🤲#ادعیه_قرآنی
🔻 #نکات
1⃣استفاده از نفرين در آخرين مرحله جايز است. رَبِّ لا تَذَرْ ... دَيَّاراً
2⃣ رسالت نوح جهانى بوده است. «عَلَى الْأَرْضِ»
3⃣با ادبيات خود مردم سخن بگوييد. در برابر «لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ، لا تَذَرُنَّ وَدًّا» حضرت نوح مىگويد: لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ ...
4⃣سلامت فكرى جامعه بر سلامت جسمى فرد مقدّم است. كسانى كه مردم را منحرف مىكنند، اگر هلاك شوند بهتر است. لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ ... يُضِلُّوا عِبادَكَ
#ماه_رمضان
💠💠💠
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
❣ #تدبر_در_قرآن
📢 این قرآنی که از زندگیهایمان کنارش گذاشتهایم، و بایگانیاش کردهایم، تنها برنامه تضمینی هدایت انسان است به سمت خوشبختی و سعادت! نور آیاتش، فرقان و تشخیص حق از باطل است.
🌴 سوره بقره 🌴
🕋 شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ «185»
⚡️ترجمه:
ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده برای هدایت بشر و برای راهنمایی و امتیاز حق از باطل.
#ماه_رمضان
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 #درس_اخـــلاق
🔻این خطرناکترین گناهه مراقب باشیم
🔻حاج آقا قرائتی
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
✨﷽✨
#پندانه
🌼باز شدن درب جهنم با یک جمله!
✍مدتی است که این اصطلاح بین مردم رایج شده است: "اعصاب نداریم" و این جمله گویی کلید توجیه هر بداخلاقی و بدرفتاری شده است!اما آیا این جمله ما را از عواقب اعمال ناخوشایندمان تبرئه میکند؟مثلا بر اثر خستگی و کلافگی بر سر پدر و مادرمان یا دوست و همکارمان فریاد میکشیم و در نهایت با هزار تا منت گذاشتن میگوییم: "اعصاب نداریم" و انتظار دلجویی هم داریم!
پس کی میخواهیم حقالناسهای ناشی از این رذیله اخلاقی را از گردنمان برداریم؟ "پرخاشگری" رذیلهای سمی است که دنیا و آخرت ما را به باد میدهد. رذیلهای که ائمه معصومین علیهمالسلام به شدت از آن نهی کردهاند. پیامبر صلی الله علیه و آله میفرمایند:«در مسلمان دو خصلت روا نیست: بخل و بداخلاقى.» در حدیث دیگری از پیامبر صلى الله علیه و آله میخوانیم كه فرمودند: «بیشترین چیزی كه امت من به سبب آن وارد بهشت میشوند تقوی و حسن خُلق است.»
حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: «كاملترین شما از نظر ایمان كسی است كه اخلاقش نیكوتر باشد.»باید توجه داشته باشیم که تحمل ناملایمات و سختیهای روزگار برای ما آرامش دنیا و آخرت را در پی دارد و دامن زدن به این ناملایمات علاوه بر تیره کردن دنیایمان راهی مستقیم به جهنم است.
📚جهاد النفس وسائل الشیعة/ترجمه افراسیابى 69/281
📚احتجاجات/ترجمه بحار الانوار/ج35٠،2
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
💮💫💮💫💮💫💮💫💮💫
🌹 پنج صفت براےبهترین بندگان🌹
▪️حضرت امام رضا علیه السلام در پاسخ سائلے که گفت: بهترین بندگان چه کسانے هستند؟ فرمود: بهترین بندگان خدا داراے #پنج صفت مےباشند:
1⃣👈وقتےکارخیرےرا انجام داد،خوشحال شود؛
2⃣👈 زمانے که کار بدےانجام داد، استغفار کند؛
3⃣👈 موقعےکه نعمتے به دست آورد، شاکر باشد؛
4⃣👈 هنگامےکه مبتلا(به مصیبت) شد،صبر کند؛
5⃣👈 اگر از کسے بدےببیند ببخشد.
🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
🔖 این داستان: هشدار!⚠️
📖 برگرفته از آیه ۱۹ سوره غافر
💌 #به_قول_خدا | #رمضان
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
#میدونستی کتابهای آسمانی که تو قرآن اومده 4 تاست ولی کتابهای دیگری هم بوده که تو روایتی مجموعا
👌به جز قرآن که حتی ی نقطه هم توش کم و زیاد نیست
✅هیچ اثری از کتابهای آسمانی دیگه نمونده
💢عه پس این تورات و انجیل چین؟؟؟؟
✍چیزی که از این کتابها مونده فقط
جمع آوری چیزائیه که مردم به یادشون مونده بود
🔰تورات کنونی حدود پنجاه سال بعد از نابودی کامل کتاب اصلی جمع آوری شد
🔰انجیل حدود سیصد سال بعد از حضرت عیسی نوشته شد
📚قاموس کتاب مقدس مستر هاکس
📚علامه شعرانی
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
❓روش یادگیری توزیعی چیست؟🤔
🛠 یک تکنیک مفید برای تحکیم و تثبیت حفظ و محفوظات، 👈یادگیری توزیعی👉 نامیده است.
👤این تکنیک را میتوان به آب دادن باغچه تشبیه کرد.
🔻👈هم میتوان باغچه را یک بار در هفته و به مدت ۹۰ دقیقه آبیاری کرد،
🔻👈و هم اینکه ۳ بار در هفته و هر بار ۳۰ دقیقه به آن آب داد.
👀 اگر این کار را امتحان کنید خواهید دید که توزیع دفعات آبیاری به صورت ۳ بار در طول هفته باغچهی شما را در طول زمان سرسبزتر خواهد کرد، ولی اگر فقط یک بار به مدت ۹۰ دقیقه آبیاری کنیم ممکن است باغچه ما در ۶ روز باقی مانده پژمرده شود.
🔐 بعضی از حافظان قرآن برنامه حفظ و مرورشان را به صورت فشرده انجام میدهند،
👈مثلا به جای آنکه حفظ جدید را با فواصل زمانی تمرین کنند یک ساعت کامل تمرین میکنند و در ادامه تمرینی ندارند.
👈برخی دیگر از حافظان که هفتهای ۴ جز برنامه مرور دارند، در دو روز ۴ جز مرور میکنند و ۴ روز دیگر مروری ندارند.
👌✅ یکی از بهترین راهکارها برای تقویت حفظیات بهرهگیری از یادگیری توزیعی است.
یعنی؛
🔰کسی که صبح حفظ انجام میدهد، در ادامه هر دو یا سه ساعت به مدت ۱۰ دقیقه تا پایان روز، برای تمرین حفظ جدید وقت بگذارد.
🔰کسی که هفتهای ۳ صفحه حفظ میکند، روزانه باید نصف صفحه حفظ کند.
🔰کسی که در هفته ۴ جزء مرور میکند، روزانه باید ۱۵ صفحه مرور کند.
❇️همه این برنامهها را👆میتوان به صورت فشرده و یک یا دو روزه انجام داد، ولی از لحاظ کیفیت محفوظات دچار ضعف خواهد شد
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅عجیب اما واقعی است
ماجرای دهکدهای در فرانسه که همه اهالی آن مسلمان شده و به مذهب شیعه گرویدهاند و منتظر ظهور #امام_زمان (عج) هستند. اما در ایران اسلامی خودمان، جماعتی از نعمت حضور در این کشور شیعی با فرهنگ غنیاش برخوردارند و قدردان این نعمت بزرگ الهی نیستند!
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
✅پندانـــــــهـــ
هر وقت رزقت کم شد، خواستی زیادتر بشود، از همان اندکی که داری انفاق کن. وقت نداری، پول نداری، بدهکاری، اما از همان مختصری که هست به دیگران ببخش.
با صدق دل و خدایی. یک دفعه میبینی در باز شد و روزی سرازیر شد. خدا بیش و کم را کاری ندارد، با انفاق شما رزقت را بیشتر میکند.
