایهی دیوانگیست
در چمن، بید از غم بیحاصلی مجنون شود
(کلیم همدانی)
معنای مصراع اول بیت بالا، این است که فقر منجر به دیوانگی میشود. شاعر برای اینکه مخاطب راحتتر پی به مقصود او ببرد، در مثال دوم، درخت بید مجنون را مثال میزند و میگوید که این درخت به خاطر میوه نداشتن، مجنون و دیوانه شده است.
🔻ایجاد حالت تشبیه :
اگرچه در «اسلوب معادله» از ارکان تشبیه، یعنی مشبه، مشبهبه و ادات تشبیه استفاده نمیشود اما نوعی حالت تشبیه در آن وجود دارد که موجب لذت ادبی میشود. به عنوان مثال، در بیت زیر از نوعی حالت تشبیه استفاده شده است.
هر جا نبود شرم، به تاراج رود حُسن
ویران شود آن باغ که بیدر شده باشد
(صائب تبریزی)
همانطور که میبینید، در این بیت هیچ نشانهای از ارکان تشبیه نیست اما اگر به معنای آن کمی دقت کنید، نوعی تشبیه را بین دو مصراع آن میبیند. شاعر در حقیقت قصد دارد بگوید که «حسن» مانند «باغ» است و «شرم» هم به «در» باغ شباهت دارد. همانطور که باغ بدون در نابود میشود، حُسن هم بدون شرم از بین خواهد رفت.
#مثال :
ریشهی نخل کهنسال از جوان افزونتر است
بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را
(صائب تبریزی)
در بیت بالا، ضمن تلمیحی که به کلام رسول خدا (ص) دارد که فرمودند: «وَ یَهْرَمُ ابْنُ آدَمَ وَ تَشِبُّ مِنْهُ اثْنَتَانِ الْحِرْصُ وَ الْأَمَل» یعنی: آدمیزاد وقتی پیر میشود، دو صفت در او جوان میگردد: حرص و آرزو. صنعت «اسلوب معادله» بهخوبی دیده میشود.
کانال آموزش عروض و قافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
✅ آرایهی #تمثیل چیست؟
#تمثیل در لغت به معنی: «مثالآوردن»، «مانندکردن» و «تشبیهکردن» است و در اصطلاح ادبی، مثالی را که در آن اشارهای به مطلب مورد بحث وجود داشته باشد به عنوان نمونه و شاهد ذکر کردن است.
به عبارت دیگر توصیف چیزی تحت پوشش چیز دیگر را #تمثیل میگویند.
🔻انواع تمثیل در ادبیات :
تمثیل دو نوع است: #ارسالالمثل و #اسلوب_معادله
۱- ارسالالمثل :
ارسال المثل تمثیلی است که در آن از ضربالمثل استفاده شده باشد.
#مثال :
هر گَه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کارِ خیر حاجتِ هیچ استخاره نیست
حافظ در مصراع دوم بیت بالا، از «ضربالمثل» استفاده کرده، پس از «آرایهی تمثیل» از نوع #ارسالالمثل بهره برده است.
تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی
تا شب نرود صبح پدیدار نباشد
(سعدی)
۲- اسلوب معادله :
#اسلوب_معادله «تمثیلی» است که در هر مصراع بیت، موضوعی بهطور مستقل و کامل بیان شده و امکان جابهجاکردن دو مصراع یک بیت وجود دارد بدون اینکه خللی در معنی بیت بهوجود آید و هر مصرع مصداق و مثالی برای مصرع دیگر است.
#مثال :
در سخنگفتن خطای جاهلان پیدا شود
تیر کج چون از کمان بیرون رود رسوا شود
صائب تبریزی در هر مصراع بیت بالا، موضوع کامل را بیان کرده، در حالی که به هم مرتبط هستند و فهم معنای مورد نظر شاعر را برای مخاطب سادهتر میکند.
