زمینه (1).mp3
4.39M
#زمینه
️📽 #شب_اول_محرم الحرام ۱۴۴۵
"یه زیارت حرم با پدر و مادرم..."
🎤️ کربلایی سیدامیر حسینی
️🗓 سه شنبه ۲۷ تیرماه ۱۴۰۲ | ۲۹ ذی الحجه
ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ
#محمد_جواد_صادقی✍
#یوسف_زندیه✍
یه زیارت حرم، با پدر و مادرم
من از این دنیا طلب دارم
یه عالمه اشک و آه، یه گوشهی قتله گاه
به دوتا چشمام بدهکارم
الهی من دورت بگردم، تویی درمون تموم دردام
حال و هوای گریه دارم، شونههای ضریحتو میخوام
تو دنیا که داره سر بی وفایی
تو درمون درد دل بی کسایی
حسین جان تو خیلی آقایی
حسین جان حسین جان حسین جان
گریه میکنم برات
برا تو و کربلات
منو گریه عالمی داریم
آقای شهید من
با تو و امام حسن
مگه تو دنیا غمی داریم...؟
حالا که زندگیمو ساخته،دعای شما دوتا برادر
منم جوونیمو میذارم،پای قاسم و علیِ اکبر
کسی که شمارو نداره چی داره
تو اوج،بلاها،همش کم میاره
دیگه هیچ،پناهی،نداره
حسین جان حسین جان حسین جان حسین جان
#کارگاه_خوشدل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#همراه_کاروان قسمت اول
صحبتهای استاد رجبی دوانی درباره وقایع کاروان حسینی
🔻اتفاقات بعد از مرگ معاویه
🔻حرکت سیدالشهدا به سمت کربلا
🔻وقایعی که قبل از اول محرم بوقوع پیوست
🔻 جا ماندن طرماح بن عدی از کاروان سیدالشهدا
🔻 مواجهه سیدالشهدا با حر و عبیدالله بن حر جعفی
کامل ببینید. بزنید روی سرعت 1.5یا 2x گوش بدید. سه نقطه بالا سمت راست
fa-m98-d1-rafiee-beit-boroujerdi-rz05.mp3
9.78M
#منبر_تبلیغی
موضوع: مخالفان امام حسین علیه السلام وانگیزه های آنان
#سخنران:#حجتالاسلام_رفیعی
🔶جلسه پنجم
1_1127302694.mp3
2.66M
YEKNET.IR - roze - shabe 1 muharram 1400 - mirdamad.mp3
10.32M
🔳 #روضه #شب_اول #محرم
🌴محرمی که نباشی در آن محرم نیست
🌴بدون تو ضربان زمین منظم نیست
🎙 #سید_مهدی_میرداماد
.
#اصحاب
#حضرت_حر
#شب_چهارم_محرم
آموختم ز حر که به دربار اهل بیت
با دست خالی آیم و با دست پُر روم
ولی الله کلامی زنجانی✍
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #اصحاب #حضرت_حر #شب_چهارم_محرم آموختم ز حر که به دربار اهل بیت با دست خالی آیم و با دست پُر رو
28K
ناپاک قطرهام که پی آب کُر روم
شرمنده از گناه، به دنبال حُر روم
آموختم ز حر که به دربار اهل بیت
با دست خالی آیم و با دست پُر روم
ولی الله #کلامی_زنجانی✍
.
#حضرت_عباس
دیده وا کن یا اخا مشک و علم غارت شده
هستی و سرمایه ام آب آورم غارت شده
دیده وا کن ای علمدار رشید لشکرم
پرچم این خاندان محترم غارت شده
تو به خاک افتاده ای من هم ز پا افتاده ام
قوت جانم توان لشکرم غارت شده
باورم بودی و تنها یاورم در این زمین
با که گویم یاور من باورم غارت شده
بودنت امنیت خاطر برای زینب است
رفتی و امن و امان خواهرم غارت شده
زینت ام البنینی زیور نام حسین
زینت ام البنین و زیورم غارت شده
گر نخیزی میشود فریاد در صحرا بلند
پیرهن ، انگشت با انگشترم غارت شده
نزدیک به #سبک_کاش_مثه_دریا_نبودی_جواد_مقدم
✅داریوش جعفری- محرم۱۴۰۲ ✍
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#تاسوعا
#شب_نهم_محرم
#محرم
.
