.
#گریز_های_اربعین
🔸یک مثال درباره روضه ی شماره ی اول
🔹🔸جایگاه روضه = برخوردِ اهل بیت سلام الله علیهم _جابر و عطیه
#فن _برگرداندن_روضه 👇👇
مثال ببینید ، حمزه علیه السلام نیز سیدالشهدا هستند وقتی پیغمبر صلوات الله علیه برگشتند از احد، با چشمهایی پر از اشک فرمودن همه برای شهدای خودشون اقامه ی عزا میکنن اما عموجانم غریب مونده ...
که همه از اون به بعد برای حمزه ی سیدالشهدا اشک ریختن و اقامه ی عزاداری کردن .
🌟حال در همین مطلب خودش چندین #استنتاج بسیار قوی هست
🔸بعد از مرحله ی برگرداندنِ روضه که مقدارش به وسعتِ هنر و اطلاعاتِ و سرمایه های یک مداح مربوط میشه مرحله ی گریز مهمِ ... که باید قاعدتا ً بسیار داغ تر و پر حرارت تر از فن برگردون روضه انجام بشه ...
🔸اما در این مرحله
گریز👇👇
عبارتِ "بالبکا و الحزن و اللطم" رو بررسی کنین .
زدنِ لطمه بصورت با اشک ...
👈🏼فن " #روضه_ی_آماری"
بررسی کنین که چه جاهایی لطمه به صورت زدند عمه ی سادات خودشون ... یا باقیِ مخدراتِ مکرمه ..
دو جارو باهم قیاس کنین و با پُلِ ارتباطیِ مناسب با استفاده از یکی از وجوهِ گریز در روضه موضوعی _ مفهومی و ... کار رو به اتمام برسونین _ در مجلس آرایی. فراموش نکنیم سلاحِ مداح ، شعر قوی هست . حتی در اجرای فنون ِ مختلف روضه ... حتی در گریز ... چه بهتر پس در بین روضه ی حرفی و روضه ی شعری روضه ی شعری رو انتخاب کنیم .
🔹مثال : 👇👇
آنقَدَر لطمه زدم صورتم از زخم پُر است
وَرمِ گونه ی من دیدِ مرا کم کرده !
و یا 👇
لطمه خوردن به صورت رو ببینید ...
داداش الان دارم خودم از غمت لطمه میزنم بصورتم
مثل شب عاشورا ، مثل روز عاشورا ، مثل وقتی بالای گودال اومدم و نگاهمون خورد بهمدیگه.... ولی میدونی که چند وقت قبل همینجا ... بعدش بین راه ... کوفه ... شام ...
لطمه خورد بصورتم . چه لطمه ای به صورتم خورد ...؟؟
راهم بدون اکبر و عباس بسته شد
با ضرب دستِ شمر وقارم شکسته شد
🔹🔸که باز هم همینجا فن برگردان روضه رو دارین و براحتی میتونین جایگاه روضه رو به سمت مدینه هدایت کنین ...
شبیه مادرمان لطمه خورد بر رویم
شبیه مادرمان تازیانه هم خوردم !
👈🏼و بعد باز هم فن گریز رو اجرا کنین ...
از غصه پاره شد جگرش مثل مادرش
زخمی شده ست پلکِ ترش مثل مادرش
این صورتی که رنگ پریده ست زینب است
باور کنید اینکه خمیده ست زینب است
الی آخر ...
"اللهم عجل لولیک الفرج "
(العاقبه الامور للمتقین)
استاد حاج حبیب نیازی
#مقتل_اربعین_سید_الشهدا
#گریزهای_مداحی_اربعین
#اربعین
.
.
🍁ورود کاروان #اسرا به شام
🔸إنَّ الحُسَینَ علیه السلام استَسقى ماءً حینَ قُتِلَ؛ فَمُنِعَ مِنهُ، وقُتِلَ وهُوَ عَطشانُ، و أتَى اللّهَ حَتّى سَقاهُ من شَرابِ الجَنَّةِ، وذُبِحَ ذَبحا، وسُبِیَت حَرَمُهُ وحُمِلنَ مُکَشَّفاتِ الرَّؤوسِ عَلَى الاکُفِ بِغَیرِ وِطاءٍ، حَتّى دَخَلنَ دِمَشقَ ورَأسُ الحُسَینِ بَینَهُنَّ عَلى رُمحٍ، إذا بَکَت إحداهُنَّ عِندَ رُؤیَتِهِ ضَرَبَها حارِسٌ بِسَوطِهِ، ووَقَفَ أهلُ الذِّمَّةِ لَهُنَّ فی سوقِ دِمَشقَ یَبصُقونَ فی وُجوهِهِنَّ، حَتّى وَقَفنَ بِبابِ یَزیدَ، فَأَمَرَ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام فَنُصِبَ عَلَى البابِ وجَمیعُ حَرَمِهِ حَولَهُ، ووُکِّلَ بِهِ الحَرَسُ، وقالَ: إذا بَکَت مِنهُنَّ باکِیَةٌ فَالِطموها.
