4_5863992310349436251.mp3
49.73M
🔻#گزارش_صوتی #محرم
🎤حجت الاسلام استادمیرزامحمدی
🔊 سخنرانی
📆 چهارشنبه ۱۰ مردادماه ۱۴۰۳
🕌 هیئت الزینب سلام الله علیها
4_5863992310349436260.mp3
14.33M
🔻#گزارش_صوتی #محرم
🎤حجت الاسلام استادمیرزامحمدی
🔊 روضه
📆 چهارشنبه ۱۰ مردادماه ۱۴۰۳
🕌 هیئت الزینب سلام الله علیها
4_5868273344771527875.mp3
39.05M
🔻#گزارش_صوتی #محرم
🎤حجت الاسلام استادمیرزامحمدی
🔊 سخنرانی
📆 پنج شنــبه ۱۱ مرداد ماه ۱۴۰۳
🕌 هیئت الزینب سلاماللهعلیها
4_5868273344771527883.mp3
11.72M
🔻#گزارش_صوتی #محرم
🎤حجت الاسلام استادمیرزامحمدی
🔊 روضه
📆 پنج شنــبه ۱۱ مرداد ماه ۱۴۰۳
🕌 هیئت الزینب سلاماللهعلیها
4_5868273344771527895.mp3
43.17M
🔻#گزارش_صوتی #محرم
🎤حجت الاسلام استادمیرزامحمدی
🔊 سخنرانی
📆 جمــعه ۱۲ مــــرداد مــاه ۱۴۰۳
🕌 هیئت الزینب سلاماللهعلیها
4_5868273344771527896.mp3
14.07M
🔻#گزارش_صوتی #محرم
حجت الاسلام استاد #میرزامحمدی
🔊 روضه
📆 جمــعه ۱۲ مــــرداد مــاه ۱۴۰۳
🕌 هیئت الزینب سلاماللهعلیها
.
⚫️ چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟!
وقتی سر مبارک امام حسین(ع) را برای #حضرت_رقیه(س) آوردند حضرت رقیه(س) سر را برداشت و به سینهاش چسبانید و میگریست و چنین میگفت:
«یا اَبَتاه! مَن ذَاالَّذی خَضَبَ بِدِمائِک؟یا اَبَتاه!مَن ذَاالَّذی قَطَعَ وَریدَک؟ یا اَبَتاه! مَن ذَاالَّذی أیتَمَنی عَلی صِغَرِ سِنی؟ یا اَبَتاه لِلیَتیمَهِ حَتّی تَکبُرَ…؟ یا اَبَتاه! لَیتَنی تَوَسَّدتُ التُراب و لا اَری شَیبَکَ مُخضباً بِالدِّماءِ.»
«ای بابا جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟ چه کسی رگهای گردنت را برید؟ چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ دختر بی بابا به که پناه ببرد تا بزرگ شود؟ کاش نابینا بودم. کاش خاک را بالش زیر سر قرار میدادم ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمیدیدم.»
📚منبع
ثمرات الحیاة، سید محمود امامی اصفهانی، ج ۲، ص ۷۶
#امام_حسین
#مصائب_اباعبدالله
#شهادت_حضرت_رقیه
#مداحی_عالمانه
.
◾️ امام حسین(ع) با دل پر خون از دخترانش جدا شد
در بعضى از روایات نیز آمده است حضرت سکینه(س) در روز عاشورا به خواهر سه سالهاى (که به احتمال قوى همان رقیه(س) باشد) گفت: «بیا دامن پدر را بگیریم و نگذاریم برود کشته بشود.»
امام حسین(ع) با شنیدن این سخن بسیار اشک ریخت و آنگاه رقیه(س) صدا زد: «بابا! مانعت نمىشوم. صبر کن تا تو را ببینم.» امام حسین(ع) او را در آغوش گرفت و لبهاى خشکیدهاش را بوسید. در این هنگام آن نازدانه ندا داد: «العطش العطش، فان الظما قدا احرقنى؛ بابا بسیار تشنهام، شدت تشنگى جگرم را آتش زده است.»
امام حسین(ع) به او فرمود: «کنار خیمه بنشین تا براى تو آب بیاورم.» آنگاه امام حسین(ع) برخاست تا به سوى میدان برود. باز هم رقیه(س) دامن پدر را گرفت و با گریه گفت: «یا ابه این تمضى عنا؟»
«بابا جان کجا مىروى؟ چرا از ما بریدهاى؟» امام علیهالسلام یک بار دیگر او را در آغوش گرفت و آرام کرد و سپس با دلى پر خون از او جدا شد.