.
#روضه_حضرت_رقیه
(سلام الله علیها)
حجه الاسلام والمسلمین
#استاد_میرزا_محمدی
السلام علیک یا رحمت الله الواسعه و یا باب نجات الامه حسین... من نمیدونم تو اون تاریکی خرابه ،نیمه دل شب این بچه چه جوری تشخیص داد، این همون نورالمستوحشین فی الظلم ِ....
انقده بچهها ترسیده بودن ، انقده لرزیده بودن ،از سرمای شب خرابه سقفی نداشت ' نگهبان هایی گذاشته بودن ،لذا من میگم روضه زن غساله نمیتونه درست باشه، آخه خرابه هم نگهبان داشت، زینب نیمه شب چه جوری بره دنبال زن غساله، اونوقت نوشتن نگهبان ها ( رومی ) بودن با خودشون یه جوری حرف میزدن به خیال اینکه اینا عربند، زبون مارو نمیفهمن، اما زین العابدین امام ِ عالم ِ به همه زبان هاست ، شنید اینا دارن به هم میگن، یزید اینارو تو خرابه جا داده که هم شب ها از سرما در امان نباشن، هم روزها از شدت تابش آفتاب پوستشون بسوزه، یا اینکه این دیوار ها رو سرشون بریزه، فهمیدین چی گفتم...،اونوقت برا من سواله تو این تاریکی و نیمه دل شب این دختر از کجا فهمید که بابارو چه جوری سر بریدن سوال کرد: "یا ابتا....من الذی قطع وریدک"،این همون نوریه که از این حنجره بیرون آمد...حسین...
حالا داره با بابا حرف میزنه ،این بابایی که منزل تنور خولی رو طی کرده، رو نیزه رفته، تشت طلای ابن زیاد رفته، دیر راهب رفته، سرش و رو درخت آویزان کردن، چندجا از رو نیزه به زمین خورده......... ،حالا سر توبغل دختر رسیده، چه جوری باهاش حرف زد اول یه نگاه کرد دید چشمهاشو لخته خون گرفته، این لخته هارو با انگشت های آسیب دیدش کنار زد..."فیض آماده است " صدازد بابا... بابا...
*داری با خود هزار نشونه
لبات به رنگ ارغوونه
نگو که کار خیزرونه*
بابای خوبم....حسین ....
چه کرد تا دید این لبها علامت چوب خیزران خورده روش،یه نگاه کرد دید، بابا، بابا همه جای بدنت با بدن من يه مشابهتي پیدا کرد، بدنت تو گودال ماند، بدن من مشابهت با بدن تو هم داشت، سرت هم با سر من یه مشابهت هایی داره، موهاتو تو تنور سوزوندن، موهای منم سوخته است، صورتت کبوده، صورت منم کبوده ،لبات تشنه است لبهای منم تشنه است،اما لبهات خیزرون خورده، غرق خونه، اما لبای من سالم ِ... ،این دستهاشو مشت کرد انقدره به این لب و دندان زد، حسين......
#روضه_شب_سوم_محرم
.👇
.
✳️ در مجلس امام حسین، در محضر امام حسینیم!
🔻 اگر انسان با این نگاه به مجلس «امام حسین» (سلام الله علیه) ورود پیدا کند [که خود ایشان در مجلس حضور دارند] حال او حال «مراقبه» و حال «توجه» است. اگر واقعا امام حسین (ع) را با بدن مادی میدیدیم، چطور با مراقبهی بیشتری ورود پیدا میکردیم! حتی اگر به «کربلا» مشرف شویم و به ضریح مبارک و مطهر ایشان وارد شویم، چقدر حالمان منقلب است! خود ایشان فرمودند ما این حضور و ارتباط مستقیم را به مجالس هم توسعه دادهایم لذا مجالس امام حسین (ع) ورود بر امام حسین (ع) است.
