هدایت شده از میز کار حسن روح الامین
هدیهای که رنگ مهربانی گرفت"
پانزده روز پیش بود که برای ارائه تابلوی جدیدم در حسینیه امام خمینی(ره) خدمت حضرت آقا رسیدم.
یادگار این زیارت دلچسب هم انگشتری بود با نگین مشکی که به رسم محبت از این مرد بزرگ به من مرحمت شد.
هدیهای که هربار نگاهش میکنم انگار جریان عشق است که چون خون گرم درون رگهایم میدود.
نزدیک ظهر بود که گوشی موبایلم زنگ خورد. از آن سوی خط مردی با صدای مهربان گفت: «آقای روحالامین، از دفتر حضرت آقا تماس میگیرم. ایشان به بنده فرمودند:
هنرمندها روحیهی لطیفی دارند ؛ انگشتری که دو هفته پیش به ایشان دادم نگینش تیره بود؛ شاید دوست داشته باشند انگشتری با نگین سرخ یا رنگ دیگری داشته باشند که سرزندهتر باشد. با آقای روحالامین تماس بگیرید و بپرسید اگر دوست ندارند آن رنگ سیاه را، عوضش کنید...»
اینهمه محبت، فهم هنر و توجه سرشار حضرت آقا، مرا بهتزده کرد.
در چنین روزهای حساسی برای مسلمانان و یک روز قبل از سخنرانی مهم ایشان به عنوان رهبر شیعیان جهان که چشم تمام رسانههای دنیا به این مواضع دوخته شده، و در عین مشغلههای مدیریت و رهبری کشور و فرماندهی کلقوا که بر دوش ایشان است، یک انسان چقدر میتواند دقیق، لطیف و متوجه جزئیات باشد که فرزند کوچک و بیمقداری مثل من را به اسم و یاد در خاطر نگه دارد؟
این مرد با ایمان اگر نابغه نیست پس چیست؟
هدیهای که از سوی شما میآید گوهر است؛ سفید و سیاه ندارد که آقاجان!
تصدقتان گردم حضرت عشق.
@roholamin_atelie
🔰 قالب: #یادداشت | سطح: #تخصصی
🔰 موضوع: #معارف_حسینی(ع)
┄┄┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄┄┄
📝 ماهیتِ اصیلِ خونین...!
📌 معارفی در شناخت اباعبداللهالحسین(ع)
✍ مهدی رسولی | گمگشته
﷽ | دوشنبه شب، ۱۹ آذر ۱۴۰۳، قم، مدرسه فقهی امیرالمومنین(ع)، میانۀ بزم عُشّاق (هیئت)، مینویسم برای معشوق خونینم...!
کلاسِ آن روز، میدانِ یکّهتازیِ عقل بود!
بحثی اساسی در حکمت اسلامی!
آیا شهد شیرین «اصالت»، نصیب وجود است یا نصیب ماهیت؟
آیا جامۀ اطلسیِ «اصالت»، بر تَن وجود مینشیند یا بر تَن ماهیت؟
آیا مُشت عالَم خارج را وجود پُر میکند یا ماهیت؟
کلاس، میدان جنگِ عقلها بود و صدای چَکاچَکِ شمشیرها از هر سوی کلاس به گوش میرسید؛ چراکه قرار بود أصالة الوجودی بر لوح عقلهایمان نقش ببندد که فراتر از اندیشۀ ملاصدرا و تابعینش بود؛ أصالة الوجودی که در میان سطورِ «نهایة الحکمة» آرمیده و صاحبانِ لُبّ و خِرَد را به سوی خویش میخواند؛ أصالة الوجودی که جایگاه وجود و ماهیت را به گونهای دقیقتر و عجیبتر تعیین میکند.
پایان کلاس نزدیک بود؛ استاد، نهال نوپا و تازهای از «أصالة الوجود و إعتباریة الماهیة» را در خاک مزرعۀ عقل ما نهاده بود!
امّا...امّا...امّا...!
گفته بودم که جان استاد من با «بِکُم فَتَحَ اللهُ وَ بِکُم یَخْتِم» عجین شده است!
مخصوصا نسبت به آقایی که در میان «کُمْ»، أوسَع و أسرَع است!
گفته بودم که درس فلسفه نیز برای او بوی خون میدهد!
او مرحله به مرحله در مسائل فلسفه، فراز به فراز روضۀ قتلگاه میشنود...!
چه کند که وقتی إعتباریة الماهیة میشوند، إعتباریة الجوهر و الجسم میشوند، پرندۀ خیال او به آسمان کربلای خونین پَر میکشد:
«رفقا! در هر چه أصالة الوجودی هستید، در دستگاه اباعبدالله الحسین(ع)، أصالة الماهوی باشید...!»
