Kashani-14020429-03Moharram-Hkashani_Com.mp3
40.75M
🔊 #سخنرانی #حامد_کاشانی
📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ - فصل دوم؛ قسمت سوم
🎙 حامد کاشانی
📆 پنجشنبه ۲۹ تیرماه ۱۴۰۲
🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها
Kashani-14020430-04Moharram-Hkashani_Com.mp3
15.5M
🔊 #سخنرانی #حامد_کاشانی
📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ - فصل دوم؛ قسمت چهارم
🎙 حامد کاشانی
📆 جمعه ۳۰ تیرماه ۱۴۰۲
🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها
Kashani-14020431-05Moharram-Hkashani_Com.mp3
45.3M
🔊 #سخنرانی #حامد_کاشانی
📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ - فصل دوم؛ قسمت پنجم
🎙 حامد کاشانی
📆 شنبه ۳۱ تیرماه ۱۴۰۲
🔸 بضعة الرسول سلام الله عليها
4_5899935444245679773.mp3
35.79M
[ به احترام ذکر مصائب ذوات مقدسه، لطفاً بامعرفت و در شرایط مناسب گوش فرا دهید.]
.
#اصحاب
#امام_حسین علیهالسلام
#تاریخ_مقتل
#جنادة_بن_کعب
جنادة بن کعب همراه با همسر و فرزندش از مکه با امام حسین علبهالسلام همراه شد و در روز عاشورا در حمله صبح به شهادت رسید. وقتی جناده به شهادت رسید نوجوان حدود ۱۱ سالهاش لباس رزم به تن کرد و اجازه میدان رفت خواست اما امام علیه السلام قبول نکردند. او اصرار کرد، امام علیه السلام پاسخ دادند پدرت تازه شهید شده و تو یادگار او هستی و بر مادرت سخت است که فراق تو را ببیند. او گفت یابن رسول الله مادرم مرا امر کرده که مثل پدرم در رکاب شما شهید شوم. او عازم میدان شد و رجز خواند امیری حسینً و نعمالامیری. بعد از نبرد شجاعانه پیش چشم مادرش شهید شد. سرش را از بدن جدا کردند و جلوی مادرش انداختند. مادر سر فرزند را برداشت و گفت: آفرین بر تو ای پسرم و نور چشمم و سرور دلم.
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.
Fadaeian_Shab04Moharam1402_00.mp3
16.87M
#شب_چهارم_محرم #محرم_1402
📆 زمان:
👈 جمعه ۲۹ تیرماه ماه ۱۴۰۲
🔊 #سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مهدوی ارفع
.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و تسلیت
*دیاثت تاریخی*
چند صباحی است جاهلان و مزدوران وهابیت ؛ صهیون و بهائیت یک گزافه پوشالی را نشر می دهند که:
العیاذ بالله تعالی امام حسین علیه السلام را شیعیانش کشتند !
اهل ایمان بدانند سازندگان این جعلیات دیاثت تاریخی دارند فریب اینان را نخورید
قاتلان امام حسین علیه السلام
نه شیعه بودند نه اهل نماز و روزه و دیانت.
نه اهل ولایت بودند و نه پیشانی آنان جای مهر داشت.
یک جماعت شرابخوار و قمار باز منافق حرام زاده بودند .
سابقه دیانت را امثال ابن سیرین ملعون برای این حرام زاددگان جعل نمود.
آنان به فرموده امام حسین علیه السلام شیعیان ابوسفیان بودند و بس !
اوضاع شیعیان امام حسین علیه السلام به شرح ذیل بود :
۱. یا قبل از عاشورا زندان شدند و در زندان گرفتار بودند.
۲. یا قبل از عاشورا ترور و یا دستگیر و کشته شدند.
۳. یا خود را به کربلا رساندند و در رکاب حضرت سید الشهدا علیه السلام شهید شدند.
والله المستعان
سید حسین خادمیان
.
.
#روضه
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
#حاج_سید_محمد_جوادی
#موضوع : مقدمه روضه ـ تمرکز روی یک موضوع روضه
#متن_روضه 👇
وقتی دلم دارد هوای مجتبی را
باید ببیند بچه های مجتبی را
قاسم تو را یک عمر بر دوشم گرفتم
با تو حسن را هم در آغوشم گرفتم
تو اشبه الناس حسن هستی عزیزم
اصلا برادر جان من هستی عزیزم
خیلی برای مجتبی دلتنگ هستم
از سوی دلبر نامه ای دادی به دستم
اومد گفت عمو اجازه میدی برم؟ نگاه به قد و بالاش کرد آه کشید گفت من هر وقت دلم برا حسن تنگ شد تو رُ نگاه کردم هر وقت راه رفتی یاد راه رفتن داداشم افتادم، هر وقت گفتی مادر یاد مادر گفتن بابات افتادم... امید داشت چون شب عاشورا وقتی سوال کرد عمو جان منم شهید میشم حتی طفل شیرخواره هم شهید میشه گفت قاسم جان تو به بلای عظیم به شهادت می رسی. میدونه که عمو اجازه میده اما دنبال یه راهکار می گرده، اومد تو خیمه زانوهاشُ بغل کرد مادرش دید خیلی پسر بی تابه گفت چیه؟ گفت عمو نمی ذاره برم، مادر من بعد اکبر نمی خوام بمونم، دیدم عمو کنارش چه جوری داد می زد، یه کاری کن برم، گفت این بازوبندُ وا کن بابات برات نامه نوشته وا کرد دید نوشته قاسم کربلا حسینُ تنها نذار دیگه سر از پا نمی شناسه با عجله اومد گفت عمو ببین بابام نامه نوشته، تا دست خط داداششُ دید انقده گریه کرد، بوسید رو چشاش گذاشت، گفت دیدی کارتُ کردی عباس بیا زینب بیا قاسم می خواد بره
قاسم خدا را شکر که اینجا حسن نیست
اینجا برای تو زره غیر از کفن نیست
حالا که داری می روی شمشیر بردار
دست خدا باشد به همراه تو سردار
کاش نمی گفت بابام حسنه، خیلی ها از تو جمل از باباش کینه داشتن یه تنه تو جمل طوفان کرده، هر کی رفت قاسم به درک واصلش کرد. ازرق شامی جنگاوریه، یه تنه با صد مرد جنگی برابری می کنه، بهش برخورد گفت یه پهلوون شامُ به جنگ یه نوجوون می فرستی؟! گفت بذار بچه هامُ بفرستم، بچه هاشُ یک یک فرستاد همه رُ قاسم به درک واصل کرد استاد ما می گفت: هر یه ضربه که می زد حسین می گفت جانم حسن. همه رُ به درک واصل کرد یه وقت حسین دید ازرق داره میاد گفت برید به نجمه بگید گیسوناشُ پریشون کنه، ازرق شامی اومد به جنگ یه نوجوان اما تا اومد قاسم بن الحسن گفت ازرق تویی؟ گفت منم گفت پس چرا هول کردی؟ بند چکمه ها تُ نبستی تا خم شد بند چکمه رُ نگاه کنه یه ضربت به فرقش زد، خلاصه دیدن با این نوجوون نمیشه تن به تن جنگید محاصرش کردن، اول گفت سنگ بارونش کنید انقده با سنگ زدنش هر یه سنگ می خورد می گفت بابا...
📕📘
#دکتر_محمد_فراهانی
#مجمع_حضرت_یاس_کبود
#آموزش_مداحی
👇