🔸 وارد شدن به مجالس امام حسین (ع) وارد شدن و همراه شدن با کاروان امام حسین (ع) است. اگر این احساس به ما دست داد، آن موقع میبینیم که ورود به مجلس امام حسین (ع) مراقبهی ویژهای برای انسان ایجاد میکند. ما واقعاً چقدر در مجلس اهل بیت علیهم السلام مراقب هستیم؟ چقدر حقیقتاً خود را در محضر ایشان میبینیم و «ادب حضور» در محضر اهل بیت را رعایت میکنیم؟
.
.
#پیر_غلامان #امام_حسین
سر و جان همهی خلق به قربان حسین
جان عالم به فدای لب عطشان حسین
رحمت خاص خدا شامل حالش شده است
هرکسی یک سر سوزن شده گریان حسین
دم عیسی صفت مرثیه خوانانش گرم
زندهایم از نفس پیرغلامان حسین
لشگر عمه سادات همیشه هستند...
وسط معرکه ها گوش به فرمان حسین
خوش بحال شهدایی که فدایش گشتند
دم آخر سرشان بود به دامان حسین
آه ای مرثیه خوان روضه جانسوز بخوان
تا بسوزیم برای غم سوزان حسین
خطبه میخواند که از منبر مرکب افتاد
گذر باد سوی چادر زینب افتاد
شمر بر سینه دردانه افلاک نشست
روی تل زینب کبری به روی خاک نشست
پیکرش را وسط معرکه غارت کردند
به زن و بچه ارباب جسارت کردند
پیکر شاه شهیدان وسط گودال است
وقت غارت شدن پیرهن و خلخال است
وسط معرکه انگشتنمایش کردند
جلوی عمه سادات رهایش کردند
تیر و شمشیر به روی پسر فاطمه بود
پنجه گرگ به روی جگر فاطمه بود
فاطمه از وسط آتش و دود آمده بود
هر چه تیر است به گودال فرود آمده بود
از سراشیبی گودال فقط خون میرفت
ساربان دست پر از معرکه بیرون میرفت
آه ای مرثیه خوان مرثیه را باز مکن
روضه دختر او را دگر آغاز مکن
کاش میشد که فدایش بشود نوکر او
تاکه آسیب نبیند حرم دختر او
#آرش_براری✍
#پیرغلام #پیرغلامان
.............................
میگفتعظمتنوکری، درِخونہی
اباعبداللهرو زمانیمیفهمی
کہشباولقبر،وقتیزبونت بنداومده
یہوقتمیبینی یہصداییمیاد
میگہنترس؛منهستم
#پیر_غلام
.
#امام_زمان
⚫️ چگونه در ثواب عزاداری امام زمان ( سلام الله علیه ) در محرم سهیم باشیم
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و اله :
مَنْ عَزَّى مُصَاباً كَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْتَقِصَ مِنْ أَجْرِ الْمُصَابِ شَيْئاً.
هرکس به عزاداری تسلیت بگوید، به اندازه اجر آن عزادار بدون این که از اجر او کاسته شود به تسلیت گوینده اجر داده می شود.
📜الكافی، ج ۳ ص ۲۰۵
▪️در عزاداری ها به صاحب این عزا امام زمان عجل الله تعالی فرجه اینگونه تسلیت بگوییم
آجَرَکَ الله یا بَقیَّهَ الله فی مُصیبَة جَدِّکَ الحُسین علیه السلام"
.
.
#حضرت_زینب
▪️دویدن... 💔💔
♦️من آقای مداح نیستم!
ولی اگر بودم، تمام این ده شب روضهی عمه میخواندم!
اینطور رسم است که روضهخوانها هر شبِ محرم، روضهی یکی از شهدا را بخوانند.
من هم میخواندم، اما به سَبکِ خودم!
مثلا شبِ اول که روضهی مسلم، باب است، از آنجایی میخواندم که خبرِ مسلم را آوردند، خبر آنقدر وهمآور بود که همانجا یک عده از کاروان حسین جدا شدند، زینب صورت برگرداند دید دارند میروند!