🔹فَظَلَلنَ ورَأسُ الحُسَینِ علیه السلام بَینَهُنَّ مَصلوبٌ تِسعَ ساعاتٍ مِنَ النَّهارِ. وإنَّ امَّ کُلثومٍ رَفَعَت رَأسَها، فَرَأَت رَأسَ الحُسَینِ علیه السلام فَبَکَت، وقالَت: یا جَدّاه تُریدُ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله هذا رَأسُ حَبیبِکَ الحُسَینِ مَصلوبٌ، وبَکَت، فَرَفَعَ یَدَهُ بَعضُ الحَرَسِ ولَطَمَها لَطمَةً حَصَرَ وَجهَها، وشَلَّت یَدُهُ مَکانَ
ترجمه👇
🔸حسین علیه السلام زمانى که کشته شد، آب خواست، ولى به او ندادند و با زبان تشنه، کشته شد و نزد خدا رفت و خداوند، او را از نوشیدنى بهشتى، سیراب ساخت. او را آنچنان، سر بُریدند و خانوادهاش را به اسارت بردند و در حالى سرهایشان باز بود، با مَرکبهاى بدون جهاز و پالان، حرکتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، در حالى که سرِ حسین علیه السلام، در میانشان بر بالاى نیزه بود. هرگاه یکى از آنان با دیدن سر مىگریست، نگهبانان، او را با تازیانه مىزدند.
🔹 اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان، صف کشیده بودند و به صورتشان، آب دهان مىانداختند تا این که بر درِ کاخ یزید، متوقّف شدند.
🔹یزید، دستور داد تا سر حسین علیه السلام را بر در بیاویزند، در حالى که خانواده امام علیه السلام در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که: هرگاه یکى از آنان گریست، او را بزنید.
🔸آنان، همچنان ماندند، در حالى که سر حسین علیه السلام در میان آنها به مدّت هفت ساعت، در روز آویزان بود. امّ کلثوم، سرش را بلند کرد و سرِ حسین علیه السلام را دید و گریست و گفت: اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود)! این، سرِ حبیب تو حسین است که آویزان شده است.
🔹سپس گریست. یکى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت امّ کلثوم زد که به تمامى صورت او آسیب زد. در دَم، دست نگهبان، از کار افتاد.
📚 منبع:
بستان الواعظین: ص ۲۶۳ ح ۴۱۹ نقلًا عن کتاب التعازی والعزا
#مقتل #ورود_کاروان_به_شام
#شام #حضرت_زینب #حضرت_ام_کلثوم
#گریز_های_بعد_از_شهادت_امام_حسین
.
.
#دروازه_ساعات
🔸 إنَّ سَهلَ بنَ سَعدٍقال:خَرَجتُ إلى بَیتِ المَقدِسِ حَتّى تَوَسَّطتُ الشّامَ، فَإِذا أنَا بِمَدینَةٍ مُطَّرِدَةِ الأَنهارِ کَثیرَةِ الأَشجارِ، قَدعَلَّقُوا السُّتورَ وَالحُجُبَ وَالدّیباجَ ، وهُم فَرِحونَ مُستَبشِرونَ،وعِندَهُم نِساءٌ یَلعَبنَ بِالدُّفوفِ وَالطُّبولِ،فَقُلتُ فی نَفسی: لَعَلِّ لِأَهلِ الشّامِ عیدالانَعرِفُهُ نَحنُ،فَرَأَیتُ قَوما یَتَحَدَّثونَ،فَقُلتُ:یا هؤُلاءِ!ألَکُم بِالشّامِ عیدٌلا نَعرِفُهُ نَحنُ؟!