🔻فرق آرایهی #تمثیل و آرایهی #اسلوب_معادله :
«تمثیل» به این معناست که شاعر یا نویسنده در سخن خود از یک «مَثَل» یا «شبهمثل» استفاده کند و از طریق همان مثل، مفهوم مورد نظرش را برای مخاطب روشن کند. بهطور مثال، در بیت زیر از #تمثیل استفاده شده است.
اما آرایهی #اسلوب_معادله هر دو مصراع به لحاظ دستوی نیز مستقل و مجزا هستند. بنابراین، اگر مصراع دوم با «حروف ربطی» مانند «تا»، «که» و... به مصراع اول وابسته شده باشد یا در مصراع اول از ادات شرط «اگر» استفاده شده باشد، آن بیت دارای «اسلوب معادله» نخواهد بود.
#مثال :
من از بیقدری خار سر دیوار دانستم
که ناکس، کس نمیگردد ازین بالانشینی ها
(افسر کرمانی)
مخور هرگز فریب فضل از عمامهی زاهد
که در گنبد ز بیمغزی صدا بسیار میپیچد
(صائب)
سبکمغزی کز اسباب جهان بر خویش میبالد
چو حمالیاست کز بار گران بر خویش میبالد
(صائب تبریزی)
شاعر در بیت بالا، بالیدن به داشتن مال و قدرت دنیایی که فناشدنی هستند را مانند حمالی دانسته است که به خاطر بار سنگینی که بر دوش دارد به خود میبالد در حالی که مال دیگری را حمل میکند که آرایهی #تمثیل است اما چون در هر مصراع، استقلال معنایی وجود ندارد لذا «اسلوب معادله» نیست..
با توجه به این نکته، «اسلوب معادله» نیز نوعی «تمثیل» به شمار میآید. در حقیقت، هر #اسلوب_معادلهای، «تمثیل» هم هست اما هر «تمثیلی»، لزوماً #اسلوب_معادله نیست.
🔻فرق تمثیل و ارسالالمثل :
تفاوت «ارسالالمثل و «تمثیل» در این است که هر #ارسالالمثلی، تمثیل است ولی هر «تمثیلی» لزوماً #ارسالالمثل نیست چون ممکن است در آن از ضربالمثل استفاده نشده باشد ولی دارای مثالی است که مطلب را برای مخاطب واضحتر میکند.
🔻فرق تمثیل و تلمیح :
در «تمثیل» برای بیان روشنتر موضوع مثالی ذکر میشود ولی در #تلمیح به داستان، حدیث، ضربالمثل و… با آوردن واژه یا جملهای خاص اشارهای ظریف میشود.
#مثال :
پدرم روضهی رضوان به دو گندم بفروخت
من چرا مُلکِ جهان را به جوی نفروشم؟
حافظ در بیت بالا، به داستان قرآنی حضرت آدم (ع) یعنی: «خوردن میوهی ممنوعه و رانده شدنش از بهشت» اشاره دارد، پس در این بیت آرایهی #تلمیح بهکار رفته است.
کانال آموزش عروض و قافیه و...
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#اختیارات_شاعری
اختیارات شاعری همواره یکی از الحاقات شعر کلاسیک پارسی بوده و مقالات و جزوههای زیادی از آن در دسترس است.
گاهی مشاهده میشود که عدهای از دوستان برداشتهایی نادرست از اختیارات داشته و گاه به دلیل عدم آگاهی از آنها هر خطای فنی را جزو اختیارات قلمداد مینمایند.
در این مقال به دنبال تعریف جدیدی از آن نبوده و سعی بر آن دارم تا با باز کردن و تفسیر این اختیارات موضوع را برای شاعرانی که آشنایی چندانی با اختیارات مورد بحث ندارند سهل نمایم و در پایان بحثی را تحت عنوان #اضطرارات به میان خواهم کشید که در سالهای اخیر عزیزانی به آن پرداختهاند!