هِی نگاهِ حسینش کرد، هِی نگاهِ این ترسیدهها که به همین راحتی حسین را رها میکنند...
هر چه که باشد، خب خانم است دیگر! حتما تَهِ دلش خالی شد، اما دوید خودش را رساند به حسین: دورت بگردم عزیر خواهر، همهشان هم که بروند، خودم هستم...
بعد هم دوید سمتِ خیامِ بیبیها، آرامشان کرد، دلداریشان داد، نگذاشت یک وقت بترسند...
باز دوید سمت حسین، باز برگشت سمت زنها و بچهها...
هی دوید این سمت باز برگشت آن سو، که نگذارد یک وقت دلهره به جان طفل یا زنی بیفتد ...
یا مثلا شبِ چهارم که روضهی جناب حر را میخوانند، از آنجایی میخواندم که حر راه را بست، میگفتم زینب پردهی کجاوهها را انداخت تا یک وقت این زنها و بچهها چشمشان به قد و قامت حر نیفتد و قالب تهی کنند! بچهها را مشغول بازی کرد، زنها را گرمِ تسبیح...
همان روز، بینِ خیمهها آنقدر دوید و آنقدر به دانهدانهشان سر زد و به تکتکشان رسید که تا شب خودش از پا افتاده بود اما نگذاشت یک وقت کسی از اهل حرم، آب توی دلش تکان بخورد...
یا مثلا وقتی قرار بود روضهی هر کدام از شهدا را بخوانم، میگفتم هر کس از شهدا که به زمین افتاد زینب تا وسط میدان هروله کرد، بالای سر هر شهیدی رفت خودش همانجا شهید شد، اما نگذاشت حسین کنار شهید، جان بدهد!
برای همه شهدا دوید، به عدد تمام شهدا به دادِ حسینش رسید، از کنار تمام مقتلها حسین را بلند کرد و به خیمهگاه رساند...
اما نوبت به دو آقازادی خودش که رسید، دوید توی پستوی خیمهگاه خودش را پنهان کرد، یک جایی که یک وقت با حسین چشم به چشم نشود و خدای نکرده حسین یک لحظه از رویَش خجالت بکشد، حتی پیکرها را هم که آوردند از خیمهگاه بیرون نیامد، میخواست بگوید حسین جان اصلا حرفش را هم نزن، اصلا قابلت را نداشت، کاش جای دو پسر دوهزار پسر داشتم که فدایت شوند....
در تمام روضه ها، محور را زینب قرار میدادم و اول و آخرِ همهی روضهها را به زینب گره میزدم...
آنقدر از زینب میخواندم و از زینب میگفتم تا دلها را برای شام غریبان آماده کنم...
بعد تازه آن وقت روضهی اصلی را رو میکردم...
حالا این زینبی که از روز اول دویده، از روز اول به داد همه رسیده، از روز اول نگذاشته آب توی دلی کسی تکان بخورد...
حالا تازه دویدنهایش شروع شده...
اول باید یک دور همهی بچهها و زنها را فرار بدهد...
یک دور دنبال یک یکشان بدود، یک وقت آتش به دامنشان نگرفته باشد...
یک دور تمامشان را بغل کند یک وقت از ترس قالب تهی نکرده باشند...
در تمام این دویدنها دنبال این هشتاد و چند زن و بچه، هِی تا یک مسیری بدود و باز برگردد یک وقت آتش به خیمه زین العابدین نیفتاده باشد...
بعدِ غارتِ خیمهگاه، باز دویدنهای بعدش شروع شود، حالا بدود تا بچهها را پیدا کند...
بچهها را بشمارد و هی توی شماردنها کم بیاورد و در هر بار کم آمدنِ عددِ بچهها، خودش فروپاشد و قلبش از جا بیرون شود و باز با سرعت بیشتر بدود تا گم شدهها را پیدا کند...
بعد باز دور بعدیِ دویدنهایش شروع شود، هِی تا لب فرات بدود قدری آب بردارد، خودش لب به آب نزند، آب را به زنها و بچهها بنوشاند و دوباره بدود تا قدری دیگر آب بیاورد....
