گمنام چون مصطفی🇵🇸
#عاشقانه✏️ ادامه ... چه کوچک است نزد آنان، هرآنچه دل را از جلال حق مشغول کند؛ هرآنچه را که باعث دو
#عاشقانه✏️
ادامه ...
این عبارات، زاییده ی قلم #سرداری بود که مرد اول عبادت و دعا بود.
#رزمنده ای سخت کوش که ابتدا مشغول جهاد اکبر شد و سپس به سراغ جهاد اصغر آمد.
#نوحهخوانی که قبل از همه برای خودش ميخواند. #طلبه ای که رمز پیروزی را در توسل های عاشقانه یافته بود!
#بسیجیگمنامی که عاشقانه به وظیفه اش عمل کرد.
انقلاب که مورد هجوم دشمن قرار گرفت تنهای تنها راهب کردستان شد. با شروع جنگ برای ادای تکلیف به خوزستان رفت.
از سنگر های خط شیر دارخوئین آغاز کرد و پس از دوسال حضور، به #فرماندهیسپاهسومصاحبالزمان (عج) رسید.
او در #بیستوسهسالگی جوان ترین فرمانده سپاه بود. قرارگاه فتح را با #پنجلشکر فرماندهی میکرد!!
او کسی بود که ایمان و تقوا، علم و عمل، اخلاص و فداکاری، صبر و تحمل، توکل و توسل، شجاعت و شهامت، فرماندهی و مدیریت و صدها صفت زیبای دیگر را در خود جمع کرد، یا به قول آن دوست : شما اگ همه ی صفات زیبای انسانی را روی کاغذ بیاورید ، آنگاه خواهبد دید که نام زیبای #مصطفیردانیپور نمایان میشود.❤️
میگویند اسطوره ها دست نیافتنی اند. برای همین در افسانه ها از آن ها یاد میشود، اما #مصطفی ثابت کرد که میتوان؟!
میشود همه ی خوبی ها را باهم جمع کرد، میتوان مدینه ی فاضله را که عرفا به دنبال آن میگردند همینجا برپا کرد ،
و به راستی #مصطفی انسانی بود شبیه اسطوره ها.
هیاهوی جنگ #مصطفی را شُهره کرد؛ اما او عاشق گمنامی بود! شاید به همین علت یکباره همه ی دنیا را سه طلاقه کرد. او خاکیِ خاکی در کِسوت یک تک تیرانداز ادامه داد!
در نهایت هم گمنامی را انتخاب کرد.
در نیمه ی مرداد ۱۳۶۲ از ارتفاعات غرب به آسمان رفت! دیگر خبری از او نشد!
آری؛ زندگی #مصطفیردانیپور بهترین درس است؛ او بهترین الگو است برای زندگی عاشقانه ، عبادت عارفانه ، انتخاب عاقلانه ، رزم شجاعانه و
وصل عاشقانه .
#شهیدمصطفیردانیپور
#رفیقشهیدم❤️
#مسابقه
#گمنامچونمصطفی
@gomnam_chon_mostafa
گمنام چون مصطفی🇵🇸
#هنرستان👨🏻🎨 ادامه ... مدتی بعد بین دو نماز برای بچه ها از احکام و مسائل دین میگفت🙂 بعد از آن، در
#رویایعجیب😴
تصمیم گرفته بود که به مدرسه برنگردد. خیلی توی فکر بود. میگفت : دوستدارم بروم حوزه ی علمیه اما .. اما نمیدانم الان بروم حوزه یا اینکه درس هنرستانم را تمام کنم بعد برای حوزه اقدام کنم😕
فردا صبح رفت دنبال ثبت نام حوزه؛ پرسیدم : چیشد؟ تصمیم گرفتی طلبه بشی؟🧔🏻
مکثی کرد و ادامه داد : دیشب خواب عجیبی دیدم! از حاج آقا تعبیرش را سوال کردم گفت : تعبیرش این است که شما عالِم و یاور دین میشوی!😇 اما تاخیر نکن، باید سریع اقدام کنی👌
با تعجب گفتم : چه خوابی دیدی؟؟؟
مکثی کرد و گفت : رفته بودم توی مسجد امام اصفهان، همینطور که قدم میزدم صحنه ی عجیبی دیدم! آقا امام حسین "علیه السلام" در یکی از حجره های بالای مسجد زندانی شده بود😢
آقا مرا صدا زدند و گفتند : بیا در را باز کن!
من هم گفتم : چشم، اجازه بدهید بروم و برگردم.
ایشان فرمودند : همین الان بیا
من هم دویدم به سمت بالا و در را باز کردم. در همین لحظه هم از خواب بیدار شدم😞
****
صبح روز بعد خیلی زود از خانه خارج شد. #مصطفی در #حوزهیعلمیهیذوالفقار در بازار اصفهان ثبت نام کرد. او به عنوان یک #طلبه، تحصیل را با جدیت شروع کرد🤓
درسش خوب بود؛ همیشه اهل مطالعه بود📚 استعداد و علاقه عجیبی هم به دروس حوزوی داشت😍 برای همین مراحل علمی حوزه را خیلی سریع پشت سر میگذاشت☺️
اتفاق ناگواری در همان سال اول تحصیل او رخ داد که همه ما از جمله مصطفای پانزده ساله را متاثر کرد؛ مشهدی باقر، پدر زحمتکش ما، دار فانی را وداع گفت😔
او پس از تحمل چندین سال بیماری از دنیا رفت و در تخت فولاد آرام گرفت🖤
مصطفی خیلی پدر را دوستداشت😞 لقمه ی حلال و تربیت صحیح پدر، راه رشد معنوی همه ی ما را هموار کرد.
طی دوسال در مدرسه ی علمیه ی ذوالفقار دروس مقدمات را خواند؛ بعد هم به توصیه ی اساتیدش برای ادامه تحصیل راهی #قم شد.
به روایت علی ردانی پور(برادر شهید)
#شهیدمصطفیردانیپور
#رفیقشهیدم❤️
#مسابقه
#گمنامچونمصطفی
@gomnam_chon_mostafa