💠 هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کین کیمیای هستی قارون کند گدا را
📚 حاج اسماعیل دولابی
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
♥️⃟📚 بـدون تـو هرگـز ♥️⃟📚 #قسمـت_بیست_و_چهارم داســتانــے کاملاً واقــعــے از زندگـــے شهـــید سید
♥️⃟📚بــدون تــو هـــرگــز♥️⃟📚
#قسمت_بیست_و_پنجم
درخواست تحویل مدارکم رو به دانشگاه دادم ... باورشون نمی شد می خوام برگردم ایران...
هر چند، حق داشتن ... نمی تونم بگم وسوسه شیطان و اون دنیای فوق العاده ای که برام ترتیب داده بودن ... گاهی اوقات،
ازم دلبری نمی کرد ... اونقدر قوی که ته دلم می لرزید...
زنگ زدم ایران و به زبان بی زبانی به مادرم گفتم می خوام برگردم ... اول که فکر کرد برای دیدار میام ... خیلی
خوشحال شد ... اما وقتی فهمید برای همیشه است ... حالت صداش تغییر کرد ... توضیح برام سخت بود...
–چرا مادر؟ ... اتفاقی افتاده؟...
–اتفاق که نمیشه گفت ... اما شرایط برای من مناسب نیست ... منم تصمیم گرفتم برگردم ... خدا برای من، شیرین تر از خرماست...
–اما علی که گفت...
پریدم وسط حرفش ... بغض گلوم رو گرفت...
–من نمی دونم چرا بابا گفت بیام ... فقط می دونم این مدت امتحان های خیلی سختی رو پس دادم ... بارها نزدیک بود کل
ایمانم رو به باد بدم ... گریه ام گرفت ... مامان نمی دونی چی کشیدم ... من، تک و تنها ... له شدم...
توی اون لحظات به حدی حالم خراب بود که فراموش کردم ... دارم با دل یه مادر که دور از بچه اش، اون سر دنیاست ...
چه می کنم ... و چه افکار دردآوری رو توی ذهنش وارد می کنم...
چند ساعت بعد، خیلی از خودم خجالت کشیدم...
–چطور تونستی بگی تک و تنها ... اگر کمک خدا نبود الان چی از ایمانت مونده بود؟ ... فکر کردی هنر کردی زینب
خانم؟...
غرق در افکار مختلف ... داشتم وسایلم رو می بستم که تلفن زنگ زد ... دکتر دایسون ... رئیس تیم جراحی عمومی بود
... خودش شخصا تماس گرفته بود تا بگه ... دانشگاه با تمام شرایط و درخواست های من موافقت کرده...
برای چند لحظه حس پیروزی عجیبی بهم دست داد ... اما یه چیزی ته دلم می گفت ... اینقدر خوشحال نباش ... همه چیز
به این راحتی تموم نمیشه...
و حق، با حس دوم بود...
.
برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها شیفت های من، از همه طولانی تر شد ... نه تنها طولانی بلکه همه پشت سر هم
فشرده ... فشار درس و کار به شدت شدید شده بود ...
گاهی اونقدر روی پاهام می ایستادم که دیگه حس شون نمی کردم ... از ترس واریس، اونها رو محکم می بستم ... به حدی
خسته می شدم که نشسته خوابم می برد...
ادامه دارد...
✅نه کتمان حق نه قاطی کردن حق و باطل
✍ دروغ، تهمت، نفاق و خیلی رفتارهای زشت دیگه، حق و باطل رو قاطی میکنه مکعب روبیک رو باید حل کرد. با رنگ کردن درست نمیشه
وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ و حق را با باطل نیامیزید و حقیقت را با اینکه می دانید کتمان نکنید.
📚 سوره مبارکه بقره، آیه ۴۲
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
قــرآنــــ کتابـــ زندگی📚
┅┄「تنھامیانداعش. . .!♥️⃟🍓」┅┄ #Part_12 فرصت همصحبتیمان چندان طولانی نشد که حلیه دنبالم آمد و خبر
┅┄「تنھامیانداعش. . .!♥️⃟🍓」┅┄
#Part_13
شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام امام حسن (علیهالسلام) خوانده بودم، قالب تهی میکردم و تنها پناه امام مهربانم (علیهالسلام) جانم را به کالبدم برگرداند.