تازه اینها هنوز حتی یک خرده از دویدنهای زینب نبود...
از فردای عاشورا که کاروان را راه انداختند، تازه دویدنهای زینب شروع شد!
زینب هِی پِی این شترهای بی جحاز دوید تا یک وقت بچهای از آن بالا پایین نیفتد...
تا یک وقت، سری از بالای نیزهها فرونیفتد...
من آقای مداح نیستم
ولی اگر بودم
تمام این ده شب، روضهی دویدنهای زینب را میخواندم...
آن وقت شب یازدهم که مجلسم تمام میشد و بساط روضهها از همه جا جمع میشد، دیگر خیالم راحت بود، اینها که روضههای زینب را شنیدند، تا خودِ اربعین خواهند سوخت، حتی اگر دیگر جایی خبر از روضه نباشد...
✍ملیحه سادات مهدوی
━━━━━━━━━━
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فایل تصویری روضه خوانی
#استاد_حاج_حسن_خلج
روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
#تحلیل_مداحی
#دکتر_محمد_فراهانی
#آموزش_مداحی
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
فایل تصویری روضه خوانی #استاد_حاج_حسن_خلج روضه حضرت رقیه سلام الله علیها #تحلیل_مداحی #دکتر_محمد_
.
#تحلیل_مداحی
#استاد_حاج_حسن_خلج
تحلیل 🔰
#دکتر_محمد_فراهانی
👈نمونه ای از محتوای مناسب برای مکمل خوانی
تصویرسازی در روضه حاج حسن خلج
#توضیحات
این گونه محتواها و خواندنها در مکمل خوانی خیلی به کار ذاکرین اهل بیت علیهم السلام می آید، یعنی جلساتی مثل مجامع الذاکرین که قرار است بعد از دیگری بخوانید و بعد شما دیگران بخوانند.
💡شروع با دوبیتی از قالب شعر دوبیتی های به هم پیوسته یا چهارپاره که در این قالب شعری مصراع دوم و چهارم هر دو بیتی هم قافیه اند.
بهترین مهربانترین بابا
خوب کردی که آمدی سویم
گرچه ویران نشینم اما تو
بنشین روی فرش گیسویم
#تصویرسازی : برای اثرگذاری کلام باید محتوا را در ذهن مستمع به تصویر کشید و مجسم کرد. در این مجلس با عبارات زیر این تصویر سازی به خوبی انجام می شود. برای این کار آقای خلج از مصراع«بنشین روی فرش گیسویم» الهام می گیرند. دقت کنیم که سر رشته اینگونه برداشتها، گاهی در شعری که می خوانیم وجود دارد؛ مقداری دقت و باریک بینی لازم است.
گیسوانش و پهن کرد، سر باباش و گذاشت رو گیسوان، صورتش . گذاشت رو زمین، صورت تو صورت حسین، چشم تو چشم حسین.
#حلقه_ارتباطی : برای خواندن زمزمه گاهی باید ارتباط و تناسب برقرار کرد، در این مجلس آقای خلج، برای این کار از بیت زیر استفاده کردند. این ابیات باید از جهتی با محتوای قبل و از جهتی با مضمون بعدی ارتباط داشته باشد.
این به دلداری و آن گرم دلارایی بود
گفتگوهای دو دلداده تماشایی بود
#زمزمه : گاهی اشعاری که در نوحه و سینه زنی خوانده می شود را می توان بدون ضرب در روضه به کار برد، در این صورت به اینگونه اشعار زمزمه می گویند.
زمزمه باید از جهت محتوا و سبک و لحن با شخصیت و اقتضائات روضه تناسب کامل داشته باشد که در زمزمه زیر این خصوصیات به نحو خوبی جمع شده. کلمات، جمله بندی و اجرای فصیح.
نگفتی من دل دارم ـ رفتی
نگفتی دختر داری ـ رفتی
بدون اینكه بار ـ غم رو
از رو دلم برداری ـ رفتی
حالا من بدون تو كجا برم
حالا من بدون تو چكار كنم
اونقدر گریه میكنم كه نیمه شب
از خواب ناز سرت رو بیدار كنم
های ـ های ـ های ـ دلم بابا
وای ـ وای ـ وای ـ سرم بابا
از بس زدنم كمرم بابا
🔻🔻
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#دکتر_محمد_فراهانی
#آموزش_مداحی
👇
4_5900048462015103255.mp3
8.17M
#تحلیل_مداحی
#استاد_حاج_حسن_خلج
روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.
