eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
612 ویدیو
835 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
9.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جلسه خاطره انگیز«مرحوم آیت الله مجتهدی»
. (عج) از کسی که سالها به دنبال ایشان گشته بود سوال کردند:شب و روز توقع و انتظار آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟🌹 🍃خودتون ماجراشو بخونید:🍃 🍀پسر مهزیار نقل می‌كند كه پس از توسلات عدیده‌ای در یك سفر در جستجوی آن وجود مقدس به مكه مشرف می‌شود، شبی در مسجدالحرام مقابل درب كعبه شخص وارسته‌ای را می‌بیند كه پس از سلام و معرفی خود، به این‌كه از سوی حضرت مأمور بردن پسر مهزیار به جهت پابوسی حضرت بقیه الله -عجل الله تعالی فرجه الشریف- است، 🍀از پسر مهزیار می‌پرسد: چه چیزی را طلب می‌كنی ای ابالحسن؟ 🌸گفتم: امامی كه محجوب و مخفی از عالم است. 🍀گفت: او از شما پوشیده و مخفی نیست و لكن اعمال بد شما او را از شما پوشانده و مخفی ساخته است. 🍁وقتی آن شخص پس از مقدماتی، علی بن مهزیار را خدمت حضرت صاحب الامر -عجل الله تعالی فرجه الشریف- می‌برد.... 🌹حضرت در قسمتی از سخنانشان خطاب به او می‌فرماید: 🍃 ای ابوالحسن شب و روز توقع و انتظار آمدن تو را داشتم، چه چیز آمدنت را نزد ما تأخیر انداخت؟🍃 🌸پسر مهزیار در جواب می‌گوید: ای آقای من تا الان كسی را نیافته بودم كه مرا راهنمایی كند.🌸 🍀حضرت فرمودند: كسی را نیافتی كه راهنمائیت كند؟! 🍀آنگاه با انگشتان مباركشان بر روی زمین فشار دادند و سپس فرمودند: 🍃و لكن شما اموالتان را زیاد نمودید، ضعفاء مؤمنین را دچار حیرت ساختید و بین خود قطع رحم نمودید پس الان برای شما چه عذری مانده است؟🍃 📚دلائل الامامه، ص 296 محمد بن جریر طبری. .
مداحی آنلاین - ایستاده ام مرید حیدرم من - رسولی.mp3
3.59M
🔳 (ره) 🌴ایستاده ام مرید حیدرم من 🌴آماده ام فدای رهبرم من 🎤 ایستاده ام مرید حیدرم من آماده ام فدای رهبرم من سلام من به آن امام حقمدار و حق پرست سلام من به مصلحی که دست ظلم و کینه بست سلام من به سپاه و بی سلاح به قلب فتنه ها زد و کمر ز دشمنان شکست به آن غروب مشرقینی بگویم ای معلم حسینی سرم فدای وارث خمینی .
16.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علیه_السلام 🍃 از ازل تا روز محشر دوستت دارم حسین ➖ أللهم ارزقنا زیارته وشفاعته في الدنيا والآخرة ➖ أللهم عجل لولیك الفرج ➖ أللهم بارك لمولانا صاحب الزمان 🔘 از ازل تا روز محشر دوستت دارم حسین در همه عمرم سراسر دوستت دارم حسین گفته پیغمبر تو را باید همیشه دوست داشت طبق دستور پیمبر دوستت دارم حسین گرچه خیلی دوست دارم چهارده معصوم را بین آنها جور دیگر دوستت دارم حسین ساده میگویم شبیه کودکان بی سواد از خودم هم بیشترتر دوستت دارم حسین مادرم میگفت پای روضه شیرم داده است پس من از آغوش مادر دوستت دارم حسین "همنشینی با تو" را در آخرت از من نگیر هرچه هم که باشم آخر دوستت دارم حسین
. ‍📝 بابا رفتی منو بردن با حرمله 🖊 🖊 🖊 🎤 بابا رفتی منو... بردن با حرمله😭 پاهای کوچیکم...پر شد از آبله موهای سوختمو...شونه زد دست زجر بابا جونم ببین... دستامو بسته زجر از هرچی پست بدم میاد از مرد مست بدم میاد از اونی که سر تورو... رو نیزه بست بدم میاد بابایی مثل تو...زخم ابروی من زیر ناخن زجر...جامونده موی من من بازیچه شدم...اصلا داری خبر با مشت دندونای...شیریم افتاد😭 شد چشمام تار منو زدن روزی صدبار منو زدن واسه خنده آدم بدا توی بازار منو زدن حسیییییین بابا بابا بابا بابا دختر که زمین خورد ز گیسو نکشیدش این بچه سه سال داره... صورت این بچه رو ببین.اون دست حرومی جوری زد این بچه رو...😭 عجب مصیبتی شد بازار شام😭 گفت دیگه جلو نیا مگه هرچی میخاستید عمه زینب بهتون نداد؟ اومد نزدیک دختر شد دامنش آتیش گرفته بود. گفت یه چادر تو مدینه آتیش گرفته بود بسه دیگه نمیزارم این چادرمو بکشید وااای مادرم😭 دختر که زمین خورد ز گیسو نکشیدش این ناز کشی های پدر پاشدنی نیست هرچیز که از خیمه ما رفت به غارت غیر از سر بازار که پیدا شدنی نیست حسییییین بابا بابا بابا بابا این پا نشدن پیش تو از بی ادبی نیست این پای ورم کرده دگر پا شدنی نیست بابا نه پیر زمین خورده شود دختر ثابت نه این سر غارت شده بابا شدنی نیست بابااااا آن شب جلوی مادر تو بد کتکم زد ورنه قد کوتاه چنین تا شدنی نیست باباااااا شد تیزی❓❓(دقیقه ۷:۱۰) (اینو خیلی شنیدید) اومدن صدا زد زن غساله:بزرگ این غافله کیه؟؟ همه نشون دادن عمش زینب روشو برگردوند.گفت چی میخای بدونی گفت خانم بیا. خااانم جان دو سه تا سوال دارم بهم بگی. تو عمرم تاحالا همچین چیزی ندیده بودم😭 خانم جان به من بگو چرا دور گردن این بچه جای زنجیره؟؟ چرا پاهاش آبله زده؟؟ خااانم جان به من بگو چرا موهاش سوخته؟؟ ویرانه پر میشود از عطر گیسویم بابا کجا بودی چرا خاکی شده مویت پیدا نکردم جای سالم در سرت بابا تا بوسه ای برچینم از مابین ابرویت پرواز کردم سوی تو اما زمین خوردم این روز ها زخمی شده بال پرم سجاده ام را پهن گردم کنج ویرانه من هم شبیه عمه هستم دعا گویم این هست روز و شب دعایم کاش من را باز یکبار دیگر مینشاندی روی ززانویت حسیییییییییییییین جااااان اسلام علیک یا مظلوم یاغریب اسلام علی العطشان عند الفرات اسلام علی الاجساد العاریان حیفت نمیاد برا اباعبدلله این بدنتو بیمه کنی لباستو بِکن برا اباعبدلله نگو نمیتونم معلوم نیست از این در بری بیرون بتونی کاری کنی حالا که اومدی خودتو به اربابت نشون بده بگو آقا جان شما اربابی و ما نوکر ولی چه اربابی غروب عاشورا لباسشو کندن حسیییییین... حسیییییین... .👇
زمزمه ی عاشقاست.mp3
1.35M
زمزمه ی عاشقاست یا حسن و یا حسین این هیئتا یادگار مونده از پیر خمین ما که دلداده ی ثاراللهیم با همه حسینیا همراهیم پیرو نهضت روح اللهیم "سالها می گذرد حادثه ها می آید‏ ‏‏انتظار فرج از نیمه خرداد کشم‏" هستیم ما تا پای جان مدافع این نظام از دشمن های شرور ما می گیریم انتقام ما به خون شهدا مدیونیم پای انقلابمون می مونیم به یاد شهیدامون می خونیم علوی می میرم مرتضوی می میرم انتقام حرم زینب و من می گیرم پر زد مرغ قلب من تا گنبد جمکران شد ذکر لب همه آقا صاحب الزمان ما همه دلیر و بی واهمه ایم ما که پر شور و پر از زمزمه ایم جانفدای مهدی فاطمه ایم "نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد" .