چه ذوق صحیح و سلیمی!
چه نکتۀ نابی!
آری، صدای أصالتِ این ماهیتِ خونین و تکهتکه شدۀ حسین(ع)، جانِ عقل را مَست و مجنون میکند!
حسین(ع) با همین ماهیتِ چاکچاکش، چنان عاشقِ گریانش را به ملکوت میرساند که هیچ أصالتنمایی به گَرد او هم نمیرسد!
حسین(ع)، مکتبیست که سلوکِ معنوی را با همین ماهیتِ سَر بریدهای که ندای «اُخیّ إلیّ» سَر داد، شروع میکند!
حسین(ع)، از جایی تربیت خود را آغاز مینماید که نه نیازی به «دین» است، نه «مذهب»، نه «عقل»، نه «علم» و نه نیازی به هیچ فضیلت دیگری جز عشق به او و بکاء بر غربت او...!
سالکِ مکتب حسین(ع)، در ابتدا تنها دلی با «عشقی حسّی و ماهوی» میخواهد!
دلی که آنقدر چرکین و سیاه نشده باشد که با ندای سرازیر شدن حسین(ع) به گودال خونین، غم عالَم را بر سرش سرازیر نکند!
دلی که اگر نام شیرین حسین(ع) را شنید، نه تنها زبانش، بلکه جان او بگویید: جانم حسین(ع)!
برای همین نکتۀ باریکتر ز موست که بر فراز کشتی حسین(ع)، پرچم «أوسع و أسرع» موج میزند!
چگونه وسیعترین و سریعترین نباشد، در حالی که سلوک حسینی(ع)، شرطی به جز غرق شدن در دریای خونین عشق او ندارد؛ آنهم نه عشق و محبت و معرفت به حقیقت حسین(ع)؛ بلکه عشقی تماماً حسّی و ماهوی به همین جسمِ بیسَری که در آغوش زینب(س) بود!
آری! حسین(ع)، پایینترین نقطه را انتخاب کرد تا بدترین و خرابترین نفوس را هم در آغوش تربیت خود جای دهد!
لذا بقیةالله نیز نقطۀ شروعِ قیام و انتقامش که همان شروع تربیت و عدل جهانیست را «مکتب حسین(ع)» قرار میدهد؛
اما نه تدیّن به دین حسین(ع)؛
امّا نه تشیّع به مذهب حسین(ع)؛
امّا نه تعقّل به عاقلانههای حسین(ع)؛
امّا نه تعلّم به علوم حسین(ع)؛
امّا نه حتی ستیز عملی با دشمنان حسین(ع)؛
و نه چیز دیگری جز غمی سوزناک برای لَب عطشان، تَن عریان و جسم پایمال حسین(ع)...!
❓ظهور برای چه هدفی؟
💬 قیام و انتقام برای تربیت و عدل جهانی!
ندای اول: ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم؛
ندای دوم: ألا یا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم؛
❓قیام و انتقام با چه سلاحی؟
💬 صرف عشقِ حسّی و دنیوی و ماهوی به حسین(ع)!
ندای سوم: ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشان؛
ندای چهارم: ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیهالسلام طرحوه عریانا؛
ندای پنجم: ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیهالسلام سحقوه عدوانا.
❗️اما بدانید که اگر این نقطۀ شروع، برای بدترین و خرابترین نفوس هم رقم بخورد و عشق حسین(ع) در قلب آنان سُکنا گزیند، محال است که دین و مذهب و علم و عقل و ظلمستیزی و فضائل حسین(ع)، به تدریج و به قدر وُسع آنان، در نفسشان جای نگیرد!
این عشق ماهوی، بدترینها را هم به أعلا درجات وجودی میرساند؛ به شرطی که خود را در کورۀ عشق حسین(ع) افکنده و در محبت او، راسخ و سوزان باشند تا هر لحظه به معشوق و محبوب خود، نزدیک و نزدیکتر شوند.
به فدای اصیلترین ماهیت عالَم، حسین(ع)...!
┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄
شبکههای اجتماعی گمگشته
✥ گفتارهای مهدیرسولی/گمگشته👇
🆔 https://eitaa.com/gomgashte59
گمگشته
🔰 قالب: #یادداشت | سطح: #تخصصی 🔰 موضوع: #معارف_حسینی(ع) ┄┄┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄┄┄ 📝 ماهیتِ اصیلِ خونین.
آیتالله بهجت(ره).mp3
310K
📜 در کتاب «إلزام الناصب» آمده است که:
🔰 متن عربی
«في الموائد: إذا ظهر القائم(عج)، قام بين الركن و المقام و ينادي بنداءات خمسة:
الأول: ألا يا أهل العالم أنا الإمام القائم؛
الثاني: ألا يا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم؛
الثالث: ألا يا أهل العالم إن جدّي الحسين قتلوه عطشان؛
الرابع: ألا يا أهل العالم إنّ جدّي الحسين عليهالسلام طرحوه عريانا؛
الخامس: ألا يا أهل العالم إنّ جدّي الحسين عليهالسلام سحقوه عدوانا».