اختیارات شاعری به دو گروه #اختیارات_زبانی و #اختیارات_وزنی تقسیم میشود که در زیر همراه با مثال به تک تک آنها خواهیم پرداخت:
#اختیارات_زبانی: این نوع اختیارات تنها به نوع تلفظ کلمات بر میگردد یعنی شاعر اختیار دارد با توجه به حالات و اقتضای وزن هر کدام از حالات را انتخاب نماید.
#جذب اگر قبل از #الف آغاز، حرف ساکنی بیاید، حرف ساکن را میتوان جذب #الف کرد. مثلا «در آن» تبدیل میشود به «دران».
باید توجه شود این از اختیارات است یعنی شاعر میتواند همزه را حذف کند یا خیر، که با توجه به وزن شعر «در آن» به صورت «دَران» تلفظ خواهد شد.
#مثال :
آخرین لبخند او هم غرق خواهد شد در آب
وزن این شعر:
«فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات»
است با الگوی هجایی:
(- ن - -/ - ن - -/ - ن - -/ - ن - ن)
هجای بلند یا همان علامت (-)
هجای کوتاه یا همان علامت (U)
هجای کشیده یا همان (- U)
اگر مصراع فوق را تقطیع کنیم خواهیم دید که رکن آخر یعنی «شد در آب» به صورت زیر خواهد بود:
شد/ دَ /راب
- / ن / - ن
و این با الگوی هجایی وزن فوق که در رکن آخر باید : (- / -/ - U) باشد فرق دارد بنابراین شاعر اینجا از اختیار استفاده کرده و حرف قبل از (الف) جذب (الف) میشود و رکن آخر به صورت «دَ/ راب» تلفظ میشود.
اما گاهی بنا به ضروریات وزن، #الف را نباید حذف نمود مانند مصرع زیر:
اگر این است آزادی مرا بیبال و پر گردان
که باید به صورت:
«اَ / گر/ ای/ نس/ت/ آ/ زا/ دی...»
همانطور که ملاحظه میشود #الف در #است حذف شد اما در «این و آزادی» بنا به ضروریات وزن نباید حذف گردد.
#اشباع :
بلند تلفظ کردن مصوت کوتاه:
مصوت كوتاه پایان كلمه را به ضرورت وزن میتوان كشیده تلفظ كرد که به هجای بلند تبدیل شود که به آن قاعدهی #اشباع نیز میگویند. این اختیار به وفور در اشعار به چشم میخورد.
توجه شود که تنها مصوت کوتاه #پایان_کلمه فقط #بلند تلفظ میشود. یعنی نمیتوانیم هجای کوتاهی را در #میان یا #ابتدای_کلمه #بلند تلفظ نماییم.
#مثلا :
#خانه «نه» در پایان کلمهی #خانه را بعضاً میتوانیم #بلند تلفظ کنیم اما در #سماور نمیتوانیم «سَ» را که در ابتدای کلمه قرار دارد #بلند تلفظ کنیم و همینطور «بِ» در #آبرو
#مثال :
میکند روز سیه، بیگانه یاران را ز هم
خضر در ظلمات میگردد ز اسکندر جدا
«صائب»
وزن بیت: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
در تقطیع «ز» در #روز یک هجای کوتاه است اما با توجه به وزن شعر میدانیم که در اینجا باید یک هجای بلند داشته باشیم بنابراین متوجه میشویم که در اینجا «زِ» به صورت بلند تلفظ خواهد شد و به اصطلاح #اشباع میشود.
کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند: معمولا زمانی رخ میدهد که بعد از مصوتهای بلند «او» یا «ای» مصوت دیگری بیاید. آنگاه میتوان مصوتهای «او» یا «ای» را کوتاه تلفظ نمود.
سوی چاره گشتم ز بيچارگی
ندادم بدو سر ، به یكبارگی
( فردوسی)
مشاهده میشود که هجای بلند «سو» به صورت «سُ» تلفظ میشود.
#آموزش_مبانی_سیزده
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie