.
✍چهار دلیل #گریه #اشک #بکاء
اگر شهادت سعادت است، چرا در رثای امام حسین علیهالسلام گریه میکنیم؟
#پاسخ👇
البته که شهادت از بزرگترین سعادتها است، چرا که هر کسی بالاخره میمیرد و یا اگر با ظرافت بیشتری دقت کنیم، مشاهده میکنیم که هر کسی بالاخره در راه رسیدن به محبوب خود به نوعی کشته میشود و چه بهتر از این است که هدف و محبوب در زندگی «الله جل جلاله» باشد و آدمی در راه او به نوعی از انواع شهادت از این دنیای فانی برود. در هر حال اگر قرار است در راه هدف جان بدهیم، چه بهتر که هدف ما شهوت، قدرت، ثروت و سایر جاذبههای دنیای فانی نباشد، چون پس از مرگ با معشوق حقیقی مواجه هستیم.
پس شهادت در راه خدا بهترین نوع مرگ و فوز عظیم است. اما در خصوص این که چرا برای امام حسین (ع) گریه میکنیم، به نکات ذیل که فقط اشارهای به برخی از حکمتها میباشد توجه نمایید:
الف – شهادت برای شهید فیض و سعادتی بزرگ است، اما این دلیل نمیشود که افراد بخواهند تا دشمنان عزیزان آنان را بکشند تا آنها به فیض برسند. الزام رسیدن به مقام شهادت به کشته شدن توسط دشمنان منحصر نیست. وگرنه مسلمین باید آرزو کنند که هیچگاه بر دشمنان خدا فائق نیایند و اسلام هیچگاه پیروز نگردد و کفار همهی مسلمین را بکشند تا آنها به فیض شهادت برسند!
ب – شخصیت انسان و ارزش انسان با «محبوبش» و میزان محبتش به آن محبوب شکل و درجه میگیرد. انسان فطرتاً عاشق است. لذا اگر محبوبش را از او جدا کنند، متألم میشود و غصه میخورد و یکی از آثار شدت تألم و غصه گریه است. لذا انسان به وقت از دست دادن پدر، مادر، همسر، فرزند ... و حتی برخی به هنگام جدا شدن از خانه، خودرو و سایر متعلقاتشان نیز گریه میکنند.
پس برای کسانی که امام حسین علیهالسلام محبوبشان است، مصیبتهای وارده بر او و شهادتش تألمآور، حزنانگیز و گریهآور است.
ج – هیچ کس گریه نمیکند که چرا امام حسین از دنیا رفت، چرا به مقام شهادت رسید، چرا به فیض اکبر و فوز عظیم نائل گردید و چرا سیدالشهداء شد، بلکه هر کس بر این گریه میکند که چرا بر محبوبش و آن هم چنین انسان والایی آن ظلمهای ددمنشانه شد و چرا محبوب را اینگونه از دست داد. در واقع هر کس برای خودش گریه میکند. برای جدا شدن از محبوب و برای ظلمها و ستمهایی که با این فاجعه بر سر خودش آمده است. چنان چه وقتی حضرت علی علیهالسلام در بستر احتضار چشم باز نمودند و یکی از یاران با وفای خود را در حال گریه دیدند و از پرسیدند: چرا گریه میکنی؟ عرض کرد: به حال خودم و برای خودم گریه میکنم که شما را از دست میدهم.
و یا وجود مبارک حضرت امیر علیهالسلام وقتی بدن مبارک حضرت فاطمه علیهاالسلام را به خاک سپرد، بسیار گریه کرد. در حالی که میدانست او به لقاء الله و دیدار معشوق شتافته و در کنار پدرش در والاترین مقام و جایگاه جای گرفته است. اما بلند شده دست بر کمر گذاشته و فرمودند: بیستون شدم.
در واقع این گریه برای این است که انسان، امام، رهبر، همراه، بهترین رفیق، پدری دلسوز و برادر مهربان خود را در این سفر سخت از دست داده است.
د – از طرفی دیگر، گریه بر محبوب از دست رفته، به ویژه اگر شهید باشد و بالاخص اگر از معصومین (ع) باشد که اطاعت و پیروی آنان بر ما واجب است، نوعی ابراز و اظهار تداوم ارتباطی است که با قطع پیوند مادی در دنیا منقطع نگردیده است. چنین گریهای انسانساز است و آدمی را میسازد.
.
.