#شب_چهارم_محرم
#روضه_طفلان_حضرت_زینب
#حاج_امیر_کرمانشاهی
تحلیل 🔎 #دکتر_محمد_فراهانی
#متن_روضه 👇
این روی حسین داشت آن روی حسن
این بوی حسین داشت آن بوی حسن
جای دو پسر بچه ی زینب هر روز
زانوی حسین بود و زانوی حسن
ایمان حسین بود و ایمان حسن
این جان حسین بود و آن جان حسن
دو بچه خداوند به زینب داده
قربان حسین بود و قربان حسن
زینب که از قبیله ی احسان و رحمت است
نامی بلند مرتبه و با کفایت است
زینب نسب به کوثر و والعادیات داشت
مثل جزیره بین دو دریای رحمت است
از جانب پدر نسبش رو به انبیاست
پس پیش روی زینب کبری امامت است
از بس کریم دور و برش را گرفته است
زینب به رتبه وارث تاج کرامت است
به به به این که دختر نهج البلاغه و
استاد درس های فصاحت بلاغت است
عقلم به کنه جا و مقامش نمی رسد
قطعا مقام کوچک زینب شفاعت است
زینب بزرگ دختر زهرا و حیدر است
زینب زلال وسعت دریای کوثر است
زینب اگر چه قبله ولی قبله گاه داشت
مانند کعبه بود که چادر سیاه داشت
تا بچه های او برسند از لهیب دشت
چشمی سوی برادر و چشمی به راه داشت
اما قسم به عشق که از وقت کودکی
زینب همیشه دلهره از قتلگاه داشت
از بهت ظهر تا دل گودال تا غروب
زینب چقدر گریه ی خود را نگاه داشت
جانم فدای زینب و انبوه قصه هاش
جانم فدای تشنگی سرخ بچه هاش
بچه هاشُ فرستاد، ابی عبدالله اجازه نداد برن میدون، اینا بلدن چی کار کنن، آخه مادر بزرگشون اسما بنت عمیسه، اینا نوه های اسمان، اسماییکه امیرالمومنین حرفیُ که به هیچکی نزده بود به اسما گفت؛ کدوم حرفُ داری میگی؟ همون صحبتی که سر به دیوار گذاشت شروع کرد بلند بلند گریه کردن، فرمود: اسما نمی دونستم انقدر بازوی فاطمه ورم کرده! الهی دستش بشکنه... تا اجازه نداد اسم مادرُ وسط آوردن، قسمت می دیم به حق مادرمون فاطمه تا اسم مادر اومد ابی عبدالله دیگه هیچی نگفت...
دو جوانمرد محیا هستند
دست پرورده ی سقا هستند
قدشان رفته به دایی هاشان
چقدر خوش قد و بالا هستند
شیر خاتون دو عالم خوردند
شیرهای نر صحرا هستند
گرد بادند و به هم می ریزند
شب طوفانی دریا هستند
مرتضایند به شکل دو جوان
این دو عیسی دو موسی هستند
زینبیند و نژاد عشقند
بچه ی حضرت زهرا هستند
مادر از خیمه ولی می گوید
برگ سبز من تنها هستند
تشنگی از نفس انداختشان
عاقبت در قفس انداختشان
قصد جان دو برادر کردند
نیزه ها را دوبرابر کردند
از دو سو از دو طرف با خوناب
نوک سرنیزه ی خود تر کردند
آنقدر بر تنشان نیزه زدند
که شبیه تن اکبر کردند
هیچ کس نیست بگویند اینان
هیچ فکر دل مادر کردند
تا خیال همگی راحت شد
سرشان نیت خنجر کردند
دید زینب به بدنها سر نیست
هیچ دل مثل دل مادر نیست
شام شد شعله که بالا بردند
وقت غارت شد و یکجا بردند
گل سر، پیرهن و گهواره
هر چه دیدند به یغما بردند
وای حتی بدنی عریان شد
کفنش را سر دعوا بردند
دخترک داشت تماشا می کرد
آمدند و سر بابا بردند
القرض پیش نگاه زینب
به سر نیزه دو سر را بردند
تا بسوزد جگر مادرشان
تاب می خورد به نیزه سرشان
نیزه ها را که تکان می دادند
بوسه بر زخم سنان می دادند
همه با خنده ی خود زینب را
به هم آن روز نشان می دادند
ولی این دو به دل مادرشان
مثل عباس توان می دادند
سمت زینب چو نظر می افتاد
از سر نیزه دو سر می افتاد
اونطوری که زیارت ناحیه مقدسه امام زمان می فرماید: اول عونُ کشتن میگن محمد داداشش اومد سپر شد هر چند می دونست داداششُ کشتن اما اومد ایستاد جلوی بدن برادرش، می گفت داداشمُ کشتن ولی نمی ذارم بیشتر به بدنش آسیب برسونن.