📚 إلزام الناصب فی إثبات الحجة الغائب(عج)، ج۲، ص۲۳۳
🔰 ترجمه فارسی:
هنگامی كه حضرت قائم(عج) ظهور كند، بین ركن و مقام میایستد و پنج ندا را سر میدهد:
ندای اول: الا ای اهل عالم! منم آن امام قائم؛
ندای دوم: الا ای اهل عالم! منم شمشیر انتقام؛
ندای سوم: الا ای اهل عالم! به درستی كه جدّم حسین(ع) را تشنه كشتند؛
ندای چهارم: الا ای اهل عالم! به درستی كه جدّم حسین(ع) را عریان بر روی زمین رها كردند؛
ندای پنجم: الا ای اهل عالم! به درستی كه جدّم حسین(ع) را از سر كینه و دشمنی پامال كردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط او...!
این حقائقِ والای عرفانی باید همه جا بیان بشه!
گمگشته
فقط او...! این حقائقِ والای عرفانی باید همه جا بیان بشه!
20.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گفت دیوانه لیلایت منم...!
گمگشته
گفت دیوانه لیلایت منم...!
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بیوضو در کوچۀ لیلا نشست
عشق آن شب، مستِ مستش کرده بود
فارغ از جام اَلَستَش کرده بود
سجدهای زد بر لب درگاه او
پُر ز لیلا شد دلِ پُر آه او
گفت یا ربّ! از چه خوارم کردهای
بر صلیب عشق دارم کردهای
جام لیلا را به دستم دادهای
وندر این بازی شکستم دادهای
نشتر عشقش به جانم میزنی
دردم از لیلاست آنم میزنی
خستهام زین عشق، دلْ خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مَردِ این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو، من نیستم
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارۀ صحرا نشد
گفتم عاقل میشوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا رَبَت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانهام دَر میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم
📌 نظامی گنجوی
✍ یلدای «مرفهین بیدرد»، شب بلندی نیست و به چشم بر هم زدنی در دریای خوشگذرانی و خوردن و تیپزدن میگذرد!
یلدا برای کسانی بلند است که درد استضعاف دارند و این شب را با شرمِ از «بابا! آجیل و انار و لباسِ خوشگل میخوام» میگذرانند؛ یلدای آنان، داستان یک دقیقه خجالت و محرومیتِ بیشتر است!
┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄
شبکههای اجتماعی گمگشته
✥ گفتارهای مهدیرسولی/گمگشته👇
🆔 https://eitaa.com/gomgashte59
آیتاللهمصباح (اصلاحی).apk
31.17M
🔰 #معرفی_نرمافزارهای_کاربردی
📱نرمافزاز «آثار آیتالله مصباح»
🔹 این نرمافزار شامل آثار مکتوب آیتالله مصباح(ره) میباشد.
❗️ فایل بارگذاری شده، نسخۀ اصلاحی بوده و برای سیستم عاملهایی با «اندروید ۱۴» نیز مناسب میباشد و پیام ناسازگاری دریافت نخواهد شد.
🔎 برای مشاهدۀ سایر نرمافزارهای کاربردی، روی هشتگ ابتدای پیام کلیک کنید.
┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄
شبکههای اجتماعی گمگشته
✥ گفتارهای مهدیرسولی/گمگشته👇
🆔 https://eitaa.com/gomgashte59
گمگشته
🔰 قالب: #یادداشت | سطح: #تخصصی
🔰 موضوع: #بررسی_بیانات_و_نوشتهها
┄┄┄┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄┄┄┄
🔍 بررسی کتاب:
📚 «درآمدی بر مکتب تربیتی علامه طباطبایی»
✏️ نویسنده: «استاد محمدتقی فیاضبخش»
✍ گمگشته | مهدی رسولی
✥ این کتاب را بهصورت کامل مطالعه کرده و چند نکته را دربارۀ آن بیان میکنم:
1⃣ این کتاب، از بیانات استادی نوشته شده است که از شاگردان خاص آیتالله پهلوانی بوده و بنده در حدّ و اندازهای نیستم که نقدی را نسبت به مبانی ایشان بیان کنم و شاید هم اگر ایشان در مقام پاسخ و بیان کامل باشند، این نکات را هزاران بار بهتر از حقیر تبیین کنند؛ به همین دلیل، بنده بدون هیچ تعرّضی نسبت به استاد فیاضبخش عزیز، صرفاً نقدهایی را نسبت به سطورِ این کتاب بیان میکنم که البته در مقابل نقاطِ مثبتِ بسیارِ آن، ناچیز است.