📚منبع
حضرت رقیه(س)، شیخ علی فلسفی، ص۵۵۰
#حضرت_امام_حسین_ع
#مصائب_اباعبدالله_ع
#شهادت_حضرت_رقیه_س
#مداحی_عالمانه
.
▪️#پنجم_صفر
▪️مینویسم حسین میخونم کربلا
▪️خواب نمیرم بی لالایی...
👇👇
نماهنگ بنویس حسین.mp3
2.82M
▪️مینویسم حسین میخونم کربلا
▪️#حاج_مجتبی_رمضانی
enc_16927077264794402711223.mp3
5.44M
▪️خواب نمیرم بی لالایی...
▪️#حاج_مجتبی_رمضانی
.
📋 شفاعت خانم فاطمه زهرا در صحرای محشر
روایت میگه وقتی بیبی وارد صحرای محشر میشه، از یه گوشهای بیبی وارد محشر میشه. از یه طرفیم همه میبینند یه آقای بیسری وارد محشر میشه؛ امام حسن از یه طرف، ابی عبدالله از یه طرف بیسر وارد میشه. روایت میگه بیبی از امام حسن سوال میکنه:« حسنم! پسرم! این آقایی که بیسر وارد شده کیه، پسرم این کیه این جوری سر به بدن نداره»؟!
امام حسن عرضه میداره محضر مادرش:« مادر جان! این پسرت حسینه». مادر اینقدر گریه میکنه، ناله میزنه، اون جا یکییکی...
روایت میگه مثل مرغی که از لابهلای سنگا دونه رو میگرده پیدا میکنه، یکییکی نوکرای حسینش و گریهکنای حسینش و سینهزنای حسینش و جدا میکنه. تو بیا! تو بیا! تو بیا!
وقتی پیغمبر وارد شد؛ بیبی گریه میکرد، آقا فرمود:« چی شده دخترم»؟!
- عرضه داشت:« بابا جان! بچهای که در رحم دارم با من حرف میزنه».
- خوبه که دخترم، قربونت برم.
- نه! یه حرفایی میزنه دل منه مادر و بهم ریخته.
- چی میگه عزیز دلم؟! قربونت برم.
- بابا جان! هی میگه:« أَنَا الغریب»؛ ولی بابا یکی دو روزه من هرچی آب میخورم آروم نمیشه، بازم هی میگه:« أَنَا العطشان»...
پیغمبر روضه خوند، پیغمبر مداحی کرد، مُستَمع و گریهکنم دخترشه. گریههای بیبی که تموم شد اونجا بیبی سوال کرد از محضر پیغمبر. عرضه داشت:« بابا جان! من نگران حسینم، کسی هست برا حسینم گریه کنه»؟!
- من هستم؟!
- نه! دخترم.
- شما هستی؟!
- نه! منم نیستم.
- باباش علی هست؟!
- نه! باباشم نیست.
- داداشش حسن هست؟!
- نه!
هی میگفت:« غریبم حسین» کسی نیست برا حسینم گریه کنه.
پیغمبر اونجا مژدهی شماها رو داده، فرمود:« دخترم! نگران نباش؛ از امت من یه عدهای میان، اینا مردا و زناشون برا حسینت زجه میزنند؛ برا حسینت بلند بلند گریه میکنند».
انقدر بیبی خوشحال شد؛ به پیغمبر عرضه داشت:« بابا جان! خدا به من اجازه میده من اینا رو شفاعتشون کنم»؟!
- گفت:« اصلا شفاعت اهل محشر دست توئه دخترم، تو هرکی و بخوای میتونی ببری»...
.......
.
📋 یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید
#شب_هشتم_محرم
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید
یا که بردید به تشییع پدر را نبرید
پدری داغ جوان دید ملامت نکنید
روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید
چون رمق نیست تکانی بدهد پایش را
پس بگیرید همه زیر بغلهایش را
نکند ناله که زد طبل برایش بزنید
جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید
آی مردم! جگر سینهزنان غم دارد
غم سنگین شب هشت محرم دارد
غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید
وَلَدی گفت نشست و ز جگر آه کشید..
ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟
پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی
خندهها بیشتر و جسم تو کمتر شده است
نیستی و همهی دشت، پیمبر شده است
زرهت حرز علی داشت، دریدند چرا
گرگها چنگ به روی تو کشیدند چرا
داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت
تشنه بودی، پدر تشنهی تو آب نداشت
#سید_پوریا_هاشمی ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