هرچند برای دل کوچک این دختر جوان، تهدید ترسناکی بود و تا لحظهای که خوابم برد، در بیداری هر لحظه کابووسش را میدیدم که از صدای وحشتناکی از خواب پریدم.
رگبار گلوله و جیغ چند زن پرده گوشم را پاره کرد و تاریکی اتاق کافی بود تا همه بدنم از ترس لمس شود. احساس میکردم روانداز و ملحفه تشک به دست و پایم پیچیده و نمیتوانم از جا بلند شوم.
زمان زیادی طول کشید تا توانستم از رختخواب جدا شوم و نمیدانم با چه حالی خودم را به در اتاق رساندم. در را که باز کردم، آتش تیراندازی در تاریکی شب چشمم را کور کرد.
تنها چیزی که میدیدم ورود وحشیانه داعشیها به حیاط خانه بود و عباس که تنها با یک میله آهنی میخواست از ما دفاع کند. زنعمو و دخترعموها پایین پلههای ایوان پشت عمو پناه گرفته و کار دیگری از دستشان برنمیآمد که فقط جیغ میکشیدند.
از شدت وحشت احساس میکردم جانم به گلویم رسیده که حتی نمیتوانستم جیغ بزنم و با قدمهایی که به زمین قفل شده بود، عقب عقب میرفتم.
چند نفری عباس را دوره کرده و یکی با اسلحه به سر عمو میکوبید تا نقش زمین شد و دیگر دستشان را از روی ماشه برداشتند که عباس به دام افتاده بود.
دستش را از پشت بستند، با لگدی به کمرش او را با صورت به زمین کوبیدند و برای بریدن سرش، چاقو را به سمت گلویش بردند. بدنم طوری لمس شده بود که حتی زبانم نمیچرخید تا التماسشان کنم دست از سر برادرم بردارند.
گاهی اوقات مرگ تنها راه نجات است و آنچه من میدیدم چارهای جز مردن نداشت که با چشمان وحشتزدهام دیدم سر عباسم را بریدند، فریادهای عمو را با شلیک گلولهای به سرش ساکت کردند و دیگر مانعی بین آنها و ما زنها نبود.
زنعمو تلاش میکرد زینب و زهرا را در آغوشش پنهان کند و همگی ضجه میزدند و رحمی به دل این حیوانات نبود که یکی دست زهرا را گرفت و دیگری بازوی زینب را با همه قدرت میکشید تا از آغوش زنعمو جدایشان کند.
زنعمو دخترها را رها نمیکرد و دنبالشان روی زمین کشیده میشد که نالههای او را هم با رگباری از گلوله پاسخ دادند. با آخرین نوری که به نگاهم مانده بود دیدم زینب و زهرا را با خودشان بردند که زیر پایم خالی شد و زمین خوردم.
همانطور که نقش زمین بودم خودم را عقب میکشیدم و با نفسهای بریدهام جان میکَندم که هیولای داعشی بالای سرم ظاهر شد. در تاریکی اتاق تنها سایه وحشتناکی را میدیدم که به سمتم میآمد و اینجا دیگر آخر دنیا بود.
پشتم به دیوار اتاق رسیده بود، دیگر راه فراری نداشتم و او درست بالای سرم رسیده بود. به سمت صورتم خم شد طوری که گرمای نفسهای جهنمیاش را حس کردم و میخواست بازویم را بگیرد که فریادی مانعش شد.
نور چراغ قوهاش را به داخل اتاق تاباند و بر سر داعشی فریاد زد :«گمشو کنار!» داعشی به سمتش چرخید و با عصبانیت اعتراض کرد :«این سهم منه!»
چراغ قوه را مستقیم به سمت داعشی گرفت و قاطعانه حکم کرد :«از اون دوتایی که تو حیاط هستن هر کدوم رو میخوای ببر، ولی این مال منه!» و بلافاصله نور را به صورتم انداخت تا چشمانم را کور کند و مقابلم روی زمین نشست.