قالوا:یا شَیخُ!نَراکَ غَریبا
فَقُلتُ:أنَاسَهلُ بنُ سَعدٍ،قَدرَأَیتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله وحَمَلتُ حَدیثَهُ
🔹فَقالوا:یا سَهلُ!ماأعجَبَکَالسَّماءُ لاتَمطُرُ دَما!وَالأَرضُ لا تَخسِفُ بِأَهلِها!قُلتُ: ولِمَ ذاکَ؟ فَقالوا هذا رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام عِترَةِ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله،یُهدى مِن أرضِ العِراقِ إلَى الشّامِ، وسَیَأتِی الآنَ
🔸قُلتُ:واعَجَباه!یُهدى رَأسُ الحُسَینِ علیه السلام وَالنّاسُ یَفرَحونَ؟!فَمِن أیِّ بابٍ یُدخَلُ؟فَأَشارواإلى بابٍ یُقالُ لَهُ:بابُ السّاعاتِ،فَسِرتُ نَحوَالبابِ،فَبَینَماأنَا هُنالِکَ،إذ جاءَتِ الرّایاتُ یَتلو بَعضُها بَعضا،وإذا أنَا بِفارِسٍ بِیَدِهِ رُمحٌ مَنزوعُ السِّنانِ، وعَلَیهِ رَأسُ مَن أشبَهُ النّاسِ وَجها بِرَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله، وإذا بِنِسوَةٍ مِن وَرائِهِ عَلى جِمالٍ بِغَیرِ وِطاءٍ.
فَدَنَوتُ مِن إحداهُنَّ فَقُلتُ لَها:یاجارِیَةُ مَن أنتِ؟
فَقالَت:سُکَینَةُ بِنتُ الحُسَینِ
فَقُلتُ لَها:ألَکِ حاجَةٌ إلَیَّ؟فَأَنَا سَهلُ بنُ سَعدٍمِمَّن رَآى جَدَّکِ وسَمِعَ حَدیثَهُ
🔹قالَت:یاسَهلُ! قُل لِصاحِبِ الرَّأسِ أن یَتَقَدَّمَ بِالرَّأسِ أمامَنا،حَتّى یَشتَغِلَ النّاسُ بِالنَّظَرِ إلَیهِ فَلا یَنظُرونَ إلَینا،فَنَحنُ حَرَمُ رَسولِ اللّهِ
قالَ:فَدَنَوتُ مِن صاحِبِ الرَّأسِ وقُلتُ لَهُ: هَل لَکَ أن تَقضِیَ حاجَتی وتَأخُذَ
🔸مِنّی أربَعَمِئَةِ دینارٍ؟!قالَ:وما هِیَ؟ قُلتُ: تَقَدَّم بِالرَّأسِ أمامَ الحَرَمِ. فَفَعَلَ ذلِکَ وَدَفعتُ لَهُ ما وَعَدتُهُ
ترجمه👇
🔸سهل نقل میکند:به سوى بیت المقدّس، روانه شدم و به [شهرهاى] شام رفتم. در شهرى پُر آب و درخت دیدم که پارچه و پرده و دیبا آویخته اند و شاد و خوشحال اند و زنانى هم پیش آنان، دف و طبل مى زنند.با خود گفتم: شاید شامیان، عیدى دارند که آن را نمىشناسیم. دیدم مردمى سخن مىگویند. گفتم: اى مردم! آیا شما در شام، عیدى دارید که ما آن را نمى شناسیم؟!
: اى پیرمرد! تو را غریبه مى بینیم؟
🔹گفتم: من سهل بن سعد هستم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله را دیده ام و از او حدیث شنیدهام.