. ♦️تو علی «علیه‌السلام» را اینگونه می‌پنداری که به کسی که به او پناه بُرده، امان ندهد؟! ⚡️اعتراف معاویه ملعون به گوشه‌ای از فضائل و محاسن اخلاق امیرالمؤمنین علیه‌السلام... در نَقلی آمده است: در جنگ صفین شبی معاویه ملعون به عمروعاص ملعون گفت: لشکر ما، مقاومت لشکر علی (علیه‌السلام) را نمی‌کند، چه تدبیر کنیم؟ 🔻عمروعاص گفت: فردا من تدبیری میکنم که لشکر علی (علیه‌السلام) شکست خورد! معاویه گفت: چه میکنی؟ گفت: پیراهن خون آلود عثمان را بر سر علَم میکنم. 🔹معاویه گفت: امشب ما می‌رویم در اردوگاه او با او سخن می‌گوییم! عمروعاص گفت: این چه سخنی است! این همه لشکر انبوه که در اردوگاه اوست به جز تو و من کسی را نمی‌خواهند، به پای خود چگونه به پای دار رویم! 🔻معاویه گفت: تو چقدر کم عقلی! علی (علیه‌السلام) اگر بخواهد، یک دَم ما را هلاک می‌کند، اگر زمین را امر کند، ما را می‌گیرد و اگر به اسب‌های ما امر کند، ما را هلاک می‌کنند. همان حربه‌هایی که ما بر ایشان می‌کشیم به خود ما بر می‌گردد و ما را هلاک می‌کند. 🔹تو علی (علیه‌السلام) را چنان می‌پنداری که کسی به او پناه ببرد و او را امان ندهد؟! 📚مُبکی العیون،نجفی،(نسخه خطی) .
کانال جنت الحسین_۲۰۲۳_۰۶_۰۲_۲۱_۳۵_۱۰_۱۹۰.mp3
5.03M
عَظُمَ البَلا بَرِحَ الخَفا فرج است راه، نجات ما کربلایی دل و روح ما سر و جان ما لتراب مقدمک الفدا عظم البلاء برح الخفاء فرج است راه نجات ما العجل مولا ... همه ناتوان همه رو سیاه همه در کشاکش راه چاه همه تا کمر به گِل گناه خِجلیم و انکشف الغطاء نرسیده شام غمی به سر نرسیده از سحری خبر نه کسی به فکر کسی دگر تو بیا که و انقطع الرجاء نه کسی هوایی فیض رب نه به فکر واجب و مستحب ظهر الفساد و بما کسب تو بیا که تازه شود هوا العجل مولا ... غم شام و کوفه و کربلا شده داغ جان تو سال ها که هر آن صباح و هر آن مساء بدل الدموع بالدما گله و شکایت خویشتن به کجا برد دل تنگ من تو بیا سری به دلم بزن که تو مستعانی و مشتکان تو بیا که سر بزند بهار به خزان دائم روزگار به جهان ما برکت بیار که بیمنک رزق الوری تو بیا که عهد وفا شود دل خلق جای خدا شود که زمان صلح و صفا شود بجمالک کشف الدجی تو بیا و چاره نو بساز که به ما شود در صبح باز شب عاشقانه و بس دراز و بنور وجهک منتهی العجل مولا ...
. 🔻 شهزاده بن الحسن صلوات‌الله علیه 🔻 🥀 فقال له القاسم بن الحسن: فأنا فيمن يقتل؟ فأشفق عليه، فقال له: يا بنيّ! كيف الموت عندك؟ قال: يا عمّ! أحلى من العسل، فقال: إي و اللّه- فداك عمّك- إنّك أحد من يقتل من الرّجال معي بعد أن تبلى ببلاء عظيم و ابني عبد اللّه، فقال: يا عمّ! و يصلون إلى النّساء حتّى يقتل عبد اللّه و هو رضيع؟ فقال: - فداك عمّك - يقتل عبد اللّه، إذا جفّت روحه عطشا و صرت إلى خيمنا فطلبت ماء و لبنا فلا أجد قطّ، أقول: ناولوني ابني لأشربه من فيّ، فيأتونني به، فيضعونه على يدي، فأحمله لأدنيه من فيّ، فيرميه فاسق- لعنه اللّه - بسهم فينحره، و هو يناغي، فيفيض دمه في كفّي، فأرفعه إلى السّماء و أقول: اللّهمّ! صبرا و احتسابا فيك، فتعجّلني الأسنّة منهم و النّار تستعرّ في الخندق الّذي في ظهر الخيم، فأكرّ عليهم في أمرّ أوقات في الدّنيا، فيكون ما يريد اللّه، فبكى و بكينا، و ارتفع البكاء و الصّراخ من ذراري رسول اللّه في الخيم. 