#واحد
#طلیعه_محرم
ای شیعیان ما ـ در اوج هر بلا ـ نوحوا علی الحسین
هر جای این جهان ـ در حین ابتلا نوحوا علی الحسین
نوحوا علی الحسین ـ یعنی دلم هوایی عطر حرم شده
نوحوا علی الحسین ـ یعنی که صحن دیده من پر الم شده
ما روضه زادهایم
ما دل سپردهایم
ما بین هیأت و غم تو قد کشیدهایم
ما اهل گریهایم
ما اهل ندبهایم
ما از برای نوکری اینجا رسیدهایم
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
نوحوا علی الحسینــــــــــ
بر سر در دل ـ ما حک شده چنین ـ نوحوا علی الحسین
اصل کلام ما ـ عرض سلام ما ـ نوحوا علی الحسین
بر آن همه ستم ـ در اوج درد و غم ـ نوحوا علی الحسین
در بین دشمنان ـ بر ضرب هر سنان ـ نوحوا علی الحسین
نوحوا علی الحسین ـ یعنی نگاه مضطرب خسته خواهری
نوحوا علی الحسین ـ یعنی طواف خنجر کین دور حنجری
ما اهل هیأتیم
ما کوه غیرتیم
با هروله به ساحت قدس تو آمدیم
ما اهل گریهایم
ما اهل ندبهایم
ما از برای نوکری اینجا رسیدهایم
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
نوحوا علی الحسینــــــــــ
یک سو ملائکه ـ یک سو ملیکهای ـ نوحوا علی الحسین
یک سو شرار و دود ـ یک سو قوم یهود ـ نوحوا علی الحسین
یک سو چنگ و رَباب ـ یک سو داغ رُباب ـ نوحوا علی الحسین
یک سو خنده کنان ـ یک سو اشک روان ـ نوحوا علی الحسین
نوحوا علی الحسین ـ یعنی سری به نیزه و در پیش خواهری
نوحوا علی الحسین ـ یعنی کنار مقتل خون اشک مادری
گریه سعادت است
اوج لیاقت است
گریه مسیر و جاده سبز شهادت است
گریه طریق ماست
یار و رفیق ماست
این دانههای اشک دو دیده عقیق ماست
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
نوحوا علی الحسینــــــــــ
#نصیر_حسنی✍
#واحد_تند
#زمزمه
#نوحوا_علی_الحسین
👇👇👇👇
4_5789523281153360871.mp3
4.85M
🔴مربوط به ایام ولادت امام هادی علیه السلام
🎙 #دکتر_محمد_فراهانی
♨️ #ادبیات_در_مداحی
💢 #ساختار_اشعار
#صداسازی
#ضرب_شناسی
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. جناب #میثم_تمار: میثم تمّارده روز قبل از ورود امام حسین علیه السلام به کربلا به دار آویخته شد وبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.
شهادت جناب #میثم_تمار.....😭
۲۲ ذی حجه سالروز شهادت ، صحابی خاصه ی امیرالمومنین، میثم تمار هستش.
ماجرای شهادت میثم👇
داستان از این قرار است که ایشان یک صبحی خدمت امیرالمومنین علیهالسلام میرسد و به منزل حضرت میرود.
حضرت در چشمان میثم خیره میشود و میفرماید:
به خدا قسم روزی را میبینم که به خاطر دوستی تو با من، دست و زبانت را میبرند و تو را از نخل آویزان میکنند.
میثم میپرسد: آیا واقعا این اتفاق میافتد؟ حضرت میفرمایند:
آری به خدای کعبه قسم که این اتفاق میافتد و این رازی است که پیامبر صلی الله علیه و آله به من گفته است.
میثم در پاسخ به امیرالمومنین میگوید: هرگز پیامبر اکرم دروغ نمیگوید و من ایمان دارم همان چیزی که شما فرمودید، اتفاق میافتد.
نهایتا میثم را به همان درخت ، به دار آویزان کردند.
#میثم_تمار
.
چون نخل در ایستادگی، خفتن توست
دل، مشتری شیوه دُر سفتن توست
هر چند رطبهای تو شیرین باشد
شیرینتر از آن "علی علی گفتن" توست
.
76_Ansaryan_EmamAli_A_111382.mp3
1.53M
«حکایت غلامی ایرانی که حضرت امیرالمومنین علی(ع) او را آزاد کرد و او را میثم نام نهاد.»
🎤حجت الاسلام #استاد_انصاریان
🖤 شهادت #میثم_تمار
#حکایات
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_سوم_محرم
#دهه_اول_محرم
#فیش_محرم
#محرم1444
◾️ شب سوم
عَنْ مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِالْمَلِكِ كِرْدِينٍ البَصْرِيِّ قَالَ : قَالَ لِي أَبُوعَبْدِالله عَلَيْهِاَلسَّلاَمُ:
يَا مِسْمَعُ! أَنْتَ مِنْ أَهْلِ اَلْعِرَاقِ أَ مَا تَأْتِي قَبْرَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ؟!
قُلْتُ: لاَ أَنَا رَجُلٌ مَشْهُورٌ عِنْدَ أَهْلِ اَلْبَصْرَةِ وَعِنْدَنَا مَنْ يَتَّبِعُ هَوَى هَذَا اَلْخَلِيفَةِ وَعَدُوُّنَا كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ اَلقَبَائِلِ مِنَ النُّصَّابِ وَغَيْرِهِمْ وَلَسْتُ آمَنُهُمْ أَنْ يَرْفَعُوا حَالِي عِنْدَ وُلْدِ سُلَيْمَانَ فَيُمَثِّلُونَ بِي.
قَالَ لِي: أَ فَمَا تَذْكُرُ مَا صُنِعَ بِهِ؟
قُلْتُ: نَعَمْ.
قَالَ: فَتَجْزَعُ؟
قُلْتُ: إِي وَالله وَأَسْتَعْبِرُ لِذَلِكَ حَتَّى يَرَى أَهْلِي أَثَرَ ذَلِكَ عَلَيَّ فَأَمْتَنِعُ مِنَ اَلطَّعَامِ حَتَّى يَسْتَبِينَ ذَلِكَ فِي وَجْهِي
قَالَ: رَحِمَ الله دَمْعَتَكَ.
📚 کاملالزیارت، ج۱،ص۱۰۱
.