گفتند: اى سهل! آیا تعجّب نمىکنى که آسمان، خون نمى بارد و زمین، ساکنانش را فرو نمىبرد؟
: چرا این گونه شود؟
🔸گفتند: این، سر حسین، از خاندان پیامبر خدا صلى الله علیه و آله است که آن را از سرزمین عراق به شام، هدیه مىبرند و اکنون مى رسد
🔹گفتم: شگفتا!سر حسین را به هدیه مىبرند و مردم، خوشحالى مى کنند؟!از کدام دروازه مى آورند؟
🔸مردم به دروازهاى به نام «دروازه ساعات»،اشاره کردند.به سوى آن رفتم و آنجا که بودم، پرچمهایى پى در پى آمد و اسبسوارى را دیدم که به دستش نیزه سرشکسته اى بود وسرى بر آن بود که شبیهترینِ صورتها به پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بود و در پى آن، زنانى سوار بر شتران بدون جهاز آمدند
به یکى از آنها نزدیک شدم و به او گفتم: اى دختر! تو کیستى؟
: سَکینه دختر حسین
🔸به او گفتم: آیا درخواستى از من دارى؟من،سهل بن سعد هستم که جدّت را دیده و از او حدیث شنیده ام
🔹سکینه گفت: اى سهل! به حامل سر بگو که سر را جلوى ما ببرد تا مردم به دیدن او سرگرم شوند و به ما نگاه نکنند، که ما حرم پیامبر خدا هستیم
به یکى از آنها نزدیک شدم و به او گفتم: اى دختر!تو کیستى؟
: سَکینه دختر حسین
🔸به او گفتم: آیا درخواستى از من دارى؟ من، سهل بن سعد هستم که جدّت را دیده و از او حدیث شنیده ام
🔹سکینه گفت: اى سهل! به حامل سر بگو که سر را جلوى ما ببرد تا مردم به دیدن او سرگرم شوندوبه ما نگاه نکنند، که ماحرم پیامبر خدا هستیم
🔸سهل گفت: به حامل سر،نزدیک شدم و به او گفتم: آیا درخواستم را اجابت مىکنى تا در عوض،چهارصد دینار بگیرى؟
درخواستت چیست؟
🔹گفتم: سر را جلوتر از اهل حرم، حرکت بده.او چنین کرد و من هم آنچه را وعده داده بودم، به او پرداختم
📚منبع:
مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی: ج ۲ ص ۶۰؛ بحار الأنوار: ج ۴۵ ص ۱۲
#مقتل_ورود_کاروان_به_شام
#سهل_ساعدی
#امام_حسین #راس_الحسین
.
.
#حضرت_ام_کلثوم
#گریز_های_اربعین
🍁خواسته حضرت ام کلثوم ازشمر
🔹سارَ القَومُ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام ونِسائِهِ وَالأَسرى مِن رِجالِهِ، فَلَمّا قَرُبوا مِن دِمَشقَ دَنَت امُّ کُلثومٍ مِنَ الشِّمرِ وکانَ مِن جُملَتِهِم فَقالَت: لی إلَیکَ حاجَةٌ. فَقالَ: وما حاجَتُکِ؟
🔸قالَت: إذا دَخَلتَ بِنَا البَلَدَ فَاحمِلنا فی دَربٍ قَلیلِ النَّظّارَةِ، وتَقَدَّم إلَیهِم أن یُخرِجوا هذِهِ الرُّؤوسَ مِن بَینِ المَحامِلِ ویُنَحّونا عَنها، فَقَد خُزینا مِن کَثرَةِ النَّظَرِ إلَینا ونَحنُ فی هذِهِ الحالِ.
🔹فَأَمَرَ فی جَوابِ سُؤالِها أن تُجعَلَ الرُّؤوسُ عَلَى الرِّماحِ فی أوساطِ المَحامِلِ بَغیا مِنهُ وکُفرا وسَلَکَ بِهِم بَینَ النَّظّارَةِ عَلى تِلکَ الصِّفَةِ، حَتّى أتى بِهِم إلى بابِ دِمَشقَ، فَوَقَفوا عَلى دَرَجِ بابِ المَسجِدِ الجامِعِ حَیثُ یُقامُ السَّبیُ.
ترجمه:👇
🔸سر حسین علیه السلام و نیز زنانش و مردان اسیر خاندان را حرکت دادند و چون به دمشق رسیدند، امّکلثوم به شمر که از افراد آن گروه بود نزدیک شد و به او گفت: درخواستى از تو دارم.
گفت: درخواستت چیست؟
🔸گفت: هنگامى که ما را به شهر در آوردى، ما را از دروازهاى ببر که تماشاگر کمترى دارد و به آنها بگو که این سرها را از میان ما بیرون ببرند و دور کنند که از کثرتِ نگاههایشان به ما، در این حال، خوار شدهایم.
🔹شمر، از سرِ سرکشى و ناسپاسى، در پاسخ درخواست او فرمان داد که سرها را بر سر نیزه و در وسط کاروان، حرکت دهند و به همان حال، آنها را از میان تماشاگران عبور دادند تا آنها را به دروازه دمشق رساند و بر راهپلّه مسجد جامع، آن جا که اسیران را نگاه مىدارند، ایستادند.
📚منبع:
الملهوف: ص ۲۱۰،مثیر الأحزان: ص ۹
#مقتل_ورود_کاروان_به_شام
#دروازه_ساعات #اسارت
.
