eitaa logo
🏴کانال گردان شهید ابراهیم هادی
526 دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
14.2هزار ویدیو
31 فایل
https://eitaa.com/abasalehlabik. ارتباط با مدیر کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🚨 | پیچ اینستاگرام رسمی دفتر نخست وزیری اسرائیل به فارسی با ۳۶هزار فالور ⛔️🇮🇷توسط تخریب چی های سایبری زلزله از دسترس خارج شد https://eitaa.com/gordanshidhadi
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨 سرهنگ بازنشسته ارتش آمریکا: اسرائیلی‌ها فکرش را نمی‌کردند که ایرانیان به اندازه آن‌ها مجتمع‌‌های نظامی و تجهیزاتی اسرائیل را بشناسند ✅ موشک‌های هایپرسونیک ایرانی اهدافی را در اسرائیل مورد اصابت قرار دادند که اسرائیلی‌ها را واقعاً به وحشت انداخت چون به گمانم اسرائیلی‌ها فکرش را نمی‌کردند که ایرانیان به اندازه آن‌ها مجتمع‌‌های نظامی و تجهیزاتی اسرائیل را بشناسند، فکر می‌کنم این یکی از دلایلی بود که نتانیاهو هنگام خواندن بیانیه، دستانش می لرزید 😂😂 https://eitaa.com/gordanshidhadi
🌷 🌷 من یك پاسدار هستم، باید طوری زندگی كنم كه اگر فردا این پست و مقام را از من گرفتند، وضع زندگی‌ام با دیروز كه صاحب مقام و عنوان بودم تفاوت نكند. https://eitaa.com/gordanshidhadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ 🔹حافظ بدون شک درخشان‌ترین ستاره‌ی فرهنگ فارسی است. ✍ آقاجان، فدای تو، ما که سردر نمیاریم اما بزرگان این عرصه تایید و تاکید میکنن جنابعالی هم بدون شک از درخشان‌ترین حافظ‌شناسان و از جهاتی درخشان‌ترین حافظ‌شناس فرهنگ فارسی هستید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روئید گل تازۀ آمال محمّد یا مهر فروزنده ی اقبال محمّد یا صفحه‌ی رخسار و خط و خال محمّد یا آمده دوم حسن از آل محمّد (ع)❣️ ✨❣️
26.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بنازم که تو از همه دل میبری چه دلداری و عجب دلبری 📺 (ع)❣️ 🎙 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب زندگینامه شهید مدافع‌حرم
🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 🌹زندگینامه شهید مدافع‌حرم قسمت 1⃣4⃣1⃣ تا وارد حرم شديم دست بر سينه سلام داديم: « السلام عليکِ يا بنت اميرالمؤمنين علیه السلام. » سيد رو ديدم که مثل آهنربا رفت چسبيد به ضريح مطهر. هيچ کدوم ما حالت عادی نداشت. هيچ‌کس نمی‌تونه اون لحظات نورانی رو بازگو کنه... حال خوشی داشتيم. از بين اون همه صدا و ناله، فقط صدای ناله‌های سيد رو می‌شنيدم. درد دل می‌کرد. با زبان ترکی صحبت می‌کرد. اين زمزمه‌هاش هنوز در خاطرم مونده: « عمه جان گلمه شم دا قال جاقام سنی يانا. (عمه جان آمدم ديگه نميخوام برگردم. ميخوام هميشه پيشت بمونم. ) » با دست ميزد روی ضريح و اشک می‌ريخت و می‌گفت: « عمه جان اومدم برات شاهرگم رو بدم. » صدای دعا و گريه‌ی بچه‌ها هنوز هم در گوشم می‌پيچد. آثار جنگ در شهر مشهود بود. با ديدن اين فضا خون ما به جوش می‌اومد و برای رفتن مصمم می‌شديم. خداحافظی سخت بود. تا ساعت‌ها اشک به ما امان نمی‌داد. با هر سختی و جان کندنی که بود از حرم خانم جان حضرت زينب علیهاالسلام وداع کرديم و بيرون اومديم. حرم حضرت زينب علیهاالسلام خيلی غريب بود. سيد می‌گفت: « نمی‌تونم دل بکنم. » ضجه ميزد و گريه می‌کرد. از حرم بيرون اومديم. هيچ‌کس حرف نمی‌زد. سيد گوشه‌ای کز کرده بود. نجوا می‌کرد و آرام اشک می‌ريخت. از بزرگی شنيدم که می‌گفت: « هر کس به عمق مصائب حضرت زينب‌ علیهاالسلام پی ببره نمی‌تونه زنده بمونه. » من فکر می‌کنم سيد هم جزو همين دسته افراد بود. بعد از زيارت حضرت زينب علیهاالسلام به سمت حرم بی‌بی حضرت رقيه علیهاالسلام راه افتاديم. سيد گفت: « مجتبی جان حس عجيبی دارم. اصلا فکرش رو نمی‌کردم پام به اين مکان بخوره. خدا رو شکر ما لياقت پا بوسی خانم رو پيدا کرديم. » من خيلی پکر بودم. درونم غوغائی بود. گفت: « نگران نباش. عمه جانم کمکمون ميکنه.» ⬅️ ادامه دارد....