🥀 قاسم بن حسن علیه‌السلام عرض كرد: «من كشته مى شوم؟ » - فرمود: «اى پسرك من! مرگ در نزد تو چگونه است؟ » - عرض كرد: «از عسل شيرين تر است.» - فرمود: «اى و اللّه- عمّ تو فداى تو شود- تو نيز بعد از ابتلاى عظيم كشته شوى و فرزند من عبد اللّه نيز- كشته شود.» - گفت: «اى عم! اين لشكر تا به نزد زنان تاختن كنند و عبد اللّه شيرخواره را بكشند؟ » - فرمود: «- عمّ تو فداى تو باد- عبد اللّه را می‌كشند، گاهى كه از عطش مشرف بر موت باشد و چند كه من در خيمه‌ها طلب آب و شير مى كنم، چيزى نمى يابم. مى‌فرمايم: پسر مرا به من آريد تا او را شربتى از دهان خود بچشانم.چون او را به من آوردند، برگيرم و گاهى كه به نزديك دهان آورم، فاسقى تيرى به سوى او رها دهد و او را نحر كند و دست من از خون او سرشار مى‌شود و به سوى آسمان مى افشانم و مى گويم: اى پروردگار من! صابرم بر بلاى تو و احتساب از تو مى جويم.اين وقت لشكر با تيغ و سنان بر من حمله مى افكنند و آتش از خندقى كه در پشت خيام است، زبانه زدن مى گيرد و من حمله مى كنم در تلختر وقتى از اوقات دنيا و اين چنين خداى خواسته است.» 🥀 سيد سجاد مى فرمايد: چون اين كلمات را بفرمود، بگريست و ما همگان بگريستيم. 📕 هدایةالکبری .
. 🔻 صلوات‌الله علیه 🔻 🥀 مرحوم واعظ قزوینی از مقتل شیخ حرّ عاملی نقل می‌کند که: 🥀 حضرت هنوز چند قدم به کشته علی‌اکبر علیه‌السلام مانده بود، که خود را از مرکب به زیر انداخت، زانو به زانو خود را به جوانش رسانید. اوّل نگاهی به آن بدن قطعه قطعه کرد، دید سنگدلان جای سالمی در بدن آن جوان نگذاشته‌اند، و از ضربت تیر و شمشیر و نیزه و خنجر جسم جوانش را مشبّک کرده‌اند. سپس فریاد برآورد: «صاحَ الإمامُ سَبْعَ مَرّاتٍ». هفت مرتبه فریاد کشید: «آهْ وا وَلَداهُ، آهْ وا عَلِیّاً، وا ثَمَرَةَ فُؤاداهُ، وَلَدی قَتَلُوکَ» یا کَوْکَباً ما کانَ اَقْصَرَ عُمْرَهُ وَ کَذا تَکُونُ کَواکِبُ الأسْحارِ 🥀 ای ستاره من، چه زود عمرت به پایان رسید، ستارگان سحری این گونه هستند. علی با پدر حرف بزن … 🥀 «فَجَعَلَ یَمْسَحُ الدَّمَ عَلی ثَنایاهُ الشَّریفَةِ» با دست مبارک، خون را از دهان و دندانهای عزیزش پاک می‌کرد، و شروع کرد دهانش را بوسیدن… 🥀 «فَاذا نَطَقْتُ فَاَنْتَ مَنْطِقی، وَ اِذا سَکَتْتُ فَاَنْتَ فِی مِضْمارِی، وَلَدی وَلَدی وَلَدی وَلَدی، فَوَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدِّهِ، وَ قالَ: اَمَّا اَنْتَ فَقَدْ اِسْتَرَحْتَ مِنْ هَمِّ الدُّنْیا وَ غَمِّها، وَ صِرْتَ اِلی رَوْحٍ وَ راحَةٍ، وَ بَقِیَ اَبُوکَ فَریداً وَحیداً، وَ ما اَسْرَعَ لَحُوقِی بِکَ» 🥀 چون سخن بگویم تو ورد زبان منی، و چون سکوت کنم تو نقش دل منی، فرزندم، فرزندم، فرزندم، فرزندم، پس صورت بر صورت او گذاشت و فرمود: 🥀 تو از هم و غم دنیا راحت شدی و به سوی رحمت خدا و بهشت رفتی، ولی پدرت یکه و تنها ماند، و چه زود است ملحق شدن من به تو... 📕 بازنویسی از: لهوف سید بن طاووس قدس‌الله روحه‌الشریف، و ریاض‌القدس صدرالدین واعظ قزوینی رضوان‌الله تعالی علیه .