.
#گریز_زیارت_ناحیه_مقدسه
ألسَّلامُ عَلَی الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ...
🔸🔹 در زيارت ناحيه از زبان امام زمان عج مى خوانيم :
🔸فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِي الدُّهُورُ، وَ عاقَني عَنْ نَصْرِك َ الْمَقْدُورُ، وَ لَمْ أَكُنْ لِمَنْ حارَبَك َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَك َ الْعَداوَةَ مُناصِباً، فَلاََ نْدُبَنَّك َ صَباحاً وَ مَسآءً، وَ لاََبْكِيَنَّ لَك َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً، حَسْرَةً عَلَيْك َ، وَ تَأَسُّفاً عَلي ما دَهاك َ وَ تَلَهُّفاً، حَتّي أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ، وَ غُصَّةِ الاِكْتِيابِ،
🔹اگر چه زمانه مرابه تأخير انداخت، ومُقدَّرات الهي مراازياريِ تو بازداشت، ونبودم تاباآنانكه باتو جنگيدند بجنگم، وباكسانيكه باتواظهاردشمني كردندخصومت نمايم، (درعوض) صبح وشام برتومويِه ميكنم، وبه جاي اشك براي توخون گريه ميكنم، ازروي حسرت وتأسّف وافسوس برمصيبت هائي كه برتو واردشد، تاجائي كه ازفرط اندوهِ مصيبت، وغم وغصّه شدّتِ حزن جان سپارم .(١)
گریز👇👇
🔹🔸جا دارد عرض كنيم با امام زمان عج ، اگر شما از شنيدن مصيبت جد مظلومتان امام حسين عليه السلام از شدت غم و غصه مشرف به جان دادن مى شويد ، پس حق داشت امام سجاد عليه السلام وقتى كه با حال اسارت از كنار قتگاه عبور مى كرد خيره شد به ابدان شهداء ،حضرت زينب سلام الله عليهاديد امام سجاد عليه السلام خيره شده به ابدان شهداء
🔸قالت زينب : سلام الله عليها ما لى اَراكَ ؟ تجودُ بِنَفسِك يا بقيَّةَ جدّى و اَبى و اِخوَتى ؟
🔹حضرت زينب خطاب به امام زين العابدين فرمودند :
اي يادگار جد و پدر بزرگوار و برادرانم ، اين چه حالى است كه در تو مي بينم ؟به طوري كه مي خواهى جان به جان آفرين تسليم كنى؟
☀️قال زين العابدين ع :
🔸 و كيف لا اجزَءُ و اَهلَعُ ؟ چگونه بي تابى نكنم ؟ و قد ارىٰ سيدى و اِخوَتى وَ عَمومَتى و وُلِدَ عمّى و اهلى
در حالى كه مي بينم سرورم ، برادرانم، عموها و عموزاده ها و نزديكانم همه روى خاك افتاده اند در حالى كه به خون آغشته شده اند
🔹ولا يُكفَونَ ولا يُوارون
با بدن برهنه و بى كفن رها شده اند و كسي آنها را به خاك نمي سپارد...(٢)
📚منابع:
١- زيارت ناحيه مقدسه
٢- نفس المهموم صفحه ٣٨٧
#گریزهای_مداحی_شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_سجاد
.
#گریز_ناحیه_مقدسه
.
#یوسف_مصری #گریز_به_اسارت
ألسَّلامُ عَلَی الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ...
🔹🔸 در ماجراى به چاه انداختن حضرت يوسف و بيرون آوردن كاروانيان و فروختن او توسط برادرانش آورده اند .
🔸حضرت يوسف (ع) اسير شد وقتي كه فروشندگان يوسف، او را به مالك بن زعر خزاعي فروختند و به او گفتند به شرط آن كه غل و زنجير در گردن يوسف بگذاري، مالك هم فرستاد غل و زنجير در گردن يوسف بگذاري
🔹 مالك هم فرستاد غل و زنجير آوردند چون چشم حضرت يوسف بر غل و زنجير افتاد بي اختيار با صداي بلند گريه كرد.
🔸مالك خود را به يوسف رسانيد گفت: اي جوان زمان تا مقصد كوتاه است فقط براي آن كه با فروشندگانت عهد بستم كه زنجير بر گردن تو بيندازم.