یه روزی مادر محمد عمه ی شما سیدا زینب اومد برا بدن داداشش حائل شه، اما دیر رسید یه ساعتی رسید که دید سر داداشش بالای نیزه ست...
👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#روضه_طفلان_حضرت_زینب #شب_چهارم_محرم #حاج_امیر_کرمانشاهی #طفلان_حضرت_زینب 🔴 بسیار عالی 🔴
👆
#تحلیل_مداحی
#روضه_طفلان_حضرت_زینب
#شب_چهارم_محرم
#حاج_امیر_کرمانشاهی
تحلیل🔎 #دکتر_محمد_فراهانی
🏴🏴
#نکات 👇
📌سطح شعر: یکی از مهمترین نکاتی که ذاکرین اهل بیت(ع) بایستی مورد توجه و دقت قرار دهند، انتخاب شعر اثر گذار است. از خصوصیات شعر خوب این است که در آن از فضائل و مناقبِ شخصیت روضه، سخن به میان آمده باشد.
در شعر اول این مجلس فضایل حضرت زینب(س) بخوبی ذکر شده و در شعر میان روضه، فضایل و دلاوریهای فرزندان آن حضرت. نکته اینجاست که در کنار ذکر فضایل، خصوصیات شعر اثرگذار هیأت نیز در آن دیده می شود و کاملا عواطف مستمع را تحت تأثیر قرار می دهد.
📌روضه محققانه: خوب است روضه همراه با نکات تحقیقی بیان شود، این کار نشانگر دقت نظر مداح و اهل تحقیق بودن اوست و همین امر باعث می شود نزد مستمع مقبولیت بیشتری پیدا کند که این مقبولیت عامل مهم تأثیرگذاری بر مخاطب است. اهمیت روضه خوانی محققانه در جمعی که مستمع آن، اهل علم و فضل است بیشتر به چشم می خورد.
در این مجلس اشاره به نَسَب پدری فرزندان حضرت زینب(س) و این نکته که آنها نوه های حضرت فاطمه بنت عمیس، خادمه حضرت زهرا(س) هستند، به روضه جنبه تحقیقی بخشید و اشاره به متن زیارت ناحیه مقدسه، در روضه آخر و برداشت این نکته که عون زودتر از محمد به شهادت رسید، جنبه دیگر محققانة روضه، در این مجلس است.
📌حلقه ارتباطی گریز: حلقه ارتباطی در گریز بسیار مهم است و اگر در آن نکته ای ناب، برداشتی نو و ارتباطی جدید ارائه شود، تأثیر کلام دوچندان می شود.
در این مجلس با توجه به زیارت ناحیه مقدسه و برداشت اینکه عون از محمد زودتر به شهادت رسید، این نکته استنباط می شود که محمد مانع شد تا به بدن برادرش آسیب بیشتری زده شود و از این موضوع حلقه ارتباطی گریز برداشت می شود که«زینب اومد برا بدن داداشش حائل شه، اما دیر رسید...»
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
.