دستش را جلو آورد و طوری موهایم را کشید که نالهام بلند شد. با کشیدن موهایم سرم را تا نزدیک صورتش بُرد و زیر گوشم زمزمه کرد :«بهت گفته بودم تو فقط سهم خودمی!» صدای نحس عدنان بود و نگاه نجسش را در نور چراغ قوه دیدم که باورم شد آخر اسیر هوس این بعثی شدهام.
لحظاتی خیره تماشایم کرد، سپس با قدرت از جا بلند شد و هنوز موهایم در چنگش بود که مرا هم از جا کَند. همه وزن بدنم را با موهایم بلند کرد و من احساس کردم سرم آتش گرفته که از اعماق جانم جیغ کشیدم.
همانطور مرا دنبال خودش میکشید و من از درد ضجه میزدم تا لحظهای که روی پلههای ایوان با صورت زمین خوردم.
اینبار یقه پیراهنم را کشید تا بلندم کند و من دیگر دردی حس نمیکردم که تازه پیکر بیسر عباس را میان دریای خون دیدم و نمیدانستم سرش را کجا بردهاند؟
یقه پیراهنم در چنگ عدنان بود و پایین پیراهنم در خون عباس کشیده میشد تا از در حیاط بیرون رفتم و هنوز چشمم سرگردان سر بریده عباس بود که دیدم در کوچه کربلا شده است...
···------------------···•♥️•···------------------···
به قلم: فاطمه ولی نژاد
#مهدویت_در_قرآن
🔴 بعضی آیات مهدویت درجزء هشتم
1️⃣ انعام : 158 👈🏻 قیام امام مهدی (عج)، آخرین فرصت مستکبران
2️⃣ اعراف : 46 👈🏻 امام مهدی (عج) از اعراف است
3️⃣ اعراف : 53 👈🏻 روز ظهور امام مهدی (عج) روز تأویل قرآن است
4️⃣ اعراف : 71 👈🏻 انتظار فرج
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
✨﷽✨
✅چرا خدا را عبادت کنیم؟
✍ روزی جوانی از عارفی پرسید:خداوند که به عبادت ما نیازی ندارد، پس چرا عبادتش میکنیم؟
عارف گفت:
ای جوان! فکر کن در اتوبوسی به سمتِ شهری حرکت میکنی و همسفری داری که از کلام تو حس میکند نیازمند هستی، هنگامی که تو در خواب هستی مبلغی پول در جیب تو قرار میدهد و تو نمیفهمی.
او زودتر از تو پیاده میشود و میرود؛ و تو زمان پیادهشدن متوجه میشوی که او پول را گذاشته و رفته است. آیا به دنبال او نمیگردی که نشانی از او داشته باشی تا از او تشکر کنی؟!
هرچند اگر او نیازی به تشکر تو داشت، همان اول کار از تو میخواست تشکر کنی تا بعد مبلغ را به تو بدهد.
پس چرا دنبال خدایی که این همه نعمت به ما بخشیده است، نمیگردیم تا بدانیم او کیست، و چه باید کنیم تا بتوانیم شکر نعمتهایش را هرچند که ممکن نیست؛ بهجای آورده باشیم؟!
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
در کشور سوئد به ازای هر درختی که قطع میشود ۳ درخت جدید کاشته میشود.
به همین علت، با وجود این که این کشور از دومین صادرکننده کاغذ در دنیا میباشد، این کشور جزو کشورهای دارای مناطق جنگلی رو به افزایش است👌
#دانستنیها #بدانیم #
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi
❣ #تدبر_در_قرآن
📢 مطمئن باشیم که خداوند جز خیر و صلاح ما را نمی خواهد! اگر عبادتی مانند روزه را واجب نموده، قطعا هزاران خیر و برکت در آن پنهان است برایمان! اگر درک کنیم!
🌴 سوره بقره 🌴
🕋 وَ أَن تَصُومُوا خَيْرٌ لَّكُمْ ۖ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ «184»
⚡️ترجمه:
ولى اگر (آثار روزه را) بدانيد، (مىفهميد كه) روزه گرفتن، برايتان بهتر است. (و هرگز به روزهخوارى معذوران، غبطه نمىخورديد.)
#ماه_رمضان
قــــــرآنـــــ کتابـــــــ زندگــی 📚
لینک عضویت 🔰
@goranketabzedegi