🔹كمي راه رفتند همين كه از فروشندگان دور شدند غل و زنجير را از گردن يوسف برداشت
گریز👇👇
🔸ولي جان عالم فداي غربت امام حسين و اهل بيت مطهرش چراکه براي اهل بيت ابا عبداللّه اينگونه عمل نكردند.
🔸🔹راوى مي گويد :
از كربلا تا نزديك به چهل منزل غل و زنجير بر گردن امام سجّاد (ع) بود به طوري كه گردن مباركش مجروح شد و از آن خون ميريخت.
📚منبع:
سيف الواعظين والذاكرين صفحه ٥٧
#گریزهای_مداحی_شهادت_امام_سجاد_علیه_السلام
#شهادت_امام_سجاد
.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌤 *شرح زيارت آل ياسين* 🌤
🔸 قسمت اول: مقدمه
🎙 دكتر عليرضا هزار
⏰ ١٠ دقيقه
🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم:
✨ منبع زيارت آل ياسين
✨ سبك خاص نامهنگارى در زمان امام زمان سلاماللهعليه باب شد...
✨ توقيع و ناحيه مقدسه در عصر امام زمان ارواحنا فداه يعنى:
✨ #زيارت_آل_ياسين قسمتى از پاسخ امام زمان عليهالسلام به نامهى مهم جناب حميرى است...
4_5767191237920557875.m4a
9.91M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤
🔸 قسمت سوم: مقدمه ٣
🎤 دكتر عليرضا هزار
⏰ ١٠ دقيقه
🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم:
#زيارت_آل_ياسين
✨ در اينجا إذا ظرف زمان است اما متضمّن معناى شرط هم هست و اينگونه معنا مى شود:
✨ توجه كردن اراده مى خواهد، يعنى:
✨ توجه يك وسيله و سببى مى خواهد، يعنى:
✨ در اين عالم آنچه كه بايد سبب توجه قرار بگيرد:
✨ از كارهاى شيطان اينست كه...
✨ توجه دو جهت دارد:
4_6050936796336884459.m4a
10.16M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤
🔸 قسمت دوم: مقدمه ٢
🎤 دكتر عليرضا هزار
⏰ ١٠ دقيقه شرح #زيارت_آل_ياسين
🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم:
✨ امام سلام الله عليه با دو گلايه فرمايش خود را در نامه آغاز فرمودند:
✨ از منظر علما و محدثين، اين زيارت شريف پيوستى با فضاى اجتماعى شيعيان دارد و امام آن را به عنوان...
✨ شايد مسأله اصلى جامعه شيعه كه حضرت به شكل تلميحى نسبت به آن اعتراض مى فرمايند اين بوده است كه...
4_5773710560189221855.m4a
10.69M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤
🔸 قسمت پنجم: مقدمه ٥
🎤 دكتر عليرضا هزار
⏰ ١٠ دقيقه
🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم:
✨ اُمُّ المصائب در فرهنگ شيعه اماميه:
✨ هم خانواده هاى توجه عبارتند از:
✨ وَجْه را فقط صورت معنا نكنيم، بلكه:
✨ وجاهتى ارزشمند است كه...
✨ وجاهتى كه بخاطر توجه به حجة الله بوجود آمده است، چند ويژگى دارد:
✨در ادبيات قرآنى و روايى ما درباره وَجْه آيات و روايات فراوان بيان شده است:
✨ وجه خدا با خدا فرق مى كند،...
✨ تعبير وجهُ الله، وجهُ رَّب، وَجْهَهُ در قرآن كريم فراوان در فراوان بكار رفته است!
✨ وظايف ما نسبت به وجه الله:
#زیارت_آل_یاسین
4_5767191237920557889.m4a
10.09M
🌤 شرح زيارت آل ياسين 🌤
🔸 قسمت چهارم: مقدمه ٤
🎤 دكتر عليرضا هزار
⏰ ١٠ دقيقه
🖌 آنچه در اين بخش مى شنويم:
✨ ولايت و محبت اهل بيت عليهم السلام سببيت دارد، اما يك مسأله رفيع تر هم هست:
✨ جمله بسيار مهمى در زيارت جامعه كبيره در اين معنا آمده: " وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکمْ " و اين طريق انحصار است نه پيشنهاد! به ديگر سخن:
✨ فضاى معرفتى توحيدى كه از اهل بيت عليهم السلام مى آموزيم اينگونه است كه:
✨نکاتی که از كلمه الينا در فرمايش حجت خدا عليه السلام مى فهميم
#زيارت_آل_ياسين