2⃣ مهمترین بخش علمی و نظری در یک مکتبِ تربیتی، تبیین «غایت کمال انسانی» و بهعبارتی «هدف خلقت انسان» است.
به نظر حقیر، غایت سیر و سلوک انسان که امری فراتر از «بهشت و منافع اخروی» میباشد، به درستی در این کتاب تبیین نشده است؛ مخصوصا در ابتدای کتاب در عنوان «ضرورت سیر و سلوک»؛ البته در انتهای کتاب بیان شده است که دستورات شرع، یک «غایت توحیدی» هم دارد که فراتر از غایت دنیوی و اخروی است، اما در آنجا هم تصویر جامعی ارائه نشده و هنوز جای این سوال باقی میماند که «به توحید رسیدیم، بعدش چه؟!»
یعنی به درستی تبیین نشده است که مقام توحید، چه هدفی است که سوالِ «لماذا؟» را از ریشه برداشته و حیات انسان را برای رسیدن به آن، پُر معنا میکند.
به عبارت دیگر، معنای «الّا لیعبدون» به درستی ارائه نشده است.
3⃣ جایگاه توجه به اباعبدالله الحسین(ع) در سیر معنوی انسان، امری عجیب و عظیم است که سبب ارتباط خاصِ هر نبی، امام و مقرّبی با ایشان شده است.
سیر الی الله حضرت آدم به عنوان نماینده و پدر تمام آدمیان، با اباعبدالله الحسین(ع) آغاز شده و هر پیامبری نیز لابدّ از ارتباط خاص با ایشان بوده است.
امام خمینی(ره)، پیشبرد اسلام و معنویت را تنها در گروی توسل به این امام شهیدو عزای بر او میدانند.
علامه طباطبایی(ره)، وصول به هر مقام و کمالی را در سیر حسینی(ع) ممکن میدانند.
لذا به نظر حقیر، این کتاب هر چند اشارهای به جایگاه اباعبداللهالحسین(ع) در سلوک داشته است، اما توقفِ «سیر و سلوک معنوی» بر «حیات حسینیِ سالک» را بهصورت جامع و کامل بیان نکرده و در آخر معلوم نشده است که رکن اساسیِ تربیت، اتصال به اباعبدالله و بکاء بر اوست.
4⃣ سیر و سلوک معنوی در حکومت اسلامی و در زیر سایۀ ولایتِ حکومتیِ معصوم یا فقیه، بسیار متفاوت از سیر و سلوک در زمان تسلط طاغوت است.
اساس سیر و سلوک معنوی در زیر سایه حکومت اسلامی، «سیر اجتماعی» است؛ و نه اینکه حتی بگوییم: «هم فردی و هم اجتماعی است»؛ بلکه بالاتر، فردیترین نُسُکِ سلوکی نیز در فضای حکومت اسلامی، تماماً اجتماعی خواهد بود.
این مسئله، سبب تفاوت عجیبی و بزرگی در مسیر سلوک معنوی میشود؛ به طوری که امام و رهبری به کرّات فرمودهاند که نوجوان یا جوانی -حتی با سابقۀ تاریک معنوی-، در جبههها و در حرکتی اجتماعی علیه ظلم، بدون هیچ مبالغهای به همان مقام عارف ۸۰ ساله میرسد.
به نظر حقیر، ارائۀ تصویری صحیح و جامع از مبانی و فروعات علمی و عملی دربارۀ «جایگاه اجتماع و حکومت اسلامی در سیر و سلوک معنوی»، حلقۀ گمشدۀ مبنای تربیتیِ امام و علامه بوده و علیرغمِ اختصاصِ یک بخش از این کتاب به «نسبت انقلاب اسلامی با سیر و سلوک توحیدی»، اما حق این مطلب ادا نشده و بسیار ناقص و نارسا میباشد.
5⃣ نکتۀ دیگر هم اینکه نظم این کتاب، کمی نامناسب بوده و مطالب، دارای پراکندگی در تبیین بودند؛ به طوری که مثلا یک مسئله، در چند جا و به صورتهای گوناگون و بدون توجه به منظومۀ مطالب ارائه شده است؛ این امر، سبب تکرار نامأنوس هم شده است.
در آخر هم از شرّ دخالت «تعصّب» و «جهل مرکب» در قضاوت، به خداوندِ حفیظ پناه میبرم...!
┄┄┄┄┅•✧؛❁؛✧•┅┄┄┄┄
شبکههای اجتماعی گمگشته
✥ گفتارهای مهدیرسولی/گمگشته👇
🆔 https://eitaa.com/gomgashte59